• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تسبیح (سبحه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تسبیح یا سبحه به دانه‌های به رشته کشیده شده برای شمارش اذکار گفته می‌شود.




تسبیح، مهره‌هایی به رشته کشیده شده برای شمارش ذکر و دعا می‌باشد. در عربی عموما بدان مسبحه یا سُبحه می‌گویند.
[۱] السامی فی الاسامی، ص۱۶۶.
[۲] اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ذیل «سبحه».
[۳] مهذب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء، ج۱، ص۱۶۵.
در صحاح سته، سبحه به معنای نماز نافله و دعا و ذکر نیز به کار رفته است.
[۴] مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۶۸.
[۵] صحیح مسلم، ج۱، ص۴۹۷ـ ۴۹۸.
[۶] سنن ابی داود، ج۲، ص۲۰.
به نظر برخی، واژة تسبیح، تصحیف تسلیخ یا تشلیخ به معنای سجاده و جانماز بوده
[۷] فرهنگ جهانگیری، ذیل «تشلیخ».
[۸] برهان قاطع، ذیل «تسلیخ».
و به کار بردن آن به معنای سبحه (مهره‌های ذکر و دعا) نادرست است
[۹] کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری، ذیل «تسلیخ ».
؛ ولی بنا برتحقیق محمد قزوینی
[۱۰] یادگار ش ۵، ص۱۰ـ۱۲.
، کلمه تسبیح در متون فارسی و عربی به معنای سبحه نیز به کاررفته و کلمه تسابیح (جمع تسبیح) به این معنا، در شعر ابونواس (متوفی ۱۹۸) آمده است.



استفاده از تسبیح برای به خاطر سپردن شمار اذکار و دعاها ــ که احتمالا از شمارش دانه‌های ریگ و گره زدن نخ شروع شده ــ در میان پیروان بیشتر آیین‌ها و ادیان از جمله هندوها و بوداییان، یهودیان و مسیحیان و مسلمانان متداول بوده است.

۲.۱ - قدیمترین اشاره به تسبیح


ظاهرا قدیمترین اشاره به تسبیح در ادبیات کهن هندو آمده است، با عنوان گانت تیا یعنی ابزار شمارش، کانچانیا به معنای درخشش و روشنایی، ماتا / مالیکا به معنای تاج گل و سوترا به معنای رشته (نخ).

۲.۲ - موارد استفاده تسبیح در این ادیان


پارسایان هندو با این وسیله شمار دعاها و اوراد روزانه خود را نگه می‌داشتند. در شاخه‌های گوناگون هندو و بودایی، تسبیحها از نظر تعداد دانه و جنس و رنگ متفاوت‌اند و این تفاوتها معانی خاصی دارد.در این آیینها، تسبیح به عنوان طلسم و تعویذ و همچنین برای تفأل و گاه تزئین به کار می رود. تسبیح در مراسم تشرف نیز نقش مهمی دارد؛ مثلا، برای ورود به آیین ویشنو (یکی از خدایان در آیین هندو) به گردن فردی که به شش یا هفت سالگی می رسد، تسبیحی ۱۰۸ دانه می آویزند و اذکار خاصی را با آن به او آموزش می‌دهند.

۲.۳ - استفاده از تسبیح در اروپا


گفته‌اند که سنت استفاده از تسبیح از آسیا به اروپا رفته و از طریق قدیس دومینیک(۵۶۵ـ ۶۱۸/۱۱۷۰ـ۱۲۲۱) و راهبان فرقه او در قرن سیزدهم میلادی در مسیحیت رواج یافته است، اما احتمالا استفاده از آن در اروپا سابقه بیشتری دارد
[۱۱] یادگار ش ۵، ص۸۵۳.
؛ زیرا در روم باستان ثروتمندان رشته‌ای با ده سنگ گرانبها که هر کدام نماینده یکی از خدایان بود به گردن می‌آویختند و ظاهرا این گردنبند نوعی تعویذ بوده است (دایره المعارف دین). تسبیح کلیسای کاتولیک رشته‌ای بلند با ۱۵۰ مهره است که به سه دسته ۵۰ تایی تقسیم می شود. به انتهای تسبیح چند مهره و یک صلیب وصل است.
[۱۲] دین و اخلاق، ص۸۵۳.
تسبیح مسیحیان گاه به شکل حلقه و گاه رشته بلندی از مهره هاست.
[۱۳] دین و اخلاق، ص۸۵۴.


