[۱۱]محمدعلی موحدی ابطحی، تاریخ آلزراره، (اصفهان)، ص۱۰۳.
صفوان را نیز در شمار راویان حدیث از حمران ذکر کردهاند، اما روایت مذکور ظاهراً از حیث سند افتادگی دارد، چرا که صفوانبنیحیی سالها بعد میزیسته و نمیتوانسته است از راویان معاصرامام صادق حدیث نقل کند
چنانکه پارهای از عالمانرجال اهل سنّت، به دلیل شیعه بودن حمران، روایاتش را غیرموثق و نامعتبر دانستهاند.
دلیل دیگر آنان در عدم توثیق او، روایاتی است که حمران آنها را نقل کرده و مضمون عجیبی دارند.
در متون رجالی امامیه، عمدهترین منبع در باب حمران، رجال کشی است که جملات متعددی را از زبان امامان در مدح و ستایش حمران نقل کرده است. مضمون این روایتها غالبآ اثبات شیعه بودن حمران است که در مقایسه با سخنان ناقدان اهل تسنن، درخور توجه است.
در منابع فقهی امامیه نیز همین اختلافنظر به چشم میخورد. برخی فقها، با اذعان به نبود دلیلی معتبر بر وثاقت حمران، صرفآ با تکیه بر روایات مدحآمیز درباره او، حدیثی را که وی نقل کرده است مقبول دانستهاند. در مقابل، موسویعاملی پس از نقل حدیثی از حمران، بهسبب فقدان نص صریح بر وثاقت یا حتی مدح وی، حدیث را ضعیف دانسته است.