• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار موسیقی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بحث موسیقی از جمله مباحثی است که با وجود این که دارای قدمت زیادی است ولی درعین حال، جزو مباحث روز بوده و از جمله مسائلی است که مخصوصاً جوانان زیادی را به خود مشغول داشته و بالتّبع سؤالات زیادی پیرامون آن مطرح شده و می شود. موسیقی را از جنبه‌های مختلفی ازجمله، فقهی، هنری و غیره می توان بررسی کرد، ولی آن چه بیشتر در این مقاله مدّنظر بوده، نگاه به موسیقی هم از جنبه علوم تجربی وهم از منظر دین است که درکل، در مورد اثرات موسیقی برجسم و روان انسان، مطلب مختصری به دست می‌دهد.

فهرست مندرجات

۱ - مقدّمه
۲ - موسیقی و انواع آن
       ۲.۱ - تعریف موسیقی
       ۲.۲ - انواع موسیقی
۳ - فرق موسیقی و غنا
       ۳.۱ - اولین غنا
۴ - اثرات موسیقی برجسم و روان
       ۴.۱ - اثرات معنوی و روحی
              ۴.۱.۱ - گمراهی و غفلت ازخدا
              ۴.۱.۲ - گرایش به فساد
              ۴.۱.۳ - سوء عاقبت
              ۴.۱.۴ - قساوت قلب
              ۴.۱.۵ - رفتن حیا
              ۴.۱.۶ - نبود قوّه تفکّر
              ۴.۱.۷ - رفتن غیرت
              ۴.۱.۸ - جنون و دیوانگی
              ۴.۱.۹ - افسردگی
              ۴.۱.۱۰ - نزول بلاهای ناگهانی
       ۴.۲ - اثرات جسمانی و مادی موسیقی
              ۴.۲.۱ - ضعف اعصاب
              ۴.۲.۲ - عمرکوتاه
              ۴.۲.۳ - گرایش به مواد مخدّر
              ۴.۲.۴ - ضعف چشم
              ۴.۲.۵ - فشارخون
۵ - موسیقی وکمال انسان
       ۵.۱ - محتوای موسیقی
۶ - نظرعلمای اسلام و دانشمندان غرب
۷ - موسیقی درمانی
۸ - نتیجه گیری
۹ - فهرست منابع
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


آن چه در این نوشتارآورده شده است پژوهشی است پیرامون موسیقی و انواع آن و اثرات موسیقی بر جسم و روان انسان که البتّه اثرات آن بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است. آن‌چه در این زمینه بیشتر مورد توجّه صاحب نظران بوده است پرداختن به موسیقی ازجنبه فقهی آن بوده است وکمتر به جنبه تاثیرات آن و خصوصاً تاثیرات جسمی آن پرداخته شده است. لذا برآن شدیم تا از جنبه تاثیرات جسمانی و فیزیکی نیز آن را بررسی کرده تا هم از یک زاویه جدید به مسئله پرداخته شود و هم این که به برخی سؤالات جدید مطرح شده پاسخی هر چند مختصر داده شود.
همان‌گونه که بیان شد اگر چه این بحث دارای سابقه طولانی است و از دیر باز مطرح بوده است ولی امروزه نیز جزو مباحث روز، مطرح است و عموم مردم، خصوصا ًجوانان با آن در ارتباط‌اند وگویا جزءلاینفکّ زندگی ما شده است. از طرفی نیز این هنر به ابزار و وسیله‌ای برای انتقال فرهنگ و حتّی تغییر فرهنگ جوامع، مبدّل گشته است و این‌گونه مسائل برضرورت تحقیق بیشترراجع به این هنر وکارایی آن و اثرات آن می‌افزاید. هم‌چنین همان‌گونه که مطرح شد بیشترین اثرات، راجع به هنر موسیقی به جنبه فقهی آن بر می‌گردد ولی از کتاب‌ها و مقالاتی نیزکه در این زمینه نگاشته شده است، نباید چشم‌پوشی کرد و ما نیز در این نوشتار که به روش اسنادی ـ کتابخانه‌ای تهیّه شده از برخی از آنها بهره برده‌ایم. برخی از این کتاب‌ها عبارتند از: تاثیر موسیقی براعصاب وروان، نوشته زنده یاد، حسین عبداللّهی خوروش، موسیقی ازدیدگاه فلسفی و روانی، نوشته علّامه محمدتقی جعفری، تاریخ موسیقی، نوشته سعدی حسنی، بخشی ازکتاب سلامتی وطول عمر در احکام اسلام، نوشته مهدی طاهری، بخشی ازکتاب نکته‌های ناب، نوشته حسن قدّوسی‌زاده و نیز برخی از مقالات که در این زمینه نوشته شده‌اند.
ازجمله وجه امتیاز این مقاله این است که مطالب این نوشته‌ها را به صورت موجز و مختصرجمع کرده و برخیلی مطالب پراکنده و زاید را از آنها حذف کرده وآن‌چه در این باره مورد نیاز بوده است در حدّ این نوشتار ارائه گردیده است. بالاخره بعد از تحقیق درباره انتخاب موضوع و پس از انتخاب آن به خاطر اهمیّت آن و پس از ارائه به مسؤولین مورد تایید قرارگرفت و مشغول به تنظیم آن شدیم. البته درتنظیم آن مشکلاتی نیز پیش روی ما قرارداشت؛ ازجمله این‌که در این زمینه، کتابهای‌ اندکی نوشته شده وکمتر قلم فرسایی شده است لذا منابع قابل دسترسی در این باره محدودتر می‌باشد. هم‌چنین بعد از رجوع به منابع، بعضاً استناد به منابعی شده بود ولی از ذکر آن منابع به صورت کامل ودقیق، صرفنظر شده بود وحتّی گاهی مطلبی مستند به منبعی شده بودکه بعد از مراجعه به آن منبع چنین چیزی یافت نمی‌شد. یا مشکلات دیگری که نیازی به اطاله کلام در این مورد نیست. این مقاله، پیرامون ۵ سؤال کلّی و جواب آنها تنظیم گشته که این سؤالات شاکله و پایه این مقاله را تشکیل می‌دهد و هرسؤالی یک فصل ازمقاله رابه خود اختصاص داده است که هرفصل، جواب یکی ازآن سؤالات وسؤالات ریزتر دیگر است و مجموعاً اطلاعات کلّی دراین زمینه رابه خواننده می‌دهد.
سؤالات کلّی هرفصل عبارتست از:
۱ـ موسیقی چیست؟ وانواع آن کدام است؟
۲ـ فرق موسیقی و غنا چیست؟
۳ـ موسیقی چه تاثیری بر انسان دارد؟
۴ـ نظر علما و دانشمندان در مورد موسیقی چیست؟
۵ ـ آیا موسیقی درمانی واقعیّت دارد؟
البته تذکّراین نکته لازم است که در این نوشتار با توجّه به ظرفیّت وگنجایش آن، مطلب آمده و ممکن است مطالب فراوان دیگری نیز باشدکه به جهت اختصار، بیان نشده باشد و این مسئله در نقل قول افراد و دانشمندان و علما نیزصدق می‌کند یعنی ممکن است در میان دانشمندان، تنها به ذکراقوال برخی از آنان اکتفا شده باشد و این فقط به جهت رعایت اختصار بوده و ترجیحی دراین مسئله صورت نگرفته است. ولی پیشاپیش از نواقص موجود، عذرخواهی می‌نمائیم.


