• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پارناسیسم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



این مکتب در قرن نوزدهم میلادی ظهور کرد. عده‌ای از شاعران و نویسندگان رمانتیک، از جمله ویکتور هوگو، هنر برای هنر را می‌ستودند؛ او می‌گفت: "در شعر، صرف‌نظر از موضوع و نتیجه، لفظ و زیبایی نیز باید در نظر گرفته شود."
«تئوفیل گوتیه» -که در آغاز رمانتسیت بود - معتقد است هنر برای هنر امر پر ارزشی است و نباید مفید بودن شعر یا اثری را (در سبک پارناس) اصل فرض نمود؛ زیرا اگر چیزی مفید باشد، دیگر زیبا نیست.



پارناسیسم، مکتبی ادبی است که در نیمه دوم قرن نوزدهم یعنی در حدود سال ۱۸۶۰ تا ۱۸۸۰ در اروپا رواج داشت. شکوفایی این مکتب هم‌زمان با افول مکتب رمانتیک صورت پذیرفت. خاستگاه این جنبش ادبی کشور فرانسه بود. مکتب‌ پارناسیسم مکتبی شکل‌گراست که به زبان و فرم ظاهری آثار ادبی بیش از محتوای آن توجه دارد؛ چراکه هدف هنر را تنها درک زیبایی و لذت بردن از آن می‌داند. نام این مکتب برگرفته از کوهی به نام پارناس در یونان است. این کوه، براساس اساطیر یونانی دارای دو قله بوده که هر یک از آنها جایگاه یک ایزد بوده است. یکی دیونوسوس ایزد گیاهان و شراب، و دیگری آپولون، ایزد شعر و موسیقی که به همراه موزها (نه ایزد بانوی نگهبان هنر) در آن قله‌ها ساکن بوده‌اند. از آنجا که پایه‌گذاران پارناسیسم مجموعه شعری را با عنوان «پارناس معاصر» در سال ۱۸۸۶ به چاپ رساندند، بعدها این مکتب با این نام خوانده شد و به پیروان آن پارناسین اطلاق گردید.
[۱] فرهنگ‌نامه ادبی فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی ۲)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۷۴.



پیشگامان پارناسیسم در ابتدا پیرو مکتب رمانتیسم بودند؛ مثلاً تئوفیل گوتیه (۱۸۱۱-۱۸۷۲ م) از شاگردان و هم‌فکران ویکتور هوگو بود. رمانتیک‌ها با پناه بردن به تاریخ می‌کوشیدند تا از واقعیت‌های زمان خود بگریزند. پایه هنر رمانتیک بر احساس‌گرایی و ذهن‌گرایی بود.


پس از مدتی گوتیه از این مکتب فاصله گرفت و کوشید تا هنر خود را در سطح بالاتری عرضه کند. او و هم‌فکران تازه‌اش بر این عقیده بودند که احساس‌گرایی صرف و غیر عادلانه نمی‌تواند منجر به آفرینش آثار هنری ماندگار و با ارزش شود.

گوتیه در مقدمه‌ای که بر کتاب «مادموزال دوموپن» نوشت، عقاید خود را مطرح کرد و از نظریه «هنر برای هنر» دفاع نمود. او در آنجا نوشت: «فقط چیزی واقعاً زیباست که به درد هیچ کاری نخورد. هر چیز مفیدی زشت است؛ زیرا احتیاجی را بیان می‌کند و احتیاجات انسان مانند مزاج بیچاره و عاجز او، پست و تنفرآور است.»
[۲] مکتب‌های ادبی، سید حسینی، رضا؛ تهران، نگاه؛ ۱۳۸۴، چاپ سیزدهم، جاول، ص۴۷۷.
طبق این نظریه که تحت تأثیر آرای کانت در اروپا رواج داشت، هنر باید به عنوان عنصری مستقل و جدا از اهداف اجتماعی و اخلاقی مورد توجه قرار گیرد. به بیان دیگر هنر نباید در خدمت اخلاق و جامعه باشد. بررسی مشکلات اجتماعی و آموزش مسائل اخلاقی کار هنر نیست. هدف هنر تنها کمال بخشیدن به زیبایی است. هنر وسیله نیست، بلکه هدف است و این هدف همان رسیدن به زیبایی محض است. کانت عقیده داشت: «ذات زیبایی مستقل و جدا از منافع مادی است یک اثر هنری ذاتاً ویژگی‌هایی دارد که زیبایی را برای خود فراهم می‌کند. زیبایی محض در یک اثر هنری جز در تصویر «فرم» آن متجلی نیست.»
[۳] مکتب‌ها، سبک‌ها و جنبش‌های ادبی و هنری جهان تا پایان قرن بیستم، نوری، نظام الدین؛ تهران، زهره، ۱۳۸۵، چاپ سوم، ص۴۱۴.


