• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نسب امام زمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شیعیان معتقدند که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) است و مادر حضرت را نرجس خاتون می‌دانند. اما اهل‌سنت مدعی هستند که آن حضرت از نسل امام مجتبی (علیه‌السّلام) است نه از نسل امام حسین (علیه‌السّلام)، لذا در این مقاله صحت و سقم این مطلب را بررسی می‌کنیم.



یکی از اختلافات اساسی در موضوع مهدویت، این است که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، از نسل امام مجتبی است یا از نسل امام حسین (علیهماالسلام).
اهل سنت، بر خلاف شیعیان مدعی هستند که آن حضرت از نسل امام مجتبی (علیه‌السّلام) است نه از نسل سیدالشهداء (علیه‌السّلام).
ابن‌تیمیه حرانی در کتاب منهاج السنه می‌نویسد:
فالمهدی الذی اخبر به النبی صلی الله علیه وسلم اسمه محمد بن عبدالله لا محمد بن الحسن وقد روی عن علی رضی الله عنه انه قال هو من ولد الحسن بن علی لا من ولد الحسین بن علی.
مهدی، که رسول خدا از او خبر داده، اسمش م ح م د بن عبدالله است، نه م ح م د بن الحسن، از علی (علیه‌السّلام) روایت شده است که او گفت: مهدی از نسل حسن بن علی است نه از نسل حسین بن علی.
منظور ابن تیمیه روایتی است که ابوداود سجستانی نقل کرده است:
قال ابو دَاوُد حُدِّثْتُ عن هَارُونَ بن الْمُغِیرَةِ قال ثنا عَمْرُو بن ابی قَیْسٍ عن شُعَیْبِ بن خَالِدٍ عن ابی اسحاق قال قال عَلِیٌّ رضی الله عنه وَنَظَرَ الی ابنه الْحَسَنِ فقال اِنَّ ابْنِی هذا سَیِّدٌ کما سَمَّاهُ النبی صلی الله علیه وسلم وَسَیَخْرُجُ من صُلْبِهِ رَجُلٌ یُسَمَّی بِاسْمِ نَبِیِّکُمْ یُشْبِهُهُ فی الْخُلُقِ ولا یُشْبِهُهُ فی الْخَلْقِ ثُمَّ ذَکَرَ قِصَّةً یَمْلَاُ الْاَرْضَ عَدْلًا....
ابواسحاق گوید: علی (علیه‌السّلام) در حالی که به فرزندش حسن می‌نگریست، گفت: «این پسر من آقا است؛ چنانچه رسول خدا این نام را بر او نهاد است، از نسل او فرزندی به دنیا می‌آید که همنام پیامبر شما است که در سیرت و اخلاق شبیه آن حضرت است؛ اما از نظر قیافه شبهاتی ندارد» سپس این قصه را که او زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، نقل کرد.


تنها دلیل اهل سنت برای اثبات این اعتقاد سرنوشت‌ساز و مهم همین روایت است و دلیل با ارزش دیگری در منابع روائی آن یافت نمی‌شود؛ البته این روایت نیز دچار اشکالات اساسی است.

۲.۱ - مرسل بودن روایت ابوداود

این روایت از دو جهت مرسل است:

۲.۱.۱ - مقطوع بودن روایت

کسی که این روایت را از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقل می‌کند، ابواسحاق عمرو بن عبدالله السبیعی متولد سال ۳۳ و متوفای ۱۲۹هـ است که در زمان شهادت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) هفت ساله بوده. درست است که او یکبار امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را دیده؛ اما ثابت نشده است که روایتی از آن حضرت نقل کرده باشد؛ چنانچه مبارکفوری در شرح این روایت از منذری نقل می‌کند که این روایت مقطوع است:
قال المنذری هذا منقطع ابو اسحاق السبیعی رای علیا (علیه‌السّلام) رؤیة.
منذری گفته: این روایت منقطع است؛ چرا که ابو اسحاق سبیعی تنها یکبار علی (علیه‌السّلام) را دیده است.

