• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منبع شناخت بودن تاریخ (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاریخ منبع شناخت
۵. تاریخ، از منابع شناخت و تعقل:
«الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقـتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الاتقـتلوا قالوا وما لنا الانقـتل فی سبیل الله وقد اخرجنا من دیـرنا وابنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم والله علیم بالظـلمین» آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید! گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده اند)؟! اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عده کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.
«الم تر الی الذی حاج ابرهیم فی ربه ان ءاتـیه الله الملک اذ قال ابرهیم ربی الذی یحی ویمیت قال انا احی وامیت قال ابرهیم فان الله یاتی بالشمس من المشرق فات بها من المغرب فبهت الذی کفر والله لایهدی القوم الظـلمین» آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی ( نمرود ) که با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود، (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود،) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند». او گفت: «من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم! » (و برای اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می‌آورد، (اگر راست می‌گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور! » (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند.
«قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة المکذبین» پیش از شما، سنتهایی وجود داشت (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود سرنوشتهایی داشتند؛ که شما نیز؛ همانند آنرا دارید) پس در روی زمین ، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟.

«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عـقبة المکذبین» بگو روی زمین گردش کنید، سپس بنگرید سرانجام آنها که آیات الهی را تکذیب می‌کردند چه شد؟


«الم یروا کم اهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فی الارض ما لم نمکن لکم وارسلنا السمآء علیهم مدرارا وجعلنا الانهـر تجری من تحتهم فاهلکنـهم بذنوبهم وانشانا من بعدهم قرنا ءاخرین» آیا مشاهده نکردند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند و) قدرتهائی به آنها دادیم که به شما ندادیم، بارانهای پی در پی بر آنها فرستادیم و نهرها از زیر (آبادیهای) آنها جاری ساختیم (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند) آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختیم و جمعیت دیگری بعد از آنان بوجود آوردیم.
«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عـقبة المکذبین» بگو روی زمین گردش کنید، سپس بنگرید سرانجام آنها که آیات الهی را تکذیب می‌کردند چه شد؟
«وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عـقبة المجرمین» و (سپس چنان) بارانی بر آنها فرستادیم (بارانی از سنگ که آنها را نابود ساخت) اکنون بنگر سرانجام کار مجرمان به کجا کشید.
«ولاتقعدوا بکل صرط توعدون وتصدون عن سبیل الله من ءامن به وتبغونها عوجا واذکروا اذ کنتم قلیلا فکثرکم وانظروا کیف کان عـقبة المفسدین» و بر سر هر راه ننشینید که (مردم با ایمان را) تهدید کنید و مومنان را از راه خدا باز دارید و (با القای شبهات) آنرا کج و معوج نشان دهید و به خاطر بیاورید زمانی را که افراد کمی بودید و او شما را فزونی داد و بنگرید چگونه سرانجام مفسدان بود.
«ثم بعثنا من بعدهم موسی بـایـتنآ الی فرعون وملایه فظـلموا بها فانظر کیف کان عـقبة المفسدین» سپس به دنبال آنها (یعنی پیامبران پیشین) موسی را با آیات خویش به سوی فرعون و اطرافیان او فرستادیم اما آنها (با عدم پذیرش این آیات) بر آن ظلم کردند ببین عاقبت مفسدان به کجا کشید؟
«بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه ولما یاتهم تاویله کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عـقبة الظـلمین» (آنها از روی علم و دانش قرآن را انکار نمی‌کنند) بلکه آنها چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است اینچنین پیشینیان آنها نیز تکذیب کردند پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود؟!.
«فکذبوه فنجینـه ومن معه فی الفلک وجعلنـهم خلـئف واغرقنا الذین کذبوا بـایـتنا فانظر کیف کان عـقبة المنذرین» اما آنها او را تکذیب کردند و ما او و کسانی را که با او در کشتی بودند نجات دادیم، آنها را جانشین (و وارث کافران) قرار دادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم پس ببین عاقبت کار آنها که انذار شدند (و به انذار الهی اهمیت ندادند) چگونه بود؟

