کلام خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسلمانان به پيروي از
قرآن و
سنت متفقاند كه يكي از
صفات خداوند متكلم بودن او است و اما اين كه حقيقت
كلام الهی چيست و آيا
كلام خداوند حادث است يا
قديم اختلاف دارند.
مسئله «
كلام الهي» ذهن
دانشمندان اسلامي را در عصر خلفا به خود مشغول ساخت و به سبب آن مشاجرات و اختلافات غمانگيزي در ميان
مسلمانان رخ داد كه در
تاريخ از آن به عنوان «
محنت خلق قرآن» ياد ميشود.
در اين كه حقيقت «
كلام الهي» چيست نظرات مختلفي ابراز شده كه در ذيل به آنها اشاره ميشود:
۱-
كلام الهی همان اصوات و حروفي است كه
حادث بوده و قائم به
ذات خدا نيست بلكه
فعل و
مخلوق خداوند است؛ يعني
خداوند به قدرت خود، كلام – كه همان حروف و اصوات است – را در اجسام
ايجاد ميكند. بنابراين
خداوند به اعتبار اين كه در غير خود كلام را ايجاد ميكند «
متكلم» است. اين نظريه
شيعه و
معتزله است.
۲-
كلام خدا صفتي ازلي و قديم است و قائم به
ذات الهي است و حروف و اصوات دلالت بر آن ميكنند. به اين حروف و اصوات «
كلام لفظي» و به آن صفت قديم «
كلام نفسی» گفته ميشود. اين ديدگاه
اشاعره است.
نظريه اشاعره را نميتوان پذيرفت چرا كه «
كلام نفسی» يا عبارت از تخيّل الفاظ است كه به آن
حديث نفس گفته ميشود و اين درباره
خداوند صحيح و روا نيست و يا عبارت از علم به مدلولات و معاني الفاظ و عبارات كه اين همان صفت «
علم» است حال آن كه
اشاعره ميخواهند بگويند «
كلام خدا» صفتي غير از صفت «
علم الهي» است.
۳- كلام خدا همان اصوات و حروف است كه در ازل ثابت بوده و قائم به ذات پروردگار است و حتي آن چه كه قاريان قرآن تلاوت ميكنند و ما ميشنويم نيز قديم و ازلي است، بالاتر اين كه حتي بعضي از آنها گفتهاند جلد قرآن نيز قديم است. اين نظريه منسوب به حنابله و حشويه است.
شكي نيست كه حروف و اصوات، مادي بوده و محكوم به زمان و مكان است بنابراين قديم دانستن آن و قائم دانستن كلام به ذات الهي غير معقول است. پس نظريه «
حنابله» و «
حشويه» باطل است.
به نظر می رسد آنچه كه درباره «
كلام الهي» معقول به نظر ميرسد همان ديدگاه
شيعه و
معتزله است.
برخي از انديشمندان معاصر گفتهاند حقيقت كلام الهي منحصر در ايجاد حروف و اصوات در اجسام نيست. چرا كه اين قسم از كلام در جايي معنا دارد كه خداوند شخصي يا امتي را خطاب قرار دهد مانند سخن گفن
خداوند با
پيامبران. اما اگر مخاطب خاصي براي كلام خداوند نباشد بايد كلام خداوند را عبارت از فعل الهي كه خبر از جمال او ميدهد و نمايشگر كمال او است، دانست (كلام فعلي) شاهد اين سخن آن است كه خداوند در چندين جاي
قرآن فعل خود را كلام خود ميداند.
اين سخن در حقيقت اشاره به نظريه ح
كماي اسلامي دارد كه ميگويند:
حقيقت كلام به واسطهي آن چه بر معناي نهان و ناآشنا دلالت ميكند، قوام مييابد. اما بقيه خصوصيات، مانند اين كه
متكلم دستگاه تنفس داشته باشد و با نفس كشيدن صدايي در حنجره خود پديد آورد و آن صدا را در فضاي دهان و به وسيله زبان شكل دهد و با تركيب چند صدا كلمهاي بسازد و اين كه شنونده، دستگاه شنوايي داشته باشد كه صدا را در شرايطي معين بشنود و... همه اين خصوصيات مربوط به مصداق و مورد متكلم بشري است.
بر اين اساس ميتوان گفت: موجودات خارجي كه هر يك
معلول علتي است و با هستي خود، هستي علت خود را نشان ميدهد، همه كلام خدا هستند و اصولاً سراپاي
عالم امكان، كلام خداوند هستند و خداوند با اين كلمات كمالات اسماء و صفات خود را كه نهفته در ذات او است، ظاهر ميسازد.
سایت پژوهه