• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وَلّٰی (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




وَلّٰی: (آيَاتُنَا وَلَّى)                        
وَلّٰی: مصدرش «تولية» (از باب تفعيل) به معنى «اعراض كردن و روى برگردانيدن» است و اين معنا در صورتى است كه لفظا يا تقديرا به «عن» متعدى شود و اگر بدون «عن» خودبخود متعدى شود به معنى «روى كردن» و قرار دادن چيزى در مقابل است.



به موردی از کاربرد وَلّٰی در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - وَلّٰی (آیه ۷ سوره لقمان)

(وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ)    
(و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده شود، با تكبر روى برمى‌گرداند، چنانچه گويى آن را نشنيده است؛ گويا اصلًا گوش‌هايش سنگين است؛ او را به عذابی دردناک بشارت ده!)

۱.۱.۱ - وَلّٰی در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در اين آيه آن كسى را كه خريدار لهو الحديث بود، توصيف مى‌كند و كلمه وقر به معناى بار سنگين است و مراد از اينكه فرمود: گويا در دو گوشش وقر است اين است كه گويا چيزى به گوش‌هايش بسته كه از شنيدن جلوگيرى مى‌كند. بعضى‌ هم گفته‌اند: اصلا اين كلمه كنايه از كرى است. و معناى آيه اين است كه چون بر اين خريدار لهو الحديث آيات قرآنى ما قرائت مى‌شود، پشت مى‌كند و از آن رو مى‌گرداند و استكبار مى‌ورزد، مثل اينكه اصلا آن را نشنيده باشد، گويى كر است، پس تو او را به عذابى دردناک بشارت ده.

۱.۲ - وَلّٰی (آیه ۱۵۰ سوره بقره)

(وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُ جُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ)    
(و از هر سو خارج شدى، روى خود را به جانب مسجدالحرام كن. و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد؛ تا مردم، دليلى بر ضدّ شما نداشته باشند؛ مگر آن‌ها كه ستمكار و لجوج هستند. از آن‌ها نترسيد و از من بترسيد! و بدانيد اين تغيير قبله، بخاطر آن بود كه نعمت خود را بر شما تمام كنم، شايد هدایت شويد.)

۱.۱.۱ - وَلّٰی در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: الخ، بعضى از مفسرين گفته‌اند: معناى اين آيه اين است كه از هر جا كه بيرون شده و به هر جا كه وارد شدى، روى خود بسوى مسجد الحرام كن، بعضى ديگر گفته‌اند: معنايش اين است كه از هر شهرى در آمدى، ممكن هم هست مراد به جمله‌(وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ) الخ مكه باشد كه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از آنجا بيرون آمد و آيه‌ «مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ»     از آن خبر ميدهد و معنايش اينست كه رو به كعبه ايستادن حكمى‌ است ثابت براى تو، چه در مكه و چه در شهرهاى ديگر و سرزمين‌هاى ديگر و جمله: (وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)، همين معنا را تاكيد و تشديد مى‌كند.
(وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ) الخ اگر اين جمله را به عين عبارت قبلى تكرار كرد بعيد نيست براى اين بوده باشد كه بفهماند: حكم نامبرده در هر حال ثابت است و مثل اين است كه كسى بگويد: (در برخاستنت از خدا بترس و در نشستنت از خدا بترس و در سخن گفتنت از خدا بترس و در سكوتت از خدا بترس) كه منظور گوينده اينست كه هميشه و در هر حال ملازم تقوى باش و تقوى را همواره با خود داشته باش و اگر بجاى آن عبارت مى‌گفت: (از خدا بپرهيز، وقتى برخاستى و نشستى و سخن گفتى و سكوت كردى) اين نكته را نمى‌فهماند و در آیه مورد بحث معنايش اين است كه رو به سوى قسمتى از مسجد الحرام بكن هم از همان شهرى كه از آن بيرون شدى و هم از هر جاى ديگرى كه بوديد رو بسوى آن قسمت كنيد.

۱.۳ - وَلّٰی (آیه ۵۷ سوره توبه)

(لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْاْ إِلَيْهِ وَ هُمْ يَجْمَحُونَ)    
(اگر پناهگاه يا غارهايى يا راهى در زير زمين بيابند، با سرعت و شتاب به سوى آن فرار مى‌كنند.)

۱.۱.۱ - وَلّٰی در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،

۱.۴ - وَلّٰی (آیه ۵۲ سوره روم)

(فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَ لَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ)    
(به يقين تو نمى‌توانى صداى خود رابه گوش مردگان برسانى و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى برگردانند و دور شوند.)