این‌گونه بود که پاناسین‌ها برای فرم ادبی اهمیت ویژه‌ای قائل شدند و بر رمانتیک‌ها به سبب بی‌دقتی در فرم آثارشان خرده گرفتند.


این گروه کم‌کم به رهبری شارل‌ لوکنت دولیل، افکار خود را در سطح جامعه ادبی گسترش دادند. آنها پس از جدا شدن از رمانتیک‌ها هنر خود را از سطح عامه مردم بالاتر بردند و با زبان زیبا و فاخر خود، هوادارانی از قشرهای ممتاز جامعه برای خود دست و پا کردند.


پارناسین‌ها می‌کوشیدند در آثار خود ضمن توجه فراوان به فرم و قالب، از زبانی سنجیده و علمی استفاده کنند. این موضوع نیز یکی دیگر از تفاوت‌های آنان با رمانتیک‌ها بود. رمانتیک‌ها قلب و دل را منبع معرفت می‌دانستند، ولی پارناسین‌ها بر این باور بودند که علم تنها راه رسیدن به شناخت است. نگاه آنها به تاریخ و اسطوره نیز ریشه در همین دیدگاه داشت؛ یعنی هدف آنها از توجه به این دو مقوله، آموزش است.


کاربرد زبان هنری ظریف، دقیق و علمی در کنار استفاده از تصاویر شعری پیچیده و تخیل و توصیف سبب شد که فهم آثار آنها برای عوام اندکی مشکل باشد. از‌این‌رو این ادبیات بیشتر مورد توجه قشر ممتاز و تحصیل کرده جامعه قرار گرفت. یادآوری این نکته ضروری است که این زبان زیبا و فاخر لزوماً باعث آفرینش آثاری با محتوای متعالی نشد؛ چراکه زیبایی بسیاری از آثار این مکتب در همان فرم و قالب خلاصه می‌شود و معمولاً محتوا اهمیت چندانی ندارد.


به‌طور خلاصه اصول مکتب پارناسیسم را این‌گونه می‌توان برشمرد:
۱. وسواس در کاربرد تکنیک قوی در شعر و توجه به کمال شکل و زیبایی آن؛
۲. توجه به عینیت شعر و دخالت ندادن احساسات در آن؛
۳. توصیف دقیق؛
۴. توجه زیاد به وزن و قافیه‌پردازی؛
۵. وابستگی به نظریه هنر برای هنر.
[۴] فرهنگ‌نامه ادبی فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی ۲)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۷۴.
[۵] فرهنگ اصطلاحات ادبی، داد، سیما: تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپدوم، ص۵۳.



برخی از این اصول مانند دخالت ندادن احساسات شاعر و نویسنده در اثر خود و نیز توجه به هنر و آثار تمدن‌های کهن مانند رم و یونان، این مکتب را به مکتب کلاسیسم نزدیک می‌نماید. آنها نیز مانند کلاسیک‌ها دوران طلایی هنر را در این فرهنگ‌ها جست‌و‌جو می‌کردند.


از نویسندگان و شاعران مکتب پارناسیسم می‌توان به این افراد اشاره کرد: تئودور بانویل، ژوزه ماریا دوهره ویا، فرانسوا کوپه، سوینبرن، آستین دابسون و اندرولانگ.
[۶] فرهنگ‌نامه ادبی فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی ۲)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۷۵.



این مکتب در سال ۱۸۸۰ رو به افول نهاد و رفته‌رفته جای خود را به مکتب سمبولیسم بخشید.


۱. فرهنگ‌نامه ادبی فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی ۲)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۷۴.
۲. مکتب‌های ادبی، سید حسینی، رضا؛ تهران، نگاه؛ ۱۳۸۴، چاپ سیزدهم، جاول، ص۴۷۷.
۳. مکتب‌ها، سبک‌ها و جنبش‌های ادبی و هنری جهان تا پایان قرن بیستم، نوری، نظام الدین؛ تهران، زهره، ۱۳۸۵، چاپ سوم، ص۴۱۴.
۴. فرهنگ‌نامه ادبی فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی ۲)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۷۴.
۵. فرهنگ اصطلاحات ادبی، داد، سیما: تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپدوم، ص۵۳.
۶. فرهنگ‌نامه ادبی فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی ۲)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۷۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پارناسیسم».    



جعبه ابزار