هرم بن حیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جمله شخصیتهای معروف
قرن اول هجری که دوران
حکومت امویان را درک کرده بود، شخصیتی نامی به نام هرم بن حیان است.
نام کامل او هرم بن حیان عبدی ازدی از
طایفه عبدالقیس است.
برخی علت این نام گذاری را چنین گفتند که مادرش چهار سال بر او حامله بوده است و به همین خاطر هرم نامیده شد
که به
یقین این مطلب افسانهای بیش نیست. وی جزء کسانی به شمار میرود که افتخار مصاحبت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نداشته است؛ اما از صغار
صحابه به حساب میآید.
او اهل بصره بوده و در این
شهر زندگی میکرده است.
هرم جزء
راویان نیز به شمار میرود و تعدادی
روایت به ویژه در باب
زهد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است.
البته در کتاب
الاعلام وی جز
تابعین معرفی شده است. وی در فتوحات که طایفه
بنی عبدقیس در آن حضور داشت، امیر
لشکر بود.
درباره تاریخ
تولد او چیزی در منابع ذکر نشده است. وی از عمر بن خطاب روایت نقل کرده است و اشخاصی هم چون
حسن بصری نیز از وی روایت نقل کردند.
هرم فردی باسواد بود به حدی که برخی کتب در وصف او صفت
فقیه را برایش به کار بردند.
حسن بصری او را فقیهترین مردمان و اعلم آنان میداند.
او محدثی مورد
اعتماد و اهل
فضیلت و پارسا بوده است و حسن بصری از او روایت کرده است. از نصایح او چنین است که میگفته است از روزگاری که جوانان سرکش و پیران آزمند و مرگ هایشان فرا میرسد به
خدا پناه میبرم. به هرم میگفتند ما را اندرزی بده و سفارشی کن. میگفت: شما را به خواندن و توجه کردن به
آیات آخر
سوره بقره سفارش میکنم.
نام او را جزء هشت زاهدی میبرند که در تابعین معروف هستند.
برخی او را با صفت
اعبد العرب توصیف کردهاند که ملازم
اویس قرنی بوده است.
در این مقاله سعی شده است تا به زندگی و عملکرد هرم بن حیان در طول حیاتش پرداخته شود.
در دوران
حکومت عمر بن خطاب و جنگ با
ایران، هرم از جمله اشخاصی بود که در این
جنگ حضور داشت. او در نبرد با
سپاه هرمزان ایرانی، فرماندهی گروهی را برعهده داشت. از خصوصیات او این بود که وی به
خرما رغبت خاص داشت و این امر باعث شده بود که وی و سپاهش بتوانند در این جنگ به راحتی دوام بیاورند. یکی از مردم عبدالقیس به نام صحار گوید: کیسههای خرما پیش هرم بن حیان بردم که ما بین
دلوث و
دجیل بود که به خرما
رغبت داشت و بیشتر
توشه او خرما بود و از آن
شکیب نداشت و چون توشه وی تمام میشد هنگام حرکت، برای توشه گیری او کیسهها پر میکردند که بر میگرفت و در دشت و
کوه هر کجا بود میخورد و میخورانید. با این اوضاع وی توانست با سپاهش جلوی
هرمزان را در
اهواز بگیرد و توانست با
صلح منطقه را از چنگ هرمزان و یارانش درآورد.
بعد از این جنگ، ابن عامر، هرم را با یارانش به تعقیب
یزدگرد پادشاه ایران فرستاد. آنان از طرف
اصفهان به بیمند
کرمان رفته تا یزدگرد را دستگیر کنند؛ اما نتوانست یزدگرد را دستگیر کند، چرا که به
برف و سرمای شدید برخورد کردند و بسیاری از یارانش هلاک شدند.
با پیروزی
اسلام، عمر بن خطاب، هرم را والی برخی مناطق ایران کرد.