فصل اول؛ موسیقی و انواع آن بدین شرح هست
در این فصل برآنیم که تعریف مختصری از موسیقی ارائه داده و با اقسام آن آشنا شویم که البتّه محصوردر این اقسام نبوده و ممکن است به اعتبارهای مختلف، اقسام مختلفی پیداکرد، ولی در یک تقسیم‌بندی کلّی می‌توان آن را به اقسامی که بعداً خواهد آمد تقسیم نمود.

۲.۱ - تعریف موسیقی

برای موسیقی تعریف‌های زیادی ارائه شده و از زوایای مختلفی به آن نگریسته شده است. موسیقی را می‌توان هم ازلحاظ لغوی و هم از لحاظ اصطلاحی مورد بررسی قرارداد. این واژه، یک واژه یونانی است که به آن «موسیقیا» گفته می‌شود و از آن به عنوان غنا و لحن نیز یاد شده است: «بدان که موسیقی در لغت یونان، لحن است و لحن عبارت است از اجتماع در نغم مختلفه که آن را ترتیبی محدود باشد و بعضی این قید را زیاده کنند که کلام مفید بدان مقرون بود. و بعضی این قید را زیاده کنند که آن کلام، دال بر معانی که محرّک نفس باشد به تحریکی که ملایم غرض و لفظ او موزون باشد.
[۱] شریعت موسوی، مصطفی، نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، به نقل از نفائس الفنون، محمد بن محمودآملی، ج۳، ص۸۳.

هم‌چنین درتعریف موسیقی گفته شده «عبارتست از اصوات و آهنگ‌هایی که انسان را در عالمی که برای وی قابل توصیف نیست سیر می‌دهد و چنان بر اعصاب آدمی مسلّط می‌شود که گاهی می‌خنداند، گاهی می‌گریاند گاهی اعضاء و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در می‌آورد، و زمانی تهییج عشق و شهوت می‌کند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب، فکر، عقل و روانش فرمانروایی می‌کند.»
[۲] اولیایی، احمد، نگاهی به موسیقی، ص۹.
مانند ساز زدن فارابی دربزم سیف‌الدّوله که با ساز زدن او مدّتی همه خندیدند و باتغییر آهنگ، همه را به گریستن وا داشت و در آخر بانواختن آهنگی دیگر، همه اهل مجلس را به خواب فروبرد و سپس ازآن مجلس خارج شدکه این جریان در تاریخ، مشهور است. «ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی دانسته و فیلسوفان اسلامی نیزاین قول راپذیرفته‌اند ولی از آنجاکه همه قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلّم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم درآن دخالت تام داردآن را هنر نیز محسوب دارند.»
[۳] معین، محمّد، فرهنگ فارسی معین، ج۴، ص۳۰۳۱.
زیبایی موسیقی بر حسب اثری است که در ذهن و احساسات شنونده می‌گذارد. این هنر با دقّت و محاسبه و‌ اندازه‌گیری دقیق انجام می‌گیرد شاید به همین خاطر است که در تقسیم‌بندی‌های علوم قدیم و همان‌گونه که ذکرشد از شعب علوم ریاضی به حساب آمده است.

۲.۲ - انواع موسیقی

شاید دریک تقسسیم بندی بتوان موسیقی را به دو دسته تقسیم کرد: ۱ـ موسیقی طبیعی. ۲ـ موسیقی هنری.
موسیقی طبیعی: عبارت است از اصوات و نغمه‌هایی که ازطببیعت و یا از حنجره حیوانات شنیده می‌شو د؛ مانند صدای برگها و درختان هنگام وزیدن باد و یا مثل آواز پرندگان وموسیقی هنری: عبارت است ازآهنگ‌هایی که انسان با وسایل مصنوعی (چون ویولون، گیتار و...) می‌سازد. تفاوت موسیقی طبیعی و مصنوعی یا هنری را شاید بتوان در این مسئله دانست که آهنگ‌های طبیعی دارای سیر ملایم و یکنواخت هستند لذا همواره برای انسان جذّاب و مفرّح و مسرت‌بخش بوده و بر نشاط انسان به صورت واقعی می‌افزاید و این مسئله کم و بیش شاید برای همه اتفاق افتاده ولی آهنگ‌های مصنوعی این گونه نیستند بلکه دارای ارتعاشات وزیر وبم‌های گوناگونی هستند و لذا به نسبت این ارتعاشات و زیروبم‌ها سلسله اعصاب از آن اثر می‌پذیرند و چون یکنواخت نیستند اثرات آن زیان‌بخش خواهد بود. در موسیقی هفت دستگاه اصلی و البته دستگاه‌های فرعی نیز وجود دارد و هرگونه صدایی که انسان تولید کند در یکی از این دستگاه‌ها می‌گنجد. بالاخره بعد از آن که موسیقی را به طبیعی و هنری تقسیم کردیم موسیقی هنری نیز خود ازلحاظ فقهی به موسیقی حلال و موسیقی حرام تقسیم می‌شود. اگر موسیقی غنا باشد و جزء موسیقی حرام شناخته شده باشد، قطعاً در انسان تاثیرات منفی بسیاری خواهد گذاشت. البته در برخی از مراکز انرژی‌ درمانی ثابت شده است که اصوات آثار بسیاری بر احساسات و روح بشر برجا می‌گذارد که هم ممکن است سودمند وهم زیانبار باشد و در آینده درباره اثرات منفی یا مثبت آن مطالبی خواهدآمد.


