محمد بن اسماعیل بخاری جعفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره بن بردزبه، ابوعبدالله جعفی، از نامبردارترین
محدثان اهل سنت و نویسنده اثر مهم حدیثی الجامع الصحیح معروف به
صحیح بخاری (۱۹۴ـ۲۵۶) است.
نسبت وی به «جعفی» به این دلیل است که جد دومش، مغیره، از موالی «یمان جعفی» حاکم
بخارا بوده و به دست وی
اسلام آورده بوده است.
پدر مغیره، بردزبه (به معنای
کشاورز)
زردشتی بود و برهمین دین نیز از دنیا رفت.
سخن
یاقوت حموی،
که گفته بردزبه به دست حاکم بخارا
مسلمان شد، اشتباه است.
بخاری در ۱۳
شوال ۱۹۴ در خرتنگ، از قرای بخارا، زاده شد.
در کودکی پدرش راـ که راوی معتبر
حدیث بود ـ از دست داد و مادرش سرپرستی او را به عهده گرفت.
او در همان دوران بیناییش را از دست داد ولی با دعای مادرش آن را بازیافت.
از او نقل کردهاند که یک بار دیگر پیش از مراجعت از
سفر، در
خراسان به
چشم درد سختی مبتلا شد و شخصی او را با
گل خطمی معالجه کرد.
بخاری حافظهای بسیار قوی داشت
و از کودکی در بخارا مشغول تحصیل شد و از ده سالگی به حفظ و جمع آوری حدیث پرداخت؛ یازده ساله بود که اشتباه استادش، داخلی را درباره سند روایتی تصحیح کرد و تحسین او را برانگیخت.
بنا به آنچه در منابع آمده است، مصاحبان او احادیثی را که نوشته بودند بر مبنای آنچه وی از حفظ میخواند، تصحیح میکردند.
در شانزده سالگی کتابهای
ابن مبارک (متوفی ۱۸۲) و
وکیع بن جراح (متوفی ۱۹۷) را از برکرد.
در همان سال همراه مادر و برادرش به
حج رفت و برای فراگرفتن
حدیث در
حجاز ماند.
در هجده سالگی در کنار
قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
کتاب قضایاالصحابة والتابعین و اقاویلهم را تألیف کرد.
بخاری در جستجوی حدیث، به رسم بیشتر عالمان و محدثان آن روزگار، سفرهای طولانی کرد و در شهرهای
خراسان،
جبال،
عراق،
مصر،
شام و
حجاز نزد استادان به فراگیری حدیث پرداخت.
او هنگام اقامت در
بصره در مدت شانزده روز بیش از پانزده هزار
حدیث حفظ کرد.
دوبار به
شام و مصر و جزیره، و چهار بار به بصره رفت، شش سال در حجاز
اقامت جست و به
کوفه و
بغداد نیز بسیار سفر کرد.
او یکصد هزار حدیث با
سند صحیح و دویست هزار حدیث دیگر را حفظ کرده بود
و مدعی بود که نزد بیش از هزار
شیخ استماع حدیث کرده است
از دیدگاه
اهل سنت، بخاری ارزش بسیار دارد و ائمه حدیث در فضایل او بسیار سخن گفتهاند؛ برخی ادعا کردهاند که در
علم حدیث کسی داناتر از بخاری نیست.
مسلم گفته است که من
شهادت میدهم که مانند او در
دنیا وجود ندارد.
بخاری پس از تکمیل صحیح، به بخارا بازگشت. هنگام عبور از شهرها مردم بگرمی از او
استقبال میکردند. در
نیشابور چهار هزار اسب سوار، علاوه بر کسانی که با وسایل دیگر آمده بودند، از او استقبال کردند.
او مدتی درنیشابور ماند و جلسه حدیث برپا داشت و جمعیت انبوهی در مجلس او شرکت کردند.
ظاهرا همین امر
حسادت محمدبن یحیی ذهلی، از اعاظم
اهل حدیث و
استاد بخاری، را برانگیخت و موجب دشمنیش با بخاری شد.
ذهلی و اکثر متکلمان، قائل به
قدیم بودن لفظ
قرآن بودند و مخالفان خود را
مرتد میدانستند.
اما، بخاری قائل به
مخلوق بودن لفظ قرآن بود، ازینرو به بد دینی
متهم، و شرکت در مجلسش ممنوع شد.
او ناگزیر از نیشابور به بخارا رفت.
تمامی شاگردانش، جز
مسلم و
احمدبن مسلمه، از گردش پراکندند.
