سهو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غفلت و
متذکر نشدن را سَهْو گویند. و تفاوت آن با
نسیان اینست که
در سهو
صورت علمی شیء تنها از
قوه ذاکره محو شده ولی
در نسیان صورت علمی از خزانه
حافظه هم پاک شده است. از
احکام عنوان یاد شده
در باب
صلات سخن گفتهاند.
سهو
در برابر
تذکر عبارت است از محو شدن صورت علمی شیء از قوه ذاکره انسان، بدون
محو آن از حافظه؛ به گونهای که با اندک
تأمل و تذکری به یاد میآورد.
تفاوت آن با نسیان آن است که
در سهو- چنان که گذشت- صورت علمی شیء تنها از قوه ذاکره محو میشود، نه از خزانه حافظه؛ اما
در نسیان، صورت علمی شیء از خزانه حافظه نیز محو میشود و تنها با یادگیری مجدد و یا مراجعه،
در ذهن حاضر میشود و نه با
تذکر اجمالی و تأمل.
در حقیقت، سهو حالت متوسط میان تذکر و نسیان است.
البته
در فقه، وقتی از سهو سخن گفته میشود، نسیان را هم دربر میگیرد، چه آنکه کاربرد سهو، معمولا
در برابر
عمد است؛ یعنی جایی که فرد متذکر است و با
توجه و تذکر عملی را انجام میدهد یا ترک میکند؛ بر خلاف سهو که منشأ فعل یا ترک عمل، غفلت یا فراموشی است.
تفاوت سهو با
شک نیز روشن است. شک عبارت است از
تساوی دو طرف
احتمال. منشأ تردد و تساوی احتمال میتواند سهو و نسیان باشد. بنابر این، سهو از
اسباب شک است؛ بدین جهت- از باب نامیدن مسبّب به اسم سبب- سهو بر شک نیز اطلاق شده است؛
به عنوان مثال، مراد از سهو
در این سخن: «با غلبه
ظن، حکمی برای سهو نیست» شک است؛
چنان که مراد از آن
در این جمله: «
در صورت
کثرت سهو حکمی برای آن نیست» یا شک است و یا
اعم از سهو و شک.
اخلال به
واجبات رکنی نماز، همچون
نیت،
تکبیرة الإحرام و
رکوع، از روی عمد یا سهو موجب
بطلان نماز است. اخلال به
واجبات غیر رکنی از روی سهو
در برخی موارد، خدشهای
در صحت نماز وارد نمیکند و نماز بدون تدارک آن
صحیح است و
در برخی موارد،
صحت نماز منوط به تدارک آن
واجب و یا تدارک توأم با
سجده سهو است.
چنان که بر شک
در نماز که از آن به سهو نیز تعبیر شده و نیز بر سهو
در دیگر
اعمال عبادی، همچون
روزه و
حج احکامی مترتب است که
در عناوین مربوط مطرح خواهد شد.
در بعضی
روایات وارد
در سهو نماز آمده است: «لا سَهوَ فی سَهوٍ؛
در سهو سهوی نیست».
مفاد آن این است که سهو
در سهو قابل
اعتنا نیست و اثری بر آن مترتب نمیباشد.
در اینکه مراد از این جمله چیست احتمالات بسیاری مطرح شده که مهمترین آنها هشت احتمال است. منشأ این احتمالات این است که مراد از هر یک از دو سهو
در جمله یاد شده یا شک است یا معنای خاص آن که گذشت. بنابر این چهار صورت به دست میآید؛ زیرا مراد از هر دو یا شک است و یا سهو به معنای خاص و یا مراد از یکی، سهو به معنای خاص و دیگری شک میباشد. همچنین مراد از سهو دوم، یا خود سهو است که منشأ آثار است و از آن به «
موجِب» تعبیر میشود و یا آثار سهو، همچون
نماز احتیاط و
سجده سهو که از آن به «موجَب» تعبیر میگردد. حاصل ضرب چهار احتمال نخست
در این دو احتمال اخیر، هشت احتمال زیر خواهد بود.
