• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توصیه به حسن خلق (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خوش خلقی و روی خوش داشتن با همه افراد جامعه، حتی نابینایان، توصیه خداوند به محمد صلی الله علیه وآله بوده است و رعایت حسن خلق در گفتار و برخوردشان با مشرکان و کافران، توصیه خداوند به مؤمنان می باشد.



حسن خلق در معاشرت با دیگران، سفارش خداوند می باشد: «ادفع بالتی هی احسن السیئة نحن اعلم بما یصفون» بدی را از راهی که بهتر است دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده) ما به آنچه آنها توصیف می‌کنند آگاهتریم. یعنی آنچه بدی از ایشان می‌بینی با نیکی تلافی کن و تازه از بین خوبی‌ها خوبتر آنها را انتخاب کن، مثل اینکه اگر بدی آنان به صورت آزار و اذیت است، تو، به ایشان احسان کن و منتها درجه طاقت خود را در احسان به ایشان مبذول بدار، و اگر این مقدار نتوانستی هر چه را که توانستی، و اگر آنهم مقدور نبود حداقل از ایشان اعراض کن.
و اینکه فرمود: «نحن اعلم بما یصفون» ما بهتر می‌دانیم که چه برداشتی از دعوت تو دارند، یک نوع تسلیت خاطر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است، تا از آنچه از ایشان می‌بیند ناراحت و غمگین نشود و از جراءتی که نسبت به پروردگارشان به خرج می‌دهند، اندوهگین نگردد، چون خدا بهتر می‌داند که چه چیرها می‌گویند.


«اولـئک یؤتون اجرهم مرتین بما صبروا ویدرءون بالحسنة السیئة ومما رزقنـهم ینفقون» آنها کسانی هستند که اجر و پاداششان را به خاطر شکیبائیشان دو بار دریافت می‌دارند آنها به وسیله نیکیها بدیها را دفع می‌کنند، و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌نمایند. در این آیه شریفه، وعده‌ای جمیل به آن عده از اهل کتاب می‌دهد که شناخت خود را، که از قرآن و رسول اسلام داشتند، کتمان نکردند، و مدح ایشان است بر حسن سلوک و مدارایشان با جاهلان مشرکین، و به همین جهت باید گفت : آنچه به ذهن نزدیکتر است این است که : مراد از اجر دو برابر، این است که : یک اجر به ایشان داده می‌شود به خاطر این که به کتاب آسمانی خود ایمان داشتند، و یک اجر هم داده می‌شود به خاطر اینکه به قرآن ایمان آوردند، و بر ایمان دوم بعد از ایمان اولشان صبر نموده و کلفت و مشقت مخالفت با هوی را که در هر دو ایمان هست، تحمل نمودند.
«ولا تستوی الحسنة ولا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک وبینه عدوة کانه ولی حمیم» هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند! در حالی که مخالفان حق سلاحی جز بد گوئی و افتراء و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستمها ندارند، باید سلاح شما پاکی و تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد. آری مکتب ضلالت جز چنان ابزاری را نمی‌پسندد مکتب حق تنها از چنین وسائلی بهره گیری می‌کند.


بعضی از مفسرین گفته‌اند: مراد از دو اجر این است که : یک اجر به ایشان داده می‌شود به خاطر اینکه در دین خود صبر داشتند و اجر دیگری داده می‌شود به خاطر اینکه در برابر آزار کفار و تحمل مشقت صبر کردند ولی سیاق آیه با آن سازگار نیست.
«و یدرون بالحسنه السیئه» - کلمه «یدرون» از ماده درء است، که به معنای دفع است، و مراد از حسنه و سیئه به قول بعضی - سخن خوب و سخن بد است، و به قول بعضی دیگر عمل خوب و بد است، که معروف و منکرش هم می‌گویند، و به قول بعضی دیگر مراد از آن، خلق خوب و بد است، که عبارت است از حلم و جهل، ولی سیاق آیات با معنای اخیر موافق تر است، بنابراین معنای آیه چنین می‌شود که : این مؤمنین از اهل کتاب آزار و اذیت مردم را به وسیله مدارا و حلم و حوصله از خود دور می‌کردند.

