• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بغی (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بَغی در فقه اسلامی به قیام مسلحانه گروهی منسجم علیه حکومت مشروع اسلامی اطلاق می‌شود.
این مفهوم ریشه در قرآن کریم و سنت نبوی دارد و شرایط خاصی برای صدق عنوان باغی تعریف شده است.
بغات باید دارای تشکیلات منسجم، خارج از حوزه اقتدار حکومت و دارای انگیزه غیرمادی باشند.
مقابله با بغات با روش‌های مسالمت‌آمیز مانند گفت‌وگو و مذاکره آغاز می‌شود.
در صورت عدم موفقیت، حکومت اسلامی مجاز به استفاده از قوه قهریه برای سرکوب شورش است.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف بغی
       ۱.۱ - تعریف اصطلاحی بغی و باغی
       ۱.۲ - تعریف دارالبغی
۲ - شرایط تحقق عنوان بغی
       ۲.۱ - شرط اول: داشتن تشکیلات و جمعیت متشکل
       ۲.۲ - شرط دوم: خارج بودن از حوزه اقتدار دولت اسلامی
       ۲.۳ - شرط سوم: اقدام به مخالفت و قیام مسلحانه
       ۲.۴ - شرط چهارم: انگیزه غیرمادی و مبتنی بر اجتهاد
۳ - دیدگاه‌های متفاوت فقهی در مورد شرایط
۴ - مبانی قرآنی و روایی
       ۴.۱ - آیه ۹ سوره حجرات
       ۴.۲ - روایت فئه باغیه در منابع شیعه و سنی
۵ - مصادیق بغات
       ۵.۱ - گروه‌های سرکش در دارالاسلام
       ۵.۲ - گروه‌های برانداز بدون برنامه جایگزین
       ۵.۳ - گروه‌های تجزیه‌طلب
       ۵.۴ - حرکت‌های خزنده و نفوذی
       ۵.۵ - قیام مسلحانه
       ۵.۶ - طرف متجاوز پس از صلح
۶ - شیوه‌های مقابله با بغات
       ۶.۱ - گفت‌وگو و مذاکره
       ۶.۲ - راه‌حل‌ فرهنگی
       ۶.۳ - اعطای مهلت و بررسی نیات
       ۶.۴ - اقدام اقتصادی
       ۶.۵ - مجازات و سرکوب
       ۶.۶ - وجوب دفاع و فراخوان عمومی
       ۶.۷ - عدم پذیرش درخواست آتش‌بس
۷ - دیدگاه‌های فقهی در مورد جنگ
       ۷.۱ - دیدگاه مشهور: وجوب جنگ تا بازگشت به اطاعت
       ۷.۲ - دیدگاه اقلی: استحباب عدم آغاز جنگ توسط دولت اسلامی
۸ - پانویس
۹ - منبع


تعریف لغوی: بغى در لغت به معناى ظلم و تجاوز و نافرمانى آمده است.

۱.۱ - تعریف اصطلاحی بغی و باغی

تعریف اصطلاحی: در اصطلاح فقه سياسى، به مسلمانی گفته مى‌شود كه با دولت اسلامى مخالفت كند و دست به نافرمانى زده و بر عليه امام قيام كند.
به عبارت ديگر باغى كسى است كه به‌دنبال تشخيص حق بوده و در اين راه به نتيجه‌اى رسيده باشد كه وى را بر قيام عليه امام وادارد.

۱.۲ - تعریف دارالبغی

به همين لحاظ دارالبغى به سرزمين، شهر و كشورى اطلاق مى‌شود كه مردم آن با وجود اعتقاد اسلامى كه دارند، بر دولت اسلامى بشورند و حاكميت امام را به مخاطره افكنند.


فقها براى صدق عنوان بغى و باغى چهار شرط قائل شده‌اند که عبارتند از:
[۱] علامه حلي، جمال‌الدین، تذكرة الفقهاء، ج۱، ص۵۵۴.