۲.۴ - استفاده از تسبیح در میان یهودیان


استفاده از تسبیح در میان یهودیان، تحت تأثیر ترکهای مسلمان و یونانیان مسیحی بوده است. امروزه اهمیت و اعتبار تسبیح در میان آنان تقریبا از بین رفته و فقط در روز سبت (شنبه) و روزهای مقدس، عموما برای سرگرمی و وقت گذرانی آن را در دست می گیرند. این تسبیح ۳۲ یا ۹۹ مهره دارد.
[۱۴] دین و اخلاق، ص۸۵۵.


۲.۵ - استفاده از تسبیح در میان مسلمانان


استفاده از تسبیح در میان بیشتر مسلمانان رایج است، جز پیروان محمد بن عبد الوهاب تمیمی نجدی (ح ۱۱۱۵ـ۱۲۰۶) که آن را نوعی بدعت می دانند و برای شمارش اذکار از انگشتان دست استفاده می کنند. برخی اعتقاد دارند که صوفیه استفاده از تسبیح را از بوداییان یا هندوها یا راهبان مسیحی کلیسای شرقی آموخته‌اند و تسبیح از طریق آنها در میان مسلمانان رایج شده است.
[۱۵] اسلام، چاپ دوم، ص۲۹.
در رساله قشیریه در باره جنید (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) آمده است که وی تسبیحی در دست داشت و وقتی به او اعتراض کردند، گفت : «این وسیله‌ای است که مرا به خدا رسانیده و از آن جدا نخواهم شد».
[۱۶] الرسالة القشیریة، ص۷۲ـ۷۳.


۲.۶ - استفاده از تسبیح در صدر اسلام


بر اساس کتب حدیث شیعه، استفاده از تسبیح در صدر اسلام متداول بوده است؛ مثلا گفته شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام چون از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنید که پس از هر نماز، گفتن ۳۴ تکبیر (الله اکبر) و ۳۳ تسبیح (سبحان الله) و ۳۳ تحمید (الحمدالله، که به تسبیحات حضرت زهرا مشهور است) ثوابی بزرگ دارد تسبیحی از نخ پشمی با ۳۴ گره تهیه کرد.

۲.۷ - ساختن تسبیح توسط حضرت فاطمه


وقتی حمزه، عموی پیامبر، در سال سوم هجرت به شهادت رسید، حضرت فاطمه سلام الله علیها از خاک مزار او تسبیحی برای خود ساخت. مردم نیز بعدها از تربت حمزه تسبیح ساختند و پس از شهادت امام حسین علیه السلام، شیعیان از تربت او تسبیح ساختند همچنین روایت شده است که وقتی امام سجاد علیه السلام را به مجلس یزید می بردند آن حضرت تسبیحی در دست داشت از امام صادق علیه السلام روایت می کنند که تسبیح را برای شیعیان توصیه کردند.

