حسین بن محمد بن مفضل، در قیاس با شمار آثار و جایگاه علمی و فرهنگی وی در عصر خودش، آگاهیهای کافی از حیات و چند و چون دانش اندوزیاش نداریم. به گمان صفوان عدنان، محقق مفردات، راغب در دروس لغت ابومنصور جبان صاحب کتاب «الشامل» در لغت که ساکن اصفهان و هم عصر وی بوده شرکت میجسته است، ابومنصور در یک طبقه قبل از راغب قرار میگیرد.
از اوصاف وی چنین بر میآید که اهل وعظ و تدریس و تالیف و مناظره بوده و نیز صاحب حسن خلق و خلق. در جوانی عصر صاحب بن عباد وزیر مشهور را درک کرده ولی با او مصاحبتی نداشته، اما با وزیر بعدی، ابوالعباس ضبی (احمد بن ابراهیم) که جانشین صاحب بن عباد گشته و دوستدار علم و علماء بود، مجالست کرده با او و علماء حاضر در مجلس وی، مباحث علمی داشته است. با بزرگان علمی و ادبی مانند ابوالقاسم ابن ابی العلاء رفت و آمد نموده، در مجالس آنان شرکت میجسته است، حضور وی در این جمعها، دلالت بر عدم عزلت گزینیش دارد، اما عدم شهرتش بخاطر این است که از حکما محسوب میشده و اهلسنت، نظر مساعدی نسبت به آنها ندارند. گویا خود نیز گمنامی را دوست میداشته و در موارد زیادی از تالیفاتش به عدم مدح خود و پرهیز از پرداختن به اینگونه مسائل، اشاراتی دارد. بیهقی و شهرزوری درباره راغب مینویسند: از حکماء اسلام بوده و بین شریعت و حکمت جمع نموده و بهره معقول او بیشتر است. «تاریخ حکماء اسلام»، «نزهة الارواح» خوانساری
او را با القابی اینچنین توصیف میکند: «امام، ادیب حافظ، صاحب لغت، ادبیات، حدیث، شعر و کتابت، اخلاق و حکمت و کلام و علوم اوائل را میداند و او را مورد قبول خاصه و عامه میشمرد.» در «کشف المحجوب» او را از مشایخطریقت نیز شمرده است.
در عقیده وی اختلاف است، ظاهر آن است که از اهلسنت و جماعت و غیر معتزلی بوده، هر چند برخی هم او را معتزلی یا شیعی گفتهاند، با این همه از اهلبیت «علیهمالسلام» مطلب نقل میکند و اهل محبت ایشان است. فخر رازی در «تاسیس التقدیس» او را از ائمه اهلسنت نامیده و قرین غزالی نموده است. در مذهب فقهیاش مجتهد بوده، نه مقلد، و قول به شافعی بودن وی درست نیست، زیرا ردی بر برخی آراء آنها دارد. در خلال مفردات، ردودی نیز بر معتزله دارد، مانند رد بر جبایی در ماده «ختم» و رد بر بلخی در ماده «خل» و اثبات رؤیة الله در قیامت در «رساله الاعتقاد». در همین رساله نیز طعنهایی بر شیعه دارد. راغب شعر هم میگفته و از وی ابیاتی بر جای است. در تاریخ درگذشت وی اختلاف است، ارجح آن است که آن را در حدود ۴۲۵ ق بدانیم.