ثواب و عقاب در فقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در آثار اصولی امامیه از
مفهوم ثواب و عقاب برای
تعریف حسن و قبح کمک گرفته شده است.
اصولیان
امامیه، در چند
قرن اخیر، در غیاب متکلمان رسمی، بخشی از کار آنان را برعهده گرفته و در مباحث خود به بررسی مباحث کلامی نیز پرداختهاند. در آثار اصولی امامیه نیز همچون آثار کلامی، سعی شده است مفهوم
حسن و قبح به کمک مفهوم
ثواب و عقاب تعریف شود و بدین ترتیب، مهمترین مفاهیم اخلاقی با مفاهیم شرعی
پیوند خورده است.
میرزا محمد حسین نائینی از جمله کسانی است که بر
خلاف مشهور امامیه، در
نظریه استحقاق تشکیک کرده است
او در اظهار نظری شبیه نظر
ابواسحاق ابراهیم بن نوبخت گفته است چون انسانها
بنده خدایند، باید از او
اطاعت کنند و امرش را اجرا کنند و عقلاً منعی ندارد که مولا در قبالِ فرمانبرداری بنده، به او پاداش ندهد؛ اساساً
ثواب تفضل خدا بر بندگان خویش است.
میرزای شیرازی نظریه استحقاق را پذیرفته و عدم اعطای ثواب به مستحقش را
قبیح شمرده
اما نکته شایان توجه این است که به
اعتقاد وی
برخلاف نظر متکلمان،
عقل مستقل، طاعات را مستحق
نفع و سود نمیداند بلکه تنها مستحق
تقرب الی الله میداند، و نفع و سود تفضل الاهی است. به باور او
عقل مستقل، گناهکار را مستحق
عذاب میشمارد با این حال،
عفو او نیکوست. نظریه استحقاق در میان
اصولیان شیعه پرطرفدارترین
نظریه است
اما گروه دیگری از اصولیان با جمعی از
فیلسوفان مسلمان هم عقیدهاند و به نظریه تجسم اعمال گرایش دارند. طرفداران این نظریه معتقدند ثواب و عقاب قهراً و الزاماً بر افعال مترتب میشود و در حقیقت، ثواب و عقاب چیزی جز آشکار شدنِ
باطن اعمال نیست. به بیان دیگر، در
آخرت اعمال سیئه به صورت
آتش مجسم میشود و اعمال حسنه به صورت نعمتهای بهشتی.
اصولیان اشاره کردهاند که قصد اطاعت و فرمانبرداری یا
قصد قربت از
شروط لازم برای استحقاق ثواب است و بدون آن هیچ عملی مستحق ثواب نیست.
از نظر اصولیان، آنچه
انسان را مستحق
عقاب می کند، نافرمانی (عصیان) از دستورهای
خداوند (احکام الله) است
اما چون تا فرمانی
ابلاغ نشده باشد نافرمانی قابل
تصور نیست
مرحله ابلاغ
حکم شرط لازم برای استحقاق عقاب به شمار آمده است
گذشته از ابلاغ حکم،
علم به ابلاغ نیز از شروط لازم برای استحقاق عقاب است
اما نکته مهم این است که
مکلف تا حد امکان برای دستیابی به حقیقت
(حکم واقعی) تلاش کرده باشد؛ در غیر این صورت
علم به
ابلاغ شرط استحقاق عقاب نیست.
مبنای این بحث، نظریه
قبح عقاب بلابیان، از مهم ترین آرای اصولیان است.
پرسش مهم در اینجا این است که اگر
علم به خطا رفت و به عبارت دیگر، فقط اطمینان و یقینی نادرست بود و در واقع، حکمی ابلاغ نشده بود، آیا این
یقین نادرست هم مایه استحقاق عقاب است؟ به بیان دیگر، آیا
شرط لازم برای استحقاق عقاب ابلاغ و
وصول حکم است یا صرفاً یقین به ابلاغ ولو به اشتباه؟ در برخی آثار اصولی
این پرسش به این صورت مطرح شده است که آنچه موجب عقاب میشود،
مخالفت با
واقع است یا مخالفت با
طریق (قطع یا
ظن) ؟ این مسئله با آنچه اصولیان
تجری خواندهاند و در
اصطلاح به معنای
قصد عصیان است،
پیوند دارد.
نزد اصولیان و به
تبع آنان فقیهان، مفهوم
مدح و
ذم یا ثواب و عقاب مبنای
تقسیم اعمال به پنج گروه
واجب،
حرام،
مستحب،
مکروه و
مباح بوده است.
اصولیان در تقسیم
امر و
نهیهای خداوند به «
مولوی» و «
ارشادی»، و بیان تفاوت آنها نیز از مفاهیم ثواب و عقاب سود جستهاند و گفتهاند عمل به امر و
نهی مولوی، ثواب دارد و
ترک آن موجب عقاب است ولی امر و نهیهای ارشادی چنین نیست.
اصولیان متأخر
شیعه در باره اینکه آیا
واجب غیری (مانند
وضو، که به دلیل آنکه
مقدمه نماز است
واجب شده است) نیز همچون
واجب نفسی (مانند نماز) دارای ثواب است یا نه، بحث کردهاند. برخی اساساً فایده بحث از
مقدمه واجب را بررسی ثواب و عقاب مقدّمات دانستهاند.