۲.۸ - استفاده پیامبر از تسبیح در روایات اهل سنت


در کتب اهل سنت نیز روایتی هست حاکی از اینکه پیامبر اکرم تسبیحی داشته است
[۲۰] سنن النسائی، ج۳، ص۷۴.
[۲۱] سنن ابی داود، ج۵، ص۳۰۹.
البته نسبت به برخی از این روایات، تشکیک شده
[۲۲] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «سبحه، تعلیق ».
و حتی در مقابل، روایاتی نقل شده است به این مضمون که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم افرادی را که با انداختن ریگ، اذکار را می شمردند، نهی نموده و توصیه کرده که شماره اذکار را با انگشتان دست ثبت کنند
[۲۳] سنن الترمذی، ج۵، ص۵۲۱.
[۲۴] سنن ابی داود، ج۲، ص۱۷۰.
گفته‌اند که اینگونه روایات متعلق به اوایل هجرت پیامبر است و در هر حال حاکی از نهی استفاده از تسبیح نیست.
[۲۵] اسلام، چاپ دوم، ص۲۹.
جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (متوفی ۹۱۱) در رساله کوچکی به نام المنحه فی السبحه روایاتی آورده و بر اساس آنها استنباط کرده است که تسبیح در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بین صحابه و بعدها نزد تابعین و همچنین صوفیه رایج بوده و استفاده از آن نهی صریح نشده است.
[۲۷] الحاوی للفتاوی، المنحه ج۲، ص۲ـ۶.


۲.۹ - ذکر اذکار با تسبیح


اذکاری که مسلمانان در طول روز، بخصوص پس از نماز، با تسبیح ادا می کنند، معمولا مشتمل است برشهادت به یگانگی خدا (لااله الاالله)، تکبیر، تحمید، منزه دانستن او یا تسبیح و همچنین فرستادن درود بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، امامان علیهم السلام و اولیا یا توسل به ایشان
[۲۸] شبل، ص۱۰۲.
در بین برخی فرق صوفیه نیز تسبیحی که مشایخ با آن ذکر گفته‌اند، نوعی تقدس و تبرک دارد و برای برکت بخشی، به جانشینان آنها به ارث می‌رسد.
[۳۱] تریمینگام، ص۲۰۱
از تسبیح برای استخاره ودفع چشم زخم
[۳۳] الموسوعة العربیة المیسرة، ذیل «سبحه».
نیز استفاده می‌شود.

۲.۱۰ - دانه‌های تسبیح مسلمانان


تسبیح مسلمانان عموما صد دانه (مهره) دارد که شاید نماد ۹۹ اسم از اسماءالحسنی به اضافه اسم جلاله الله و یا برابر اذکار تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام باشد. تسبیح صد دانه‌ای با دو مهره کوچکتر یا بزرگتر به نام «عدسک » به سه قسمت ۳۳ دانه‌ای تقسیم می‌شود و با احتساب مهره بزرگتری به نام «شیخک » یا «امام»، که معمولا مخروطی است و دو سر رشته تسبیح را به هم وصل می‌کند، شمار دانه‌ها به صد می رسد. تسبیحهای ۳۴ دانه‌ای نیز در میان مسلمانان رواج دارد. برخی فرق صوفیه از تسبیح هزار دانه‌ای استفاده می کنند که در ادبیات فارسی نشانه کثرت زهد و تقوی است.
[۳۴] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۰ـ۳۱.
[۳۶] شبل، ص۱۰۲.
[۳۷] لغت نامه دهخدا، ذیل واژه«تسبیح».
این تسبیح در مراسم خاکسپاری به کار می رود و ثواب اذکاری که با آن گفته می‌شود، به روح متوفی هدیه می گردد.
[۳۸] تریمینگام، ص۲۰۱.


۲.۱۱ - رنگ اندازه و جنس دانه‌ها


رنگ، اندازه و جنس دانه‌های تسبیح متنوع است. تسبیح از گل، شیشه، فلز، چوب، صدف، هسته و دانه یا صمغ گیاهان، مرجان و یسر (درختی با دانه‌های خوشبو به رنگ سیاه)، عقیق، یشم، یاقوت، زمرد، عاج فیل، استخوان شتر و شاخ گوزن و اخیرا با انواع پلاستیک در رنگهای مختلف ساخته می‌شود.
[۳۹] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۱ـ۳۳.
[۴۰] الموسوعة العربیة المیسرة.
[۴۱] اسلام، چاپ دوم، ص۲۹.

