تحمل حدیث(نهایی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تحمل حدیث، اصطلاحی در
علوم حدیث ، به معنای فراگرفتن و شنیدن حدیث از راههای معیّن.
در «تحمل»،
راوی ،
حدیث را از دیگری ــ که در اصطلاح به او
شیخ میگویند ــ به یکی از طرق
معتبر در تحمل حدیث فرا میگیرد.
عنوان یادشده از اصطلاحات علم
درایه است.
تحمل حدیث به معنای حمل آن نیز هست؛ اما علمای حدیث به این جهت اصطلاح تحمل را بر حمل ترجیح دادهاند که تحمل به معنای «حمل با مشقت» است و از آنجا که حمل حدیث مستلزم
وجوب احتیاط در عدم تداخل حدیث با سخنان دیگر است، خالی از مشقت نیست.
بیشتر دانشمندان علوم حدیث بدون تعریف تحمل حدیث، سخن را از اهلیت راوی برای تحمل آغاز کردهاند.
مراد از اهلیت، وجود شرایطی است که موجب صلاحیت راوی در اخذ حدیث میشود.
این شرایط عبارتاند از:
عقل ،
قوه تمیز ،
ضبط .
رکن اصلی در احراز اهلیت همان قوه تمیز است
بر این شرط، بویژه در تحمل از طریق سماع، تأکید شده است.
احمد بن حنبل شرایط اهلیت را منحصر به عقل و ضبط راوی دانسته
و خطیب بغدادی
قوه تمیز و ضبط وی را شرط دانسته است.
شرط ضبط وقتی ضرورت پیدامی کند که سماع راوی بر مبنای وجود حدیث در یک
اصلِ مصحَّح نباشد.
عدهای هم عقل و تمیز را شرایط لازم تحمل حدیث ذکر کردهاند.
در مورد
سن راوی جهت شروع تحمل حدیث، اختلاف نظر وجود داشته است؛ برخی با استناد به حدیث محمودبن ربیع
شروع تحمل را از پنج سالگی دانستهاند.
به گفته ابن صلاح، محدّثان در خصوص راویان پنج ساله و بیشتر، از عبارت «سَمِعَ مِنْ فلانٍ» و درخصوص راویان کوچکتر از تعابیری چون «حَضَر» یا «اُحْضِر» استفاده میکردهاند.
از نظر بیشتر محدّثان وجود قوه تمیز در راوی، مانع از تأکید بر سن خاص در شروع تحمل است
و در این شرط مراد از تمیز آن است که راوی بتواند متوجه خطاب شده، جواب لازم را ادا کند
یا بین حدیث و غیرحدیث تمایز قایل شود.
خطیب بغدادی
روایات زیادی در تأکید بر صحت سماع صغیر آورده است.
در صحت تحمل راوی، اموری چون
اسلام و
ایمان و
بلوغ و
عدالت و نیز
نقل کوچکتر از بزرگتر، شرط نیست.
تحمل حدیث طرقی دارد که از نظر بیشتر علمای حدیث هشت قسم است: سماع، قرائت، اجازه، مناوله، کتابت یا مکاتبه، اعلام، وصیت و وِجاده.
برخی این طرق را به هفت طریق محدود کرده
و وصیت را ذیل اِعلام آوردهاند.
قاسمی
تحمل حدیث را نُه قسم میداند، به این ترتیب که هریک از مناوله و قرائت را دو قسم نموده و از کتابت نیز یاد نکرده است.
تعریف اجمالی و مشترک دانشمندان از طرق تحمل حدیث به این قرار است:
۱) سماع، شنیدن حدیث از استاد است، چه استاد حدیث را از حفظ بخواند چه آن را از روی
کتاب به شاگرد القا یا املا کند.
۲) قرائت، که اغلب به آن «عَرْض» گفتهاند، خواندن حدیث نزد شیخ است، چه شاگرد آن را بخواند چه دیگری بخواند و شاگرد بشنود و حدیث را فراگیرد.
۳) اجازه، به این صورت است که استاد اجازه نقل از کتاب یا نقل روایت برای شاگرد صادر کند.
۴) مناوله (از ریشه ن و ل) به معنای دادن کتاب از استاد به شاگرد است، به صورت
تملیک یا
عاریه ، با اجازه یا بدون اجازه، که قسم اخیر را «عَرْضُ المُناوَله» گویند.
۵) کتابت یا مکاتبه، یعنی شیخ حدیث به درخواست طالب روایت، احادیثی به خط خود بنویسد و ارسال کند.
۶) اعلام (آگاه کردن)، یعنی استاد اعلام کند که فلان کتاب متعلق به اوست یا فلان روایت، سماع او از فلان استاد است، و شاگرد مجاز به نقل از آن شود.
۷) وصیت، یعنی شیخ حدیث از طریق وصیت، روایات خود را در اختیار کسی قرار دهد و او مجاز به نقل از آنها گردد.
۸) وِجاده (مصدر جعلی به معنای یافتن)، یعنی آنکه راوی، حدیث یا کتابی به خط یکی از مشایخ پیدا کند و پس از اطمینان از انتساب آن به صاحبش، به نقل آن بپردازد.