فصل دوم: فرق موسیقی و غنا چیست؟
بعد از آشنایی کلّی باتعریف موسیقی وهمچنین انواع موسیقی، بدنیست به جواب سؤالی که در ذهن افراد زیادی هست بپردازیم و آن این‌که چه تفاوتی میان موسیقی و غنا وجود دارد؟ و مرز این دو کدام است؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها از نظرات علما و مراجع بهره می‌گیریم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه الله): «غنا یعنی ترجیع صدا به نحوی که مناسب با مجالس لهو باشد که از گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است. ولی موسیقی نواختن آلات آن است که اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است. و اگر به آن نحو نباشد فی‌نفسه جایز است و اشکال ندارد.»
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی (حفظه الله): «غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیع و صوت و طرب‌انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا و گاه بر آلات مختلف موسیقی مانند تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می‌شود. موسیقی را اگر به همان معنای غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانیم، فراگرفتن موسیقی که از قدیم الایّام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن بکار برده می‌شده و می‌شود همه حرام است.»
[۵] محمودی، محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ص۴۹.

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی (رحمه‌الله‌علیه): «غنا عبارتست از آوازی که درآن صدا را در گلو می‌گردانند که به زبان عرفی چهچه می‌گویند و طرب (تحوّل غیر اختیاری در مستمع) انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد. غنا صوتی است که باترجیع و طرب همراه باشد ومناسب مجالس لهو و لعب باشد.»
سؤال: اگر استماع موسیقی هیچ گونه تاثیری در انسان نداشته باشد، آیا باز حرام است؟
جواب همه مراجع: اگر از نوع موسیقی حرام باشد، گوش دادن به آن جایز نیست؛ هر چند در شخص تاثیری نداشته باشد.
[۷] استفتائات مراجع.
تبصره: موسیقی حرام، غالباً آثار ناپسندی دارد و باعث بیگانگی از خدا و تحریک شهوت و آلودگی به مفاسد دیگر می‌شود ولی حکم، تابع این امور نیست و اگر به فرض، در موردی موسیقی حرام، هیچ تاثیری در روح و روان انسان برجای نگذارد باز گوش دادن به آن جایز نیست.

۳.۱ - اولین غنا

بنابر آنچه در معارف اسلامی آمده است: «اولین کسی که مرتکب غنا شد، شیطان بود و ازآن به بعد غنا رواج پیدا کرد.» همچنین در روایتی از امام جعفرصادق (علیه‌السّلام) آمده است: «وقتی آدم رحلت نمود ابلیس و قابیل بارحلت او خوشحال شدند، آن دو در اجتماع شرکت کردند و به نشانه شادی برای مرگ آدم از تنبورها و وسائل لهو (موسیقی) استفاده کردند پس هرکس در روی زمین از این وسائل لذت می‌برد از پیروان آن می‌باشد.» باید دانست در متون دینی واژۀ موسیقی به چشم نمی‌خورد ولی به جای آن واژه‌های غنا، لهو، ملاهی و مصادیق آلات موسیقی مانند: مزمار (نی و فلوت)، معزف (تار)، عود، طبل، تنبور و مانندآن به کار رفته است.


فصل سوم: اثرات موسیقی برجسم و روان.
حال که تفاوت موسیقی و غنا و احکام آنها دانسته شد به یکی ازمهمترین بخش‌های این نوشتاریعنی انواع اثرات موسیقی برجسم و روان انسان می‌پردازیم. درباره حوزه تاثیرگذاری موسیقی و این که اصالتاً مخاطب آن کدام یک از این دو (جسم و روان) هست باید گفت: «مخاطب حقیقی این هنر، مغز و روان انسانها است، نه حس بینایی و نه حس شنوایی؛ زیرا این دو حس چیزی جز واسطه انتقال اصوات فیزیکی به مغز و روان انسان‌ها نیست. تیز گوش‌ترین انسان‌ها که دریافت درونی از معنای موسیقی ندارند، هیچ درکی درباره آن نمی‌توانند داشته باشند، حتی تفسیر و چگونگی برداشت انسان‌هایی که در یک جامعه و در پوشش یک فرهنگ و یک محیط و سرگذشت زندگی می‌کنند گوناگون می‌باشد، اگرچه همه آنان ازحس شنوایی مساوی برخوردار بوده باشند.
[۱۱] جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی وروانی، ص۱۱۷-۱۱۸.
ولی بالاخره اثر موسیقی دوگونه است: ۱ـ اثرات معنوی ۲ـ اثرات جسمی.

۴.۱ - اثرات معنوی و روحی

روح انسان، مهم‌ترین جنبه وجودی انسان است، لذا هر آن چه که برآن اثر بگذارد می‌تواند در کمال و سقوطش، مؤثّر باشد. از این جا اهمّیت اثر موسیقی بر روح و روان انسان مشخّص می‌شود. ما در این بخش مهمترین آثار موسیقی را بر روح بررسی می‌کنیم:

۴.۱.۱ - گمراهی و غفلت ازخدا

از بزرگ‌ترین آثاری که برای موسیقی ذکر شده است دور شدن از یاد و ذکر خداست. قرآن در سوره لقمان یکی از عوامل گمراهی و ضلالت را «لهو الحدیث» دانسته است. «ومِن النّاسِ مَن یشتری لَهوالحدیثِ لیُضلَّ عن سبیلِ الله لهو یعنی غفلت، یعنی دورشدن از ذکرخدا، دورشدن از معنویت، دورشدن از واقعیت‌های زندگی، دورشدن ازکار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی‌بند و باری.»
[۱۳] قدوسی، حسن، نکته‌های ناب، ص۱۰۲.
در روایات اسلامی از «لهو الحدیث» نیز به «غنا» تفسیر شده است. شنیدن غنا و موسیقی آن چنان اراده انسان را سست و غریزه جنسی شخص را تحریک می‌کند که شخص را از یاد خدا و قیامت باز می‌دارد لذا ازعوامل گمراهی به حساب می‌آید.