۳.۱ - مفهوم حسنة و سیئة

گرچه حسنة و سیئة مفهوم وسیعی دارد، تمام نیکیها و خوبیها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همانگونه که هر گونه انحراف و زشتی و عذاب در مفهوم سیئة خلاصه شده است، ولی در آیه مورد بحث آن شاخه‌ای از حسنة و سیئة که مربوط به روشهای تبلیغی است منظور می‌باشد.
در حدیثی از امام صادق علیه‌السّلام می‌خوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود: الحسنة التقیة و السیئة الاذاعة : حسنه تقیه است، و افشاگری سیئه است البته این حدیث ناظر به مقامی است که افشا کردن عقیده موجب اتلاف نیروها و از بین رفتن نقشه‌ها و هدفها شود. سپس برای تکمیل این سخن می‌افزاید: با روشی که بهتر است بدیها را پاسخ گوی و دفع کن، به وسیله حق باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونتها برخیز، هرگز بدی را با بدی، و زشتی را بازشتی پاسخ مگوی، که این روش انتقامجویان است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان می‌گردد.

۳.۲ - فلسفه عمیق این برنامه

در پایان آیه به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، می‌فرماید: نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند، زیرا هر کس بدی کند انتظار مقابله به مثل را دارد، مخصوصا افراد بد چون خودشان از این قماشند، و گاه یک بدی را چند برابر پاسخ می‌گویند، هنگامی که ببینند که طرف مقابل نه تنها بدی را به بدی پاسخ نمی‌دهد، بلکه با خوبی و نیکی به مقابله برمی خیزد، اینجا است که طوفانی در وجودشان برپا می‌شود وجدانشان تحت فشار شدیدی قرار می‌گیرد و بیدار می‌گردد، انقلابی در درون جانشان صورت می‌گیرد، شرمنده می‌شوند، احساس حقارت می‌کنند، و برای طرف مقابل عظمت قائل می‌شوند. اینجا است که کینه‌ها و عداوتها با طوفانی از درون جان برخاسته و جای آن را محبت و صمیمیت می‌گیرد.
بدیهی است این یک قانون غالبی است نه دائمی، زیرا همیشه اقلیتی هستند که از این روش سوء استفاده می‌کنند، و تا زیر ضربات خرد کننده شلاق مجازات قرار نگیرند آدم نمی‌شوند و دست از اعمال زشت خود بر نمی‌دارند. البته حساب این گروه جدا است، و باید در برابر آنها از شدت عمل استفاده کرد، ولی نباید فراموش کرد که این دسته همیشه در اقلیت هستند، قانونی که حاکم بر اکثریت است همان قانون دفع سیئه باحسنه است.


رعایت حسن خلق با مؤمنان، توصیه خداوند به پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است: «... واخفض جناحک للمؤمنین» ... و بال و پر خود را برای مؤ منین فرود آر. مفسرین گفته انداین جمله کنایه است از تواضع و نرمخویی و بدین جهت تواضع را خفض جناح نامیده‌اند که مرغ وقتی می‌خواهد جوجه هایش را در آغوش بگیرد پر و بال خود را باز می‌کند و بر سر جوجه‌ها می‌گستراند، و خود را تسلیم آنها می‌کند و می‌توان خفض جناح را بر آن حمل کرد عبارتست از صبر و خویشتنداری و سازگاری با مؤمنین، و این صبر با این معنا مناسبت دارد که کنایه باشد از زیر بال گرفتن مؤمنین، و همه هم خود را مصروف و منحصر در معاشرت و تربیت و تأدیب ایشان به آداب الهی نمودن، و یا کنایه باشد از ملازمت با آنان و تنها نگذاشتن و جدا نشدن از ایشان، همچنانکه مرغ وقتی خفض جناح می‌کند دیگر پرواز را تعطیل کرده از جوجه هایش جدا نمی‌شود.