۲.۱.۲ - انقطاع و جهالت راوی

ابوداود در اول سند می‌گوید: «حُدِّثْتُ عن هَارُونَ بن الْمُغِیرَةِ؛ برایم از‌ هارون نقل شد» اما این‌که چه کسی این روایت را از‌ هارون برای او نقل کرده است، ذکر نمی‌کند؛‌ هارون بن المغیره، از طبقه نهم و ابوداود سجستانی از طبقه یازدهم روات اهل سنت هستند؛ پس روایت از این جهت نیز مرسل است.
ابن‌خلدون در مقدمه خود در این‌باره می‌گوید:
واما ابواسحاق الشیعی وان خرج عنه فی الصحیحین فقد ثبت انه اختلط آخر عمره وروایته عن علی منقطعة وکذلک روایة ابی داود عن‌هارون بن المغیرة.
اگرچه در صحیح بخاری و مسلم از ابواسحاق شیعی روایت نقل شده است؛ ولی او در آخر عمرش دچار اختلال شد و روایت او از علی (علیه‌السّلام) منقطع است؛ همچنین روایت ابوداود از‌ هارون بن المغیره.
البانی وهابی در چندین کتاب خود این روایت را به همین دو دلیل تضعیف کرده است. وی در کتاب السلسة الضعیفه، بعد از تضعیف روایتی از ترمذی می‌گوید:
هذا، وقبل انهاء الکتابة حول حدیث الترجمة لا بد لی من ان اذکر له شاهداً وجدته فی "سنن ابی داود" فی اسناده انقطاع وجهالة؛ فلم تطمئن النفس الیه، فقال ابو داود (۴۲۹۰): حُدِّثْتُ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْمُغِیرَةِ...
هکذا ساقه ابو داود. فقال الخطابی عقبه فی "المعالم"
[۵] المعالم، ج۶، ص۱۶۲.
: «هذا منقطع؛ ابو اسحاق السبیعی رای علیاً رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ رؤیة، وقال فیه ابو داود: حدثت عن‌ هارون بن المغیرة».
قلت: یعنی ان شیخ ابی داود فیه لم یسم؛ فهو مجهول.
وایضاً؛ فابو اسحاق کان اختلط، وشعیب بن خالد لیس مذکوراً فیمن روی عنه قبل الاختلاط.
قبل از پایان کتابت درباره این روایت، ناچارم از یک شاهد برای این روایت که در سنن ابوداود یافته‌ام، یادآوری کنم، در سند این روایت انقطاع و جهالت (راوی) وجود دارد؛ پس دل من به آن اطمینان نمی‌کند؛ ابوداود گفته: برای من از مغیره روایت شد... خطابی بعد از نقل این روایت در کتاب المعالم گفته: این روایت منقطع است، ابواسحاق سبیعی علی (علیه‌السّلام) را تنها یکبار دیده است و همچنین ابوداود گفته که برای من از‌ هارون روایت شد.
من می‌گویم: نام استاد ابوداود در این روایت برده نشده است؛ پس او مجهول است و همچنین ابواسحاق دچار اختلال شده و شعیب بن خالد نیز در زمره کسانی که قبل از اختلال از او روایت نقل کرده‌اند، ذکر نشده است.
[۶] البانی، محمد ناصر (متوفای۱۴۲۰هـ)، السلسة الضعیفة واثرها السیء فی الامة، ج۱۳، ص۱۰۹۷، ناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع لصاحبها سعد بن عبدالرحمن الراشد - الریاض، الطبعة: الطبعة الاولی، ۱۴۲۵هـ - ۲۰۰۴م.

همچنین در کتاب: مشکاة المصابیح، و کتاب ضعیف سنن ابی‌داود، ح۹۲۴، این روایت را تضعیف کرده است.

۲.۲ - تعبیر نظر الی ابنه الحسین در منابع اهل‌سنت

همین روایت در دیگر منابع اهل سنت نقل شده است که در آن به جای «نظر الی ابنه الحسن» «نظر الی ابنه الحسین» دارد. شمس‌الدین جزری شافعی در اسنی المطالب می‌نویسد:
والاصحّ انّه من ذریة الحسین بن علی لنصّ امیرالمؤمنین علی علی ذلک، فیما اخبرنا به شیخنا المسند رحلة زمانه عمر بن الحسن الرقی قراءة علیه، قال: انبانا ابو الحسن بن البخاری، انبانا عمر بن محمد الدارقزی، انبانا ابو البدر الکرخی، انبانا ابو بکر الخطیب، انبانا ابو عمر الهاشمی، انبانا ابو علی اللؤلؤی، انبانا ابو داود الحافظ قال: حدثت عن‌هارون بن المغیرة، قال: حدثنا عمر بن ابی قیس، عن شعیب بن خالد، عن ابی اسحاق قال: قال علی (علیه‌السّلام) ونظر الی ابنه الحسین - فقال: ان ابنی هذا سید کما سماه النبی صلی الله علیه وسلم، وسیخرج من صلبه رجل یسمی باسم نبیکم، یشبهه فی الخلق، ولایشبهه فی الخلق. ثم ذکر قصة یملا الارض عدلا. هکذا رواه ابو داود فی سننه وسکت عنه.
دیدگاه صحیح این است که حضرت مهدی از نسل حسین بن علی (علیه‌السّلام) است، به دلیل تصریح امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) بر این مطلب؛ طبق آن‌چه نقل کرده برای من استادم عمر بن الحسن.... از ابو اسحاق که علی (علیه‌السّلام) در حالی که به فرزندش حسین می‌نگریست فرمود: «این پسر من آقا است؛ چنانچه رسول خدا او این نام را بر او نهاد است، از نسل او فرزندی به دنیا می‌آید که همنام پیامبر شما است که در سیرت و اخلاق شبیه آن حضرت است؛ اما از نظر قیافه شبهاتی ندارد» سپس قصه پر کردن زمین را از عدل و داد نقل کرد. ابوداود این روایت را در سنن به همین صورت نقل کرده و از قضاوت درباره آن خودداری کرده است.

