• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منزل ذات عرق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ذات عرق، در ابتدای سرزمین تهامه (ناحیه‌ای نسبتا پست به مرکزیت مکه) واقع شده و مرز میان نجد (ناحیه‌ای کوهستانی) و تهامه است که حاجیان اهل عراق از آن می‌گذارند. ذات عرق یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیه‌السلام) در آنجا توقف کرد.



ذات عرق، در ابتدای سرزمین تهامه (ناحیه‌ای نسبتا پست به مرکزیت مکه) واقع شده و مرز میان نجد (ناحیه‌ای کوهستانی) و تهامه است که حاجیان اهل عراق از آن می‌گذارند و میقات اهل عراق است و از آنجا محرم می‌شوند. ابن رسته می‌نویسد: ذات عرق، منزلگاهی است پرجمعیت و پر درخت و دارای آب بسیار، آب شربشان از چاه پرآبی به دست می‌آید.
[۲] اصفهانی، ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ص۲۰۹.



( بشربن غالب اسدی کوفی، کنیه اش ابوصادق است و از اصحاب امیرالمؤمنین، حسنین و امام سجاد (علیه‌السّلام) بوده و دعای عرفه توسط او و برادرش بشیر، از امام حسین (علیه‌السّلام) روایت شده است. گفتنی است که این شخص غیر از فرزدق شاعر است؛ نام فرزدق، همام بن غالب می‌باشد.)
کاروان امام حسین (علیه‌السّلام) که از منزل صفاح به منزل عقیق و از عقیق به منزل ذات عرق رسید. در آنجا با مردی از قبیله بنی اسد به نام بشربن غالب برخورد کرد که از عراق می‌آمد. او خدمت امام رسید. امام از او پرسید: از کدام قبیله‌ای؟ گفت: از قبیله بنی اسد. امام پرسید: از کجا می‌آیی؟ گفت: از عراق، امام پرسید: مردم عراق را چگونه پشت سرگذاشتی؟ گفت: ‌ای فرزند رسول خدا؛ آنان را در حالی پشت سر گذاشتم که قلبهایشان با تو و شمشیرهایشان با بنی امیه بود.
امام (علیه‌السّلام) فرمود: راست گفتی‌ ای برادر عرب! خدای تعالی آنچه را بخواهد انجام می‌دهد و آنچه را اراده کند، حکم می‌کند. آن گاه مرد پرسید: ‌ای فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره آیه «یوم ندعوا کل آناس بامامهم؛ روزی که هر گروه از مردم را با امامشان فراخوانیم». توضیح دهید.
امام فرمود: ‌ای برادر اسدی؛ آنان دو گونه امام هستند؛ امام هدایت که به هدایت دعوت می‌کند و امام ضلالت که به گمراهی می‌خواند؛ هرکس اولی را اجابت کند، به بهشت می‌رود و هرکس دعوت ضلالت را اجابت کند، در آتش است. (.... فقال الحسین: نعم یا اخا بنی اسد! هم امامان: امام هدی دعا الی هدی، وامام ضلالة دعا الی ضلالة. فهدی من اجابه الی الجنة و من اجابه الی الضلالة دخل النار)
[۷] خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.

شیخ صدوق این سؤال و جواب را در منزل ثعلبیه آورده است. بدین گونه که امام به پاسخ داد: «آری امامی هست که مردم را به راه راست و به سوی سعادت و خوشبختی فرا میخواند و گروهی به او جواب مثبت میدهند و از او پیروی میکنند، و پیشوای دیگری نیز هست که مردم را به سوی انحراف و بدبختی دعوت میکند؛ مردمی نیز دعوت او را اجابت می‌کنند. گروه اول، اهل بهشت هستند و گروه دوم، در دوزخ و این است معنای آیه‌ای که می‌فرماید: «فریق فی الجنة وفریق فی السعیر»


امام حسین (علیه‌السّلام) در اینجا با تبیین مسئله امامت و رهبری، در واقع انگشت روی یک مسئله مهم اجتماعی و سیاسی گذاشته که با فلسفه قیام او در ارتباط است و آن عبارت است از نقش مهم رهبران در سرنوشت جامعه. نقش حیاتی زمامداران و رهبران لایق و صالح در تامین سعادت و پیشرفت مادی و معنوی جامعه شان، و متقابلا تاثیر رهبران فاسد و نالایق در سقوط و بدبختی جامعه تحت رهبری آنها، امری تردید ناپذیر است.
از این رو در آموزه‌های اسلامی بر این مسئله تاکید فراوان شده است. چنانکه در آیه «یوم ندعوا کل اناس بامامهم»، خداوند در بیان میزان تاثیرگذاری رهبران در وضع جامعه شان، اعلام می‌کند که پیروان آنها در روز قیامت، با رهبرانشان فراخوانده می‌شوند؛ یعنی سرنوشتشان با هم پیوند خورده و یکی است. به نظر می‌رسد آن مرد اسدی که درباره این آیه از امام سؤال کرده، شخصی آگاه از مسائل سیاسی و اجتماعی بوده که بر چنین نکته حساسی دقیق شده و امام نیز مسئله را برای او به خوبی تشریح و تبیین کرده است.
اصولا راز بزرگ مخالفت امام حسین (علیه‌السّلام) با حکومت بنی امیه همین بود که او آنها را امامان ضلالت می‌دانست. تقسیم بندی رهبران به دو دسته رهبران هدایت و ضلالت، که در اینجا امام حسین (علیه‌السّلام) بر آن تاکید کرده، در رهنمودهای امامان بعدی نیز آمده است؛ چنان که امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده است: ان الائمة فی کتاب الله عزوجل امامان قال الله تبارک و تعالی: «وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا، لا بامر الناس، یقدمون امرالله قبل امرهم، و حکم الله قبل حکمهم، قال وجعلناهم ائمة یدعون الی النار یقدمون امرهم قبل امر الله و حکمهم قبل حکم الله ویاخذون خلاف ما فی کتاب الله عزوجل. گفتنی است که آیه اول مربوط به انبیای ابراهیمی، و آیه دوم ناظر به فرعون و فرعونیان است.


همچنین در این منزل، شخصی به نام عون بن عبدالله بن جعده به همراه نامه‌ای از پدرش، به امام حسین ملحق شد. در آن نامه پدرش از حرکت امام حسین اظهار ناراحتی کرده و از امام خواسته بود که از این امر منصرف شود و برگردد؛ اما امام حسین (علیه‌السّلام) به آن نامه ترتیب اثر نداد.
[۱۳] بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۷.



۱. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۱۰۷، ذیل «العرق».    
۲. اصفهانی، ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ص۲۰۹.
۳. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۹۹-۱۱۰.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۳۸، ۳۷۵.    
۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۱.    
۶. کوفی، ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۶۹-۷۰.    
۷. خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.
۸. شوری/سوره۴۲، آیه۷.    
۹. شیخ صدوق، الامالی، ص۲۱۷.    
۱۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۳.    
۱۱. قصص/سوره۲۸، آیه۴۱.    
۱۲. محمدبن یعقوب، کافی، ج۱، کتاب الحجة، باب ان الائمة فی کتاب الله امامان، ج۱، ص۲۱۶، ح۲.    
۱۳. بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۷.



پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۶۴۱-۶۴۳.



جعبه ابزار