۴.۱.۲ - گرایش به فساد

غنا و آواز مطرب و لهوی، انسان را به سوی شهوت و فساد اخلاقی می‌کشاند و از راه پرهیزکاری باز می‌دارد. مجالس غنا و موسیقی، معمولاً جزو مراکز مفاسد گوناگون است و این خود دلیل روشنی است بر این‌که موسیقی در گرایش به فساد نقش مؤثّری دارد. در حدیثی از نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده است: «الغناءُ رقیه الزنا؛ غنا نردبان زنا است.»

۴.۱.۳ - سوء عاقبت

برای اثبات سوء عاقبت، به واسطه غنا و موسیقی به یک داستان کوتاهی که در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) اتفاق افتاده اکتفا می‌کنیم، چرا که آن‌چه در زمان آن بزرگواران رخ داده، صرفاٌ یک داستان نیست بلکه باید عبرت برای سایرین وآنان که در زمان‌های بعد می‌آیند قرار بگیرد. مردی به امام صادق (علیه‌السّلام) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می‌خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی) می‌نوازند. چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول می‌دهم، تا صدای آنها را بیشتر بشنوم.
امام فرمودند: «این کار را نکن. در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذری نداری؛ مگر سخن حق را نخواندی که می‌فرماید: گوش، چشم، دل، مسئولند و در برابر کارهایی که کرده‌اند، مورد سؤال واقع می‌شوند.» مرد عرض کرد: به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی‌دهم و از او آمرزش می‌طلبم. امام سپس فرمودند: «برخیز و غسل کن و آن چه می‌توانی نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چه بد حال و تیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا می‌رفتی.»
[۱۶] طباطبائی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۰۷.
همین داستان کوتاه، خود مؤیّد بزرگی بر مطلب ما می‌باشد و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.

۴.۱.۴ - قساوت قلب

یکی از اثرات شوم موسیقی بر روان انسان‌ها پدید آوردن بیماری قساوت قلب در انسان می‌باشد. و مویّد این کلام، سفارش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌باشد که به ایشان فرموده‌اند: «یا علی؛ سه کار دل راسخت کند: گوش دادن به آواز و موسیقی و شکار و به دربار سلاطین رفتن
[۱۸] فیض مشکینی، علی اکبر، نصایح، ترجمه آیت‌الله احمدجنّتی، ص۱۳۴.
افرادی که مداومت بر گوش دادن به موسیقی و مطربی دارند قلب‌شان مریض می‌گردد. و نتیجه این سختی و قساوت قلب این می‌شود که دیگر موعظه و پند در این قلوب اثر نمی‌کند. زیرا طبق آیات قرآنی از آثار گناهکاری، قساوت قلب است. خداوند متعال درقرآن می‌فرماید: قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است یا سخت‌تر از سنگ. زیرا برخی از سنگ‌ها از میان‌شان آب بیرون می‌آید یا از ترس خدا از بلندی‌ها فرو می‌افتد.
ولی قلوب افراد گناهکار به قدری سخت است که دیگر چیزی از پندها و موعظه‌های الهی در آن اثر نمی‌نماید. نشانه و علامت این بیماری آن است که این گونه افراد وقتی در مجلسی قرار می‌گیرند که در آن سخن از خدا و قرآن و یاد مرگ و آخرت است، اهل موسیقی، حال‌شان بد می‌شود و دوست دارند زود از این‌گونه مجالس خارج شوند و بر عکس اگر در جایی باشند که سخن از دنیا و سرگرمی‌های گمرا ه‌کننده باشد. به اشتیاق بر آن توجه می‌کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تایید کننده سخنان فوق، آیه ۶ و۷ سوره لقمان است که در آیه ۶ در مورد اهل «لهوالحدیث» توضیح و بلافاصله درآیه ۷ که مورد بحث ما است می‌فرماید: و چون آیات و گفتارما بر اهل لهو و موسیقی خوانده شود دوری گزینند و روی برگردانند و تکذیب آن گفتار نمایند مانند کسی که آن را نشنیده و گویا در گوش‌های ایشان سنگینی است از شنیدن آیات ما پس به ایشان عذابی دردناک را مژده بده.

۴.۱.۵ - رفتن حیا

امام صادق (علیه‌السّلام) در این رابطه در حدیثی می‌فرمایند: «مَن ضُربَ فی بَیته بَربَطٌ اربعینَ یوماً سلَّطَ اللهُ علیه شَیطاناً یُقال له القَفَندَر فلا یَبقی عضوٌ مِن اعضائه الّا قَعدَ علیه فاذا کانَ کذلک نزعَ منه الحیاءُ ولم یُبال ما قال و لا ما قیل فیه؛ کسی که در خانه‌اش چهل روز بربط (نوعی تار) نواخته شود خداوند متعال شیطانی را به نام قفندر بر او مسلّط می‌کند که عضوی از اعضای وی باقی نمی‌ماند مگر اینکه او را در برمی گیرد و هنگامی که این گونه شد حیا از او گرفته می‌شود به گونه‌ای که نسبت به آنچه به او گفته می‌شود بی تفاوت می‌گردد.» در خصوص اهمّیت حیا نیز خوب است بدانید رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این باره فرموده‌اند: «حیا و ایمان با همدیگر وابسته‌اند چون یکی از میان برود، دیگری هم از میان می‌رود.» و باز در اهمیّت حیا درحدیثی آمده است که: «کسی که حیا ندارد ایمان ندارد. شهید مطهّری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام به نقل از مسعودی در مروّج الذّهب می‌نویسد: در زمان عبدالملک یا یکی ازخلفای بنی‌امیّه که موسیقی رایج بود خبر به خلیفه رسید که شخصی باکنیزش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد می‌کشند. خلیفه دستور داد آنها را آوردند. آن مرد گفت: معلوم نیست آنچه این کنیز می‌خواند غنا باشد و از خلیفه خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان می‌خورد و به جایی رسید که خلیفه چهار دست و پا راه می‌رفت و می‌گفت: بیا به مرکوب خودت سوارشو. «واقعاً موسیقی قدرت فوق‌العاده‌ای مخصوصاً ازجهت پاره کردن تقوا و عفّت دارد.»