۲.۳ - تعارض این روایات با روایات دیگر

این روایات، با روایاتی دیگری که در منابع اهل سنت نقل شده و تصریح دارد که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از نسل سیدالشهداء (علیه‌السّلام) است، در تعارض است؛ از جمله مقدسی شافعی در عقد الدرر و محب‌الدین طبری در ذخائر العقبی نوشته‌اند:
وعن حذیفة رضی‌الله‌عنه قال: خطبنا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فذکرنا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بما هو کائن، ثم قال: «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله (عزّوجلّ) ذلک الیوم، حتی یبعث فی رجلاً من ولدی اسمه اسمی».
فقام سلمان الفارسی رضی الله عنه فقال: یا رسول الله، من‌ای ولدک؟ قال: «هو من ولدی هذا»، وضرب بیده علی الحسین علیه السلام.
اخرجه الحافظ ابو نعیم، فی صفة المهدی.
از حذیفه نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای ما خطبه می‌خواند که از سرنوشت جهان سخن به میان آمد؛ پس آن حضرت فرمود: اگر از دنیا باقی نماند؛ مگر یک روز، خداوند آن روز را آن قدر طولانی می‌کند تا این‌که مردی را از نسل من برمی انگیزد که اسم او اسم من است.
سلمان برخواست و گفت: ‌ای پیامبر خدا! از کدامیک از فرزندانت؟ آن حضرت فرمود: «از این فرزندم» در همین حال با دستش به (شانه) حسین (علیه‌السّلام) می‌زد.
این روایت را ابونعیم در کتاب «صفة المهدی» نقل کرده است.
نعیم بن حماد مروزی در کتاب الفتن، مقدسی شافعی در عقد الدرر و جلال‌الدین سیوطی در الحاوی للفتاوی نوشته‌اند:
حدثنا الولید ورشدین عن ابن لهیعة عن ابی قبیل عن عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما قال یخرج رجل من ولد الحسین من قبل المشرق ولو استقبلتْه الجبال لهدمها واتخذ فیها طُرُقاً.
از عبدالله بن عمرو نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: مردی از نسل حسین (علیه‌السّلام) از طرف مشرق خروج می‌کند، اگر کوه‌ها در برابر او بایستند، آن‌ها را منهدم کرده و راه خود را از بین آن‌ها باز خواهد کرد.
ابن‌صباغ مالکی در ضمن یک روایت طولانی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که رسول خدا دستش مبارکش را بر شانه امام حسین (علیه‌السّلام) گذاشت و فرمود: مهدی از نسل او است:
... یا فاطمة انا اهل بیت اعطینا ست خصال لم یعطها احد من الاولین ولا یدرکها احد من الآخرین غیرنا، فنبینا خیر الانبیاء (وهو ابوک)، ووصینا خیر الاوصیاء وهو بعلک، وشهیدنا خیر الشهداء وهو عم ابیک (حمزة)، ومنا من له جناحان یطیر بهما فی الجنة حیث یشاء وهو جعفر، ومنا سبطا هذه الامة وهما ابناک، ومنا مهدی (هذه) الامة الذی یصلی خلفه عیسی بن مریم. ثم ضرب علی منکب الحسین (علیه‌السّلام) وقال: من هذا مهدی هذه الامة. هکذا اخرجه الدار قطنی صاحب الجرح والتعدیل.
‌ای فاطمه! خداوند به ما اهل بیت (علیه‌السّلام) شش ویژگی داده است که هیچ یک از پیشینیان و آیندگان غیر از ما به آن نخواهند رسید؛ پس پیامبر ما بهترین پیامبران است و او پدر تو است، و وصی ما بهترین اوصیاء است و او شوهر تو است، شهید ما برترین شهید است و او عموی تو حمزه است، از ما است آن کسی که دو بال دارد و هر وقت بخواهد در بهشت پرواز می‌کند و او جعفر است، از ما است دو سبط این امت و آن‌ها دو فرزند تو است و مهدی این امت از ما است، همان کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌خواند. سپس دست بر شانه حسین (علیه‌السّلام) نهاد و فرمود: مهدی از نسل او است.
این روایت را دارقطنی صاحب و جرح و تعدیل این‌گونه نقل کرده است.
همین روایت را قندوزی حنفی در ینابیع الموده از کتاب جرح و تعدیل دارقطنی نقل کرده است:
ومنها: اخرج الدارقطنی فی کتابه الجرح والتعدیل: عن ابی سعید الخدری: ان...
دارقطنی در کتاب جرح و تعدیل از ابوسعدی خدری نقل کرده است که...
مقدسی شافعی به نقل از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: مهدی از فرزندان امام حسین (علیه‌السّلام) است:
وعن جابر بن یزید الجعفی، قال: قال ابو جعفر علیه السلام: یا جابر... قال: فیجمع الله تعالی للمهدی اصحابه، ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً، یجمعهم الله تعالی علی غیر میعاد وقزع کقزع الخریف، فیبایعونه بین الرکن والمقام. قال: والمهدی، یا جابر، رجل من ولد الحسین، یصلح الله له امره فی لیلة واحدة.
از جابر بن یزید جعفی نقل شده است که امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای جابر! خداوند یاران مهدی را که ۳۱۳ نفر هستند بدون هیچ قرار قبلی و در حالی که همانند برگ‌ها پاییز پراکنده هستند، جمع می‌کند و آن‌ها در بین رکن و مقام با آن حضرت بیعت می‌کنند. سپس فرمود: ‌ای جابر! او مردی از نسل حسین (علیه‌السّلام) است که خداوند کار او را یک شبه اصلاح می‌کند.
در نتیجه، حتی اگر از ضعف روایت ابوداود صرف نظر کنیم، با این روایات متعدد در تضاد هستند؛ پس از حجیت خواهند افتاد.