۱.۱.۱ - وَلّٰی در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،

۱.۵ - وَلّٰی (آیه ۱۵ سوره احزاب)

(وَ لَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَ كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولًا)    
(با اينكه آنان قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت و در برابر آن مسؤولند.)

۱.۱.۱ - وَلّٰی در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: لام در لقد لام قسم است و معناى‌ (لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ) اين است كه پشت به دشمن نكرده از جنگ نمى‌گريزند و اين جمله بيان آن عهدى است كه قبلا كرده بودند و بعيد نيست كه مراد از عهد آنان از سابق، بيعتى باشد كه بر مساله ایمان به خدا و رسولش و دينى كه آن جناب آورده با آن جناب كرده‌اند و يكى از احكام دينى كه آن جناب آورده مساله جهاد و حرمت فرار از جنگ است و معناى آيه روشن است.

۱.۶ - وَلّٰی (آیه ۴۵ سوره قمر)

(سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ)    
(امّا بزودى جمعشان شكست مى‌خورد و پا به فرار مى‌گذارند!)

۱.۶.۱ - تابعین در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: الف و لام در كلمه الجمع الف و لام عهد ذكرى است، مى‌فهماند گفتار درباره همان جمعى است كه قبلا ذكر شده بود و الف و لام در كلمه الدبر الف و لام جنس‌ است و معناى تولى دبر پشت به جنگ كردن و عقبگرد كردن است و معناى آيه اين است كه: همين جمعيتى كه به آن مى‌بالند به زودى شكست خورده و عقبگرد مى‌كنند و پا به فرار مى‌گذارند.
و در اين آيه از شكست کفار و تفرق جمعيت آنان پيشگويى مى‌كند و دلالت دارد بر اينكه اين شكست و مغلوبيت ايشان در جنگى واقع خواهد شد كه خودشان به راه مى‌اندازند و همين طور هم شد، يعنى جنگ بدر پيش آمده و كفار شكست خوردند و اين خود يكى از پيشگويی‌هاى قرآن كريم است.

۱.۶.۲ - تابعین در تفسیر نمونه

چنان‌كه در آيه ۱۵۰ سوره بقره مى‌خوانيم:
(... فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرٰامِ‌...)
«روى خود را به جانب مسجد الحرام كن.»
و در آيه ۵۷ سوره توبه مى‌خوانيم:
(لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغٰارٰاتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَوَلَّوْا إِلَيْهِ‌...)
«اگر پناهگاه يا غارها يا راهى در زيرزمين بيابند به سوى آن حركت مى‌كنند.»
آيه اخير يكى از اعمال و حالات منافقان را بروشنى ترسيم كرده است. آنجا كه به معنى «روى برگردانيدن» است، مى‌فرمايد:
«تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى و نه سخنت را به گوش كران، هنگامى كه روى مى‌گردانند و پشت مى‌كنند.»
(إِذٰا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ‌)    
در آيه ۱۵ سوره احزاب باز درباره منافقان مى‌خوانيم:
(وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اَللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ اَلْأَدْبٰارَ...)
«آن‌ها قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند...»
و در آيه ۴۵ سوره قمر همين واژه تكرار شده است:
(سَيُهْزَمُ اَلْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ اَلدُّبُرَ)
«جمعشان بزودى شكست مى‌خورد و پا به فرار مى‌گذارند.»

۱. لقمان/سوره۳۱، آیه۷.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۵۰.    
۳. توبه/سوره۹، آیه۵۷.    
۴. روم/سوره۳۰، آیه۵۲.    
۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۵.    
۶. قمر/سوره۵۴، آیه۴۵.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۸۸۵.    
۸. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ص۴۵۵.    
۹. لقمان/سوره۳۱، آیه۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۱.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۱۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۱۰.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۶۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۹۱.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۵۰.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۳.    
۱۷. محمد/سوره۴۷، آیه۱۳.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۴۹۲.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۳۲۸.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۱۲.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۴۲۰.    
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۵۷.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۹۶.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۲۵.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۶۲.    
۲۶. روم/سوره۳۰، آیه۵۲.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۰.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۵۰.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۸۵.    
۳۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۵.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۹.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۰.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۹۰.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۶۲.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۵.    
۳۶. قمر/سوره۵۴، آیه۴۵.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۳۰.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۳۸.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۸۴.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۴۸.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۹۳.    
۴۲. روم/سوره۳۰، آیه۵۲.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وَلّٰی»، ج۴، ص۷۳۶.






جعبه ابزار