تَحْبِسُونَهُما (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَحْبِسُونَهُمٰا: (... مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِن بَعْدِ الصَّلاةِ...) يَحْبِسُهُ: (... لَيَقُولُنَّ مٰا يَحْبِسُهُ...) از مادّه
«حبس» به معنى
«منع كردن و نگهداشتن» است و نيز به معنى آبگيرى است كه آب را در خود نگه مىدارد (در جمع:
احباس) و واژۀ
«تحبيس» به معنى
«وقف كردن چيزى براى هميشه» است:
«هذا حَبيسٌ فى سَبيلِ اللّه».
آیه مورد بحث دربارۀ تعيين دو نفر
عادل به عنوان
شاهد در موقع
وصیت كردن است.
به مواردی از کاربرد تَحْبِسُونَهُمٰا در
قرآن، اشاره میشود:
(يِا أَيُّها الَّذينَ آمَنُواْ شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حينَ الْوَصيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ في الأَرْضِ فَأَصابَتْكُم مُّصيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَري بِهِ ثَمَنًا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبَى وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللّهِ إِنّا إِذًا لَّمِنَ الآثِمينَ) «... هنگامى كه
مرگ يكى از شما فرارسد در موقع وصيت دو نفر عادل را از ميان شما به شهادت بطلبيد، يا اگر مسافرت كرديد و مرگ شما را فرارسد (و در راه مسلمانى نيافتيد) دو نفر از غير شما، و اگر به هنگام اداى شهادت در
صدق آنها
شک كرديد آنها را بعد از
نماز نگاه داريد تا
سوگند ياد كنند كه ما حاضر نيستيم
حق را به چيزى بفروشيم...»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مضمون اين آيه و آیه بعدی اين است كه اگر يكى از
مسلمین در سفر احساس كرد كه اجلش فرا رسيده و خواست تا وصيتى كند مىبايد دو نفر شاهد عادل از مسلمين را در حين وصيت خود گواه بگيرد. و اگر به چنين دو نفرى دست نيافت، دو نفر از
یهود و
نصارا گواه بگيرد، و اگر پس از مرگش اولياى او اين وصيت را نپذيرفتند و در باره آن سوء ظنى داشتند، آن دو شاهد را بازداشت مىكنند تا پس از نماز بر صدق شهادت خود به خداى متعال سوگند ياد كنند و به اين وسيله به نزاع خاتمه دهند. بنا بر اين اگر اولياى ميت مطلع شدند كه اين دو شاهد در شهادت خود دروغ گفته و يا در قضيه
خیانت كردهاند آنان نيز بر صدق ادعاى خود (خيانت شهود) دو شاهد اقامه مىكنند. اين است آن مطلبى كه از ظاهر اين دو آيه استفاده مىشود.
اينكه فرمود:
(تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ) معنايش اين است كه آن دو شاهد را توقيف كنند چون حبس همان توقيف است.
(وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ لَيْسَ مَصْروفًا عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِم ما كانواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) «و اگر مجازات را تا زمان محدود از آنها (افراد بىايمان و بدكار) به تأخير اندازيم (از روى استهزاء) مىگويند چه چيز مانع آن شده؟!...»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: حرف لام در آغاز آيه
لام قسم است، و به همين جهت جواب سوگند را با آوردن حرف لام و با
نون تاکید مؤكد نموده و فرمود:
(لَيَقُولُنَّ) .
در اين آيه اشاره و بلكه دلالت است بر اينكه
کفار، وقتى از كلام خداى تعالى و يا از زبان
پیامبر گرامىاش
وعده عذابى را شنيدند كه مفرى از آن نبود، و وقتى ديدند كه خدا از در رحمتش نسبت به آنان، آن
عذاب را نفرستاد، دست به
تمسخر زده و از در استهزاء گفتند: پس آن عذاب چه شد و چرا نيامد؟ مؤيد اين
دلالت اين است كه در آخر آيه فرموده:
(أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ) «آگاه باشند كه روزى كه آن عذاب بيايد ديگر از آنان بر نخواهد گشت».
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله « تَحْبِسُونَهُما »، ص۴۴۱.