۲.۴ - حضرت مهدی از نسل حسنین

حتی اگر بپذیریم که روایت ابوداود هیچ مشکلی ندارد، بازهم با عقیده شیعه و روایاتی که ثابت می‌کند حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) است، تعارضی ندارد؛ چرا که آن حضرت از جهت پدری از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) و از جهت مادری از نسل امام مجتبی (علیه‌السّلام) است؛ زیرا همسر امام علی بن الحسین، مادر امام باقر (علیه‌السّلام)، فاطمه دختر امام مجتبی (علیه‌السّلام) بوده است؛ بنابراین حضرت مهدی، هم فرزند امام مجتبی است و هم فرزند سیدالشهداء (علیهم‌السلام).
قرآن کریم این نوع انتساب را پذیرفته و حضرت عیسی (علیه‌السّلام) را از نسل پیامبران گذشته، یعقوب، اسحاق و ابراهیم می‌داند، آن‌جا که می‌فرماید:
وَوَهَبْنَا لَهُ اِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ کُلّا هَدَیْنَا وَنُوحا هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَاَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَی وَهَارُونَ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ. وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَی وَعِیسَی وَاِلْیَاسَ کُلٌّ مِنْ الصَّالِحِینَ.
و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و‌ هارون را (هدایت کردیم) این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم! و (همچنین) زکریّا و یحیی و عیسی و الیاس را همه از صالحان بودند.
وقتی حضرت عیسی (علیه‌السّلام) از جهت مادری به اسحق و یعقوب و ابراهیم ملحق شود، مانعی ندارد که حضرت مهدی (علیه‌السّلام) نیز از جهت مادری به امام مجتبی (علیه‌السّلام) ملحق شود؛ همان‌طوری که امام حسن و امام حسین (علیه‌السّلام) دو سبط رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از طریق صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) به آن حضرت ملحق می‌شوند.


