• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منزل صفاح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صفاح موضعی است، میان حنین و مرز حرم؛ این منزل در سمت چپ کسانی که به مکه وارد میشوند، واقع می‌شود. صفاح یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) از آنجا عبور کرده و طبق نقل‌ها امام با فرزدق شاعر در این منزل دیدار کرده است.



نام فرزدق بن غالب شاعر، همام بوده است و نسب او چنین است: همام بن غالب بن سفیان بن مجاشع بن دارم بن مالک بن حنظلة بن زید مناة بن تمیم. وی از بصریین به حساب می‌آمده است. او از ابوسعید خدری، ابوهریره و عبدالله بن عمر روایت کرده است و افرادی همانند مروان اصفر، ابن ابی نجیح، خالد حذاء، حجاج بن حجاج، صعق بن ثابت و فرزندش لبطه، از وی روایت کرده‌اند.
ابومخنف از عبدالله بن سلیم اسدی و مذری بن مشمعل اسدی نقل کرده که در منزل صفاح، فرزدق بن غالب شاعر آمد و در کنار امام حسین (علیه‌السلام) توقف کرد و گفت: خداوند خواسته و آرزویت را درباره آنچه دوست می‌داری، برآورده سازد.
امام حسین به او فرمود: درباره اخبار مردم پشت سرت (مردم کوفه) برای ما بگو.
فرزدق گفت: از فرد آگاهی سؤال کردی. دل‌های مردم با شماست و شمشیرهایشان با بنی امیه، و قضای الهی از آسمان نازل می‌شود و خدا آنچه را بخواهد انجام می‌دهد. (قال له الفرزدق: من الخبیر سئلت، قلوب الناس معک وسیوفهم مع بنی امیه والقضاء ینزل من السماء والله یفعل ما یشاء.)
امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: راست گفتی؛ کارها در دست خداست و خداوند آنچه را بخواهد انجام می‌دهد و پروردگار ما هر روز در کاری است. اگر قضا (ی الهی) بر وفق مراد ما نازل گردد، خداوند را بر نعمت‌هایش ستایش می‌کنیم و برای ادای شکر از او یاری می‌طلبیم و اگر قضا برخلاف آرزوی ما رقم بخورد، آنکس که طالب حق باشد و سرشتش تقوا و پرهیزگاری، ضرر نکرده است. آن گاه امام شترش را به حرکت درآورد و فرمود: السلام علیک، و از هم جدا شدند.


لبطه پسر فرزدق از پدرش نقل می‌کند که گفت: در سال ٦٠ق مادرم را به حج بردم در ایام حج در داخل حرم، وقتی شتر او را می‌راندم ناگاه حسین بن علی را دیدم، در حالی که شمشیرها و سپرهای خود را به همراه داشت و از مکه خارج می شد. پرسیدم این کاروان از آن کیست؟ گفتند: از آن حسین بن علی، نزد ایشان رفتم و گفتم: پدر و مادرم فدایت باد‌ ای پسر رسول خدا؛ چه چیز شما را پیش از انجام حج به شتاب واداشته است؟
فرمود: اگر عجله نمی‌کردم حتما دستگیر می‌شدم. سپس ایشان از من پرسید: تو از چه قبیله‌ای هستی؟ گفتم اهل عراق (بیش از این از من سؤال نفرمود و به همین مقدار اکتفا کرد). سپس فرمود: از مردمی که پشت سر گذاشتی (یعنی مردم عراق) به من خبر بده. گفتم: قلوبشان با شما و شمشیرشان با بنی امیه است و قضا و قدر به دست خداست. فرمود: راست گفتی، فرزدق می‌گوید: از ایشان سؤالاتی درباره نذر و اعمال حج پرسیدم و ایشان پاسخ فرمود. سپس (از نزد ایشان) رفتم. ناگاه چادر بزرگی را دیدم که بسیار زیبا و نیکو بود. به سوی آن رفتم و فهمیدم که متعلق به عبدالله بن عمرو بن عاص است. از من درباره اخبار و اوضاع روز جویا شد و من از ملاقاتم با حسین به او خبر دادم. گفت: وای بر تو؛ چرا او را همراهی نکردی؟ به خدا قسم او به حکومت می‌رسد و سلاح در او و اصحابش کارگر نیست. فرزدق می‌گوید: به خدا قسم تصمیم گرفتم که به او ملحق شوم؛ زیرا کلام عبدالله در قلبم اثر گذاشت؛ اما چون سرگذشت پیامبران و کشته شدنشان را یاد آوردم، از این تصمیم برگشته، به نزد خاندانم در عسفان رفتم و پیوسته نزد آنها بودم تا اینکه کاروانی که از کوفه آذوقه گرفته بود نزد ما آمد. وقتی از آمدن آن آگاه شدم، دنبال آن کاروان رفتم و چون به محلی رسیدم که صدای من را می‌شنیدند، دیگر صبر نداشتم تا به آنها برسم؛ از این رو با صدای بلند از آنها پرسیدم: حسین بن علی چه کرد؟ آنها جواب دادند: او کشته شد! و من برگشتم؛ در حالی که عبدالله بن عمرو را لعنت می‌کردم (چون خلاف واقع گفته بود و با سخنش نزدیک بود مرا به کشتن دهد).
[۶] خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۲.