رشته تسبیح از جنس پشم، ابریشم یا پلاستیک است و در اغلب تسبیحها در قسمت انتهایی امام یا شیخک، منگوله‌ای قرار دارد که گاه زربفت است. تسبیحهای گران قیمت را با منگوله های طلا و نقره و نخهای ابریشمی رنگی زینت می دهند.
[۴۲] دایره المعارف تشیع، ذیل واژه«تسبیح».


۲.۱۲ - جنس تسبیح‌‌ها


برخی از انواع تسبیحها عبارت‌اند از:
۱) تسبیح تربت که از خاک مرقد امام حسین علیه السلام ساخته می‌شود. شیعیان عموما از این تسبیحها استقبال می‌کنند، زیرا بنا بر روایات، در دست داشتن آن حتی بدون ذکر توصیه شده است.
[۴۳] دایره المعارف تشیع، ذیل واژه«تسبیح».
[۴۴] بحار الانوار، ج۸۲، ص۳۲۷.

۲) تسبیح شاه مقصود که آن را در افغانستان می سازند و سنگ آن از معادنی در منطقه قندهار به دست می‌آید. به این تسبیح ــ که معمولا به رنگ سبز روشن است ـ تسبیح پادزهری هم می‌گویند، زیرا سنگ آن، بنا بر مشهور، خاصیت زهرکشی دارد. رنگهای سفید و قرمز این تسبیح بندرت یافت می‌‌شود.
[۴۵] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۴.
[۴۶] دایره المعارف تشیع، ذیل واژه«تسبیح».

۳) تسبیح یمانی ساخت یمن که از عقیق است.
[۴۷] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۴.

۴) تسبیح عین الهره (چشم گربه) که از نوعی سنگ در هندوستان ساخته می‌شود.
[۴۸] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳

۵) تسبیح کهربایی که آن را از صمغ گیاهان می‌‌سازند و چون با گردانیدن در دست و مالش، برق ساکن در خود ذخیره می‌ کند به آن کهربایی می‌گویند. این تسبیح دوگونه است : نوع آتشگیر که به آن بارقه می‌گویند و نوع دیگر که به آب حیات شهرت دارد.
[۴۹] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳ـ۳۴.

۶) تسبیح چشم بلبل که مهره‌های آن خالهایی به غیر رنگ خود دارد
[۵۰] فرهنگ جامع فارسی ،ذیل «تسبیح چشم بلبل».

۷) تسبیح نقره کوب که دانه‌های آن از یسر است و بر روی آن میخهای کوچک نقره‌ای برای زینت کوبیده‌اند.
[۵۱] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۴.

۸) تسبیح جوینی و علی مرادی یا شاه علی مرادی که با سنگ قرمزی که از منطقه جوین به دست می آمد، ساخته می‌شد و امروزه دیگر ساخته نمی‌شود.
[۵۲] دایرة المعارف تشیع ذیل واژه«تسبیح».
[۵۳] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳.

۹) تسبیحی معروف به کار عبدالله که قبلا درویشی بدین نام در کرمانشاه آن را می ساخت و مخلوطی از گل و براده‌های طلا و نقره بود.
[۵۴] هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳.


۲.۱۳ - تسبیح به عنوان سوغات


در اغلب زیارتگاهها و شهرهایی که برای مسلمانان اهمیت دینی دارند، تسبیح ــ در کنار مهر ـ از انواع سوغاتها به شمار می‌آید و ازینرو خرید و فروش تسبیح و مشاغلی همچون تسبیح بندی در آن شهرها رواج دارد.