۴.۱.۶ - نبود قوّه تفکّر

موسیقی بوسیله ارتعاشات خود، اعصاب راتحت تاثیر خودقرارداده و کم کم برقوای ادراکی چیره می‌شود. به عبارت دیگر «موسیقی به حسب انواع هنری که دارد وهریک از آن انواع مختلف یک حالت در اعصاب ادراکی بر می‌انگیزد، از شهوت و بی بندوباری و یا شادی و نشاط و‌ اندوه و یا خیالات عرفان گونه و یا دیگرحالات که همۀ آنهاحالاتی است خیالی و اوهام ساز، دیگر ادراکات را بر کنار کرده و همان خیالات جای آن راگرفته و در مسیر انگیزه‌های موسیقی به حرکت در می‌آورد. در این حال پای عقل و ذهن و‌ اندیشه به همان خیالات و اوهام بسته شده و درهمان مسیر خیال‌بافی‌های موسیقی درحرکت است و دیگر نمی‌تواند به خود آید.»
[۲۶] شریعت موسوی، مصطفی، نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، ص۲۲۷.


۴.۱.۷ - رفتن غیرت

«انّ شَیطاناً یُقال له القَفَندَرُ اذا ضَربَ فی مَنزل الرَّجلِ اَربعینَ صباحاً بالبَربَطِ و دَخلَ الرّجالُ وَضع ذلک الشّیطانُکلَّ عضوٍ منه علی مِثله مِن صاحبِ البیَتِ ثمّ نفخَ فیه نفخه فلا یُغار بعدَها حتّی تؤتی نساؤه فلایُغارُ؛ کسی که چهل روز در خانه‌اش بربط نوازند و مردمان بر او وارد شوند شیطانی به نام قفندر اعضای خود را به تمام اعضای بدنش مس می‌نماید، پس غیرت از آن مرد برداشته می‌شود تا به حدی که با زنانش اگر فعل قبیحی کنند بدش نمی‌آید.» با این روایت شاید بتوان به یکی از علل اصلی رواج بد حجابی و فحشا در جامعه پی برد، چراکه براساس این روایت به هر مقدار موسیقی در جامعه رواج پیدا کند غیرت از مردان زایل شده و نسبت به بدحجابی وتعرّض نامحرمان به ناموسشان، بی‌تفاوت‌تر می‌شوند.

۴.۱.۸ - جنون و دیوانگی

فشار شدید موسیقی بر روی اعصاب، قدرت‌ اندیشه و تفکّر را از انسان می‌گیرد لذا منجر به انجام کارهایی که با عقل تضاد دارد می‌شود. نمونه‌ای از این کارهای جنون‌آمیز را ذکر می کنیم: «درملیون پنجاه هزار نفر بعد ازگوش کردن به یک کنسرت موسیقی چنان موسیقی آنها را به هیجان آوردکه ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت، هم دیگر را زخمی و مصدوم کردند و قبل از این که پلیس خود را برساند چند نفر به ضرب چاقو از پای درآمدند و به چندین دختر، تجاوز شد و تعداد زیادی مجروح شدند.»
[۲۹] محمدی‌نیا، اسدالله، بهشت جوانان، ص۳۵۹.
[۳۰] شریعت موسوی، مصطفی، موسیقی از نظر دین ودانش، ص۲۰.
[۳۱] کیهان شماره ۶۲۶۵.
یا «درایالت «لتیل راک» جوانی پیانو یاد می‌گرفت. نغمات موسیقی چنان در روح او هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل ازجای برخاست و با ۱۹ ضربه چاقو، معلّم خودرا ازپای درآورد.»
[۳۲] طاهری، مهدی، سلامتی و طول عمر دراحکام اسلام، ص۸۴.


۴.۱.۹ - افسردگی

کسی که درموسیقی غوطه‌ور شد، حالت خمودی و افسردگی، یکی ازحالاتی است که بر او عارض می‌شود. این مسئله در کسانی که با مطالعه و درس و بحث سروکار دارند بیشتر نمود دارد. به گونه‌ای که بعد از موسیقی رغبت آنها نسبت به مطالعه کمترشده و نیروی فکر آنها ضعیف می‌شود. روانشناس معروف، دکتر «الکسیس کارل» درکتاب «راه و رسم زندگی» می‌نویسد: «برخی دانش آموزان می‌خواهند با توجه به رادیو درس خود را یاد بگیرند و در راه تحصیل پیشرفت کنند، باید گفت رادیو نیز مانند سینما و موسیقی کاهلی کاملی می‌بخشد به کسانی که به آن سرگرمند.»
[۳۳] جعفری، محمدتقی، تاثیر موسیقی براعصاب وروان، ص۶۲.


