دعاهای اسماعیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
قرآن کریم به مناسبتهایی دعاهای حضرت
اسماعیل علیه السلام و سایر انبیاء را ذکر کرده است، از جمله دعاهای آن حضرت این دعاست که از خداوند درخواست کرد که :ما را
تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتی که تسلیم فرمانت باشد به وجود آور و پیامبری از خود آنها برایشان
مبعوث کن.
در قرآن کریم در کنار سایر انبیاء نام اسماعیل علیه السلام نیز در حالی که با بیم وامید به درگاه خداوند دعا میکند آمده است: «واسمـعیل وادریس وذا الکفل کل من الصبرین• ... ویدعوننا رغبا ورهبا...» و اسماعیل و
ادریس و
ذا الکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودن•... و بخاطر
عشق (به
رحمت ) و ترس (از
عذاب ) ما را میخواندند.... (مرجع
ضمیر فاعلی «یدعوننا» میتواند تمام پیامبرانی باشد که در آیات پیشین از آنها نام برده شده و از جمله آنها اسماعیل علیه السلام است.).
در این آیات مورد بحث اشاره به مقام
شکیبائی سه نفر دیگر از پیامبران الهى کرده مى گوید: اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را به یاد آور که همه آنها از صابران و شکیبایان بودند.
اسماعیل علیه السلام ، خواهان
اخلاص خود و نسلش برای خدا است: «واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل... • ربنا واجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک....» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که
ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (
کعبه ) را بالا میبردند... • پروردگارا! ما را
تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتی که تسلیم فرمانت باشد به وجود آور.... («مسلمین» از ریشه
اسلام گرفته شده که یکی از معانی آن اخلاص است.
)
اطاعت و
انقیاد کامل اسماعیل علیه السلام و امتی از نسلش در برابر خدا نیز از دعاهای اسماعیل علیه السلام است: واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل... • ربنا واجعلنا مسلمین لک ومن ذریتنا امة مسلمة لک...» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند... • پروردگارا! ما را تسلیم
فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتی که تسلیم فرمانت باشد به وجود آور.... .
در این معنا هیچ حرفى نیست که اسلام به آن معنائى که بین ما از لفظ آن فهمیده مى شود، و به ذهن تبادر میکند، اولین مراتب
عبودیت است، ... و این اسلام که آن دو (ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام)درخواست کردند، غیر اسلام متداول ، و غیر آن معنائى است که از این لفظ به ذهن ما
تبادر میکند، چون اسلام داراى مراتبى است ، بدلیل اینکه در آیه «اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت» ( (بخاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگار به او گفت اسلام بیاور، گفت در برابر
پروردگار جهانیان تسلیم شدم.)
، ابراهیم (علیه السلام ) را با اینکه داراى اسلام بود، باز امر میکند به اسلام ، پس مراد به اسلامى که در اینجا مورد نظر است ، غیر آن اسلامى است که خود آن جناب داشت ، و نظائر این
اختلاف مراتب در قرآن بسیار است ، پس این اسلام عبارتست از تمام عبودیت ، و تسلیم کردن بنده خدا، آنچه دارد، براى پروردگارش .
و این معنا هر چند که مانند معناى اولى که براى اسلام کردیم ، اختیارى
آدمی است ، و اگر کسى مقدمات آن را فراهم کند، مى تواند به آن برسد، الا اینکه وقتى این اسلام با وضع
انسان عادى ، و حال قلب متعارف او، سنجیده شود، امرى غیر اختیارى مى شود، یعنى با چنین حال و وصفى رسیدن به آن ، امرى غیر ممکن مى شود، مانند سایر مقامات
ولایت ، و مراحل عالیه ، و نیز مانند سایر معارج
کمال ، که از حال و طاقت انسان متعارف ، و متوسط الحال بعید است ، چون مقدمات آن بسیار دشوار است .