بدین معنا که فرد
شک کند
در اینکه آیا شک کرده است یا نه؟ به چنین شکی اعتنا نمیشود. برخی گفتهاند: عدم اعتنا به این شک
در صورتی است که بعد از
فراغ از
نماز باشد؛ خواه شک
در اجزا و
افعال نماز باشد یا
در عدد
رکعات. همچنین است اگر چنین شکی
در اثنای نماز،
در افعال آن، پس از
دخول در فعلی دیگر پیدا شود، مانند اینکه
در حال
ایستادن شک کند که آیا پیش از آن
در به جا آوردن
سجود شک داشته است یا نه؟ اگر شک یاد شده
در اثنای نماز،
در عدد رکعتها پیدا شود، مانند اینکه
در حال
نشستن شک کند که آیا
در حالت نشسته پیشین، بین دو و چهار شک کرده بود- تا رکعتی که به جا آورده، موجب بطلان نماز گردد؛ چون باید بنا را بر چهار میگذاشت و نماز را تمام میکرد- یا نه؟ به این شک نیز اعتنا نمیشود.
برخی گفتهاند: مراد
فقها از
شک در شک،
شک مطلق است نه مقید به
سجده یا
تشهد و یا
رکعت. بنابر این، اگر کسی شک کند که آیا پیش از این- قطع نظر از متعلق شک از افعال و رکعات- شکی بر او عارض شده یا نه، به آن اعتنا نمیکند؛ لیکن اگر شک کند که پیش از این،
در به جا آوردن فعلی مثلا سجده شک داشته یا نه، باید به
احکام آن عمل کند؛ بدین معنا که قبل از گذشتن از محل
تدارک، آن را به جا آورد و پس از
تجاوز از محل، بدان اعتنا نکند.
بدین معنا که شک کند آیا سهوی بر او
عارض شده است یا نه؟ به این شک نیز اعتنا نمیشود و آنچه
در فرض پیشین بیان شده؛ از عروض شک بعد از فراغ از نماز یا
در اثنا، بعد از تجاوز از محل یا قبل از تجاوز،
در این فرض نیز مطرح است.
آیا
حکم عدم التفات به شک
در جایی که اصل وقوع سهو یقینی، اما
متعلق آن
مشکوک است، جاری میشود؟ مانند آنکه میداند از روی سهو سجدهای را به جا نیاورده، لیکن رکعت آن را نمیداند، یا میداند سهوی عارض شده، لیکن نمیداند آنچه ترک کرده،
سجده است یا
قرائت، یا آنکه بین سجده و
تشهد یا
رکوع و
سجود یا رکوع و قرائت
تردید دارد. برای صورتها و فروض یاد شده، تفاصیل و احکامی ذکر کردهاند که
در این مختصر نمیگنجد.
بدین معنا که
در عمل واجب شده بر
مکلّف به سبب شک، همچون
نماز احتیاط شک کند. به این شک نیز اعتنا نمیشود؛ خواه شک
در افعال باشد یا
در شمار رکعتها. مراد از عدم اعتنا به شک
در عدد
رکعات، بنا گذاشتن بر
اکثر است. بنابر این، اگر
در نماز احتیاط دو رکعتی شک کند که
در رکعت اول است یا دوم، بنا را بر رکعت دوم میگذارد، مگر آنکه بنا گذاشتن بر اکثر مستلزم
بطلان نماز باشد، که
در این صورت بنا را بر
اقل میگذارد، مانند شک بین یک و دو
در نماز احتیاط یک رکعتی، و مراد از عدم اعتنا به شک
در افعال، بنا گذاشتن بر انجام گرفتن آن است. حکم دو
سجده سهو نیز که به سبب شک واجب شده همین است و به شک عارض
در آن؛ اعم از شک
در شمار سجده و افعال آن، اعتنا نمیشود.
برخی
در فرض شک
در عدد سجده یا رکعت، به بنا گذاشتن بر اقل و
در فرض شک
در انجام دادن فعلی، به انجام دادن آن
در صورت عدم تجاوز از محل آن، قائل شدهاند.
