همچنین آوردهاند که جد او «بهار» (بهار بن خالد بن مغیث) نام داشته است. بهار از شجاعان قبیله تمیم بوده که در سپاهقتیبة بن مسلم به مرو آمده و در منطقهای به نام «بلعمان» ساکن شده است و به همین جهت به او بلعمی میگویند.
ابوالفضل بلعمی در دفع شورشی که بر ضد نصر بن احمد به راه افتاده بود، سهم بسزایی داشت. این شورش از طرف «مرداویج زیاری» (وی اولین حکمران آل زیار است که از سال ۳۱۵ تا سال ۳۲۳ حاکم طبرستان بوده است.) صورت گرفته بود بلعمی با ارسال نامهای مرداویج را که از شهر ری به سوی گرگان لشکر کشیده بود، او را از نبرد با امیر سامانی منصرف ساخت، «من صلاح نمیدانم تو با یک پادشاهی که صد هزار مرد نبرد از غلامان خود و بندگان پدر گرد او میگردند، نبرد کنی بهتر این است که تو گرگان را ترک کنی و برای حکومتری با پرداخت مبلغی مالیات موافقت نمایی».
ابوالفضل بلعمی نه تنها وزیر کاردانی بود، بلکه در جنگهای سامانیان با دشمنانشان نیز شخصا شرکت کرد و در سال ۳۰۸ق. در جنگی به سرداری حمویه بن علی با لیلی بن نعمان دیلمی شرکت داشت که این جنگ با پیروزی حمویه و قتل لیلی بن نعمان خاتمه یافت.
[۲۶]نیشابوری، حاکم، تاریخ نیشابور، ص۱۴۶، تهران، آگه، ۱۳۷۵، اول.
ناصر خسرو در قصیدهای با مطلع ای آدمی به صورت و بیهیچ مردمی چونی به فعل دیو چو فرزند آدمی آورده است: نامی نکو گزین که بدان چون بخوانمت درجانت شادی آید و در دلت خرمی بوالفضل بلعمی بتوانی شدن به فضل گرنیستی به نسبت، بوالفضل بلعمی
نرشخی مینویسد: این که برخی نوشتهاند وی در زمان امیر نوح بن نصر و به دستور وی به قتل رسید درست نیست؛ چراکه وی در سال ۳۲۹ درگذشته و زمان نوح بن نصر را درنیافته است.
[۳۶]نرشخی، ابیبکر محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ص۳۴۹.