«ومآ ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم من اهل القری افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم ولدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلاتعقلون» و ما نفرستادیم پیش از تو جز مردانی از اهل شهرها که وحی به آنها می‌کردیم، آیا (مخالفان دعوت تو) سیر در زمین نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟ و سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است، آیا فکر نمی‌کنید؟.
«ولقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطغوت فمنهم من هدی الله ومنهم من حقت علیه الضلــلة فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة المکذبین» ما در هر امتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب کنید خداوند گروهی را هدایت کرد، و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشانرا گرفت پس در روی زمین سیر کنید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود؟.
«افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها او ءاذان یسمعون بها.... » آیا آنها سیر در زمین نکردند تا دلهائی داشته باشند که با آن حقیقت را درک کنند یا گوشهای شنوائی که ندای حق را بشنوند ...!
«... فانظر کیف کان عـقبة المفسدین»...پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود.
«فانظر کیف کان عـقبة مکرهم انا دمرنـهم وقومهم اجمعین» بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد؟ که ما آنها و قومشان را همگی نابود کردیم.
«قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة المجرمین» بگو در روی زمین سیر کنید، ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید؟

«... فانظر کیف کان عـقبة الظـلمین»...اکنون بنگر پایان کار ظالمان چه شد؟
«قال انما اوتیته علی علم عندی اولم یعلم ان الله قد اهلک من قبله من القرون من هو اشد منه قوة واکثر جمعا ولایسـل عن ذنوبهم المجرمون» (قارون) گفت: این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام، آیا او نمی‌دانست خداوند اقوامی را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤ ال نمی‌شوند (و مجالی برای عذرخواهی آنان نیست).
«او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة واثاروا الارض وعمروها اکثر مما عمروها وجاءتهم رسلهم بالبینـت فما کان الله لیظـلمهم ولـکن کانوا انفسهم یظـلمون» آیا در زمین سیر نکردند و ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه شد؟، آنها نیروئی بیش از اینان داشتند، و زمین را (برای زراعت و آبادی) دگرگون ساختند، و بیش از آنچه اینان آباد کردند، عمران نمودند، و پیامبرانشان با دلائل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند) خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، آنها به خودشان ستم می‌کردند.
«قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة الذین من قبل کان اکثرهم مشرکین» بگو در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند.
«اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم وکانوا اشد منهم قوة وما کان الله لیعجزه من شیء فی السمـوت ولا فی الارض انه کان علیما قدیرا» آیا آنها سیر در زمین نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چگونه شد؟ همانها که از اینان قویتر (و پرقدرتتر) بودند، نه چیزی در آسمان و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت، او دانا و توانا است.

«فانظر کیف کان عـقبة المنذرین» بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود؟
«اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین کانوا من قبلهم کانوا هم اشد منهم قوة وءاثارا فی الارض فاخذهم الله بذنوبهم وما کان لهم من الله من واق» آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟ آنها از نظر قدرت و ایجاد آثار مهمی در زمین از اینها برتر بودند، ولی خداوند آنها را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعی نداشتند.
«افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اکثر منهم واشد قوة وءاثارا فی الارض فما اغنی عنهم ما کانوا یکسبون» آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟ همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و قوت و آثارشان در زمین فزونتر بود، هرگز آنچه را به دست می‌آوردند نتوانست آنها را (در برابر عذاب الهی) بینیاز سازد.
«... فانظر کیف کان عـقبة المکذبین» ...بنگر پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بود.
«افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم دمر الله علیهم وللکـفرین امثــلها» آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چه شد؟ خداوند آنها را هلاک کرد، و برای کافران امثال این مجازاتها خواهد بود.

«الم تر کیف فعل ربک بعاد• ارم ذات العماد• التی لم یخلق مثلها فی البلـد• وثمود الذین جابوا الصخر بالواد• وفرعون ذی الاوتاد• الذین طغوا فی البلـد• فاکثروا فیها الفساد• فصب علیهم ربک سوط عذاب» آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟• و با آن شهر « ارم » با عظمت• همان شهری که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود• و قوم ثمود که صخره‌های عظیم را از دره می‌بریدند (و از آن خانه و کاخ می‌ساختند)• و فرعونی که قدرتمند و شکنجه گر بود• همان اقوامی که در شهرها طغیان کردند• و فساد فراوان در آنها ببار آوردند• لذا خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت.