در راه بخارا، در یک فرسخی شهر، برایش چادر زدند و اهل شهر به استقبالش شتافتند و
درهم و
دینار بسیار نثارش کردند.
مدتی در بخارا ماند و جلسه حدیث تشکیل داد تا اینکه
خالدبن احمد ذهلی،
حاکم شهر، او را برای بیان حدیث به
قصر خویش
دعوت کرد، اما بخاری نپذیرفت و پیام فرستاد که من
علم را
خوار نمیکنم و آن را به در
خانه مردم نمیبرم، اگر حاکم به چیزی از
علم احتیاج دارد باید در
مسجد یا منزل من حاضر شود.
البته اگر او این امر را خوش نمیدارد قدرتمند است و میتواند مرا از حضور در مجلس حدیث منع کند. در آن صورت من نزد
خدا در روز
قیامت عذری خواهم داشت وگرنه هرگز علم را
کتمان نمیکنم.
همین امر اختلاف و بدبینی آنها را نسبت به هم برانگیخت.
به
روایت دیگر، حاکم از او خواست که برای فرزندانش جلسه خصوصی تشکیل دهد، اما بخاری از اینکه با این کار میان ایشان و دیگران فرق بگذارد خودداری کرد.
بعلاوه، در بخارا جمعی مانند
حریث بن ابی الورقH با او مخالفت نمودند و درباره مذهبش صحبتها کردند که به
تبعید او انجامید
اهالی
سمرقند در نامه ای او را به شهر خود
دعوت کردند، بخاری دعوت آنها را پذیرفت و به قصد سمرقند به راه افتاد.
چون به زادگاهش، در دو فرسخی سمرقند، رسید، به منزل خویشاوندان خود وارد شد و پس ازمدتی در شب پنجشنبه
عید فطر ۲۵۶
فوت کرد و در همانجا به خاک سپرده شد
بخاری از مشایخ و علمای شهرهایی که بدانها
مسافرت کرد، احادیث بسیاری فراگرفت.
او تعداد مشایخ خود را بیش از هزار تن ذکر کرده است
که مهمترین آنان بدین قرارند، در
بخارا:
محمدبن سلام و
محمدبن یوسف بیکندی،
محمدبن عریر،
هارون بن اشعث؛
در
مرو:
علی بن حسن بن شفیق،
صدقة بن فضل؛
در
ری:
ابراهیم بن موسی حافظ؛ در
بغداد:
محمدبن عیسی الطباع،
شریح بن نعمان؛ در
بصره:
ابوعاصم النبیل،
محمدبن عبدالله انصاری،
عمروبن عاصم کلابی؛
در
مکه:
ابوعبدالرحمان مقری،
احمدبن محمد ارزق؛
درمدینه؛
عبدالعزیز اویسی،
مطرف بن عبدالله در
واسط:
عمروبن عون؛ در مصر:
سعیدبن ابی مریم،
سعیدبن بلید،
عمروبن ربیع بن طارق و طبقه آنها؛ در
دمشق:
ابونصر فرادیس،
ابومسهر؛ در
بقیساریه:
محمدبن یوسف فریابی؛ در
عسقلان:
آدم بن ابی ایاس و در
حمص،
ابومغیره،
علی بن عیاش،
احمدبن خالد الوهبی.
بخاری از راویان بزرگتر و کوچکتر از خود و همسالان
روایت و کتابت حدیث کرده است.
ازینرو
مشایخ او را به پنج طبقه تقسیم کرده اند: ۱) کسانی که از
تابعین روایت کردهاند؛ ۲) کسانی که در زمان او بودند ولی با تابعین معتبر ملاقات نکرده بودند؛ ۳) طبقه وسط از مشایخ او که از کبار تابعان تابعان روایت کردهاند؛ ۴) همسالان بخاری و کمی بزرگتر از او؛ ۵) کسانی که از لحاظ سن و رتبه سندی به منزله شاگردان او بودند.
از طبقه اخیر احادیث اندکی نقل کرده است.
بخاری از امامان
شیعه، با واسطه یا بدون واسطه، بندرت حدیث نقل کرده و در کتاب صحیح خود فقط بیست و نه حدیث از
امام علی علیهالسلام و نیز احادیثی اندک از
امام حسن و
امام باقر علیهماالسلام روایت کرده است.
گروه بسیاری از محدثان در شهرهای مختلف از بخاری استماع حدیث کرده و نوشتهاند.
از قدمای آنها
ابوزرعه و
ابوحاتماند.