ابومخنف از ابوجناب بن ابی حیه از عدی بن حرمله از عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل سه گونه گزارش نقل کرده است. در یک جا این دو نفر (عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل) گفته‌اند: ما به قصد حج به سوی مکه رفتیم و در روز ترویه بین حجر و باب کعبه، حسین را دیدیم که با ابن زبیر صحبت می‌کرد در جای دیگر گفته‌اند. ما (با حسین آمدیم و) در منزل صفاح، فرزدق را ملاقات کردیم که با امام گفت و گو کرد ، و در جای دیگر می‌گویند. بعد از مراسم حج تنها فکرمان این بود که خود را به حسین برسانیم تا ببینیم کار او به کجا می‌انجامد؛ لذا به سوی حسین حرکت کردیم و در منزل زرود به او ملحق شدیم این اقوال باهم تعارض دارند و بالاخره معلوم نمی‌شود محل ملحق شدن آنها به امام کدام منزل بوده است. تنها راهی که برای حل این تعارض به نظر می‌رسد این است که بگوییم: این دو نفر برای انجام مناسک حج از کوفه به مکه رفتند و در روز ترویه امام را ملاقات کردند و زمانی که امام از مکه خارج شد، اینها امام را تا منزل صفاح مشایعت کردند و سپس برای تمام مناسک به مکه برگشتند و پس از پایان مراسم حج با سرعت به سوی امام حرکت کردند و در منزل زرود به او ملحق شدند.


منابع تاریخی، ملاقات فرزدق (شاعر) را با امام حسین (علیه‌السّلام) در راه مکه به کربلا ثبت کرده‌اند؛ ولی درباره اینکه این دیدار و گفت و گو در کجا و در کدام منزل رخ داده است، در میان گزارشهای تاریخی اختلاف وجود دارد: در منابع تاریخی، از منازل و نقاط مختلفی به عنوان محل دیدار فرزدق با امام حسین (علیه‌السّلام) یاد شده است. این گزارش‌ها به قدری آشفته و ناسازگار است که ترجیح یکی از آنها بر دیگر اقوال دشوار می‌باشد، هرچند تعیین دقیق آن تاثیری در اصل بحث ندارد. این منازل عبارت‌اند از: صفاح،
[۱۰] ابن سعد، «ترجمة الحسین ومقتله، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۷۳، ۱۷۱.
[۱۴] خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۲.
محدوده حرم، خارج مکه، باستان بن عامر، (البته یاقوت حموی، نام صحیح این منزل را بستان بن معمر ذکر کرده است)
[۱۶] سبط بن جوزی، تذکرة خواص، ج۲، ص۱۴۰.
ذات عرق، زباله، شقوق
گفتنی است که در بعضی از این منابع، در دو گزارش متفاوت، دو جا، محل ملاقات ذکر شده؛ بدون اینکه یکی ترجیح داده شود؛ مانند تاریخ طبری (صفاح و محدودهٔ حرم خارج مکه) و أنساب الاشراف (صفاح و ذات عرق). نکته دیگر این است که یاقوت حموی، بستان بن معمر را مجاور نخله الیمانیة میداند و نام دیگر آن را ذات عرق معرفی کرده و فاصله نخله را تا مکه دو شب راه ذکر کرده است با این بیان محلی که سبط ابن جوزی آن را بستان بن عامر (ابن معمر) معرفی کرده در واقع همان منزل ذات عرق است.
در میان همه این اقوال. قرائن و شواهد، دیدار در صفاح را تایید می‌کند؛ از جمله آنکه فرزدق عازم حج بوده و امام حسین (علیه‌السّلام) روز ترویه از مکه خارج شده بود: بنابراین طبعا دیدار باید در نزدیکی‌های مکه رخ داده باشد واین با صفاح منطبق است. قرینه دیگر، شعری است که از فرزدق نقل شده و او در آن، از دیدار خود با امام حسین (علیه‌السّلام) در صفاح بدین گونه یاد کرده است: لقیت الحسین بارض صفاح علیه لیامق و الدرق یعنی: در سرزمین صفاح حسین را دیدار کردم؛ در حالی که او لباس قبا و زره چرمین بر تن داشت. احتمال اینکه شخص دیگری، این شعر را سروده و به فرزدق نسبت داده باشد، خلاف اصل است و شاهد و قرینه لازم دارد؛ اصل این است که آنچه را نقل شده بپذیریم. از این گذشته انگیزه‌ای برای جعل چنین شعری به نام فرزدق وجود ندارد. و بالاخره اگر در بعضی از منابع، دیدار فرزدق با امام در منزلی دور از مکه نقل شده، تنها وجه جمع آن می‌تواند این باشد که بگوییم فرزادق پس از اتمام حج، به منظور دیدار مجدد با امام حسین (علیه‌السّلام) به سرعت حرکت کرده و در آن منزل دوباره به حضور امام رسیده است.


