مِائَةَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مِائَةَ:
(اللّهُ مِئَةَ عَامٍ) مِائَةَ: به معنى عدد «صد» است و به شكلهاى:
مائة، ماءة و مأة نوشته مىشود.
اين واژه هشتبار در قرآن مجيد تكرار شده است.
به موردی از کاربرد
مِائَةَ در
قرآن، اشاره میشود:
(أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هََذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَ انظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) (يا همانند كسى كه از كنار يک آبادى ويران شده عبور كرد، در حالى كه ديوارهاى آن، به روى سقفهايش فرو ريخته بود (و اهل آن همگى مرده بودند، او با خود) گفت: «چگونه
خدا اينها را پس از
مرگ، زنده مىكند؟!» (دراينهنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند؛ سپس زنده كرد و به او گفت: «چه قدر درنگ كردى؟» گفت: «يک روز؛ يا بخشى از يک روز.» فرمود: «بلكه يكصد سال درنگ كردى! نگاه كن به غذا و نوشيدنى خود، كه هيچگونه تغييرى نيافته است! پس بدان خدا بر همه چيز قادر است.» ولى به درازگوش خود نگاه كن كه چگونه از هم متلاشى شده!، آنچه مىبينى، هم براى اطمينان خاطر توست و هم براى اينكه تو را نشانهاى براى مردم در مورد معاد قرار دهيم. اكنون به استخوانهاى مركب سوارى خود نگاه كن كه چگونه آنها را برپا ساخته، به هم پيوند مىدهيم، سپس گوشت بر آنها مىپوشانيم!» هنگامى كه اين حقايق بر او آشكار شد، گفت: «مىدانم خدا بر هر چيزى تواناست.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: از ظاهر اين جمله بر مىآيد كه خداى تعالى او را قبض روح كرده و به همان حال صد سال باقيش داشته و پس از صد سال دوباره روحش را به بدنش برگردانيده است.
(مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَ اللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ) (كسانى كه اموال خود را در راه خدا
انفاق مىكنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر كس بخواهد و شايسته باشد، دو يا چند برابر مىكند و لطف خدا گسترده و او به همه چيز داناست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: معناى كلمه سنبل معروف است، كه همان خوشه
گندم مىباشد بعضى گفتهاند: ماده سنبل دراصل به معناى پوشاندن است و اگر خوشه گندم را سنبل ناميدهاند، به اين جهت بوده است كه سنبل دانههاى گندم را در غلافهايى كه دارد مىپوشاند. و يكى از بىپايهترين اشكالهايى كه به آيه كردهاند اين است كه:
آیه شامل مثالى است كه اصلا در خارج وجود ندارد، براى اينكه هيچ خوشه گندمى نداريم كه مشتمل بر صد دانه باشد و ديگر توجه نكردهاند كه همانطور كه گفتيم: در مثل لازم نيست كه مضمونش در خارج تحقق داشته باشد، چون مثلهاى تخيلى آن قدر زياد هست كه از حد شمارش بيرون است، علاوه بر اينكه هر سنبله صد دانه و يا هر خوشه هفتصد دانه گندم در آن باشد چنان نيست كه اصلا وجود نيافته باشد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
تثنيه آن «
مائتين و
مائتان» و جمع آن «
مآت (مئات) و
مئون» مىباشد، امّا در قرآن مجيد - همانطور كه گفته شد - به صورت مفرد هشتبار و به صورت تثنيه دوبار آمده و اصل آن
«مئية» بوده است. در آيه ۲۶۱
سوره بقره به واژه
«ماة» برمىخوريم، آنجا كه خداوند كسانى را كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند بذرى دانسته كه
«هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه يکصد دانه باشد...»
(... أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنٰابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ...) قرآن در اين جمله اين دانه پربركت را چنين توصيف مىكند كه هفت خوشه از آن مىرويد كه در هر خوشه يكصد دانه است و به اين ترتيب «هفتصدبار» از اصل خود پيشى مىگيرد.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مِائَةَ»، ج۴، ص۲۳۷.