از مؤلفان جوامع مهم حدیثی،
ترمذی (متوفی ۲۷۹)، و
مسلم (۲۰۱ـ۲۶۱) و عده بسیاری از ائمه حدیث از او
حدیث نقل کردهاند.
بخاری چندین بار به
بغداد رفت و جلسه حدیث تشکیل داد.
محمدبن یوسف بن عاصم میگوید که در مجلس او سه نفر املا میکردند و مردم مینوشتند و بیش از بیست هزار تن در آن شرکت میکردند.
عدهای از بغدادیها - از جمله،
ابراهیم بن محمد باغندی،
یحیی بن محمدبن صاعد،
محمدبن هارون حضرمی و دیگران - از او حدیث نقل کردهاند و نسخه اصلی کتاب صحیح نزد آنها بوده است، با وجود این احادیث نسخههای مختلف آنها از لحاظ تقدم و تأخر مختلف است.
از بخاری نود هزار
محدث استماع حدیث کردهاند
به عقیده محققان، نمیتوان بخاری را پیرو یکی از مذاهب چهارگانه
اهل سنت یا مذاهب مشهور دیگر دانست.
در واقع، او مسلک فقهی خاصی داشت و به
رأی خویش
اجتهاد میکرد.
هرچند برخی از پیروان مذاهب کوشیدهاند که او را تابع مذهب خود معرفی کنند و از جمله
سبکی نام او را در کتاب خود درشمار علمای
شافعی، و
قاضی ابن ابی یعلی در زمره علمای
حنبلی آوردهاند، با توجه به نظریات و فتاوی فقهی او - که
شیخ جمال الدین قاسمی دمشقی با بهره گیری از عناوین ابواب کتاب صحیح بخاری گردآورده
ـ باید او را دارای مسلکی مستقل دانست.
وی آرای خود را معمولا به صورت نقل گفته یکی از
اصحاب یا ائمه مذاهب
اهل سنت بیان میکرده است.
آثار او را ۲۵ کتاب شمردهاند که از برخی اثری در دست نیست، بعضی به صورت نسخههای خطی در کتابخانهها نگهداری میشود و تعدادی هم به چاپ رسیده است.
از جمله آثار اوست :
۱)
التاریخ الکبیر، دراحوال چهل هزار
راوی حدیث از زمان
صحابه تا زمان مؤلف.
این کتاب از نظر علمی و فنی با ارزش و
مستند است و به ترتیب الفبایی تنظیم شده و در
حیدرآباد دکن (۱۳۶۱-۱۳۶۲) در هشت مجلد به چاپ رسیده است.
بخاری این کتاب را در کنار
قبر مطهر
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در شبهای مهتابی نگاشته است
۲)
التاریخ الصغیر، کتابی مختصر و مستند در اسماء
رجال، که به ترتیب سالهای فوت تنظیم شده است (چاپ الله آباد، ۱۳۲۵)؛
۳)
کتاب الضعفاء الصغیر (چاپ الله آباد، ۱۳۲۵)؛
۴)
کتاب الکنی، درباره
کنیه هزار
راوی (چاپ حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰)؛
۵)
کتاب خلق افعال العباد، در رد
فرقه جهمیه و برخی فرق دیگر (چاپ شمس الحق عظیم آبادی، دهلی ۱۳۰۶)؛
۶)
الادب المفرد فی الحدیث (چاپ اول: ۱۹۰۶)، که به
اردو نیز ترجمه شده است؛
۷)
قضایا الصحابه والتابعین و اقاویلهم، که از آن اثری در دست نیست؛
۸)
ثلاثیات البخاری، مراد
احادیث با
علو سند است که از طریق سه راوی به
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میرسد و تعداد آنها در صحیح بخاری بر ۲۲ حدیث بالغ میشود.
محمد شاه ابن حاج حسن (متوفی ۹۳۹) آن را شرح کرده است
۹)
تفسیر البخاری، که بخاری آن را یکی از کتابهای
الجامع صحیح قرار داده است.
تفسیر دیگری به نام
التفسیر الکبیر به بخاری منسوب است.
نسخه خطی آن در کتابخانه
الجزایر موجود است؛
۱۰)
الجامع الصحیح، مشهور به
صحیح البخاری، که معروفترین کتاب بخاری و یکی از
صحاح ششگانه (
صحاح سته)
اهل سنت، بلکه موثقترین و معتبرترین آنهاست و بیشک شهرت بخاری بیشتر مرهون این کتاب است.
