احصار و صد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احصار و صدّ:بازداشتن مُحْرم از ادامه
حج یا
عمره است.
واژه احصار در لغت بهمعنای در تنگنا قراردادن و صدّ بهمعنای منع کردن
آمده و در اصطلاح فقهی بازداشتن مُحرم، از انجام
مناسک حج یا عمره است که بر اثر عوامل بیرونی، از قبیل دشمن یا عوامل درونی، مانند بیماری صورت میگیرد.
از آنجا که شخص محرم باید اعمال را کامل کند و در نهایت با تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر یا ناخن و همچنین با
طواف نساء از
احرام خارج گردد و فرد محصور و مصدود از انجام آنها ناتوان است لذا وضعیت ویژهای برای او پدید آمده و احکام خاصی دارد.
گروهی از فقهای امامیه میان دو اصطلاح «احصار» و «صدّ» تفکیک میکنند؛ آنان احصار را در خصوص مانع درونی، مانند بیماری و صدّ را در خصوص موانع بیرونی، مانند جلوگیری دشمن بهکار میبرند.
مستند این گروه اولا روایات است که در آنها به تفاوت میان محصور و مصدود تصریح شده
و در احکام میان آن دو فرق گذاشته شده است؛
ثانیاً در قرآن واژه صدّ به مشرکان نسبت داده شده است؛
ولی واژه احصار بهصورت فعل مجهول بهکار رفته
که با منع بر اثر عوامل درونی مناسب است؛ ثالثاً برخی لغتشناسان همانند
ابنسکّیت ،
تغلب و
فرّاء احصار را به مانع بیماری که انسان را از سفر یا مشاغل دیگر بازدارد مربوط میدانند.
گفته شده:در کلام عرب فرق میان احصار و حصر این است که احصار تنها در مورد بیماری بهکار میرود؛ ولی حصر با صدّ مرادف است و در مورد دشمن بهکار میرود.
ولی گروهی دیگر، با استناد به شأن نزول آیه۱۹۶ بقره
مبنی بر منع مشرکان از ورود پیامبر و اصحابش به
مکه احصار را بر هرگونه مانعی که انسان را از حج و عمره بازدارد حملکردهاند؛
بر این اساس، هر یک از دواصطلاح احصار و صدّ، شامل منع دشمن یا بیماریمیشود.
مناسک حج و عمره از
شعائر مهمّ
دین مقدس اسلام است و گناه بازداشتن از مناسک حج به حدّی بزرگ است که
قرآن آن را در کنار
کفر تقبیح میکند. در آیه ۲۵ فتح
میفرماید:«هُمُالَّذینَ کَفَروا وصَدّوکُم عَنِ المَسجِدِالحَرامِ» و در ادامه این چنین بیان میدارد:اگر مردانمسلمان و زنان مسلمانی که آنها را نمیشناسید در میان آنان نبودند و بیم آن نبود که آنها را پایمال کنید و نادانسته مرتکب گناه شوید خدا دست شما را از آنان بازنمیداشت و فرمان حمله به آنان را میداد:«ولَولا رِجالٌ مُؤمِنونَ و نِساءٌ مُؤمِنتٌ لَمتَعلَموهُم اَن تَطَوهُم فَتُصیبَکُم مِنهُم مَعَرَّةٌ بِغَیرِ عِلم...»؛
همچنین در آیه۲ مائده
به مسلمانان هشدار داده شده که دشمنی با مشرکان مجوّز تعدّی به آنان نیست؛ آنان اگر از روی ستم مسلمانان را از انجام مناسک حج بازداشتهاند، ولی مسلمانان بر آنان ستم و تعدی نکنند:«... ولایَجرِمَنَّکُم شَنَانُ قَوم اَن صَدّوکُم عَنِ المَسجِدِالحَرامِ اَن تَعتَدوا...».
در آیاتی به بازدارندگان از مسجدالحرام، وعده عذاب دردناک داده شده است:«اِنَّ الَّذینَ کَفَروا ویَصُدّونَ عَن سَبیلِاللّهِ والمَسجِدِ الحَرامِ... نُذِقهُ مِن عَذاب اَلیم»؛
همچنین در آیه۳۴ انفال میفرماید:«وما لَهُم اَلاّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ و هُم یَصُدّونَ عَنِ المَسجِدِالحَرامِ...»، ولی از سوی دیگر، در آیه قبل وجود پیامبر در میان آنان و نیز استغفار را مانع عذاب آنان دانسته است:«وما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم و اَنتَ فِیهِم وما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُم وهُم یَستَغفِرون». درجمع بین این دو آیه
احتمالاتی دادهاند؛
ازجمله اینکه مراد از عذاب در آیه۳۳،
عذاب استیصال و از سنخ عذابهایی است که امتهای گذشته با آن منقرض شدهاند و منظور از آن در آیه۳۴ مجازاتهایی مانند
قتل و
اسارت است که مشرکان پس از مهاجرت و بیرون شدن مؤمنان از مکّه بهآن گرفتار میشوند.
در
فقه مسائل متعددی درباره احصار و صدّ مطرح شده است. شخصی که بر اثر احصار و صدّ از ادامه حج بازمیماند، از احرام خارج و به اصطلاح «مُحِلّ» میشود؛ با این تفاوت که مصدود، از هر نظر از احرام خارج میشود؛ ولی محصور نسبت به همه چیز به جز زن، از احرام خارج میشود. آن دو برای خروج از احرام
قربانی و
حلق یا
تقصیر (سرتراشیدن یا ناخن گرفتن) میکنند؛ چنانکه در آیه ۱۹۶ بقره
به مطلب فوق اشاره شده است:«واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ فَاِن اُحصِرتُم فَمَااستَیسَرَ مِنَ الهَدیِ و لاتَحلِقوا رُؤسَکُم حَتّی یَبلُغ الهَدی مَحِلَّه...».