خوش خلقی در مقابل بدیهای مشرکان، توصیه خداوند به پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است: «ادفع بالتی هی احسن السیئة نحن اعلم بما یصفون» بدی را از راهی که بهتر است دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده) ما به آنچه آنها توصیف می‌کنند آگاهتریم.


خوش خلقی و روی خوش داشتن با همه افراد جامعه، حتی نابینایان، توصیه خداوند به محمد صلی الله علیه وآله بوده است: «عبس وتولی• ان جاءه الاعمی• واما من جاءک یسعی• وهو یخشی• فانت عنه تلهی• کلا انها تذکرة» چهره درهم کشید و روی برتافت! • از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود• اما کسی که به سراغ تو می‌آید و کوشش می‌کند• و از خدا ترسان است• تو از او غافل می‌شوی• هرگز چنین مکن، این (قرآن) یک تذکر و یاد آوری است. (از برخوردی که با عبدالله بن‌ام مکتوم (نابینا) در محضر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم صورت گرفت و نیز از مفهوم اعتراض خداوند به برخورد این چنینی با ابن‌ام مکتوم، برداشت مزبور قابل استفاده است. )

۶.۱ - معنای سعی

کلمه سعی به معنای سرعت در دویدن است، پس معنای آیه به حسب آنچه مقام دست می‌دهد این است که : آن کس که به شتاب نزدت می‌آید تا بوسیله معارف دین و مواعظی که از تو می‌شنود خود را پاک کند، «و هو یخشی» در حالی که از خدا می‌ترسد، و خشیت خود آیت و نشانه آن است که او بوسیله قرآن متذکر شده است، «فانت عنه تلهی» - اصل کلمه «تلهی» تتلهی بوده، یعنی خود را بکار دیگر می‌زنی، و از چنین مردی که آمده که به راستی خود را اصلاح کند غافل می‌مانی.


تعبیر به «أنت» (تو) در حقیقت اشاره به این است که مثل تویی سزاوار نیست از چنین انسان حق طلبی لحظه‌ای غافل شوی و به دیگری بپردازی هر چند هدفت از پرداختن به دیگران نیز هدایت آنها باشد، چرا که در محاسبه اولویتها، اولویت از آن این گروه مستضعف پاکدل است. به هر حال این عتاب و خطاب خواه به شخص پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم باشد یا غیر او بیانگر این واقعیت مهم است که اسلام و قرآن اهمیت و احترام خاصی برای پویندگان راه حق مخصوصا از طبقات مستضعف قائل است.
و به عکس موضعگیری تند و خشنی در برابر آنها که بر اثر وفور نعمت الهی، مست و مغرور شده‌اند دارد، تا آنجا که خدا راضی نمی‌شود به خاطر پرداختن به آنان کمترین رنجشی در این قشر مستضعف حق طلب پیدا شود.

۷.۱ - دلیل این احترام

دلیل آن نیز روشن است، زیرا همیشه این گروه پشتیبان مخلص اسلام و فریادرس پیشوایان بزرگ دین در مشکلات، و ایثارگر میدانهای نبرد و شهادت بوده‌اند، همانگونه که امیر مؤمنان علی علیه‌السّلام در فرمان معروف مالک اشتر می‌فرماید: ستون دین، و سرمایه اجتماع مسلمین، و نیروی ذخیره در برابر دشمنان، تنها همین توده مردمند، لذا باید به سخنان آنها گوش فرا دهی و علاقه خود را به آنها معطوف داری.