و به همین جهت ممکن است آنرا امرى الهى ، و خارج از
اختیار انسان دانسته ، از خداى سبحان درخواست کرد: که آنرا به آدمى
افاضه فرماید، و آدمى را متصف بدان بگرداند، (بنابراین) مراد باسلام غیر آن معنائى است که آیه شریفه «قالت الاعراب : آمنا قل : لم تؤ منوا ولکن قولوا: اسلمنا، ولما یدخل الایمان فى قلوبکم »، (اعراب گفتند: ایمان آوردیم ، بگو: نه
ایمان نیاورده اید، بلکه باید بگوئید: اسلام آوردیم ، چون هنوز ایمان در دلهاى شما داخل نشده )
برانگیخته شدن پیامبری از
نسل ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام برای تعلیم و تربیت مردم، از دعاهای ایشان به درگاه خداوند است: «واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل...» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند... .
«ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ءایـتک ویعلمهم الکتـب والحکمة ویزکیهم...» پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان
مبعوث کن، تا آیات تو را بر آنها بخواند، و آنها را کتاب و
حکمت بیاموزد و پاکیزه کند.... (مقصود از «رسولا» در آیه، به دلیل روایتی از قول
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که آمده است: من
اجابت شده دعای ابراهیم علیهالسّلام هستم ، پیامبر اسلام است.)
)
در آیات فوق پس از آنکه ابراهیم و اسماعیل تقاضای
ظهور پیامبر اسلام را میکنند سه هدف برای
بعثت او بیان میدارند: نخست
تلاوت آیات خدا بر مردم، این جمله اشاره به بیدار ساختن اندیشهها در پرتو آیات گیرا و جذاب و کوبندهای است که از مجرای
وحی بر قلب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل میشود و او به وسیله آن، ارواح خفته را بیدار میکند، سپس
تعلیم کتاب و حکمت را هدف دوم میشمرد، چرا که تا آگاهی حاصل نشود،
تربیت که مرحله سوم است صورت نمیگیرد.
اسماعیل علیه السلام ، خواستار شناخت اماکن حج از سوی خدا است: و اذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل... • ... وارنا مناسکنا...» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند... • ... وطرز
پرستش خودت را به ما نشان ده.... («مناسک» جمع «منسک» و طبق یک
احتمال مقصود از آن، مواضع عبادات و اعمال
حج است.
)
اسماعیل علیه السلام خواستار تعلیم اعمال حج از سوی خداوند است: واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل... • ... وارنا مناسکنا...» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند... • ... وطرز پرستش خودت را به ما نشان ده.... (با توجه به یک احتمال مقصود از «
مناسک »، اعمال حج است.
)
این آیه معنائى را که قبلا براى اسلام کردیم ، بیان مى کند، چون کلمه مناسک جمع
منسک است ، که بمعناى
عبادت است ، همچنانکه در آیه : «ولکل امة جعلنا منسکا»
، (براى هر امتى عبادتى مقرر کردیم ). باین معنا است و یا بمعناى آن عملى است که بعنوان عبادت آورده مى شود، و چون در آیه مورد بحث
مصدر اضافه به «نا» (ما) شده ،
افاده تحقق را مى کند، ساده تر آنکه مى رساند آن مناسکى منظور است ، که از ایشان سر زده ، نه آن اعمالى که خدا خواسته تا انجامش دهند.
خلاصه مى خواهیم بگوئیم : کلمه «مناسکنا»، این نکته را مى رساند که خدایا حقیقت اعمالى که از ما بعنوان عبادت تو سر زده ، بما نشان بده ، و نمیخواهد درخواست کند: که خدایا طریقه عبادت خودت را بما یاد بده ، و یا ما را بانجام آن موفق گردان ، و این درخواست همان چیزی است که ما در
تفسیر جمله : «واوحینا الیهم فعل الخیرات ، واقام الصلوة ، وایتاء الزکوة» (ما بایشان فعل خیرات ، و اقامه نماز، و دادن زکات ، را وحى کردیم ).