به نظر بخاری، مجامع حدیثی مدون عصر او، بر احادیث صحیح و غیرصحیح مشتمل بود، ازینرو تصمیم گرفت که احادیث صحیح را در کتابی گرد آورد و ظاهرا، به گفته خودش،
مشوق اصلی او در این کار استادش
اسحق بن ابراهیم حنظلی معروف به
ابن راهویه بوده است
بخاری برای
تألیف این کتاب شانزده سال وقت صرف کرد و احادیث آن را از میان ششصد هزار حدیث برگزید
و هیچ حدیثی را در کتاب خود نیاورد مگراینکه نخست
وضو یا
غسل ساخت و دو
رکعت نماز گزارد
صحیح بخاری در۹۷ کتاب و۴۵۰، ۳ باب تدوین شده و تعداد احادیث آن با احتساب احادیث مکرر به گفته
ابن صلاح ۲۷۵، ۷ حدیث و با حذف مکررات به گفته او و
نووی حدود ۰۰۰، ۴ حدیث، اما به عقیده
ابن حجر ۷۶۱، ۲
حدیث است.
ابن حجر در توجیه این اختلاف میگوید که شاید نخستین شمارشگر، احادیث تکراری را که تعدادشان کم نیست حساب کرده است.
بعلاوه تعداد احادیث صحیح بخاری در روایات مختلف، متفاوت است؛ مثلا
روایت فربری سیصد حدیث از
روایت ابراهیم بن معقل نسفی زیادتر دارد و نیز تعداد احادیث آن در روایت نسفی از روایت
حمادبن شاکر نسوی صد عدد کمتر است.
بخاری برای انتخاب حدیث صحیح معیاری داشته که به «
شرط بخاری» معروف شده است.
برطبق آن، او حدیثی را صحیح میداند که محدثان بزرگ نسبت به
وثاقت فرد فرد
سلسله راویان آن تا یک
صحابی مشهور اتفاق نظر داشته باشند و
سند آن نیز
متصل و
غیرمقطوع باشد.
اگر دو راوی یا بیشتر از یک صحابی روایت کنند چه بهتر ولی اگر تنها یک راوی
معتبر روایت نماید، باز هم کافی است.
براین اساس، بخاری برای گزینش حدیث صحیح،
اتصال سند،
اتقان و
وثاقت رجال و نیز نبودن اشکال و ضعف در متن یا
سند حدیث (
عدم علل) را مراعات میکرده است.
از تقسیم بندی احادیث کتاب در سخن
ابن حجر میتوان دریافت که شرط مزبور درباره همه احادیث آن رعایت نشده و وی برخی از احادیث را که با
شرط او منطبق نیست، هرچند با لفظ و تعبیری متفاوت و متمایز، آورده است.
صحیح بخاری بیشتر مطابق با کتابها و ابواب فقهی تبویب و تنظیم شده، ولی مطالب و ابواب دیگری نیز درآن وجود دارد؛ ازجمله درباره آغاز
خلقت،
بهشت و
دوزخ، پیامبران و بویژه
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و
تفسیر قرآن.
ابن حجر به منظور بیان تناسب ترتیب کتابها و ابواب صحیح بخاری و منطقی بودن آن از
قول شیخ الاسلام بلقینی توجیهات و دلایلی نقل کرده و گاه خود دلایلی بر آن افزوده است؛
ازینرو عنوان آن نیز با ابواب دیگر تفاوت دارد.
از ویژگیهای این کتاب، عناوین ابواب (تراجم ابواب) آن است که به عقیده شارحان کتاب (از جمله
نووی و
ابن حجر) نشان میدهد که مقصود بخاری صرفا گردآوری احادیث نبوده، بلکه مراد وی بیان استنباطش از آنها و استدلال برای موضوعاتی مختلف ـ همچون
اصول،
فروع،
آداب، و
امثال بوده است
و چون این عناوین بیشتر بر
تفسیر،
تبیین و
تأویل احادیث مشکل و
مجمل مشتمل است، آنها را بیانگر
فقه بخاری دانستهاند
و گفتهاند که بخاری دراین کتاب فراتر از یک محدث صرف، و به صورت فقیهی
ماهر جلوه کرده است.
به همین دلیل، او برخی از احادیث را، برحسب بابی که در نظر داشته، تکرار یا
تقطیع کرده و همراه با آن، نکات فقهی، حکمی و
آیات الاحکام آورده است و حتی در برخی ابواب هیچ
آیه یا حدیثی ذکر نکرده که به نظر برخی میفهماند که وی درباره آن موضوع، طبق شرایط خود حدیثی نیافته است.
