• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نابودی باغ (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در قرآن در آیات متعدد اشاره به ایجاد و پیدایش وانواع باغ‌ها کرده است، در این آیات سبب مادی و معنوی نابودی آنها را بیان می‌کند.





۱.۱ - صاعقه

صاعقه آسمانی، یکی از عوامل نابودی باغ است:
ودخل جنته وهو ظالم لنفسه... • قال له صاحبه... • فعسی ربی ان یؤتین خیرا من جنتک ویرسل علیها حسبانا من السمآء فتصبح صعیدا زلقا.
و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد،... دوست (با ایمان) وی (در حالی که با او گفتگو می‌کرد) گفت...شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شده‌ای از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، بگونه‌ای که آن را به زمین بی گیاه لغزنده‌ای مبدل کند!

در واقع آن مرد با ایمان و موحد رفیق مغرور خود را هشدار داد که بر این نعمت‌ها دل نبندد چرا که هیچکدام قابل اعتماد نیست.
در واقع او می‌گوید: با چشم خودت دیده، و یا لااقل با گوش شنیده‌ای که صاعقه‌های آسمانی گاهی در یک لحظه کوتاه، باغ‌ها و خانه‌ها و زراعت‌ها را به تلی از خاک، یا زمینی خشک و بی آب و علف تبدیل کرده است. و نیز شنیده یا دیده‌ای که گاهی یک زمین لرزه شدید قنات‌ها را فرو می‌ریزد، چشمه‌ها را می‌خشکاند، آن چنان که قابل اصلاح و مرمت نیستند. تو که اینها را می‌دانی این غرور و نخوت برای چیست؟! تو که این صحنه‌ها را دیده‌ای این همه دلبستگی چرا؟! چرا می‌گویی باور نمی‌کنم این نعمت‌ها هرگز فانی بشوند، بلکه جاودانه خواهند ماند، این چه نادانی و ابلهی است؟!

۱.۲ - فرو رفتن آب‌ها

فرو رفتن آب‌ها و منابع آبی از جمله عوامل نابودی باغ‌ها می‌باشد:
فعسی ربی ان یؤتین خیرا من جنتک ویرسل علیها حسبانا من السمآء فتصبح صعیدا زلقا• او یصبح مآؤها غورا فلن تستطیع له طـلبا.
شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شده‌اى از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، بگونه‌اى كه آن را به زمين بى‌گياه لغزنده‌اى مبدّل كند! و يا آب آن در اعماق زمين فرو رود، آن گونه كه هرگز نتوانى آن را به دست آورى!»

این دو آیه همانطور که قبلا بدان اشاره شد سخن مرد مؤمن در رد کلام رفیق کافرش است که بر او استعلاء و تکبر ورزید، و این ردش از بیان سابقش استخراج شده که حاصلش این است که: وقتی جریان همه امور به مشیت خدای تعالی و حول و قوه او باشد، پس او تو را دارای مال و فرزند و نفرات بیشتری کرده، و این کار مربوط به او است نه به تو، تا باعث به خود بالیدنت شود و مجوزی باشد که بر من تکبر ورزی. وقتی مربوط به او شد ممکن است او باغی بهتر از باغ تو به من بدهد و باغ تو را ویران کند و مرا به حالتی بهتر از حالت امروز تو، و تو را به حالتی بدتر از حالت امروز من در آورد، و مرا غنی‌تر از تو گردانیده تو را فقیرتر از من کند. و ظاهر کلام چنین می‌نماید که کلمه ترن در جمله، ان ترن انا اقل منک...، از ماده، رای، به معنای اعتقاد باشد. و بنابراین، فعل مذکور از افعال قلوب خواهد بود. و ضمیر، انا، ضمیر فصلی است که میان دو مفعول فعل مزبور که در اصل مبتداء و خبر بوده‌اند فاصله شده است. ممکن هم هست از ماده رؤیت به معنای دیدن باشد، و آن وقت ضمیر نامبرده ضمیر فاعلی است که مفعول را که در ظاهر لفظ حذف شده تاکید می‌کند.
و معنای آیه شریفه این است که اگر اعتقاد داری (و یا اگر می‌بینی) که من از جهت مال و فرزند دست کمی از تو دارم، و تو در این جهت از من جلوتری، باری زمام امر به دست پروردگار من است، و چون چنین است هیچ بعدی ندارد، و بلکه امید آن هست که پروردگار من جنتی بهتر از جنت تو به من بدهد، و جنت تو را هدف تیرهای بلای خود قرار داده بلائی آسمانی چون سرما و یا باد داغ هلاک کننده و یا صاعقه و امثال آن بر آن بفرستد، و به صورت زمینی خشک و خالی از درخت و زراعت در آورد، و یا بلائی زمینی بر آن مسلط ساخته آب چشمه‌اش را قبل از آنکه به زمین تو برسد در زمین فرو برد و چشمه را خشک کند.

۱.۳ - گردباد آتش‌زا

گردباد آتش زا، یکی دیگر از علت‌های نابودی باغ است:
ایود احدکم ان تکون له جنة... فاصابها اعصار فیه نار فاحترقت...
آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان و گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعله ور گردد و بسوزد؟!