۴.۱.۱۰ - نزول بلاهای ناگهانی

نزول بلاهای ناگهانی و عدم‌استجابت دعا؛ هم اکنون بسیاری به دنبال پاسخ این پرسش می‌گردند که چرا زندگی‌هایمان با وجود رفاه ظاهری با بلاها و مصیبت‌ها آمیخته شده و یا اینکه چرا هرچه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود؟ یکی ازعوامل این گونه مسائل را شاید بتوان در روایتی که از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده پیدا کرد. که فرموده‌اند: «بَیت الغناءِ لاتُؤمن فیه الفجیعه و لا تُجاب فیه الدَّعوه و لا یَدخلُه المَلَکُ؛ خانه‌ای که در آن غناء خوانده می‌شود از مصیبت و بلای ناگهانی ایمن نیست و دعا در آن مستجاب نمی‌شود و فرشته داخل آن نمی‌گردد.» اینها بخش‌هایی از مضرّات موسیقی بر روان و معنویّت انسان‌ها بود و اینک، اثرات جسمانی و مادی آن را بررسی می‌کنیم.

۴.۲ - اثرات جسمانی و مادی موسیقی

همان‌گونه که گفتیم در این باب، اثرات موسیقی را از جنبه فیزیکی و جسمانی نیز بررسی خواهیم کرد ولی برای این که بتوانیم زیان‌های جسمی موسیقی را بیان کنیم ابتدا به مقدمه‌ای باید اشاره کنیم: دربدن انسان، یک سلسله اعصاب وجود دارد که به آن، سلسله اعصاب نباتی می‌گویند. سلسله اعصاب نباتی به دو دسته تقسیم می‌شوند:
۱ـ اعصاب سمپاتیک. ۲ـ اعصاب پاراسمپاتیک. اعصاب سمپاتیک وظیفه‌اش تنگ کردن مردمک چشم، جلوگیری از ترشح، بالا بردن فشارخون، تنگ کردن ضربان قلب و غیره می‌باشد و باعث می‌شود که انسان در کارهای زندگی بیدار و در امور، کوشا و فعّال باشد. اعصاب پاراسمپاتیک برعکس اعصاب سمپاتیک عمل می‌کند. ارمغان آن برای انسان، رخوت و سستی و بی‌حالی، خواب، غفلت، سهو و نسیان و‌ اندوه حزن و بیهوشی است و وظیفه اش انقباض عضلات صاف، ایجاد ترشح، تقلیل فشارخون، تنگ کردن مردمک چشم وکند کردن ضربان قلب و غیره می‌باشد.
[۳۶] شریعت موسوی، مصطفی، آیت الله، نظری به موسیقی از طریق کتاب وسنّت، چاپ اول، نشراسماعیلیان، بی جا، ۱۳۷۲، ص۳۶.
بدیهی است وقتی از خارج تحریکاتی روی اعصاب شروع می‌شود اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پائین یا بالا می‌روند. ازجلمه تحریکات خارجی که منجر به عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک می‌شود ارتعاشات موسیقی است که باعث اثراتی دربدن می‌شود که ما به گوشه‌ای ازآن‌ها اشاره خواهیم کرد:

۴.۲.۱ - ضعف اعصاب

ازبین رفتن تعادل بدن که منوط به مختل شدن تعادل و توازن بین دوسیستم اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک است منجر به پدیدآمدن ضعف اعصاب می‌شود. دکتر «آرنولدفریدمانی» پزشک بیمارستان نیویورک ورئیس کلینیک سردرد، باکمک دستگاههای الکترونی تعیین امواج مغز وتجربیاتی که بدست آورده ثابت کرده که یکی از عوامل مهم خستگی‌های روحی و فکری وسردردهای عصبی، گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن دقّت وتوجّه می‌کنند.
[۳۷] طاهری، مهدی، سلامتی و طول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶، ص۸۲-۸۳.
شورای ملّی تحقیقات کانادا هم نتایجی از تحقیقات خود اعلام کرده که قابل توجّه است: صدای موسیقی، هر قدر هم که ضعیف باشد، آشفتگی فوق العاده شدیدی در کار مغز ایجاد می‌کند، صدای ملایم موسیقی حتّی در موقع خواب دشمن سلامت است. خطرناک‌ترین و بدترین عذاب برای کسی که به خواب رفته است، صدای آهسته موسیقی درحال پخش است.
[۳۸] جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۷۳ به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره۱۲۷۵۴.


۴.۲.۲ - عمرکوتاه

گفته می‌شود عمر متوسّط انسان، حدود ۱۲۰سال می‌باشد ولی علل و عوامل مختلفی در کاهش یا افزایش این مقدار مؤثر است. عواملی چون تغذیه، تفریح، خنده، گناه و غیره. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «بَیتُ الغِنا لا تؤمنُ فیهِ الفَجیعه وَ لاتُجابُ فیه الدَّعوَه وَلایَدخُلُهُ المَلَکُ؛ خانه‌ای که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک ایمن نیست و دعا در آن به اجابت نمی‌رسد و فرشتگان وارد آن نمی‌شوند.» طبق یافته‌های دانشمندان نیز از جمله عوامل کاهش طول عمر انسان، سر و صداها و صدای موسیقی می‌باشد به طوری که اکثرموسیقی دان‌ها به نصف عمر طبیعی هم نرسیده‌اند و بعضاً با عوارض و مرگ ناگهانی از دنیا رفته‌اند، حتّی در قرون قبل هم که مردم از این آلودگی‌ها به دور بوده و دارای عمرهای طولانی بوده‌اند، کارگزاران موسیقی از عمر طبیعی محروم بوده‌اند. آمارهایی که در این زمینه اعلام شده است مؤیّد این مطلب است که نوع موسیقی‌دانان، دارای عمرهای کوتاهی بوده‌اند و ما در این نوشتار به جهت اختصار، فقط به ذکر نام برخی از این موسیقی دانان بسنده می‌کنیم تا فقط شواهدی بر این مطالب ذکر شده، ارائه شده باشد و عزیزان را جهت اطّلاعات بیشتر به کتب مربوطه
[۴۱] سعدی حسنی، تاریخ موسیقی ـ عبداللهی خوروش، حسین، تاثیر موسیقی براعصاب وروان.
ارجاع می‌دهیم. تذکر:
الف ـ البتّه ممکن است از موسیقی‌دانان کسانی هم باشندکه عمر آنها بیش از اینها بوده باشد ولی در این مورد آن چه را که غالب بوده درجدول، بیان کرده‌ایم.
ب ـ ممکن است علّت مرگ همه افراد ذکر شده، صرفاً موسیقی نبوده و علل دیگری نیز دخیل باشد ولی آن چه مسلّم است یکی از عوامل آن را می‌توان موسیقی ذکرکرد. در ضمن، این اسامی از کتاب تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان، استخراج شده است.