، بدان اشاره کردیم ، که این
وحی عبارت است از
تسدید در فعل ، نه یاد دادن تکالیفى که مطلوب انسان است ، و کانه آیه : «واذکر عبادنا ابراهیم ، واسحق ، ویعقوب ، اولى الایدى و الابصار، انا اخلصناهم بخالصة ذکرى الدار» (و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و
اسحاق و
یعقوب را صاحبان دستهای (نیرومند) و چشمهای (بینا) •ما آنها را با خلوص ویژهای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود) .
.
هم باین معنا اشاره مى کند، چون به رسول خدا صلی الله علیه وآله امر مى کند که بندگان او ابراهیم و اسحاق و یعقوب را بیاد آورد، که صاحبان قدرت و
بصیرت بودند، و او ایشان را بموهبت خالص یاد آن سراى دیگر
اختصاص داد، پس تا اینجا بخوبى روشن شد، که مراد از اسلام و بصیرت در عبادت ، غیر آن معناى شایع و متعارف از کلمه است ، و همچنین مراد بجمله (و تب علینا)
توبه از گناهان که معناى
متداول کلمه است ، نیست . چون ابراهیم و اسماعیل دو تن از پیامبران و معصومین به
عصمت خدایتعالى بودند، و گناه از ایشان سر نمیزند، تا مانند ما گنهکاران از آن توبه کنند.
اسماعیل علیه السلام ، خواستار رحمت از درگاه خداوند است: واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل ربنا... • ... وتب علینا انک انت التواب الرحیم» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند (و میگفتند) پروردگارا!. .. • ... و
توبه ما را بپذیر، که تو
تواب و رحیمی.
(همچنان که گفتیم) مراد از اسلام و بصیرت در عبادت ، غیر آن معناى شایع و متعارف از کلمه است ، همچنین مراد بجمله (و تب علینا) توبه از گناهان که معناى متداول کلمه است ، نیست . چون ابراهیم و اسماعیل دو تن از پیامبران و معصومین به عصمت خدایتعالى بودند، و گناه از ایشان سر نمیزند، تا مانند ما گنهکاران از آن توبه کنند.
درخواست اسماعیل علیه السلام از خداوند برای پذیرش عمل
تجدید بنای کعبه به وسیله خود و پدرش نیز در قرآن کریم آمده است: واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند (و میگفتند) پروردگارا! از ما بپذیر تو
شنوا و دانائی.
«ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم» این جمله
حکایت دعای ابراهیم و اسماعیل هر دو است، و به همین جهت لازم نیست کلمه (گفتند) و یا نظیر آن را
تقدیر بگیریم، تا معنای آن (گفتند: پروردگارا) باشد، بلکه همانطور که گفتیم، حکایت خود
کلام است، چون جمله : «یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل»، حکایت حال گذشته است، که با آن، حال آن دو بزرگوار مجسم میشود، کانه آن دو بزرگوار در حال چیدن بنای
کعبه دیده میشوند، و صدایشان هم اکنون بگوش شنونده میرسد، که دارند
دعا میکنند، و چون الفاظ آن دو را میشنوند، دیگر لازم نیست حکایت کننده به مخاطبین خود بگوید: که آن دو گفتند: ربنا... و اینگونه عنایات در
قرآن کریم بسیار است، و این از زیباترین سیاقهای قرآنی است هر چند که قرآن همه اش زیبا است و خاصیت اینگونه
سیاق این است که قصهای را که میخواهد بیان کند مجسم ساخته، به حس شنونده نزدیک میکند، و این خاصیت و این
بداعت و شیرینی در صورتیکه کلمه : (گفتند) و یا نظیر آنرا در حکایت میآورد، بهیچ وجه تامین نمیشد.
ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام در کلام خود نگفتند: خدایا چه خدمتی را از ما
قبول کن، تنها گفتند خدایا از ما قبول کن، تا در مقام بندگی رعایت
تواضع و ناقابلی خدمت خود یعنی بنای کعبه را برسانند، پس معنای کلامشان این میشود، که خدایا این عمل ناچیز ما را بپذیر، که تو شنوای دعای ما، و دانای
نیت ما هستی.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «دعاهای اسماعیل».