این مثلی است که خدای تعالی آن را برای کسانی زده که مال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، ولی با منت نهادن و اذیت کردن پاداش عمل خود را ضایع می‌نمایند و دیگر راهی به بازگرداندن آن عمل باطل شده به عمل صحیح را ندارند، و انطباق مثل با ممثل بسیار روشن است، برای اینکه اینگونه رفتارها که اعمال آدمی را باطل می‌سازد بی جهت و بی منشا نیست، کسانی اینطور اجر خود را ضایع می‌کنند که در دل دچار بیماری‌های اخلاقی از قبیل مال دوستی، جاه دوستی، تکبر، عجب، خودپسندی، بخل شدید و... هستند، بیماری‌هایی که نمی‌گذارد آدمی مالک نفس خود باشد، و مجالی برای تفکر و سنجش عمل خویش و تشخیص عمل نافع و مضر را بدهد، و اگر مجال می‌داد و آدمی تفکر می‌کرد هرگز به چنین اشتباه و خبطی مرتکب نمی‌شد.

مقصود از «اعصار»، گردباد است.




۲.۱ - بخل

نابودی باغ بر اثر صاعقه، به علت بخل صاحبانشان است:
انا بلونـهم کما بلونا اصحـب الجنة اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین... • فطاف علیها طـائف من ربک وهم نائمون• فاصبحت کالصریم... • ان لایدخلنها الیوم علیکم مسکین.
ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه‌های باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند. اما عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند، و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانی شد! «مواظب باشید امروز حتی یک فقیر وارد بر شما نشود!»

در این آیات داستانی را درباره عده‌ای از ثروتمندان پیشین که دارای باغ خرم و سرسبزی بودند، و سرانجام بر اثر خیره سری نابود شدند ذکر می‌کند، داستانی به نظر می‌رسد در آن عصر در میان مردم معروف بوده، و به همین دلیل به آن استشهاد شده است.
نخست می‌فرماید: ما آنها را آزمودیم همانگونه که صاحبان باغ را آزمایش کردیم (انا بلوناهم کما بلونا اصحاب الجنة).
ماجرا چنین بود که این باغ در اختیار پیر مرد مؤمن قرار داشت، او به قدر نیاز از آن بر می‌گرفت، و بقیه را به مستحقان و نیازمندان می‌داد، اما هنگامی که چشم از دنیا پوشید، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول این باغ سزاوارتریم، چرا که عیال و فرزندان ما بسیارند، و ما نمی‌توانیم مانند پدرمان عمل کنیم! و به این ترتیب تصمیم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از آن بهره می‌گرفتند محروم سازند، و سرنوشت آنها همان شد که در این آیات می‌خوانیم:
می‌گوید: ما آنها را آزمودیم، آن زمان که سوگند یاد کردند که میوه‌های باغ را صبحگاهان و دور از انظار مستمندان بچینند(اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین).
و هیچ از آن استثنا نکنند و برای مستمندان چیزی فرو نگذارند (و لا یستثنون).
این تصمیم آنها نشان می‌دهد که این کار ناشی از نیاز نبود، بلکه ناشی از بخل و ضعف ایمان آنها بود، زیرا انسان هر قدر هم نیازمند باشد می‌تواند کمی از محصول یک باغ پر درآمد را به نیازمندان اختصاص دهد، بعضی گفته‌اند منظور از عدم استثناء این است که آنها، الا ان یشاء الله، نگفتند، یعنی آن قدر مغرور بودند که گفتند می‌رویم و این کار را می‌کنیم حتی خود را از گفتن، ان شاء الله، بی نیاز دیدند.
سپس در ادامه این سخن می‌افزاید: به هنگام شب، در آن موقع که همه آنها در خواب بودند عذاب و بلائی فراگیر از ناحیه پروردگارت بر تمام باغ فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند (فطاف علیها طائف من ربک و هم نائمون).
آتشی سوزان و صاعقه‌ای مرگبار چنان بر آن مسلط شد که آن باغ خرم و سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانی گردید و جز مشتی خاکستر از آن باقی نماند (فاصبحت کالصریم).
به هر حال صاحبان باغ به گمان اینکه درخت‌های پر بارشان آماده برای چیدن میوه است در آغاز صبح یکدیگر را صدا زدند (فتنادوا مصبحین). و گفتند: به سوی کشتزار و باغستان خود حرکت کنید، اگر می‌خواهید میوه‌های خود را بچینید! (ان اغدوا علی حرثکم ان کنتم صارمین). به این ترتیب، آنها به سوی باغشان حرکت کردند در حالی که آهسته با هم سخن می‌گفتند (فانطلقوا و هم یتخافتون). که مواظب باشید امروز حتی یک فقیر وارد بر شما نشود! (ان لا یدخلنها الیوم علیکم مسکین). و چنان آهسته سخن می‌گفتند که صدای آنها به گوش کسی نرسد، مبادا مسکینی خبردار شود، و برای خوشه چینی، یا گرفتن مختصری میوه برای سیر کردن شکم خود، به سراغ آنها برود! چنین به نظر می‌رسد که به خاطر سابقه اعمال نیک پدر، جمعی از فقرا همه سال در انتظار چنین ایامی بودند که میوه چینی باغ شروع شود و بهره‌ای عائد آنها گردد، و لذا این فرزندان بخیل و ناخلف چنان مخفیانه حرکت کردند که هیچکس احتمال ندهد چنان روزی فرا رسیده، و هنگامی فقرا با خبر شوند که کار از کار گذشته باشد. و به این ترتیب آنها صبحگاهان به قصد باغ و کشتزار خود با قدرت تمام بر منع مستمندان حرکت کردند (و غدوا علی حرد قادرین).