۲.۱ - شرط اول: داشتن تشکیلات و جمعیت متشکل

تعدادشان به‌اندازه‌اى باشد كه جلوگيرى از آنها و متفرق كردن و دفع شرشان جز با طرق نظامى امكان‌پذير نباشد. به تعبير ديگر داراى تشكيلات منسجم بوده و از جمعيت متشكلى برخوردار باشند.

۲.۲ - شرط دوم: خارج بودن از حوزه اقتدار دولت اسلامی

از حوزه اقتدار امام خارج باشند، به‌طورى‌كه در سرزمينى به‌سر برند كه تحت كنترل دولت اسلامى نباشند.

۲.۳ - شرط سوم: اقدام به مخالفت و قیام مسلحانه

دست به مخالفت و نافرمانى بزنند و بر عليه امام قيام كنند.

۲.۴ - شرط چهارم: انگیزه غیرمادی و مبتنی بر اجتهاد

علت مخالفت و نافرمانيشان اغراض مادى و دنيوى نباشد، بلکه دليل اشتباهى كه در اجتهاد و برداشت از مسائل اسلامى مرتكب شده و ديدگاه متفاوتى پيدا كرده‌اند، دست به مخالفت با امام زده و عليه دولت اسلامى قيام كرده باشند.


تعريف و شرايط ذكر شده را نمى‌توان از مسائل مورد اتفاق فقهى تلقى كرد؛ زيرا فقهايى چون صاحب جواهر در برخى از اين قيود و شرايط ترديد كرده و مناقشه روا داشته‌اند.
گروه متشكلى كه براساس يک تفكر انحرافى در برابر امام (دولت اسلامى) شورش كنند و مردم را به قيام عليه امام دعوت نمايند و حاكميت دولت اسلامى را به مخاطره افكنند و با خط مشى و سياست براندازى، جريانى را در جامعه اسلامى به‌وجود آورند، بغاة ناميده مى‌شوند.


اين واژۀ سياسى در اسلام، هم ريشۀ قرآنى و هم‌ريشه در حدیث نبوی دارد.

۴.۱ - آیه ۹ سوره حجرات

(وَ إِنْ طٰائِفَتٰانِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ اِقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمٰا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدٰاهُمٰا عَلَى اَلْأُخْرىٰ فَقٰاتِلُوا اَلَّتِي تَبْغِي)
قرآن به‌هنگام وقوع درگيرى بين دو گروه (طائفه) از مؤمنين، بقيه امت اسلام را موظف به اصلاح و برقرار كردن صلح عادلانه بين دو گروه متخاصم كرده است و در صورت بروز تعدى از جانب يكى از آن دو گروه، طرف متجاوز را باغى ناميده است.

۴.۲ - روایت فئه باغیه در منابع شیعه و سنی

در حديث نبوى آمده است كه عمار را فئه باغيه به قتل خواهد رسانيد. «يا عمار تقتلك الفئه الباغيه»
روايات متعددى در اين زمينه تحت عنوان فئه باغيه از ائمه معصومین (عليهم‌السلام) نقل‌شده است.


براين اساس مى‌توان موارد زير را از مصاديق باغى دانست:

۵.۱ - گروه‌های سرکش در دارالاسلام

احزاب و گروه‌هايى كه در دارالاسلام از اطاعت امام سرپيچى مى‌كنند و دست به قيام عليه دولت مى‌زنند و فرمانبردارى خود را موكول به ايجاد تغييرات و اصلاحات مورد نظر خود مى‌كنند.

۵.۲ - گروه‌های برانداز بدون برنامه جایگزین

احزاب و گروه‌هايى كه با تحريک، مردم را به شورش و قيام عليه امام با قصد سرنگون كردن حكومت اسلامى، ايجاد هرج و مرج، و نقض حاكميت اسلام را دارند، بدون آنكه طرحى براى به‌دست گرفتن قدرت داشته باشند.