۲.۱۴ - واژه تسبیح در ادبیات فارسی


در ادبیات فارسی، دانه‌های تسبیح را که نشان دهنده زهد و پارسایی یا ریا و تظاهر به مسلمانی است، گاه به دانه‌هایی تشبیه کرده‌اند ‌که با آنها مرغان (جویندگان راه حق) را جلب و شکار می‌کنند
[۵۵] دیوان حافظ، ص۳۲۹.
[۵۶] سبعة حکیم نظامی، مخزن الاسرار، ج۱، ص۱۲۰.
[۵۷] غزلیات مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی، غزل ۴۳۷.
گاه نیز آن را با زنار ـ که نشانه مسیحیت تلقی می شده ـ در تقابل قرار داده‌اند.
[۵۸] دیوان خاقانی، ص۶۳۹.
[۵۹] دیوان عطار، غزل ۸۰۸.
[۶۰] کلیات سلمان ساوجی، غزل ۲۹۶.
ازینرو، «تسبیح گسلیدن » و «زنار بستن» کنایه از نامسلمانی و کفر، و در ادبیات عرفانی کنایه از رها کردن اسلام صوری و ریایی است
[۶۱] فرهنگنامه شعری، ذیل همین واژه های «تسبیح گسلیدن» و «زنار بستن».
ترکیباتی از کلمه تسبیح در ادبیات فارسی وجود دارد، مانند «تسبیح خانه » به معنای عبادتگاه و «تسبیح شمار» به معنای زاهد.
[۶۲] فرهنگ جامع فارسی، ذیل «تسبیح شمار».
[۶۳] لغت نامه دهخدا، ذیل «تسبیح خانه»، «تسبیح شمار».


۲.۱۵ - تسبیح در فرهنگ عوام


در فرهنگ عامه، اگر شکلی شبیه مهره‌های تسبیح، بر آش نذری نقش ببندد، علامت قبولی نذر است
[۶۴] عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۲۹، ۳۹.
همچنین، بر اساس باورهای عامیانه، اگر بند تسبیح کسی به طور ناگهانی و بی هیچ علت معلومی پاره شود صاحبش به مراد خود خواهد رسید.
[۶۵] عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۶۳۱.




ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
عبد الرحمان بن احمد جامی، غزلیات مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی، چاپ بدرالدین یغمائی، (تهران) ۱۳۶۸ ش.
حسین بن حسن جمال الدین انجوی، فرهنگ جهانگیری، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ـ۱۳۵۴ ش.
شمس الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش.
بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
دائرة المعارف الاسلامیة، (بیروت).
دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ـ، ذیل «تسبیح » (از مهدی حائری و پرویز ورجاوند).
علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا.
محمود بن عمر زنجی سجزی، مهذب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
سلمان بن محمد سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی، چاپ عباسعلی وفایی، تهران ۱۳۷۶ ش.
عبد الرحمان بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، قم ۱۴۰۳.
ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
محمد بن ابراهیم عطار، دیوان عطار، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ ش.
رحیم عفیفی، فرهنگنامه شعری، تهران ۱۳۷۲ ش.
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳)؛
محمد قزوینی، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، سال ۲، ش ۵ (دی ۱۳۲۴).
عبد الکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره ، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش.
محمد باقر مجلسی، بحار الانوار.
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
الموسوعة العربیة المیسرة، زیرنظر محمد شفیق غربال، قاهره ۱۹۶۵ـ۱۹۸۷، چاپ افست بیروت.
احمد بن محمد میدانی، السامی فی الاسامی، عکس نسخة مکتوب به سال ۶۰۱ هجری قمری محفوظ در کتابخانه ابراهیم پاشا (ترکیه)، تهران ۱۳۴۵ ش.
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
الیاس بن یوسف نظامی، سبعة حکیم نظامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۳ ش.
رضا قلی بن محمد هادی هدایت، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۸، چاپ افست تهران.