آنچه در قرآن در این زمینه آمده بهصورت گذرا و کلّی است؛ ولی فقها در این باره بر اساس روایات به تفصیل سخن گفتهاند. آنان میان احکام مصدود و محصور تفاوتهایی گذاشتهاند و نیز درباره موانع دیگری که مُحرم را از کامل کردن مناسک حج و عمره بازمیدارد، مانند ازدستدادن هزینه سفر، شکستگی پا، گم کردن راه بحث کردهاند که آیا به بیماری و منع دشمن، ملحق میشود یا نه؟
تعدادی از فقها بر مصدود قربانی را واجب نمیدانند؛ ولی مشهور آنرا واجب دانسته، بلکه بر وجوب آن ادعای اجماع شده است.
این مطلب را بنابر اینکه آیه شامل مصدود نیز بشود، میتوان از آیه کریمه استفاده کرد:«... فَاِن اُحصِرتُم فَمَا استیسر من الهَدی...».
در هر حال، اگر حیوانی برای قربانی نیافت، یا هزینهای برای خرید آن نداشت باید ده روز روزه بگیرد که سه روز آن در
حج و هفت روز پس از بازگشت به
وطن خواهد بود:«... فَمَن لَمیَجِد فَصِیامُ ثَلثَةِ اَیّام فِی الحَجِّ و سَبعَة اِذا رَجَعتُم تِلکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ...».
فقهای
شیعه معتقدند که مصدود باید در همانجا که از ادامه حج یا عمره توسط دشمن بازمانده، قربانی کند؛ هرچند آن مکان خارج از حرم باشد؛ سپس با حلق یا تقصیر از احرام خارج شود. مستند آنان در این مسأله عمل
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در حدیبیه و همچنین برخی از روایات است؛
لیکن محصور باید برای قربانیکردن نایب بگیرد و درصورتی که احصار در عمره (مفرده) صورت گرفته باشد، نایب قربانی او را به مکه ببرد و
ذبح کند و با نایب وعده زمان قربانی کردن را بگذارد. هنگام وعده که فرا رسید شخص بیمار تقصیر کند (مو یا ناخن بگیرد) و از احرام خارج شود و اگر احصار در حج صورت گرفته نایب قربانی را به منی ببرد و در روز
عید قربان آن را ذبح کند.
با توجه به اینکه فرستادن قربانی به مکه یا منا به محصور اختصاص دارد و مصدود را شامل نمیشود، برخی ادعا کردهاند که جمله «حَتّی یَبلُغَ الهَدیُ مَحِلَّهُ...» در آیه۱۹۶ بقره
دلیل بر این است که «أُحصرتُم» برخلاف آنچه از شأن نزول استفاده میشود به بازماندن از مناسک بر اثر بیماری اختصاص دارد.
خروج از احرام برای شخص مصدود، با قربانی و
حلق یا تقصیر حاصل میشود. البته باید در هنگام قربانی نیت خروج از احرام (نیت اِحلال) کند و در نتیجه همه محرمات احرام بر او حلال میشود؛ ولی محصور اگر در عمره مفرده باشد نسبت به همه چیز جز همسر، از احرام خارج میشود و همسر بر او حرام میماند، تا زمانی که عمره مفردهای انجام دهد و پس از طواف نساء همه محرمات احرام ازجمله همسر بر او حلال میشود و اگر احصار در
عمره تمتع باشد، با قربانی کردن، همه محرمات حتی همسر بر او حلال میگردد و اگر احصار در حج باشد احتیاط آن است که نسبت به همسر از احرام خارج نشود؛ مگر آنکه در حج یا عمره مفردهای
طواف نساء بهجا آورد.
مستحب است انسان هنگام مُحرم شدن، با خدا شرط کند که اگر محصور یا مصدود شد خداوند او را از احرام خارج کند که به آن اصطلاحاً «شرط احلال» گویند.
فایده این شرط به نظر برخی، سقوط قربانی از محصور و مصدود است. آنان گفتهاند:هرچند آیه کریمه «فَاِن اُحصِرتُم فَمَا استَیسَر مِنَ الهَدی» عموم دارد؛ ولی عموم آن به روایت ذریح محاربی تخصیص خورده است. وی میگوید:به
امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم:اگر محرم در عمره تمتع محصور شود چه باید بکند؟ حضرت فرمود:آیا با خداوند شرط احلال نکرده است؟ گفتم:چرا. فرمود:به وطنش بازگردد و هیچ باکی بر او نیست و سال آینده نیز لازم نیست به حج برود؛ زیرا خداوند سزاوارتر است که به
عهد و پیمان وفا کند.
منابع
بحارالانوار؛ التفسیر الکبیر؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام؛ زبدةالبیان فی براهین احکام القرآن؛ عروةالوثقی؛ فقهالقرآن، راوندی؛ مجمعالبحرین؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المحلّی بالآثار؛ مصطلحات الفقه و معظم عناوینة الموضوعیه؛ المعتمد فی شرح المناسک؛ المغنی و الشرح الکبیر؛ الموسوعة الفقهیة المیسره؛ وسائلالشیعه.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله احصار و صدّ:بازداشتن مُحْرم از ادامه حج یا عمره