۵.۳ - گروه‌های تجزیه‌طلب

احزاب و سازمان‌هايى كه به‌منظور تجزيۀ قسمتى از دارالاسلام و جداكردن آن از حاكميت امام دست به شورش و تحريک مردم مى‌زنند و با مخالفت و نافرمانى از امام، مركزيت حكومت اسلامى را نقض و خواستار سياست ملوک‌الطوایفى يا ايجاد دولت جديد در بخشى از دارالاسلام هستند و هدف خود را از راه تضعيف دولت اسلامى و ايجاد تفرقه، بدبينى و در نهايت سلب حاكميت در قلمروى موردنظر دنبال مى‌كنند.

۵.۴ - حرکت‌های خزنده و نفوذی

جمعيتى كه با تشكيلات سازمان‌يافته با اعمال فشار سياسى، تبليغاتى، راه‌اندازى توطئه‌ها از خارج دارالاسلام و نفوذ در داخل بخواهند به‌صورت يک حركت خزنده مردم را عليه امام بشورانند، حاكميت دولت اسلامى را نقض و حكومت را ساقط كنند.

۵.۵ - قیام مسلحانه

احزاب و سازمان‌هایى كه بخواهند يكى از اهداف ذكر شده را از طريق اعمال قوه قهريه از خارج يا داخل كشور اسلامى دنبال و عليه امام مسلحانه قيام كنند.

۵.۶ - طرف متجاوز پس از صلح

گروهى كه پس از درگيرى با گروهى ديگر و ايجاد صلح عادلانه بين آن دو توسط گروه سوم دست به تجاوز عليه رقيب خود بزند.


مقابله با اهل بغى بايد با ظرافت، دقت و استفاده از راه‌حل‌هاى فرهنگى و سياسى انجام شود.

۶.۱ - گفت‌وگو و مذاکره

دولت اسلامى پس از گفت‌وگو، بحث و مذاكره در راه‌حل مشكل اعتقادى، فقهى و اجتماعى آنان بكوشد و از آنان به روش مسالمت‌آميز بخواهد كه از حكومت و امام پيروى كنند، وحدت جامعه اسلامى و رفتار به مقتضاى اخوت اسلامى، انصاف و عدل را رعايت كنند.

۶.۲ - راه‌حل‌ فرهنگی

هرگاه نياز به مطالعه، بحث و تحقيق دارند از مساعدت و همكارى فروگذار نباشد.

۶.۳ - اعطای مهلت و بررسی نیات

شورشیان هرگاه مهلت بطلبند، بايد به آنها فرصت داده شود. در اين مدت لازم است دولت اسلامى از جريان امر مطلع باشد و با مراقبت كامل مقاصد آنها را دريابد. اگر تمايلى به فرمانبردارى از آنها مشاهده كرد، مهلت كافى بدهد.

۶.۴ - اقدام اقتصادی

امام پس از پيمودن راه‌هاى مسالمت‌آميز و يأس از امكان راه‌حل فرهنگى و سياسى مى‌تواند با استفاده از عنوان (اَلْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ‌) از راه كمک‌هاى مادى و اقتصادى به عادى سازى شرايط و فرونشاندن شورش بپردازد و از بيت‌المال (زكات) در اين راه سود ببرد.

۶.۵ - مجازات و سرکوب

در صورتى‌كه قصد فريب دارند و به اين بهانه درصدد تقويت خود و جمع‌آورى نيرو و امكانات هستند، چنين فرصتى را از آنان بگيرد.
[۹] علامه حلي، جمال‌الدین، تذكرة الفقهاء، ج۱، ص۵۵۶.
همچنين اگر خطر به حدى باشد كه فرصتى براى اعمال راه‌هاى مسالمت‌آميز در ميان نباشد.
[۱۰] علامه حلي، جمال‌الدین، تذكرة الفقهاء، ج۱، ص۵۵۴.

