انتقام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انتقام یعنی
مجازات و مقابله به مثل و عقوبت است، و «ذو انتقام» از اسمای حسنای الهی به شمار می رود . در
قرآن از مشتقات این کلمه در مواردی مانند مجازاتها و عذابهایی که برای کافران ومنکران انبیای الهی نازل شده ، به کار رفته است.
انتقام از ماده «نقم» به معنای
انکار شیء، با زبان یا با
عقوبت و هم چنین به معنای
اکراه و اشد کراهت
آمده است. در این مدخل، مقصود از انتقام،
مجازات و عقوبت و مقابله به مثل است که از واژه «نقم» و مشتقات آن و «انتصر»
استفاده شده است.
مساله انتقام یک
اصل حیاتى است که همواره در میان انسانها معمول بوده ، و حتى از پاره اى حیوانات نیز حرکاتى دیده شده که بى شباهت به انتقام نیست .و به هر حال غرضى که
آدمی را وادار به انتقام مى کند همیشه یک چیز نیست ، بلکه در انتقامهاى فردى غالبا
رضایت خاطر و دق دل گرفتن است .وقتى کسى چیزى را از
انسان سلب مى کند و یا شرى به او مى رساند در دل ، آزارى
احساس مى کند که جز با تلافى خاموش نمى شود.پس در انتقامهاى فردى انگیزه آدمى احساس
رنج باطنى است ، نه عقل .چون بسیارى از انتقام هاى فردى هست که عقل آن را تجویز مى کند و بسیارى هست که آن را تجویز نمى کند.
بخلاف انتقام اجتماعى که همان
قصاص و انواع مواخذه ها است .چون تا آنجایى که ما از سنن اجتماعى و قوانین موجود در میان اجتماعات بشرى - چه اجتماعات پیشرفته و چه عقب افتاده - بدست آورده ایم ، غالبا انگیزه انتقام ، غایت فکرى و عقلائى است ، و منظور از آن حفظ نظام اجتماعى از خطر
اختلال و جلوگیرى از هرج و مرج است ، چون اگر اصل انتقام یک اصل قانونى و مشروع نبود، و اجتماعات بشرى آن را به موقع
اجرا در نمى آوردند، و مجرم و جانى را در برابر جرم و جنایتش مواخذه نمى کردند،
امنیت عمومى در خطر مى افتاد و آرامش و سلامتى از میان اجتماع رخت بر مى بست .
بنا بر این مى توان این قسم انتقام را یک حقى از حقوق اجتماع بشمار آورد، گو اینکه در پاره اى از موارد این قسم انتقام با قسم اول جمع شده ، مجرم حقى را از فرد تضییع نموده و به طرف ظلمى کرده که
مؤاخذه قانونى هم دارد، که چه بسا در بسیارى از این موارد حق اجتماع را
استیفاء مى کنند، ولو اینکه حق فرد به دست صاحبش پایمال شود، یعنى خود مظلوم از حق خودش صرفنظر کند و ظالم را
عفو نماید.
پس از آنچه گذشت ، این معنا روشن گردید که یک قسم انتقام آن انتقامى است که بر اساس
احساس درونى صورت مى گیرد، و آن انتقام فردى است که غرض از آن تنها رضایت خاطر است .و قسم دیگر انتقام ، انتقامى است که بر اساس
عقل انجام مى پذیرد، و آن انتقام اجتماعى است که غرض از آن ، حفظ نظام و
احقاق حق مجتمع است .
کلمه «ذو انتقام» یکى از اسماى حسناى خداى تعالى است و در چند جاى قرآن خود را به آن
اسم نامیده است ، و در همه جا آن را در کنار اسم عزیز آورده است .
هر جا در
قرآن کریم و
سنت ، انتقام به خدا نسبت داده شده منظور از آن ، انتقامى است که حقى از حقوق
دین الهى و
شریعت آسمانى (ضایع شده ) باشد و به عبارت دیگر انتقامهایى به خدا نسبت داده شده که حقى از حقوق مجتمع اسلامى (ضایع شده ) باشد، هر چند که در پاره اى موارد حق فرد را هم تامین کند، مانند مواردى که شریعت و
قانون دین ، داد مظلوم را از ظالم مى ستاند که در این موارد، انتقام هم حق فرد است و هم حق
اجتماع .
پس کاملا روشن گردید که در این گونه موارد نباید
توهم کرد که مقصود خدا از انتقام ، رضایت خاطر است ، چون
ساحت او مقدس و مقامش عزیزتر از این است که از ناحیه
جرم مجرمین و
معصیت گنهکاران متضرر شود و از
اطاعت مطیعین منتفع گردد.
انتقام از اصحاب ایکه،
انتقام از جادوگران،
انتقام از ظالمان،
انتقام از فاسقان،
انتقام از فرعونیان،
انتقام از قوم لوط،
انتقام از کافران،
انتقام از مترفان،
انتقام از مجرمان،
انتقام از مشرکان،
انتقام از مؤمنان،
تهدید به انتقام،
عدالت در انتقام،
عفو از انتقام،
عوامل انتقام،
کیفیت انتقام،
وعده انتقام،
انتقام یوسف.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انتقام ».