جالب است که برخی از علمای اهل سنت وقتی دیده‌اند که نمی‌توانند روایاتی را که ثابت می‌کند حضرت مهدی از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) است، انکار و یا رد کنند، دست به توجیه‌های عجیب زده و گفته‌اند که حضرت مهدی از جهت مادری از نسل امام حسین و از جهت پدری از نسل امام حسن (علیه‌السّلام) است.
ملا علی قاری در مرقاة المفاتیح در این‌باره می‌نویسد:
واختلف فی انه من بنی الحسن او من بنی الحسین، ویمکن ان یکون جامعاً بین النسبتین الحسنین. والاظهر انه من جهة الاب حسنی ومن جانب الام حسینی قیاساً علی ما وقع فی ولدی ابراهیم وهما اسماعیل واسحاق علیهم (الصلاة) والسلام، حیث کان انبیاء بنی اسرائیل کلهم من بنی اسحاق، وانما نبیء من ذریة اسماعیل نبینا وقام مقام الکل ونعم العوض وصار خاتم الانبیاء.
فکذلک لما ظهرت اکثر الائمة واکابر الامة من اولاد الحسین فناسب ان ینجبر الحسن بان اعطی له ولد یکون خاتم الاولیاء ویقوم مقام سائر الاصفیاء... وسیاتی فی حدیث ابی اسحاق عن علی کرم الله الله تعالی وجهه ما هو صریح فی هذا المعنی والله (تعالی) اعلم.
در این‌که حضرت مهدی از نسل امام حسن است یا از نسل امام حسین (علیهما‌السّلام) اختلاف شده است، امکان جمع بین هر دو نسبت وجود دارد و جمع بهتر این است که او از جهت پدر حسنی و از طرف مادر حسینی است، تا قیاس شود بین آن چه اتفاق افتاده بین دو فرزند ابراهیم؛ اسحاق و اسماعیل (علیهم‌السلام). چرا که انبیاء بنی‌اسرائیل همگی از نسل اسحاق بودند؛ اما پیامبر ما از نسل اسماعیل (علیه‌السّلام) به جای همه آن پیامبران و بهترین عوض و خاتم پیامبران است.
همین‌طور وقتی همه ائمه (علیهم‌السّلام) و بزرگان امت از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) است، پس مناسب است که در حق امام مجتبی جبران شود به این‌که خاتم الاولیاء و جانشین تمام برگزیدگان از نسل او باشد. به زودی روایت ابواسحاق از علی (علیه‌السّلام) را نقل خواهیم کرد که به این مساله تصریح دارد.

۳.۱ - جواب توجیهات

اولاً: ایشان برای اثبات این مطلب دلیلی غیر از استحسانات عقلی و روایتی غیر از روایت ابواسحاق سبیعی پیدا نکرده‌اند و ما ثابت کردیم که این روایت از دو جهت مرسل است و ارزش استناد ندارد. و نسب حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) با این قیاس‌ها و استحسانات عقلی و روایات ضعیف‌السند قابل اثبات نیست.
اما این‌که گفته: بهتر است که از جهت پدری فرزند امام حسن (علیه‌السّلام) باشد و این مساله را قیاس کرده با قضیه فرزندان حضرت ابراهیم، در جواب می‌گوییم: انساب با قیاس و استحسانات عقلی و بدون دلیل و مدرک صحیح قابل اثبات نیست، باید برای اثبات این قضیه مهم دلیل صریح و صحیح وجود داشته باشد.
بلی ما جمع بین دو روایت را امکان‌پذیر می‌دانیم؛ ولی چرا روایت را این‌گونه جمع نمی‌کنید که از جهت پدر حسینی و از جهت مادر حسنی باشد که از نظر واقعیت تاریخی نیز قابل اثبات است و اتفاق افتاده است؛ زیرا همان‌طور که پیش از این گفتیم، مادر امام باقر (علیه‌السّلام) از فرزندان امام مجتبی است.
قیاس ایشان نیز کاملا باطل است؛ زیرا درست است که خاتم الانبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برترین پیامبر خدا است؛ اما کسی نگفته است که امام مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) که خاتم الاوصیاء است، از سایر ائمه (علیهم‌السّلام) نیز برتر باشد.
اصلا چه دلیلی وجود دارد که خداوند به این دلیل که اکثر پیامبران از نسل اسحاق (علیه‌السّلام) بوده، برای جبران این مساله برترین پیامبر از نسل اسماعیل قرار داده باشد؟
خداوند به خاطر این معیارها و این مناسبات، پیامبر و امام را انتخاب نمی‌کند؛ چنانچه خداوند در این‌باره فرموده: اللَّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه.
خداوند آگاه‌تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد!
از این گذشته، مگر ملا علی قاری امامت سایر ائمه (علیه‌السّلام) که از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) هستند، را قبول دارد که این قیاس را کرده و گفته است که مناسب است خداوند برای جبران این قضیه، آخرین امام را از نسل امام حسن (علیه‌السّلام) قرار دهد؟


محدثین شیعه و سنّی، روایات متعددی از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل کرده‌اند که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از اولاد امام حسین (علیه‌السّلام) است.

۴.۱ - روایات شیعه

روایات صحیح السندی از طریق اهل بیت (علیهم‌السّلام) وارد شده است که امام مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) است و از آن جایی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اهل بیتش را قرین قرآن قرار داده و اطاعت از آنان را بر همگان واجب کرده است، شیعیان به گفته‌های آنان عمل کرده و اعتقاد خود را از این سرچشمه پاک گرفته‌اند.