ابن حجر اقسام مختلف عناوین ابواب را در صحیح بخاری بر شمرده است؛ از جمله: عناوین مشابه با الفاظ حدیث راجع به آن و عناوین مغایر، عناوین واضحتر از احادیث باب و عناوین مجملتر، و عناوین استفهامی.
او همچنین برخی از کتابهای نوشته شده در این باره را نام برده است.
از دیگر ویژگیهای صحیح بخاری، وجود
احادیث معلق در آن است. مراد از
تعلیق حذف یک نفر یا بیشتر از ابتدای سند حدیث است.
ابن حجر آن دسته از احادیث
مرفوع (یعنی احادیثی که در آخر سند به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم منتسب و متعلق شود) را که همواره درکتاب به صورت معلق آمدهاند، به دو گروه تقسیم کرده است: ۱) احادیثی که با الفاظی حاکی از جزم به صدور حدیث آمده اند، مانند «قال»؛ ۲) آنهایی که با چنین الفاظی نیامدهاند، (مانند روی عن و. . . ).
آنگاه درباره احادیث دسته اول
حکم به
صحت میکند و دسته دوم را هم ـ جز بندرت
ـ مقبول میداند.
همچنین درباره
احادیث موقوف (احادیثی که بدون اسناد به
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، از صحابی
روایت شود) می گوید که بخاری این احادیث را، که مشتمل بر فتاوی
صحابه و
تابعین و
تفاسیر آیات است، برای زمینه سازی و قبولاندن مسلک انتخابی خود در موارد اختلاف آورده است هرچند این احادیث مشمول شرط وی نباشد.
بنابراین، مقصود اصلی از تدوین این کتاب، گردآوری احادیث صحیح مستند بوده و
احادیث معلق و موقوف به منظور استشهاد و تفسیر نقاط
مبهم و
مجمل در احادیث مزبور آمده است.
ابن حجر در نوشتهای با عنوان «
تعلیق التعلیق» با برشمردن آن گروه از
احادیث مرفوع و
موقوف که در صحیح بخاری به صورت
معلق آمده، با استمداد از آثار بخاری یا دیگران، به تکمیل سند حدیث مبادرت کرده است.
بخاری چون کتاب خود را به پایان رساند، آن را به بزرگان و ائمه
حدیث، مانند
احمدبن حنبل،
علی بن مدینی و
یحیی بن معین، عرضه داشت.
همگان
تحسین کردند و به
صحت و درستی آن، جز چهار
حدیث،
شهادت دادند.
این کتاب بااستقبال بسیار روبرو شد و نود هزار تن آن را از بخاری استماع نمودند.
صحیح بخاری نزد علمای
اهل سنت اهمیت و اعتبار خاصی دارد؛ به ادعای برخی، همه
امت اسلامی دراین امر اتفاق نظر دارند که صحیحترین کتاب پس از
قرآن مجید،
صحیح بخاری و پس از آن
صحیح مسلم است،
با اینهمه
شافعی و برخی دیگر عنوان «اصح الکتب» را به «
الموطأ» مالک دادهاند و آن را «اصل اول» و
صحیح بخاری را «اصل دوم» نامیدهاند.
نیز گفته شده که بخاری در صحیح خود بیشتر از الموطأ حدیث استخراج کرده است.
ابن حجر در توجیه سخن شافعی گفته که وی هنگامی این حرف را زده که از صحیح بخاری و صحیح مسلم خبری نبوده است.
در هر صورت، در میان اهل سنت هیچ کتابی به شهرت صحیح بخاری نیست و درباره آن گاه چنان
غلو کردهاند که آن را در ردیف
قرآن دانسته و برایش فضایلی ذکر کردهاند.
به گفته
وجدی بعضی به افرادی
پول میدادند تا احادیث این کتاب را همچون قرآن برای جلب
برکات و خیرات آسمانی بخوانند.
مقبولیت و اعتبار صحیح بخاری از کثرت شروح و تعلیقات و حواشی آن نیز نمایان است و علمای هر عصر برای درک بهتر این مجموعه حدیثی سعی فراوان کردهاند.
ابن خلدون آرزو داشت که برای این کتاب شرحی نفیس نگاشته شود که در آن حق مطلب بتمامی ادا گردد، زیرا از بیشتر استادانش شنیده بود که فراهم آوردن چنین شرحی برای صحیح بخاری، دینی است بر عهده امت
مسلمان.