«الم تر کیف فعل ربک باصحـب الفیل• الم یجعل کیدهم فی تضلیل• وارسل علیهم طیرا ابابیل• ترمیهم بحجارة من سجیل• فجعلهم کعصف ماکول» آیا ندیدی پروردگارت با اصحاب فیل (لشگر ابرهه که به قصد نابودی کعبه آمده بودند) چه کرد؟! • آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟• و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد• که با سنگهای کوچکی آنها را هدف قرار می‌دادند• در نتیجه آنها را همچون کاه خورده شده قرار داد.
۶. تاریخ هر امت، منبعی برای شناخت روحیه و خصلتهای آنان:
«الذین قالوا ان الله عهد الینآ الانؤمن لرسول حتی یاتینا بقربان تاکله النار قل قد جآءکم رسل من قبلی بالبینـت وبالذی قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صـدقین» (اینها) همان کسانی (هستند که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد: ) قربانی بیاورد، که آتش ( صاعقه آسمانی) آن را بخورد! » بگو: «پیامبرانی پیش از من، برای شما آمدند؛ و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند؛ پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست می‌گویید؟! »

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص۴۳۲.    
۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۲۳۵.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص۵۳۲.    
۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۲۸۷.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۷.    
۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۴، ص۳۰.    
۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۳، ص۱۲۳.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۱۱.    
۱۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۷، ص۳۲.    
۱۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۱۶۳.    
۱۳. انعام/سوره۶، آیه۶.    
۱۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۷، ص۲۱- ۲۲.    
۱۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۱۵۵.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۱۱.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۴.    
۱۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۵۳۸.    
۱۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۳۲۶.    
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۸۶.    
۲۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۸، ص۲۳۷.    
۲۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۲۵۱.    
۲۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۳.    
۲۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۸، ص۲۶۷.    
۲۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۲۷۸.    
۲۶. یونس/سوره۱۰، آیه۳۹.    
۲۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۰، ص۹۴.    
۲۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۲۹۴.    
۲۹. یونس/سوره۱۰، آیه۷۳.    
۳۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۰، ص۱۵۰.    
۳۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۳۵۳.    
۳۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۹.    
۳۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۱، ص۳۷۹.    
۳۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۹۶.    
۳۵. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۳۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۲، ص۳۵۶- ۳۵۷.    
۳۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۲۲۵.    
۳۸. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۱۵۶.    
۳۹. حج/سوره۲۲، آیه۴۶.    
۴۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۵۴۹.    
۴۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۱۳۰.    
۴۲. نمل/سوره۲۷، آیه۱۴.    
۴۳. نمل/سوره۲۷، آیه۵۱.    
۴۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۵۳۵.    
۴۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۴۹۷.    
۴۶. نمل/سوره۲۷، آیه۶۹.    
۴۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۵۵۴.    
۴۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۵۳۰.    
۴۹. قصص/سوره۲۸، آیه۴۰.    
۵۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۸.    
۵۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۱۱۲.    
۵۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۱۵۸.    
۵۳. روم/سوره۳۰، آیه۹.    
۵۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۲۳۹.    
۵۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۳۷۳.    
۵۶. روم/سوره۳۰، آیه۴۲.    
۵۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۲۹۵.    
۵۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۴۵۰.    
۵۹. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۴.    
۶۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۸۴.    
۶۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۲۹۸.    
۶۲. صافات/سوره۳۷، آیه۷۳.    
۶۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۲۱۹.    
۶۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۷۶.    
۶۵. غافر/سوره۴۰، آیه۲۱.    
۶۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۴۹۵- ۴۹۶.    
۶۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۷۰.    
۶۸. غافر/سوره۴۰، آیه۸۲.    
۶۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۵.    
۷۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ۱۸ج، ص۱۳۸.    
۷۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۱، ص۳۸- ۴۰.    
۷۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۳۸۸.    
۷۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۷۵.    
۷۴. محمد/سوره۴۷، آیه۱۰.    
۷۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۳۴۷.    
۷۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۱، ص۴۲۸.    
۷۷. فجر/سوره۸۹، آیه۶ - ۱۳.    
۷۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۴۶۹.    
۷۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۶، ص۴۵۰.    
۸۰. فیل/سوره۱۰۵، آیه۱ - ۵.    
۸۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۶۲۱.    
۸۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۷، ص۳۳۵.    
۸۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۳.    
۸۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج، ص.    
۸۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۳، ص۲۲۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «منبع شناخت بودن تاریخ».    



جعبه ابزار