بحث در باره ثواب و عقاب
واجب کفایی و
واجب تخییری از دیگر بحثهای اصولیان است. در مباحث
اجتماع امر و نهی احتیاط و
دوران حکم بین حرمت و غیر وجوب نیز بحث از ثواب و عقاب به میان آمده است.
(۵۱) محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، کفایة
الاصول، قم ۱۴۰۹.
(۵۲) علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۵۳) ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی
علم الکلام، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳.
(۵۴) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳؛
(۵۵) ابن عربی، فصوص الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۵۶) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۵۷) محمدحسین اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
(۵۸) عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
(۵۹) مرتضی بن محمدامین انصاری، فرائدالاصول، چاپ عبدالله نورانی، قم ۱۳۶۵ ش.
(۶۰) محمدبن طیب باقلانی، کتاب التمهید، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
(۶۱) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه.
(۶۲) مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ ۱۳۷۱ ش.
(۶۳) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۶۴) کاظم حائری، مباحث
الاصول، تقریرات درس آیة الله صدر، قم ۱۴۰۸.
(۶۵) محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی
الاصول الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
(۶۶) محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ
من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
(۶۷) علی نقی حیدری، اصول الاستنباط، قم ۱۴۱۲.
(۶۸) ابوالفتح بن مخدوم خادم الحسینی عربشاهی، مفتاح الباب، در حسن بن یوسف
علامه حلّی، الباب الحادی عشرللعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
(۶۹) روح الله خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مناهج الوصول، تهران ۱۴۱۵.
(۷۰) ابوالقاسم خوئی، اجودالتقریرات، تقریرات درس آیة الله نائینی، قم ۱۳۶۸ ش.
(۷۱) حبیب الله بن محمدعلی رشتی، بدائع الافکار، تهران ۱۳۱۳.
(۷۲) علی روزدری، تقریرات آیة الله المجدّدالشیرازی، قم ۱۴۰۹ـ ۱۴۱۵.
(۷۳) جعفر سبحانی، تهذیب
الاصول، تقریرات درس امام خمینی، قم ۱۳۸۲.
(۷۴) محمدباقر صدر، دروس فی
علم الاصول، قم ۱۴۰۵.
(۷۵) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم.
(۷۶) علی بن سعد ضویحی، آراء المعتزله الاصولیه، ریاض ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۷۷) محمدبن علی طباطبائی، مفاتیح
الاصول، چاپ سنگی، چاپ افست قم: آل البیت.
(۷۸) محمدحسین طباطبائی، حاشیة الکفایة، (قم) : بنیاد
علمی و فکری استاد
علامه سید محمدحسین طباطبائی.
(۷۹) محمدبن حسن طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، تهران ۱۴۰۰.
(۸۰) محمدبن حسن طوسی، العدة فی اصول الفقه، چاپ محمدرضا انصاری قمی، قم ۱۳۷۶ ش.
(۸۱) محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید
الاصول فی
علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۸۲) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی
علم الکلام، بیروت:
عالم الکتب.
(۸۳) حسن بن یوسف
علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۸۴) حسن بن یوسف
علامه حلّی، مبادی الوصول، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۸۵) علی بن حسین
علم الهدی، الذخیرة فی
علم الکلام، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱.
(۸۶) علی بن حسین
علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸۷) محمدبن محمد غزالی، کتاب
المستصفی من علم الاصول، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست (بیروت).
(۸۸) مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
(۸۹) مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، در حسن بن یوسف
علامه حلّی، الباب الحادی عشر
للعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
(۹۰) محمدبن عمر فخررازی، کتاب المُحَصَّل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۹۱) محمدبن عمر فخررازی، لباب الاشارات و التنبیهات، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
(۹۲) محمد اسحاق فیّاض، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیة الله خوئی، قم ۱۴۱۷.
(۹۳) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح
الاصول الخمسة، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
(۹۴) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۹۵) داوودبن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۹۶) محمدعلی کاظمی خراسانی، فوائدالاصول، تقریرات درس آیة الله نائینی، قم ۱۴۱۷.
(۹۷) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۹۸) محمدرضا مظفر، اصول الفقه، قم: مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان.
(۹۹) محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۰۰) محمدبن محمد مفید، المسائل السّرویّة، چاپ صائب عبدالحمید، قم ۱۴۱۳ الف.
(۱۰۱) محمدبن محمد مفید، النکت الاعتقادیة، قم ۱۴۱۳ ب.
(۱۰۲) حسینعلی منتظری، نهایة
الاصول، تقریرات درس آیة الله بروجردی، قم ۱۴۱۵.
(۱۰۳) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین
الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
(۱۰۴) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، تلخیص المُحَصَّل، چاپ عبدالله نورانی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۱۰۵) محمود هاشمی شاهرودی، بحوث فی
علم الاصول، تقریرات درس آیة الله صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۱۰۶) رضابن محمدهادی همدانی، فوائدالرضویة علی الفرائد المرتضویة، (تهران ۱۳۷۷).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ثواب وعقاب»، شماره۴۲۸۳.