ازینرو، بزرگان
حدیث از اعصار پیشین تاکنون به شرح آن همت گماشتهاند و شاید کمتر کتابی به اندازه آن شرح و تعلیقه داشته باشد.
حاجی خلیفه
از دهها شرح و تعلیقه که تا زمان او نوشته شده بود، نام برده است.
بنابه نوشته مقدمه نویس
صحیح بخاری (چاپ مکه ۱۳۷۶) تاکنون تعداد ۵۹ شرح (تمام یا ناتمام) بر صحیح بخاری نوشته شده که یازده شرح از آنها چاپ شده است.
بعلاوه، ۲۹ تن برای آن پاورقی، و شانزده تن مقدمه نوشتهاند و پانزده تن آن را خلاصه کردهاند.
از جمله شروح مشهور آن است :
۱) شرح امام ابوسلیمان احمدبن محمدبن ابراهیم بن خطاب البستی الخطابی (متوفی ۳۳۸) با نام
اعلام السنن
۲) فتح الباری شرح صحیح البخاری نوشته حافظ شهاب الدین ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲)
۳) عمده القاری فی شرح البخاری تألیف محمودبن احمد عینی (متوفی ۸۵۵؛ چاپ قاهره ۱۳۰۸)؛
۴) ارشادالساری فی شرح البخاری از احمدبن محمدبن ابی بکر قسطلانی (متوفی ۹۲۳؛ چاپ بولاق ۱۲۷۵، ۱۲۷۶، ۱۲۸۸، ۱۳۰۴، ۱۳۰۵؛ قاهره ۱۳۰۷، ۱۳۲۵، ۱۳۲۶؛ به ضمیمه تحفه الباری از زکریای انصاری متوفی ۹۲۶)؛
۵) شرح ابوزید عبدالقادربن علی فاسی (چاپ فاس ۱۳۰۷).
همچنین صحیح بخاری به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
صحیح بخاری را هالهای از قداست فراگرفته و کمتر کسی در صحت احادیث آن و
جرح رجالش جرأت تردید داشته است.
به گفته
ابوالحسن مقدسی، هرکس در صف ناقلان احادیث صحیحین
قرار گیرد، از هرگونه عیب ونقص و انتقاد مبراست.
ازینرو بسیاری از حفاظ تمامی احادیث آن را بدون تأمل پذیرفتهاند و حتی
تسلیم کامل در برابر احادیث مزبور از
اصول ایمان و ارکان
اسلام تلقی شده است.
ذهبی هنگام ذکر برخی احادیث آن میگوید: اگر هیبت صحیح بخاری نبود، میگفتم که این
احادیث موضوعه است.
به گفته
امام الحرمین اگر کسی
قسم بخورد که تمامی احادیث صحیحین مطابق با واقع و
کلام رسول خداست، قسم او درست است،
کفارهای بر او نیست، زیرا همه امت اسلامی در صحت آنها اتفاق دارند.
با وجود این، بعضی از بزرگان
حدیث از
اهل سنت، از جمله
حافظ دارقطنی، به نقد آن مبادرت کردهاند و این عقیده را که احادیث آن صحیحترین احادیث به شمار میرود، مورد
مناقشه قرار دادهاند.
به گفته
ابن حجر،
حفاظ ۱۱۰ حدیث صحیحین را نقد کردهاند که ۳۲ حدیث را هردو و ۷۸ حدیث را تنها بخاری نقل کرده است.
همچنین حدود هشتاد تن از
رجال حدیث صحیح بخاری غیر قابل اعتماد معرفی شدهاند.
البته به نظر
محمدرشید رضا احادیث معروض انتقاد در این کتاب بیشتر از این تعداد است.
بخش مهمی از این انتقادات، از جمله بیشتر اشکالات
دارقطنی، متوجه
رجال اسناد بخاری است.
ابن حجر
احادیث انتقاد شده را به شش گروه تقسیم کرده است؛ از جمله: احادیثی که با دو سند یا بیشتر آمده و یک سند نسبت به دیگری چند راوی بیشتر دارد یا به جای بعضی از راویان، اشخاص دیگری ذکر شده، منفردات برخی از راویانی که انتقاد شده است، احادیثی که برخی روایان آن آماج
اتهام یا
طعن قرار گرفتهاند.
آنگاه وی در باره هر گروه به پاسخ دادن و دفع اشکال پرداخته
و سپس با طرح اشکالات
دارقطنی و نیز برخی نقادان دیگر به ترتیب ابواب صحیح بخاری بدانها پاسخ مفصل داده است.