علی (عليه‌السلام) قبل از سركوب خوارج، شخصيت بزرگى چون ابن عباس را براى مذاكره و حل مشكلات و مسائل آنان فرستاد، ولى با تمام تلاشى كه مبذول داشت نتيجه‌اى گرفته نشد.

۶.۶ - وجوب دفاع و فراخوان عمومی

با فرض ناكامى در همۀ اين راه‌ها هنگامى‌كه امام تصميم به مجازات و سركوب شورشيان مى‌گيرد، بر همۀ اقشار امت واجب است به نداى امام پاسخ مثبت بدهند.
سرپيچى از خواسته امام گناه کبیره است و كسانى‌كه مخاطب خاص امام باشند، مشاركت در اين امر بر آنها واجب عینی خواهد بود.

۶.۷ - عدم پذیرش درخواست آتش‌بس

درخواست آتش‌بس و مهادنه از شورشيان پذيرفته نمى‌شود و به خاطر جناياتى كه به هنگام شورش مرتكب شده‌اند، پس از سركوب و فرونشاندن فتنه طبق مقررات اسلامى مجازات مى‌شوند.


علامه حلی در تذكرة مى‌گويد:
«هركسى كه بر امام عادل كه امامتش با نص ثابت شده (از نظر شیعه) و يا با انتخاب امت برگزيده شده (از نظر فقه سنی)، شورش نمايد واجب است كه مسلمانان با او بجنگند و اين حكم مورد اتفاق و اجماع همۀ فقهاى اسلام است.

۷.۱ - دیدگاه مشهور: وجوب جنگ تا بازگشت به اطاعت

جنگ با بغاة مانند جهاد با مشرکین است و به مقتضاى آيۀ ۹ سوره زخرف تا دست از شورش برنداشته و به حكم خدا راضى نشده و به اطاعت امام بازنگشته‌اند، تحت تعقيب نظامى قرار مى‌گيرند.

۷.۲ - دیدگاه اقلی: استحباب عدم آغاز جنگ توسط دولت اسلامی

برخى از فقها مانند ابن جنید به استناد سیرۀ على (عليه‌السلام) كه با قاسطین، مارقین و ناکثین آغاز به جنگ نكرد تا آنها آغاز كردند، گفته‌اند: ستوده نيست مسلمانان آغازگر جنگ عليه بغاة باشند، چنان‌كه على (عليه‌السلام) فرمود: جنگ را شما آغاز نكنيد؛ زيرا سپاس خدا را كه شما دليل و حجت داريد. اگر دست به جنگ نزنيد تا آنها آغازگر باشند، دليل و حجت ديگرى خواهيد داشت.
[۱۷] عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۳، ص۳۰۹.
[۱۸] عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۳، ص۳۱۶-۳۱۹.



۱. علامه حلي، جمال‌الدین، تذكرة الفقهاء، ج۱، ص۵۵۴.
۲. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۳۲.    
۳. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۳۴.    
۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۹.    
۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۷.    
۶. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۹.    
۷. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۳۴.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۹. علامه حلي، جمال‌الدین، تذكرة الفقهاء، ج۱، ص۵۵۶.
۱۰. علامه حلي، جمال‌الدین، تذكرة الفقهاء، ج۱، ص۵۵۴.
۱۱. علامه حلی، جمال‌الدین، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۵۶.    
۱۲. علامه حلی، جمال‌الدین، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۵۷.    
۱۳. علامه حلی، جمال‌الدین، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۵۴.    
۱۴. علامه حلی، جمال‌الدین، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۵۵.    
۱۵. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۶.    
۱۶. علامه حلی، جمال‌الدین، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۵۷.    
۱۷. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۳، ص۳۰۹.
۱۸. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۳، ص۳۱۶-۳۱۹.



• عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۱، ص ۴۱۰.






جعبه ابزار