۴.۲.۳ - گرایش به مواد مخدّر

بسیاری از موسیقی‌دانان به علّت عارض شدن ضعف اعصاب گرایش به مواد مخدّر پیدا کرده تا شاید درمانی برای این بیماری پیداکنند. مواد مخدّر در نگاه اول مسکّن خوبی برای اعصاب و روان است لذا غافل از مضرّات زیاد آن، به آن روی آورده و در دام آن گرفتار می‌آیند که البتّه خود مواد مخدّر نیز درکاهش قوه بینایی نقش دارد و مضرّات مواد مخدّر، خود فصل جداگانه‌ای می‌طلبدکه از گنجایش بحث خارج است.

۴.۲.۴ - ضعف چشم

از جمله حسّاس‌ترین اعضای بدن چشم‌ها و گوش‌ها هستند. حرکت چشم‌ها توسط اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک انجام می‌شود وگفته شد که بوسیله ارتعاشات موسیقی تعادل این سیستم به هم می‌ریزد و موجب ضعف اعصاب می‌شود، ادامه این عملکرد موجب تاثیرات عمیق دراین اعضای حسّاس و در نتیجه با عث ضعف چشم و حتّی کوری می‌شود.

۴.۲.۵ - فشارخون

یکی دیگر از عوارض موسیقی پیدایش بیماری فشار خون است که البتّه این هم عوامل مختلفی دارد و موسیقی یکی ازآن عوامل است. این مسئله را پزشکان با بررسی‌های خود دریافته‌اند و به کسانی که با موسیقی و سروصدای زیاد در ارتباط‌اند در مورد عوارض آن هشدار داده‌اند. دکتر «گورلدواین» پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسید که رادیو، علّت اساسی فشارخون به شمار می‌رود و برای اطمینان از این موضوع بازوبند فشار خون را به خود بست و این نتیجه بدست آمد که هرقدر انسان از یک قطعه موسیقی بدش بیاید، همان‌اندازه فشار خون او بالا می‌رود، دکتر «واین» از تغییر فشار خون در اثر شنیدن چند قطعه موسیقی در تعجّب بود و بالاخره برای این که دچار خطر رادیو نشود رادیو را خاموش کرد.
از همه مهم‌تر مشاهده حالات روانی خود موسیقی‌دانان است که بزرگ‌ترین نمایش تجربیات و آزمایش‌های علمی و عملی است که زیان موسیقی را در این قسمت برای ما تشریح می‌کند، زیرا آنها به تدریج، گرفتار اختلالات عصبی و حسّاسیّت‌های بی‌جا شده و در نتیجه، اغلب دچار انقباض عروق و فشارخون و سکته‌های مغزی گردیده و حتّی بعضی‌ها در هنگام نواختن موسیقی، فشارخون آنها بالارفته و در اثر سکته ناگهانی جان خود را فدای تحریکات و ارتعاشات موسیقی کرده‌اند. آیا همین سکته‌های نوازندگان، در هنگام اجرای برنامه‌های موسیقی؛ خود، دلیل بارز دیگری نیست، مبنی بر این که موسیقی تا چه‌اندازه در ایجاد فشار خون مدخلیّت دارد؟ (۳۳۹این‌ها بخشی از مضرّات موسیقی بود، چراکه موسیقی، مضرّات دیگری را نیز به همراه دارد، ازجمله: مشکلات مغزی، مشکلات قلبی، تهییج و غیره که به جهت جلوگیری از اطاله کلام به همین مقدار بسنده و از توضیحات بیشترخودداری می‌نماییم.)


برخی برای توجیه استماع موسیقی آن را برای بدست آوردن حال و مقام، مفید دانسته و می‌گویند: چه مانعی داردکه برای رهروان حق و حقیقت در ابتدای کار، موسیقی و سماع برای تحصیل حال تجویز شود؟
پاسخ: کدامین منطق واقع‌بینانه می‌گوید که تعلیم و تربیت‌هایی که به وسیله عمل خارجی و گفتار صحیح و روشن صورت می‌گیرد، حذف شود و به وسیله موسیقی و سماع که فاقد محتوا بوده و تنها باشکل خوشایندش خیالات را تحریک می‌کند، تحوّل واقعی در انسان به وجود آورده شود؟ اگر شما برای اشخاص احمق و کسانی که از نیروی‌ اندیشه و تعقّل محرومند، صدهاهزار آهنگ پرمعنی و زیبا بنوازید، چه تاثیر مثبت در آنان ایجاد خواهد کرد؟ در نتیجه برای به ثمررسیدن تعلیم و تربیت مجبور هستیم قوای دفاعی و خودِ روان را تقویت کنیم، نه خیالات و تجسمیّات ونا هشیاری‌های تصنّعی را غیره بهترین دلیل این مدّعا (که هر‌اندازه موسیقی، آدمیان را به خود مشغول بدارد، ازحالات روحانی وملکوتی خالص آنان می‌کاهد.) وضع روانی اکثریت قریب به اتفاق مردم دوران معاصر ماست که به جهت گسترش موسیقی در شرق و غرب، حتّی متاسّفانه درهمه کشورهای اسلامی یک حالت لذّت‌گرایی و تاثیر‌پذیری از موسیقی، روان آنان را فرا گرفته و از وجد و هیجانات و شهودهای عالی ملکوتی و الهی آنان به طور وحشتناک کاسته است.
[۴۲] جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۴۷-۱۴۸.
همچنین اگر قرار بود که موسیقی، عاملی در تکامل انسان باشد و وسیله‌ای برای رسیدن به مقامات الهی باشد بدون شک، رهبران ما یعنی معصومین (علیهم‌السّلام) این مطلب را برای پیروان خویش بیان می‌فرمودند و از بیان این مسئله فرو گذار نمی‌کردند چرا که آنان برای رساندن انسان‌ها به کمال حقیقی خویش آمده‌اند و اگر چیزی راکه باعث رسیدن انسان به کمال است ذکر نکرده باشند نقض غرض خواهد بود. لذا نمی‌توان این حرف را پذیرفت.
مسئله دیگراین است؛ که درست است موسیقی یک هنر است ولی ازطرف دیگر، فقط یک محرّک برای روح و روان انسان است. به عبارت دیگر موسیقی چیزی را به انسان نمی‌دهد و آن حالات مختلفی را که برای موسیقی گفته شد به او اعطا نمی‌کند بلکه صرفاً یک محرّکی است که آن حالاتی را که در انسان‌ها وجود دارد تحریک می‌کند و بر می‌انگیزد. پس موسیقی دارای دو جنبه است: ۱ـ جنبه شکل روانی آن. ۲ـ جنبه محتوایی آن. و امّا شکل روانی موسیقی، آن تاثیری است که انسان در درون خود، با شنیدن موسیقی احساس می‌کند.