همچنین با برشمردن «
اسباب جرح» در راویانی که
طعن و
تضعیف شدهاند - از قبیل
مجهول الحال بودن (جهاله الحال)،
بدعت (با
کفر یا
فسق)، کثیرالاشتباه بودن (الغلط)، مخالفت با
راوی موثق و صدوق - به
توثیق رجال مذکور و پاسخ به اعتراضات منتقدان مبادرت کرده است.
انتقاد دیگر بر صحیح بخاری، که عمدتا علمای
شیعه مطرح کردهاند، نقل نکردن حدیث از طریق امامان
شیعه و فرزندان آنان است.
با آنکه او دست کم با دوتن از ائمه شیعه (امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام) معاصر بوده، تنها احادیث معدودی از امیرالمؤمنین و
امام حسن مجتبی و
امام باقر علیهمالسلام
روایت کرده است.
در برابر، روایاتی از
خوارج و
نواصب از
قبیل عکرمه،
عمران بن حطان و
عروه، که حتی بسیاری از محدثان
اهل سنت آنان را
جرح و
تضعیف کردهاند،
در اسناد احادیث آن آمدهاند.
از آنجا که امامان افرادی ناشناخته و گمنام نبودند و شاگردان آنان، بویژه شاگردان
امام باقر و
امام صادق علیهماالسلام، در
عراق و
حجاز فراوان بودند و بخاری تنها نام بیست تن از
رجال شیعه را آورده است،
این
انتقاد علاوه بر
منابع شیعی که آن را بیشتر معلول
تعصب دانستهاند
در برخی کتب اهل سنت نیز مطرح
و توجیه شده است.
از جمله گفته شده که بخاری درباره امام صادق علیهالسلام از
یحیی بن سعید سخنی شنید و بدان جهت از آن حضرت حدیث نقل نکرد.
شاید بتوان گفت که افزون بر عقیده شخصی خود بخاری، با توجه به اینکه او در زمان خلفایی چون
متوکل، از مقتدرترین و ستیزه جوترین
خلفای عباسی با
اهل بیت، علیهمالسلام میزیسته، ملاحظات سیاسی نیز در این امر بی تأثیر نبوده است.
علاوه بر این، انتقادات دیگری نیز در منابع شیعی مطرح شده است، از جمله: عدم
نقل احادیث در شأن
اهل بیت علیهمالسلام،
وجود راویان مجهول و ساختگی در آن و پذیرش
احادیث مجعول و جز آن.
با وجود این بسیاری از
محدثان شیعه، برطبق یک
سنت متداول در روایت حدیث،
اجازه نقل احادیث بخاری و
صحاح اهل سنت را از محدثان عامه دریافت میداشتهاند.
از دیگر ویژگیهای صحیح بخاری، که برخی آن را نشانه ضعف کتاب شمردهاند،
تقطیع یا
تکرار تعداد بسیاری از احادیث آن است.
به نوشته ابن حجر عسقلانی
وجه اینکه برخی از علمای مغرب و
ابوعلی نیشابوری،
صحیح مسلم را بر
صحیح بخاری ترجیح دادهاند همین امر و نیز دقت مسلم در ثبت الفاظ احادیث بوده، زیرا مسلم احادیث را تقطیع نمیکرده است.
به گفته
ابن حجر در صورت تکرار یک حدیث در چند باب، بخاری آن را در هرباب با سندی خاص آورده مگر در جاهای معدود که در آنجاها نیز تکرار به دلیل فایدهای در
سند یا متن حدیث بوده است و ابن حجر این فواید را برمیشمارد.
برخی شارحان کتاب
ادعا کردهاند که بخاری هیچگاه حدیث و سند را بدون
تغییر تکرار نکرده است.
ولی به تصریح ابن حجر درمتن کتاب چند تکرار از این دست دیده میشود که شاید ناشی از عدم توجه بخاری بوده است.
همچنین به گفته ابن حجر، بخاری احادیثی را که تقطیع پذیر و دارای جملات متعدد بودهاند، برای اجتناب از
تطویل کتاب، برحسب باب مورد نظر تقطیع میکرده است.
البته در برخی منابع انگیزههای دیگری نیز برای تقطیع احادیث ذکر شده است.
