گواهی پوست (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پوست بدن و اعضای بدن دشمنان
خدا در
قیامت با
اراده الهی به سخن در میآیند و بر علیه آنها
گواهی میدهند.
پوست بدن دشمنان خداوند، بر
گناه آنان
گواهی میدهد:
و یوم یحشر اعداء الله الی النار... • ... شهد علیهم... جلودهم بما کانوا یعملون.
به خاطر بیاورید روزی را که دشمنان خدا را جمع کرده...
وقتی به آن میرسند، ... پوستهای تنشان به آنچه میکردند گواهی میدهند.
از مفسرین گفتهاند: مراد از
حشر دشمنان خدا به سوی
آتش این است که ایشان را از قبرها به سوی
محشر بیرون کنند تا در آنجا بازخواست شوند و به حسابشان رسیدگی شود. و اگر آتش را هدف این حشر قرار داده، برای این است که عاقبت بازخواست و حسابشان آتش است، (و خلاصه از اعمالی که کردهاند معلوم است که چه سرانجامی دارند) و دلیل بر معنای مزبور این است که دنبالش مساله
شهادت دادن اعضای بدن ایشان را آورده، و گواهی خواستن از اعضای بدن
کفار قبل از دستور به داخل شدن در آتش است.
گواهی پوست، علیه صاحبان خود، به
اراده خداوند میباشد:
وقالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالوا انطقنا الله الذی انطق کل شیء...
آنها به پوستهای تنشان میگویند: «چرا بر ضد ما گواهی دادید؟! » آنها جواب میدهند: «همان خدایی که هر موجودی را به
نطق درآورده ما را گویا ساخته ... .
ما که سالیان دراز شما را نوازش دادیم، از
سرما و
گرما حفظ کردیم، شستشو و
نظافت و پذیرایی نمودیم، شما چرا اینچنین؟! آنها در پاسخ میگویند: همان خدایی که هر موجودی را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است (قالوا انطقنا الله الذی انطق کل شی ء).
خداوند ماموریت افشاگری را در این
روز و این
دادگاه بزرگ بر عهده ما گذارده، و ما چارهای جز اطاعت فرمان او نداریم، آری همان کس که
قدرت نطق را در موجودات ناطق دیگر آفریده در ما نیز این توانایی را قرار داده است. (این
تفسیر در صورتی است که
آیه را چنین معنی کنیم: انطقنا الله الذی انطق کل شیء ناطق، ولی این احتمال نیز وجود دارد که انطق کل شی ء به معنی مطلق باشد، یعنی خداوندی که همه موجودات را بدون استثنا به نطق در آورده و امروز همه اسرار را باز میکنند ما را نیز به نطق در آورده است. شما از سخن گفتن ما
تعجب نکنید تمام موجودات
عالم امروز سخن میگویند!)
جالب اینکه آنها تنها از پوست تنشان این
سؤال را میکنند نه از سایر گواهان، مانند
چشم و
گوش. ممکن است به خاطر این باشد که گواهی پوست از همه عجیبتر و شگفتانگیزتر، و از همه گستردهتر و وسیعتر است، همان پوستی که خود باید قبل از همه اعضاء
طعم عذاب الهی را بچشد به چنین گواهی بر میخیزد، و این راستی حیرت آور است.
گواهی اعضای بدن، گوش، چشم، پوست سبب ناتوانی
انسان، در پنهان کردن گناهانش میشود:
وما کنتم تستترون ان یشهد علیکم سمعکم ولا ابصـرکم ولا جلودکم...
شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید نه بخاطر این بود که از
شهادت گوش و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید ... .
میفرماید: شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید نه از این جهت بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهایتان بر ضد خودتان
بیم داشتید، شما اصلا باور نمیکردید روزی اینها به سخن در آیند و بر ضد شما گواهی دهند (و ما کنتم تستترون ان یشهد علیکم سمعکم و لا ابصارکم و لا جلودکم).
بلکه مخفی کاری شما به خاطر این بود که
گمان میکردید خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام میدهید نمیداند (و لکن ظننتم ان الله لا یعلم کثیرا مما تعملون).
غافل از اینکه هم خداوند در همه جا
شاهد و ناظر بر
اعمال شماست، و از اسرار درون و برون شما آگاه است، و هم ماموران مراقبت او همه جا با شما هستند، آیا هرگز میتوانید پنهان از چشم و گوش و حتی
پوست تنتان عملی انجام دهید؟!
آری شما چنان در قبضه
قدرت او و مراقبان مخفی و آشکارش قرار دارید که حتی ابزارهای
گناه شما گواهانی هستند بر ضد شما! جمعی از مفسران شأن نزولی برای این آیه نقل کردهاند که، سه نفر از
کفار قریش و
طایفه بنی ثقیف که جمجمههایی کوچک و شکمی بزرگ داشتند در کنار
خانه کعبه اجتماع کرده بودند، یکی از آنها به دیگران گفت: آیا شما
فکر میکنید خداوند سخنان ما را میشنود؟! دیگری افزود: آهسته! اگر بلند بگوئیم میشنود و اگر آهسته
تکلم کنیم نمیشود. دیگری اضافه کرد: من فکر میکنم اگر صدای بلند را بشنود حتما صدای آهسته را هم میشنود! اینجا بود که آیه فوق نازل شد.
جهنمیان به
گواهی پوستشان، علیه آنان اعتراض میکنند:
ویوم یحشر اعداء الله الی النار فهم یوزعون• ... شهد علیهم... وجلودهم... • وقالوا لجلودهم لم شهدتم علینا...
به خاطر بیاورید روزی را که دشمنان
خدا را جمع کرده به سوی
دوزخ میبرند، و صفوف پیشین را نگه میدارند (تا صفهای بعد به آنها ملحق شوند!) ... پوستهای تنشان به آنچه میکردند گواهی میدهند. آنها به پوستهای تنشان میگویند: «چرا بر ضد ما گواهی دادید؟! »
به هر حال آن
روز، روز رسوایی بزرگ است، روزی است که تمام وجود
انسان به سخن در میآید، تمامی اسرار او را فاش میکنند، که تمام گنهکاران را در وحشت عمیقی فرو میبرد، اینجاست که، رو به پوستهای تن خود کرده، فریاد میزنند: چرا شما بر ضد ما گواهی دادید؟! (و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا).
ما که سالیان دراز شما را نوازش دادیم، از
سرما و
گرما حفظ کردیم، شستشو و
نظافت و پذیرایی نمودیم، شما چرا اینچنین؟! آنها در پاسخ میگویند: همان خدایی که هر موجودی را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است (قالوا انطقنا الله الذی انطق کل شیء). خداوند ماموریت افشاگری را در این روز و این
دادگاه بزرگ بر عهده ما گذارده، و ما چارهای جز اطاعت فرمان او نداریم، آری همان کس که
قدرت نطق را در موجودات ناطق دیگر آفریده در ما نیز این توانایی را قرار داده است. جالب اینکه آنها تنها از
پوست تنشان این
سؤال را میکنند نه از سایر گواهان، مانند
چشم و
گوش. ممکن است به خاطر این باشد که گواهی پوست از همه عجیبتر و شگفتانگیزتر، و از همه گستردهتر و وسیعتر است، همان پوستی که خود باید قبل از همه اعضاء طعم
عذاب الهی را بچشد به چنین گواهی بر میخیزد، و این راستی حیرت آور است. سپس ادامه میدهند: او کسی است که شما را در آغاز آفرید، و بازگشت همه شما نیز به سوی او است (و هو خلقکم اول مرة و الیه ترجعون).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «گواهی پوست».