۴.۱.۱ - روایت سلمان

حَدَّثَنَا اَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ اَبِی خَلَفٍ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ اَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَاِذَا الْحُسَیْنُ عَلَی فَخِذَیْهِ وَهُوَ یُقَبِّلُ عَیْنَیْهِ وَیَلْثِمُ فَاهُ وَهُوَ یَقُولُ اَنْتَ سَیِّدٌ ابْنُ سَیِّدٍ اَنْتَ اِمَامٌ ابْنُ اِمَامٍ اَبُو الْاَئِمَّةِ اَنْتَ حُجَّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُم.
سلمان فارسی گوید: به خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسیدم؛ در حالی که امام حسین (علیه‌السّلام) بر دامنش بود و آن حضرت دیدگان او را می‌بوسید و دهانش را بوسه می‌داد و می‌فرمود: تو آقائی و فرزند آقائی تو پیشوا و فرزند پیشوا و پدر پیشوایانی، تو حجت و فرزند حجت و پدر حجت‌های نه گانه هستی که از پشت تو بیرون آیند و نهم آنان قائم آنان است.

۴.۱.۲ - روایات شیخ صدوق

شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در یک حدیث طولانی که صفات امام علی (علیه‌السّلام) و حسنین (علیهم‌السّلام) را بیان داشته نقل کرده است که: «حسن و حسین (علیهم‌السّلام) دو امام و سید اهل بهشت هستند. و نُه امام از نسل حسین (علیه‌السّلام) امام این امت است. که نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر می‌کند.. هم‌چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث با سندهای مختلف در این مورد بیان کرده است.
و باز شیخ صدوق از امام حسین (علیه‌السّلام) پنج حدیث نقل نموده که آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من می‌باشد که از آن جمله می‌توان به روایتی اشاره کرد که عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق (علیه‌السّلام) و او از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه‌السّلام) و وی از امام سجاد (علیه‌السّلام) نقل کرده که امام حسین (علیه‌السّلام) فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهل‌بیت ما است و او صاحب غیبت است.

۴.۲ - روایات اهل‌سنت

روایاتی از اهل سنت در منابع آنها وارد شده است.

۴.۲.۱ - روایت گنجی شافعی

حافظ محمد گنجی شافعی (م ۶۸۵) روایات متعدد به سندهای مختلف از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آورده است که از جمله، به روایت از حذیفه این‌گونه بیان می‌کند که حضرت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز، خداوند در آن روز مردی را بر می‌انگیزد که اسمش اسم من و خلقش خلق من است و مردم بین رکن و مقام با او بیعت کنند... جناب سلمان (رحمة‌الله‌علیه) برخاست و فرمود: یا رسول الله از نسل کدام یکی از فرزندان شماست؟» حضرت اشاره به امام حسین (علیه‌السّلام) کرده و دست روی بازوی او گذاشت و فرمود: «از نسل این فرزندم می‌باشد.»
[۲۵] گنجی شافعی، محمد، البیان فی اخبار صاحب الزمان.


۴.۲.۲ - روایت جوینی شافعی

ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، به همین مضمون روایتی را نقل کرده است.

۴.۲.۳ - روایت متقی هندی

علاء‌الدین متقی هندی (م ۹۷۷) با سندهای متعدد نیز به همین مضمون روایتی را نقل کرده است.

۴.۲.۴ - روایت ابن صباغ

علی بن محمد مالکی مشهور به ابن صباغ (م ۶۵۲) این روایت را ذکر کرده است.
بنابراین، از روایات فوق به دست می‌آید، که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) است نه از امام حسن (علیه‌السّلام).

۴.۳ - جمع روایات

نکته: شاید در روایات که آمده است پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده است حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از نسل حسین (علیه‌السّلام) است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده که از نسل امام حسن (علیه‌السّلام) است، اشاره به این است که چون مادر امام محمد باقر (علیه‌السّلام) دختر امام حسن (علیه‌السّلام) می‌باشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) به امام حسن (علیه‌السّلام) نیز می‌رسد. بنابراین، هیچ‌گونه منافاتی ندارد که حضرت مهدی از طریق امام حسین (علیه‌السّلام) از نسل فرزند پسری، و از امام حسن (علیه‌السّلام) از نسل فرزند دختری باشد.