نیز باید گفت که گاه بخاری بخشی از متن حدیثی را آورده و بقیه را در هیچ جای کتاب نیاورده است
علاوه براین، ناقدان حدیث انتقادات دیگری نیز بر صحیح بخاری وارد کردهاند؛ از جمله اینکه وی به نقل الفاظ احادیث مقید نبوده، و احیانا بعضی احادیث را
نقل به معنی کرده است.
ابوریه در این باره به روایاتی استناد کرده که نشان میدهد بخاری در
مجالس سماع حدیث، آن را نمینوشته و به
حافظه خود متکی بوده است و از قول ابن حجر میگوید که گاه بخاری یک حدیث را با سندی واحد ولی با دو لفظ نقل کرده است.
بعلاوه ابن حجر درباره حدیثی از ابن عمر (قال
النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم: یومالاحزاب أن لایصلین احد العصر الا فی بنی قریظه)، که
مسلم برخلاف بخاری به جای لفظ «العصر»، «الظهر» آورده،
اختلاف را ناشی از عدم
تحفظ بخاری بر لفظ دانسته است.
همچنین برخی از احادیث صحیح بخاری از نظر
صحت متن معروض
مناقشه و تضعیف قرار گرفته است.
به گفته
محمد رشید رضا در مفهوم بسیاری از احادیث این کتاب اشکالات ونیز تعارضاتی با احادیث دیگر دیده میشود و با آنکه ابن حجر در رفع آن کوشیده، بعضی از توجیهات وی رضایت بخش نیست.
به گفته او هرچند اثبات وجود
احادیث موضوعه (
مجعول) در میان احادیث
مسند کتاب مشکل و نپذیرفتنی است، احادیثی در آن وجود دارد که برخی قرائن بر «
وضع» در آن دیده میشود؛ مانند حدیث «
سحر کردن برخی افراد،
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را»، که دانشمندانی چون
جصاص و
شیخ محمد عبده آن را
مردود دانستهاند و همینطور احادیث دیگر که از
اصول و
فروع دین نیست.
نیز برخی از شافعیان و دیگر
مذاهب عامه بعضی از احادیث صحیحین را که در کتابهایی مانند
الانتصار ابن جوزی آمده، قابل استناد ندانستهاند.
با اینهمه صحیح بخاری، نزد مذاهب مختلف اهل سنت، بویژه اهل حدیث ایشان، اعتبار بسیار دارد.
(۱) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۳۸۵-۱۳۸۷/۱۹۶۵-۱۹۶۷.
(۲) ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، بیروت.
(۳) ابن تیمیه، منهاج السنة، مصر ۱۳۳۱.
(۴) ابن حجرعسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، مصر ۱۳۲۸.
(۵) ابن حجرعسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۶) ابن حجرعسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، (مقدمه: هدی الساری)، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۷) ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۸) ابن خلدون، مقدمة ابن خلدون، بغداد.
(۹) ابن خلکان، وفیات الاعیان، قم ۱۳۶۴ ش.
(۱۰) ابن شهرآشوب، المناقب آل ابی طالب، بیروت ۱۴۰۵.
(۱۱) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت.
(۱۲) محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، مصر (تاریخ مقدمه ۱۳۷۷/۱۹۵۷).
(۱۳) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة والادب، ج ۹، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۱۴) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، مقدمة محمدمنیر دمشقی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۵) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۶) هاشم معروف حسنی، دراسات فی الحدیث و المحدثین، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۱۷) اسد حیدر، الامام الصادق والمذاهب الاربعة، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۸) احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت.
(۱۹) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، قم ۱۳۹۰-۱۳۹۲.
(۲۰) محمدبن احمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، بیروت ۱۹۵۶.
(۲۱) محمدرشید رضا، تفسیرالمنار، مصر ۱۳۶۷.
(۲۲) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، مصر.
(۲۳) صبحی صالح، علوم الحدیث، بیروت ۱۹۶۵.
(۲۴) خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج ۲، چاپ س دیدرینغ، ویسبادن ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۲۵) احمدبن محمد قسطلانی، ارشادالساری فی شرح البخاری، بولاق ۱۳۰۵.
(۲۶) محمدبن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة، قاهره.
(۲۷) مالک بن انس، الموطأ، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۸) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۹) محمدصادق نجمی، سیری در صحیحین، قم ۱۳۵۱ ش.
(۳۰) یحیی بن شرف نووی، شرح صحیح مسلم، ج ۱، چاپ خلیل میس، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۳۱) محمد فرید وجدی، دائرة معارف القرن الرابع عشر/ العشرین، بیروت.
(۳۲) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بخاری»، شماره۶۲۱.