رعایت حسن خلق در گفتار و برخوردشان با مشرکان و کافران، توصیه خداوند به مؤمنان می باشد: «وقل لعبادی یقولوا التی هی احسن...» به بندگانم بگو سخنی بگویند که بهترین باشد ... .
مضمون آیه دستور به نیکوسخن گفتن و ادب در کلام را رعایت کردن و از وسوسه‌های شیطان احتراز جستن است، واینکه بدانند که امور همه به مشیت خدا است، نه به دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ، تا او قلم تکلیف را از گروندگان خود برداشته وایشان را اهلیت سعادت بدهد به طوری که هر چه خواستند بگویند، ودیگران را از هر چیزی محروم کنند، ودر باره دیگران هر چه دلشان خواست بگویند، نه، چنین نیست که خداوند به گزاف فردی را هر چند از انبیاء باشد چنین اختیاری بدهد که افراد نالایق را بی جهت تقرب داده وافراد لایق را محکوم آنان کند، آری در درگاه خدا حسن سریره وخوش رفتاری وکمال ادب ملاک برتری انسانها است، حتی اگر در میان انبیا هم خداوند بعضی را بر بعضی برتری داده باز بیهوده نبوده، بلکه به خاطر همین حسن رفتار و سیرت وادب بیشتر بوده است، مثلا داوود علیه‌السّلام را بر دیگران برتری داده واورا زبور داد ودر آن بهترین ادب وپاکیره‌ترین حمد وثنا را نسبت به خدای تعالی به وی آموخت.

۸.۱ - دستور خوش زبانی با مردم

از همینها معلوم می‌شود که گویا قبل از هجرت رسول خدا بعضی از مسلمانها با مشرکین مواجه می‌شدند ودر گفتگوی با آنان سخنان درشت گفته وچه بسا می‌گفته‌اند شما اهل آتش و ما مؤمنین به برکت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم اهل بهشتیم، وهمین باعث می‌شده که مشرکین علیه مسلمانان، تهییج شده عداوتها وفاصله‌ها بیشتر شود، ودر روشن کردن آتش فتنه و آزار مؤمنین ورسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وعناد با حق بهانه‌های تازه‌ای به دستشان بیاید.
لذا خدای تعالی به رسول گرامی خود دستور می‌فرماید که ایشان مردم را امر به خوش زبانی کنند واتفاقا مقام مناسب چنین سفارشی هم بود، چون در همین آیات قبل بود که دیدیم مشرکین نسبت به آن جناب بی ادبی نموده واورا مردی جادوشده خواندند، ونیز نسبت به قرآن و معارفی که در باره مبدأ و معاد در آن است استهزاء کردند، وهمین وجه آیات سه گانه مورد بحث را به آیات قبل وصل می‌کند، ونیز خود آیات سه گانه را به هم مربوط می‌سازند.



۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۶.    
۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۹۲.    
۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۳۰۶.    
۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۴۰۹.    
۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۲۰۸.    
۶. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۳، ص۵۵۱.    
۷. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۱۱۳.    
۸. قصص/سوره۲۸، آیه۵۴.    
۹. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۴.    
۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۷۶.    
۱۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۱۱۰.    
۱۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۴، ص۹۵.    
۱۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۴۴۶.    
۱۴. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۴، ص۱۳۳.    
۱۵. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۴۲۱.    
۱۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۲۷۹.    
۱۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۵۹۴.    
۱۸. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۳۳۹- ۳۴۰.    
۱۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۲۳.    
۲۰. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۴، ص۵۴۹.    
۲۱. الدر المنثور، سیوطی، ج۷، ص۳۲۷.    
۲۲. حجر/سوره۱۵، آیه۸۸.    
۲۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۲، ص۸۳.    
۲۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۱۳۲.    
۲۵. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۱۲۱.    
۲۶. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۱۳۰.    
۲۷. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۳، ص۳۰.    
۲۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۶.    
۲۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۲۶۷.    
۳۰. عبس/سوره۸۰، آیه۱.    
۳۱. عبس/سوره۸۰، آیه۲.    
۳۲. عبس/سوره۸۰، آیه۸ - ۱۱.    
۳۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۲۳۷.    
۳۴. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ج۱، ۲۹۲.    
۳۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۶، ص۱۲۹.    
۳۶. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۷، ص۴۰۰.    
۳۷. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۰۹- ۵۱۰.    
۳۸. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۴۱۶.    
۳۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۳.    
۴۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۳، ص۱۶۰.    
۴۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۲، ص۱۵۷.    
۴۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۱۹۷.    
۴۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۲۶۱.    
۴۴. الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۳۰۱.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «توصیه به حسن خلق».    



جعبه ابزار