نحوه تحمل راوی در میزان اعتبار حدیث او دخالت دارد، به همین جهت برای هر قسم از تحمل حدیث صیغه یا عبارتی به وجود آمده است که نوع تحمل راوی و در نتیجه کیفیت اعتبار حدیث را معرفی میکند
مثلاً عبارات «حدّثَنا»، «اخبرَنا»، «خبَّرَنا»، «انبأَنا» و «سمعت فلاناً یقول» معرف طریق سماع است،
بر این اساس «اخْبَرَنی» و «انبأنی» با «حدَّثَنی» مترادف است.
عدهای از محدّثان «حدّثنی» را مخصوص سماع و «اخبرنی» را مخصوص قرائت میدانند.
در بین این عبارات، «سمعت» و «حدّثنا» و «حدّثنی»، بترتیب، از بقیه مهمتر بودهاند.
تعابیر «قرأتُ عَلـی ' فلانٍ»، «قری عَلی ' فلانٍ و انا اَسْمَعُ» و «اخبرنی و حدّثنی قرائةً علیه» معرف تحمل از نوع قرائت است
و تعابیر «اَخْبَرنی فلانٌ اجازةً»، «اخْبَرَنی فلانٌ مناولةً»، «اخبَرنی فلان مکاتبةً»، «اخبرنی فلان اعلاماً» و «اخبرنی فلان وصیةً» بترتیب معرف اجازه، مناوله، مکاتبه، اعلام و وصیت است.
در تحمل از نوع وجاده از عباراتی چون «وَجَدْتُ او قَرَأتُ بخط فلانٍ»، «وجدتُ فی کتابِ فلانٍ حدَّثَنا»، «قال فلانٌ» و «ذکر فلانٌ» استفاده میشده است.
از نظر عموم محدّثان، «سماع» معتبرترین طریق تحمل است
و در نقطه مقابل آن وجاده قرار دارد.
از این جهت در اعتبار نقل وجادهای، بویژه جهت عمل، اختلاف نظر وجود دارد: اکثر فقها و محدّثان مالکی اعتباری برای وجاده قایل نیستند، در صورتی که شافعی و اصحاب او قایل به جواز عمل بر پایه نقل وجادهای اند.
ابن کثیر نقل وجادهای را از باب نقل روایت نمیداند
و برخی در سند روایات وجادهای شبهه انقطاع یا ارسال وارد کردهاند.
به گفته ابن صلاح،
در صورت اطمینان به انتساب کتاب به صاحب آن، عمل به حدیث وجادهای مانعی ندارد، زیرا در غیر این صورت باب عمل بسته خواهد شد، بویژه در دوره متأخران که بسیاری از کتب، وجادهای است.
اعتبار طرق تحمل بترتیب عبارت است از: سماع، قرائت، اجازه، مناوله، کتابت، اعلام، وصیت و وجاده.
در دوره متقدمان، بیان طریق تحمل مرسوم بود، چنانکه دانشمندان نیز به پذیرش حدیث تنها از برخی طرق که حدیث را معتبرتر میکرد، رغبت نشان میدادند.
چون ذکر طریق تحمل، سند را طولانی میکرد، پس از مدتی محدّثان ــ امثال
بخاری و
کلینی ــ سند را به صورت
مُعَنعَن تلخیص کردند و به این ترتیب، اطلاع درباره طریق تحمل حذف یا تلخیص گردید.
البته حذف عمدی عباراتی که معرف طریق تحمل است و قراردادن لفظ «عن» به جای آن، نوعی
تدلیس است؛ لذا کسانی مجاز بودند از لفظ «عن» به جای عباراتِ معرفِ طریقِ تحمل استفاده کنند که به تدلیس شهرت نداشتند.
(۱) ابن صلاح، مقدمه ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۲) ابن کثیر، الباعث الحثیث فی اختصار علوم الحدیث، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷.
(۳) محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره (۱۴۰۳/۱۹۸۲).
(۴) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۵) محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
(۶) احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الرّوایة، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۷) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الرّاوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۸) زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
(۹) صبحی صالح، علوم الحدیث، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۹.
(۱۰) محمود طحّان، تیسیر مصطلح الحدیث، ریاض ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۱۱) نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، دمشق ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۱۲) عبدالهادی فضلی، اصول الحدیث، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۱۳) جمال الدین قاسمی، قواعد التّحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۱۴) عیاض بن موسی قاضی عیاض، الالماع الی معرفة اصول الروایة و تقیید السماع، چاپ احمد صقر، قاهره.
(۱۵) مناع قطان، مباحث فی علوم الحدیث.
(۱۶) عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
(۱۷) حسین عبداللّه مرعی، منتهی المقال فی الدرایة و الرجال، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۱۸) یحیی بن شرف نووی، التّقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النّذیر، چاپ محمدعثمان الخشت، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تحمل حدیث»، شماره۳۳۴۷. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲،ص۳۸۰