مادر آن جناب را به نام‌های متعددی معرفی نموده‌اند: مانند نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حکیمه، مریم و این تعدد اسم بی وجه نیست (برخی از محققان می‌نویسند امکان دارد نام اصلی او همان «نرجس» بوده باشد و اسامی‌ دیگر به جز «صیقل» را بانوی او «حکیمه» دختر امام جواد (علیه‌السّلام) به او داده باشد زیرا در آن زمان کنیزان را برای خوش آمدگویی به اسامی‌ گوناگون می‌خواندند و نرجس و ریحانه و سوسن همه اسامی‌گل‌ها هستند و صدوق نیز روایتی را نقل می‌کند که این احتمال را تقویت می‌کند.
[۳۰] جمعی از نویسندگان، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص۲۹.
زیرا: فرزند امام حسن(علیه‌السّلام) در محیطی بسیار خطرناک تولد یافته زیرا خلفای بنی‌عباس و حتی بعضی از بنی‌هاشم به وسیله مامورین خود از خانه‌های علویین مراقبت کامل به عمل می‌آوردند. از اینرو از جانب خداوند تمام پیش بینی‌های لازم به عمل آمد: اولاً چنان که در روایات است آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد ثانیاً امام حسن (علیه‌السّلام) برای مراعات احتیاط نام آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثاً در حین وضع حمل جز حکیمه خاتون و بعضی از کنیزان کسی حضور نداشت و این خود نیز در تعدد اسامی‌ بی‌اثر نبوده است.
[۳۱] امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص۱۱۳-۱۱۴.


۵.۱ - ملیت مادر حضرت مهدی

اما درباره ملیّت مادر امام نیز دو قول عمده وجود دارد که عبارتند از:
الف) مرحوم کلینی می‌نویسد: مادر قائم (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) کنیزی از «نوبه» استان شمالی سودان بوده است.
ب) مرحوم صدوق مطابق روایتی او را «ملیکه» دختر «یشوع» پسر قیصر روم و مادرش را از حواریین مسیح می‌داند که توسط نیروهای اسلامی ‌به اسارت در آمد و به صورت کنیز در معرض فروش قرار گرفت و به واسطه فرستاده امام ‌هادی (علیه‌السّلام) از بازار برده‌فروشان بغداد خریداری شد و به محضر امام ‌هادی (علیه‌السّلام) در سامرا فرستاده شد.» که قول مشهور نیز همین است (و مرحوم صدوق هم آنرا بیان کرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون می‌دانند و تردیدی نیست.

۵.۲ - بزرگداشت مادر حضرت مهدی

در این‌که «نرجس» مادر صاحب الامر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) خانم والامقامی‌ بوده است زیرا شایستگی و پاکی او مورد تایید بوده است چگونه می‌توان عظمت روحی و معنوی او را کتمان کرد و یا در آن شک کرد در حالی که حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حضرت علی (علیه‌السّلام) و صادقین (علیهما‌السّلام) او را بهترین و سیده کنیزان می‌خوانند.
و حکیمه «عمه امام عسکری (علیه‌السّلام)» که خود از بزرگ بانوان خاندان امامت است، مادر بزرگوار امام زمان را بانوی خود و بانوی خاندان خویش می‌خواند و خود را خدمتگزار او می‌دانست.
[۳۴] پیشوایی، مهدی، سیره‌ی پیشوایان، ص۶۶.
[۳۵] جمعی از نویسندگان، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص۳۰.
به یقین اگر آن بانوی گرامی‌ (نرجس) از امتیازات والایی بهره‌مند نبود هرگز آن معصومین با عظمت، او را این چنین مدح نمی‌کردند و او را با واژه‌های «بهترین» و «سیده» توصیف نمی‌کردند و هرگز حکیمه خاتون، اینهمه اسم گل را (ریحانه، سوسن و...) بر او نمی‌نهاد و او را به این اسامی‌ نمی‌خواند.


اعتقاد اهل سنت مبنی بر این که حضرت مهدی از فرزندان امام مجتبی (علیه‌السّلام) است، بدون دلیل و مدرک صحیح و از طرف دیگر با روایات و مدارک دیگر در تعارض است و بنیای اعتقادی آن‌ها بر یک روایت ضعیف و غیر قابل اتکا بنا نهاده شده است.