وی که از کارگزاران عمر به شمار میرود. فردی باتقوی و
زاهد بود. از او نقل شده است که میگفته است
گمان ندارم کسی که خواهان
بهشت است بتواند بخوابد و گمان نمیکنم کسی که از
دوزخ گریزان است، بتواند بخوابد. گوید موسی بن اسماعیل، از حماد بن سلمه، از
ابو عمران جونی ما را خبر داد که میگفته است هرم بن حیان در شبی مهتابی از فراز بام نگریست. سالار پاسبانان را دید که بازی و
شوخی میکند. او را فرا خواند و گفت: فردا
روزه بگیر، و این کار را سه
شب با او تکرار کرد، سپس گفت: اینک برو و بازی کن.
وقتی وی از طرف عمر والی شد خویشان وی برای تبریک نزد او رفتند و چون وی انسانی پرهیزکار بود و میدانست که خویشانش به مقام وی دندان
طمع تیز کردند آتشی میان خود و آنان برافروخت و به آنان گفت شما میخواهید مرا در آتشی که از آن بزرگتر است یعنی
آتش دوزخ در افکنید، و آنان برگشتند.
او چندین فتوحات داشته است که از جمله آن فتح
دژ ستوج و
قلعه شبیر است که همه آنان را بدون خونریزی
فتح کرده است.
او در فتح منطقه جور به عنوان فرمانده مقدمه سپاه در این جنگ حضور داشت.
در دوران حکومت
عثمان بن عفان، وی به عنوان والی
فارس و حاصر که
بوشهر امروزی را شامل میشود به این منطقه رفت. وی در سال بیست و شش هجری به دستور عثمان بن ابی عاص، امیر
بحرین، به قلعه بجره حمله کرد و آن را فتح نمود. در این فتح، او فرماندهی قوم عبدالقیس را برعهده داشت.
در زمانی که مردم بر علیه عثمان دست به شورش زدند و از جمله کسانی بود که به حمایت عثمان پرداخت و به نفع عثمان سخنرانی کرد.
نام وی را جز یاران
امام علی (علیهالسّلام) ذکر نمودند.
رجال کشی، نام وی را به همراه اویس قرنی و
عامر بن عبدقیس آورده و گفته است که اینان از یاران
امام هستند.
او از کسانی به شمار میرود که
ولایت امام را پذیرفته و گول حربههای دشمن را نخورد.
وقتی زمان
مرگ او فرا رسید به او گفتند که وصیت کند او گفت: نمیدانم چه وصیتی کنم، ولی پس از مرگم
زره مرا بفروشید و وام مرا بپردازید. اگر کافی نبود اسبم را بفروشید و وام مرا بپردازید و اگر کافی نبود غلام مرا بفروشید و شما را
وصیت میکنم به خواندن آیههای آخر
سوره نحل، از آن جا که میفرماید «با
حکمت و اندرز پسندیده به راه پروردگارت فرا خوان» تا آن جا که میفرماید: «همانا که
خداوند همراه آنانی است که پرهیزگارند و آنانی که هم ایشان نیکوکارانند.»
در مورد مرگ او بین مورخین
اختلاف است.
ابن سعد در کتاب خود مینوسد که وی در یکی از جنگهای تابستانی خود و به روز بسیار گرمی در گذشت چون به خاک سپاری او تمام شد. ابری پیدا شد و چندان
باران بر گور او بارید که خیس و سیراب شد و قطرهای باران بر جای دیگر نریخت و سپس ابر از میان رفت.
علامه امینی در
الغدیر خود نوع مرگ هرم را به همین شکل بیان میکند و قائل است که وی در دوران عثمان وفات یافته است
که اشتباه میباشد. چرا که وی در زمان
قتل عثمان زنده بود و از عثمان حمایت کرد و در دوران امام علی (علیهالسّلام) نیز در قید
حیات بوده است. برخی قائلند که وی در سال چهل و نه هجری وفات یافته است.
همین طور گفته شده است که وی در
نبرد قادسیه کشته شده است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «هرم بن حیان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۲۳.