فرزدق همان شاعری است که در روزگار امامت امام سجاد (علیه‌السّلام)، قصیده معروف خود را در مدح حضرت سرود. ماجرا از این قرار بود که در یکی از سالها، هشام بن عبدالملک در زمان خلافت عبدالملک یا ولید، حج به جا می‌آورد. وی طواف کرد و چون خواست حجرالاسود را ببوسد، ازدحام جمعیت مانع شد. در این هنگام امام سجاد (علیه‌السّلام) به مسجد درآمد و مشغول طواف شد و چون به حجرالاسود رسید، مردم از روی احترام و در اثر عظمت و هیبت حضرت، راه را برای وی باز کردند. حضرت، به راحتی حجرالاسود را استلام کرد. هشام که شاهد این صحنه بود، خشمناک شد. مردی از شامیان نیز که شاهد ماجرا بود، از هشام پرسید که این مرد کیست که مردم تحت تاثیر هیبت او قرار گرفته، راه را برای او باز کردند؟ هشام با آنکه امام سجاد (علیه‌السّلام) را می‌شناخت، برای اینکه شامیان به حضرت تمایل پیدا نکنند، گفت: او را نمی‌شناسم. فرزدق که شاهد ماجرا بود گفت: من او را میشناسم. مرد شامی گفت: ‌ای ابا فرس؛ او کیست؟ در این زمان فرزدق قصیده معروف خود را با این مطلع سرود: هذا الذی تعرف البطحاء وطاته و البیت تعرفه والحل و الحرم هشام از شنیدن چنین قصیده‌ای در ستایش امام سجاد (علیه‌السّلام) آن چنان خشمگین شد که دستور داد فرزدق را در عسفان (مکانی بین مکه و مدینه ) زندانی کنند. امام چهارم در برابر این خدمت فرزدق برای معرفی اهل بیت، دوازده هزار درهم برایش فرستاد و از اینکه بیشتر از آن را نداشته است، عذرخواهی کرد. فرزدق ابتدا از پذیرش چنین صله‌ای امتناع کرده و گفت: من این قصیده را تنها برای خشنودی خدا و رسولش سرودم. اما وقتی اصرار حضرت را دید، سرانجام پذیرفت. گفتنی است که یکی از محققان معاصر، درباره سرودن این قصیده در مدح امام سجاد (علیه‌السّلام) تشکیک کرده است. اما یکی از صاحب نظران، این تشکیک و دلایل آن را با شواهد علمی متعدد رد کرده است.
[۲۶] شهیدی، سید جعفر، زندگانی علی بن الحسین، ص۱۱۲-۱۳۳).
[۲۷] ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، به ضمیمه قصیده میمیه فرزدق، ج۲، ص۳۱۲-۳۲۴.
(برای آگاهی بیشتر درباره زندگی فرزدق)


۱. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۲.    
۲. بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۳۹، ش ۶۲۲.    
۳. رازی، ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۷، ص۹۳، ش۵۲۸.    
۴. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۹۰.    
۵. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۹۰.    
۶. خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۲.
۷. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۹۰.    
۸. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۹۰.    
۹. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۹۰.    
۱۰. ابن سعد، «ترجمة الحسین ومقتله، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۷۳، ۱۷۱.
۱۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۵.    
۱۲. ابن مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم وتعاقب الهمم، ج۲، ص۵۹.    
۱۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۲.    
۱۴. خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۲.
۱۵. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۶۷.    
۱۶. سبط بن جوزی، تذکرة خواص، ج۲، ص۱۴۰.
۱۷. حموی، یاقوت، معجم البلان، ج۱، ص۴۱۴.    
۱۸. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۴۵.    
۱۹. ابن عساکر، ابوالقاسم، ترجمه الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۳۰۳، ح۲۶۱.    
۲۰. سیدبن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۳۴.    
۲۱. کوفی، ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۷۱.    
۲۲. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفة الائمة، ج۲، ص۲۵۳.    
۲۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۲.    
۲۴. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، تحقیق:حسن مصطفوی، ص۳۴۳، ذیل ش۲۰۷.    
۲۵. نیشابوری، فتال روضة الواعظین، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۱.    
۲۶. شهیدی، سید جعفر، زندگانی علی بن الحسین، ص۱۱۲-۱۳۳).
۲۷. ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، به ضمیمه قصیده میمیه فرزدق، ج۲، ص۳۱۲-۳۲۴.
۲۸. مدنی، سید علی خان، الدرجات الرفیعة، ص۵۵۱    



پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۶۳۷-۶۴۱.



جعبه ابزار