۱. ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس احمد عبدالحلیم (متوفای ۷۲۸ ه)، منهاج السنة النبویة، ج۴، ص۹۵، تحقیق:د. محمد رشاد سالم، ناشر:مؤسسة قرطبة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ه.    
۲. السجستانی الازدی، ابوداود سلیمان بن الاشعث (متوفای ۲۷۵ه)، سنن ابی داود، ج۴، ص۱۰۸، ح۴۲۹۰، تحقیق:محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر:دار الفکر.    
۳. المبارکفوری، ابوالعلا محمد عبدالرحمن بن عبدالرحیم (متوفای۱۳۵۳ه)، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۶، ص۴۰۳، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت.    
۴. ابن‌خلدون الحضرمی، عبدالرحمن بن محمد (متوفای۸۰۸ ه)، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۹۱.    
۵. المعالم، ج۶، ص۱۶۲.
۶. البانی، محمد ناصر (متوفای۱۴۲۰هـ)، السلسة الضعیفة واثرها السیء فی الامة، ج۱۳، ص۱۰۹۷، ناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع لصاحبها سعد بن عبدالرحمن الراشد - الریاض، الطبعة: الطبعة الاولی، ۱۴۲۵هـ - ۲۰۰۴م.
۷. تبریزی، محمد بن عبدالله، مشکاة المصابیح، ج۳، ص۱۵۰۳، ح۵۴۶۲.    
۸. الجزری الشافعی، ابی‌الخیر شمس‌الدین محمد بن محمد (متوفای ۸۳۳ه)، اسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، تقدیم، ص۱۳۰، تحقیق و تعلیق:الدکتور محمد‌هادی الامینی، ناشر:مکتبة الامام امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) العامة، اصفهان ایران.    
۹. المقدسی الشافعی السلمی، جمال‌الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفای:۶۸۵ ه)، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ج۱، ص۸۲، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۱۰. المقدسی الشافعی السلمی، جمال‌الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفای:۶۸۵ ه)، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ج۱، ص۹۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۱۱. الطبری، ابوجعفر محب‌الدین احمد بن عبدالله بن محمد (متوفای۶۹۴ه)، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۱۳۷، ناشر:دار الکتب المصریة - مصر.    
۱۲. المروزی، ابوعبدالله نعیم بن حماد (متوفای۲۸۸ه)، الفتن، ج۱، ص۲۳۰.    
۱۳. المقدسی الشافعی السلمی، جمال‌الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفای:۶۸۵ ه)، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ج۱، ص۱۹۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۱۴. المقدسی الشافعی السلمی، جمال‌الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفای:۶۸۵ ه)، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ج۱، ص۲۸۴، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۱۵. السیوطی، جلال‌الدین ابوالفضل عبدالرحمن بن ابی‌بکر (متوفای۹۱۱ه)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج۲، ص۷۹.    
۱۶. ابن‌صباغ المالکی المکی، علی بن محمد بن احمد (متوفای۸۵۵ ه)، الفصول المهمة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۱۱۱۴، تحقیق:سامی الغریری، ناشر:دار الحدیث للطباعة والنشر قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۲ه.    
۱۷. القندوزی الحنفی، الشیخ سلیمان بن ابراهیم (متوفای۱۲۹۴ه) ینابیع المودة لذوی القربی، ج۳، ص۳۹۴، تحقیق سید علی جمال اشرف الحسینی، ناشر:دار الاسوة للطباعة والنشر قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۶ه.    
۱۸. المقدسی الشافعی السلمی، جمال‌الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفای:۶۸۵ ه)، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ج۱، ص۱۵۷، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۸۴-۸۵.    
۲۰. ملا علی القاری، نورالدین ابوالحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴ه)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۸، ص۳۴۳۸.    
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۱۲۴.    
۲۲. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، الخصال، ص۴۷۵، ح۳۸، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة قم، ۱۴۰۳ه ۱۳۶۲ش.    
۲۳. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین وتمام النعمه، ج۱، ص۲۵۷.    
۲۴. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین وتمام النعمه، ج۱، ص۳۱۷.    
۲۵. گنجی شافعی، محمد، البیان فی اخبار صاحب الزمان.
۲۶. جوینی شافعی، ابراهیم بن محمد، فراید السمطین، ج۲، ص۳۲۵.    
۲۷. متقی هندی، علاء‌الدین، کنز العمال، ج۱۴، ص۲۶۴.    
۲۸. ابن‌صباغ، علی بن محمد، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۱۰۹.    
۲۹. صافی، لطف‌الله، منتخب الاثر، ج۲، ص۱۵۳.    
۳۰. جمعی از نویسندگان، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص۲۹.
۳۱. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص۱۱۳-۱۱۴.
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۲۳.    
۳۳. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین وتمام النعمه، ج۱، ص۴۱۷.    
۳۴. پیشوایی، مهدی، سیره‌ی پیشوایان، ص۶۶.
۳۵. جمعی از نویسندگان، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص۳۰.



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسن مجتبی (ع) است؟».    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نسب امام زمان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۳/۲۸.    



جعبه ابزار