پیرگلرنگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیرگلرنگ، از تعابیر
حافظ شیرازی که برخی آن را اشاره به
شیخ محمود عطار ،
پیر و
مرشد حافظ ، دانستهاند.
حافظ تعبیر پیرگلرنگ را در این
بیت آورده است: پیرگلرنگ من اندر حق ازرق پوشان/ رخصت خبث نداد ار نه حکایتها بود.
برخلاف برخی
تذکرهنویسان ، همچون
عبدالرحمان جامی ، در
نفحاتالانس ،
که از
ارادت حافظ به
مشایخ اظهار بیاطلاعی کردهاند، برخی همشهریان او که نزدیک به
عصر او میزیستهاند، در آثار خود به وجود
پیر و
مرشدی در
شیراز که
حافظ از ارادتمندان او بوده است اشاره کردهاند.
نخست
جلالالدین دوّانی در شرح
غزلی از
حافظ، با دو واسطه از
درویشان شیراز نقل کرده است که
حافظ پیری به نام
شیخ محمود عطار داشته که در
شیراز میزیسته و در
مشرب شیخ روزبهان بقلی بوده است.
محمد بن محمود دهدار شیرازی (متوفی ۱۰۱۶) نیز در
حاشیه نفحاتالانس از وجود پیری در
شیراز مشهور به گلرنگ خبر میدهد که اوقات خود را در
جامع عتیق شیراز میگذرانده و
حافظ به او ارادت داشته و
قبرش در
شیراز است (گ ۱۷۳ پ).
همچنین
عبداللطیف شیروانی ، مشهور به
افلاطون ، از
عرفای قرن دهم، پیرگلرنگ را
پیرحافظ و علت
اشتهار او را به گلرنگ
رخسار گلگون او دانسته است.
محمد افندی مشهور به
سودی در شرح خود بر
اشعار حافظ ، پیرگلرنگ را با شیخ محمود عطار مطابقت داده است.
وی محمود عطار را
مرید شیخ عبدالسلام و او را مرید
فخرالدین احمد ،
پسر شیخ روزبهان ، معرفی کرده و بدین ترتیب نسبت
خرقه او را به دو واسطه به
روزبهان رسانده است.
بر اساس این طرز تلقی،
سودی و عدهای دیگر از
شارحان حافظ برخی
اشعار او را با درنظر گرفتن نسبت او با
پیر خود
شرح کردهاند.
به نوشته شیروانی
برخی، بیشتر
ابیات حافظ را مضمون سخنهای پیرگلرنگ دانستهاند.
سودی،
برخی تعابیر
حافظ مانند «پیر دردی کش ما»، «شیخی که خانقاه ندارد»، «دردی کشان یکرنگ» و «پیرگلرنگ» را قطعاً و برخی دیگر از جمله «رند عافیت سوز» را احتمالاً اشاره به
شیخ محمود عطار میداند.
ختمی لاهوری نیز برخی از تعابیر را با پیرگلرنگ مرتبط ساخته است (جاهای متعدد).
از پیرگلرنگ و شیخ محمود عطار در منابع دیگری نیز یاد شده که کثرت آنها خبر را به صورت
متواتر درآورده است.
از سویی برخی اشارات
حافظ را بر لزوم
تبعیت از پیر میتوان دلیل بر ارادت او به پیر و مرشدی دانست
و از سوی دیگر این احتمال که تعبیر «گلرنگ» به نحوی با مشرب
روزبهان بقلی مرتبط باشد، بسیار است.
در آثار روزبهان و همچنین
اخلاف او ترکیب گلرنگ بارها به کار رفته است و پیداست که بدان تعلق خاطری داشتهاند.
بنابراین،
بعید نیست که در
روزگار حافظ فردی متعلق به این
حوزه تصوف شهرت «گلرنگ» داشته و
حافظ نیز دست کم در دورهای از
حیات خود به او ارادت ورزیده باشد.
برخی محققان همچون
معین ،
این امر را محتمل میشمارند.
برخی نیز مانند
مرتضوی قراین حاکی از وجود چنین فردی را کافی نمیدانند.
البته هیچیک از این دو از وجود گزارشهای متقدمانی همچون دوّانی و دهدار که این احتمال را تقویت میکند مطلع نبودهاند.
در مقابل، عدهای دیگر از پژوهندگان، تعبیر پیرگلرنگ را کنایه از «
شراب سرخ کهن » دانسته و
ارادت حافظ را به مشایخ
انکار کردهاند.
طبق نظری دیگر، پیر در ترکیب پیرگلرنگ
وجودی نورانی و
ملکوتی است که در
دل سالک ظهور میکند و او را با
حقایقی آشنا میسازد،
راهنمای باطنی و
نماینده عقل فعال و
جبرئیل یا
روحالقدس ، و
فرشتهای دانا از
کرّوبیان است.
گلرنگ خواندن او نیز مأخوذ از
رساله عقل سرخ سهروردی است.
البته این
تفسیر منافاتی با این باور ندارد که پیرگلرنگ از
مشایخ طریقت بوده است؛ اصطلاح پیرگلرنگ را، مانند بسیاری از اصطلاحات دیگر، میتوان در دو ساحت معنایی تفسیر کرد.
(۱) نصرالله پورجوادی، «پیر گلرنگ»، نشر دانش، سال ۱۶، ش ۴ (زمستان ۱۳۷۸).
(۲) اکبر ثبوت، «
حافظ و پیرگلرنگ»، در حرم دوست: یادواره استاد سادات ناصری، چاپ ابراهیم زارعی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۳) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۴) شمس الدین محمد
حافظ، دیوان، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵) عبدالرحمان بن سلیمان ختمی لاهوری، شرح عرفانی غزلهای
حافظ، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، کورش منصوری، و حسین مطیعی امین، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۶) بهاءالدین خرمشاهی،
حافظ نامه: شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار
حافظ، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۷) محمد بن اسعد دوانی، شرح شعر خواجه
حافظ، در در شبستان عرفان: مجموعه رسائل فارسی از پیران ایران، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۸) محمد بن محمود دهدار
شیرازی، حاشیه بر نفحات الانس جامی، نسخه خطی کتابخانه لکهنو، ش ۹۸۵.
(۹) روزبهان بقلی، کتاب عبهر العاشقین، چاپ هانری کور بن و محمدمعین، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۱۰) محمدامین ریاحی، گلگشت، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۱) عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۲) محمد سودی، شرح سودی بر
حافظ، ترجمه عصمت ستارزاده، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۱۳) عبدالنبی بن خلف فخرالزمانی، تذکره میخانه، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۴) منوچهر مرتضوی، مکتب
حافظ، یا، مقدمه بر
حافظ شناسی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۵) حسینعلی ملاّح، «پیر گلرنگ کیست ؟» در
حافظ شناسی، ج ۸، چاپ سعید نیاز کریمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پیرگلرنگ»، شماره۲۹۳۸.