۲.۲ - شرک

شرک و کفر باغ دار متکبر به پروردگار، زمینه نابود شدن باغ وی به وسیله صاعقه شد:
ولولا اذ دخلت جنتک... • فعسی ربی ان یؤتین خیرا من جنتک... فتصبح صعیدا زلقا... • واحیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی مآ انفق فیها وهی خاویة علی عروشها ویقول یــلیتنی لم اشرک بربی احدا.
چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! ... شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد.... بگونه‌ای که آن را به زمین بی گیاه لغزنده‌ای مبدل کند! (به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوه‌های آن نابود شد و او بخاطر هزینه‌هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دست‌های خود را به هم می‌مالید (در حالی که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود) و می‌گفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم!»

۲.۳ - غرور

همچنین غرور باغ دار متکبر، زمینه سوختن باغ وی به وسیله صاعقه شد:
وکان له ثمر فقال لصـحبه وهو یحاوره انا اکثر منک مالا واعز نفرا• ودخل جنته وهو ظالم لنفسه قال مآ اظن ان تبید هـذه ابدا• ومآ اظن الساعة قآئمة ولـئن رددت الی ربی لاجدن خیرا منها منقلبا• او یصبح مآؤها غورا فلن تستطیع له طـلبا• واحیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی مآ انفق فیها وهی خاویة علی عروشها ویقول یــلیتنی لم اشرک بربی احدا.
صاحب این باغ، درآمد فراوانی داشت به همین جهت، به دوستش (در حالی که با او گفتگو می‌کرد) چنین گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم!» و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمی‌کنم هرگز این باغ نابود شود! و باور نمی‌کنم قیامت برپا گردد! و اگر به سوی پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتی در کار باشد)، جایگاهی بهتر از این جا خواهم یافت!» ..... و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانی آن را به دست آوری!» (به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوه‌های آن نابود شد و او بخاطر هزینه‌هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دست‌های خود را به هم می‌مالید (در حالی که تمام باغ بر داربست‌هایش فرو ریخته بود) و می‌گفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم!»

۲.۴ - ناسپاسی

روی برتافتن از شکرگزاری و ناسپاسی قوم سبا، زمینه ساز نابودی باغ‌های آنان بود:
لقد کان لسبا فی مسکنهم ءایة جنتان... • فاعرضوا فارسلنا علیهم سیل العرم وبدلنـهم بجنتیهم جنتین ذواتی اکل خمط... • ذلک جزینـهم بما کفروا و هل نجـزی الا الکفور.
برای قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانه‌ای (از قدرت الهی) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) .... اما آنها (از خدا) روی گردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم، و دو باغ (پر برکت) شان را به دو باغ (بی ارزش) با میوه‌های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم! این کیفر را بخاطر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر می‌دهیم؟!


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۳۵.    
۲. کهف/سوره۱۸، آیه۳۷.    
۳. کهف/سوره۱۸، آیه۴۰.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم، ج۱۲، ص۴۳۴-۴۳۵.    
۵. کهف/سوره۱۸، آیه۴۰ - ۴۱.    
۶. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۳، ص۴۳۷-۴۳۸.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۶۶.    
۸. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۲، ص۶۰۳.    
۹. مجمع البیان، طبرسی، ج۲، ۱۸۹.    
۱۰. قلم/سوره۶۸، آیه۱۷.    
۱۱. قلم/سوره۶۸، آیه۱۹.    
۱۲. قلم/سوره۶۸، آیه۲۰.    
۱۳. قلم/سوره۶۸، آیه۲۴.    
۱۴. تفسیر نمونه، مکارم، ج‌۲۴، ص۳۹۳-۳۹۴.    
۱۵. کهف/سوره۱۸، آیه۳۹.    
۱۶. کهف/سوره۱۸، آیه۴۰.    
۱۷. کهف/سوره۱۸، آیه۴۲.    
۱۸. کهف/سوره۱۸، آیه۳۴ - ۳۶.    
۱۹. کهف/سوره۱۸، آیه۴۱.    
۲۰. کهف/سوره۱۸، آیه۴۲.    
۲۱. سبا/سوره۳۴، آیه۱۵ - ۱۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «نابودی باغ».    



جعبه ابزار