 
۱. السامی فی الاسامی، ص۱۶۶.
۲. اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ذیل «سبحه».
۳. مهذب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء، ج۱، ص۱۶۵.
۴. مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۶۸.
۵. صحیح مسلم، ج۱، ص۴۹۷ـ ۴۹۸.
۶. سنن ابی داود، ج۲، ص۲۰.
۷. فرهنگ جهانگیری، ذیل «تشلیخ».
۸. برهان قاطع، ذیل «تسلیخ».
۹. کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری، ذیل «تسلیخ ».
۱۰. یادگار ش ۵، ص۱۰ـ۱۲.
۱۱. یادگار ش ۵، ص۸۵۳.
۱۲. دین و اخلاق، ص۸۵۳.
۱۳. دین و اخلاق، ص۸۵۴.
۱۴. دین و اخلاق، ص۸۵۵.
۱۵. اسلام، چاپ دوم، ص۲۹.
۱۶. الرسالة القشیریة، ص۷۲ـ۷۳.
۱۷. بحار الانوار، ج ۸۲، ص۳۳۳.    
۱۸. بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۰۰.    
۱۹. بحار الانوار، ج۸۲، ص۳۳۴.    
۲۰. سنن النسائی، ج۳، ص۷۴.
۲۱. سنن ابی داود، ج۵، ص۳۰۹.
۲۲. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «سبحه، تعلیق ».
۲۳. سنن الترمذی، ج۵، ص۵۲۱.
۲۴. سنن ابی داود، ج۲، ص۱۷۰.
۲۵. اسلام، چاپ دوم، ص۲۹.
۲۶. بحار الانوار ج۸۲، ص۳۴۱.    
۲۷. الحاوی للفتاوی، المنحه ج۲، ص۲ـ۶.
۲۸. شبل، ص۱۰۲.
۲۹. بحار الانوار، ج۸۲، ص۹۶.    
۳۰. بحار الانوار، ج۸۲، ص۳۲۹.    
۳۱. تریمینگام، ص۲۰۱
۳۲. بحار الانوار،ج۸۸، ص۲۵۰۲۵۱.    
۳۳. الموسوعة العربیة المیسرة، ذیل «سبحه».
۳۴. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۰ـ۳۱.
۳۵. بحار الانوار، ج۸۲، ص۳۳۳.    
۳۶. شبل، ص۱۰۲.
۳۷. لغت نامه دهخدا، ذیل واژه«تسبیح».
۳۸. تریمینگام، ص۲۰۱.
۳۹. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۱ـ۳۳.
۴۰. الموسوعة العربیة المیسرة.
۴۱. اسلام، چاپ دوم، ص۲۹.
۴۲. دایره المعارف تشیع، ذیل واژه«تسبیح».
۴۳. دایره المعارف تشیع، ذیل واژه«تسبیح».
۴۴. بحار الانوار، ج۸۲، ص۳۲۷.
۴۵. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۴.
۴۶. دایره المعارف تشیع، ذیل واژه«تسبیح».
۴۷. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۴.
۴۸. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳
۴۹. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳ـ۳۴.
۵۰. فرهنگ جامع فارسی ،ذیل «تسبیح چشم بلبل».
۵۱. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۴.
۵۲. دایرة المعارف تشیع ذیل واژه«تسبیح».
۵۳. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳.
۵۴. هنر و مردم، ش ۲۸ «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، ص۳۳.
۵۵. دیوان حافظ، ص۳۲۹.
۵۶. سبعة حکیم نظامی، مخزن الاسرار، ج۱، ص۱۲۰.
۵۷. غزلیات مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی، غزل ۴۳۷.
۵۸. دیوان خاقانی، ص۶۳۹.
۵۹. دیوان عطار، غزل ۸۰۸.
۶۰. کلیات سلمان ساوجی، غزل ۲۹۶.
۶۱. فرهنگنامه شعری، ذیل همین واژه های «تسبیح گسلیدن» و «زنار بستن».
۶۲. فرهنگ جامع فارسی، ذیل «تسبیح شمار».
۶۳. لغت نامه دهخدا، ذیل «تسبیح خانه»، «تسبیح شمار».
۶۴. عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۲۹، ۳۹.
۶۵. عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۶۳۱.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تسبیح »، شماره۳۵۳۰.    






جعبه ابزار