قانون یاد شده شامل شک
در انجام دادن اصل نماز احتیاط و دو سجده سهو نمیشود. بنابر این، اگر شک کند که نماز احتیاط یا دو سجده سهو را- که
در پایان
نماز واجب بر او واجب شده- انجام داده یا نه، بر او واجب است آن را به جا آورد. همچنین است اگر پس از یقین به حصول
شک موجب نماز احتیاط، شک کند که آیا وظیفهاش نماز احتیاط یک رکعتی بوده یا دو رکعتی؟ که جهت تحصیل
یقین باید هر دو را به جا آورد. همچنین اگر
در انجام دادن فعل مشکوک، شک عارض شود، مانند آنکه شک کند که آیا سجده مشکوک را- که قبل از تجاوز از محل باید آن را به جا میآورده- به جا آورده یا نه؟
بدین معنا که
در عمل واجب شده به سبب
سهو در نماز، همچون سجده سهو، شک
در عدد یا افعال آن عارض شود. حکم این فرض، حکم فرض پیشین (حکم شک
در موجَب شک) است.
مانند کسی که سجدهای را فراموش کرده و
در حال
تشهد متذکر شده، که وظیفهاش بازگشت به سجده و
تدارک آن است؛ لیکن تدارک را هم فراموش کرده است. وظیفه
نماز گزار در این فرض این است که اگر قبل از رکوع متذکر شود باید برگردد و آن را تدارک کند و بنابر
قول مشهور، پس از نماز دو سجده سهو نیز به جا آورد؛ اما اگر پس از رکوع متذکر شود، باید پس از نماز،
قضای آن را به جا آورد.
در فرض یاد شده اگر هر دو سجده را فراموش کند، نمازش
باطل است. بنابر این، بر سهو
در سهو به معنای یاد شده، حکم جدیدی جز
حکم مترتب بر سهو
در اصل فعل مترتب نمیشود.
بدین معنا که شک خود را فراموش کند، مانند اینکه قبل از تجاوز از محل
سجده در به جا آوردن آن شک کند که وظیفهاش انجام دادن آن است؛ لیکن شک خود را هم فراموش کرده و
در نتیجه، سجده مشکوک را به جا نیاورده است. وظیفه چنین فردی این است که اگر قبل از تجاوز از محل، متذکر شک خود شده باشد، باید سجده فوت شده را به جا آورد؛ لیکن
در صورت
تجاوز از محل و پیش از
داخل شدن
در رکن بعدی، آیا بازگشت و تدارک سجده مشکوک
واجب است یا نه؟
مسئله محل اختلاف و
اشکال است؛ از این رو، برخی
احتیاط را
در اتمام نماز و سپس
اعاده آن دانستهاند.
مانند فراموش کردن یکی از دو سجده
در سجده سهو.
در این فرض، به تصریح جمعی از
فقها، اعتنایی به سهو نمیشود؛ بدین معنا که فراموشی یک سجده
در سجده سهو موجب سجده سهو دیگری و نیز قضای آن نمیشود؛ لیکن اگر تذکر قبل از تجاوز از محل باشد باید آن را به جا آورد.
مانند فراموش کردن سجدهای یا اضافه کردن عملی، همچون
قیام از روی
فراموشی در نماز احتیاط که موجب
سجده سهو در نمازهای روزانه میشود. بنابر
اشهر، اضافه یا کم کردن عملی که
در غیر نماز احتیاط موجب سجده سهو میشود،
در نماز احتیاط موجب آن نمیگردد؛ لیکن نسبت به فراموش کردن سجدهای، چنانچه تذکر قبل از گذشتن از محل تدارک باشد، به تصریح گروهی، باید آن را به جا آورد و اگر بعد از گذشتن از محل و قبل از
دخول در رکن بعدی باشد،
در وجوب بازگشت و تدارک آن یاعدم وجوب، اختلاف و اشکال است.
برخی برای جمله «لاسهوَ فی سهوٍ» تنها دو معنای اول و سوم را ذکر کرده و گفتهاند:
در هیچ یک به شک اعتنایی نمیشود. بنابر این،
در جمله یاد شده، سهو به معنای
خاص آن مراد نیست؛
لیکن برخی، اراده
اعم از شک و سهوِ به معنای خاص از سهو دوم را با تقدیر گرفتن موجَب (موجَب شک یا سهو)
قوی دانستهاند.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۵۶۵-۵۵۹.