۵.۱ - محتوای موسیقی

امّا محتوای موسیقی چیست؟
وقتی که آهنگ حماسه‌ای نواخته می‌شود، آیا این آهنگِ حماسه‌ای مانند مارش، در درون خود چیزی که واقعیت داشته باشد به من می‌دهد یا مانند کلمات یا عدوات قراردادی تاثیری در من به وجود می‌آوردکه حالت حماسه ایِ مرا می‌جوشاند؟ من می‌جوشم، نه این که محتوای موسیقی این حالت را در من به وجود می‌آورد، بلکه عامل محرّک احساسات و هیجانات من عبارت است از واحدهای مربوط به آن حماسه که در محیط زندگی‌ام چه از سرگذشت خود و چه از تاریخ ملّت و قومی که جزئی ازآن هستم، به وجودآمده است، یا تاریخ ملّت خود. پس موسیقی محتوایش حماسه و محبّت و عشق و‌ اندوه نیست، بلکه این عناصر رسوب یافته دردرون من است که با ورود امواج موسیقی در درونم می‌جوشد و تحریک می‌شوم. این است معنای آن که می‌گوید موسیقی شکل دارد ولی محتوا ندارد یا محتوا و شکل درموسیقی یکی بیش نیست.
[۴۳] جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۵۳-۵۴.



فصل چهارم: نظر علمای اسلام و دانشمندان غرب راجع به آثارموسیقی بدین شرح هست:
حال که با اثرات موسیقی برجسم و روان انسان آشنا شدید، سراغ دانشمندان غرب و علمای اسلام خواهیم رفت تا نظرات آنها را نیز راجع به موسیقی بدانیم. امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه):«از جمله چیزهایی که مغز جوان‌ها را تخدیر می‌کند، موسیقی است. موسیقی، انسان را از جدّیت بیرون می‌برد. یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت را با موسیقی سروکار داشته باشد، یک جوانی که اکثر اوقاتش را پای موسیقی بنشیند. از مسایل زندگی و از مسایل جدّی به کلّی غافل می‌شود عادت می‌کند همان طورکه به مواد مخدّر عادت می‌کند. موسیقی با تریاک فرقی ندارد، تریاک یک جور خلسه می‌آورد و این یک جور خلسه می‌آورد. نباید دستگاه تلویزیون، جوری باشد که ۱۰ ساعت موسیقی بخواند. این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو، آنها می‌روند از جای دیگری موسیقی می‌گیرند حال اگر از جای دیگر می‌گیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟ جوانی که به موسیقی عادت کرد دیگر نمی‌تواند کار انجام دهد، دیگرنمی تواند قاطع باشد.»
امام خامنه‌ای (حفظه‌الله): «به نظرم می‌رسد که موسیقی می‌تواند گمراه کننده باشد، می‌تواند انسان را به شهوات دچار کند، می‌تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند؛ می‌تواند هم این نباشد و می‌تواند عکس این باشد. مرز حلال و حرام اینجاست.»
[۴۵] قدّوسی‌زاده، حسن، نکته‌های ناب، چاپ۷، دفترنشرمعارف، بی‌جا، ۱۳۸۸، ج۲، ص۱۰۳.

علّامه جعفری (رحمه‌الله‌علیه): «عمده جذّابیّت و لذّت موسیقی و انبساط آوردن آن، معلول سلب هشیاری به واقعیت‌های درون ذات و برون ذات و هم‌چنین سلب اختیار است. در حالی که موسیقی‌ها حتّی روحانی‌ترین آنها با دو حقیقت مزبور (هشیاری واختیار) سازگار نیست و این اصل را همه ما می‌دانیم که هیچ حرکت ناهشیارانه و جبری نمی‌تواند تکاملی باشد، اگر چه با نظر به عوامل گوناگون، دارای لذّت و جذّابیّت بوده باشد. جنبه تخدیری موسیقی را نیز می‌توان در نظر گرفت، لذا اگر درحال جذبه موسیقی، ذکر الله اکبر را به زبان بیاوریم، هیجان و تاثّر از موسیقی مانع از آن خواهد بود که ما معنای آن ذکر مقدّس را به طور معیّن و مستقیم درک کنیم و با همه قوای مغزی وروانی متوجّه آن باشیم.»
[۴۶] جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۵۶ـ۵۷.

«ناپلئون هیل» (نویسنده آمریکایی): «ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز می‌شود این وسائل ده گانه که مغز انسان را به هیجان و فعّالیّت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلا درجه می‌رساند عبارتند از: ۱: اشتیاق وعلاقه جنسی ۲: موسیقی و غیره.»
[۴۷] هیل، ناپلئون، راه توانگری، ترجمه علی تعاونی، ص۸۶.

پروفسور «ولف آدلر» (استاد دانشگاه کلمبیا): «بهترین و دلکش‌ترین نواهای موسیقی، شوم‌ترین آثار را روی سلسله اعصاب می‌گذارد. موسیقی علاوه براین که سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقّت خارج از حدّ طبیعی آن سخت خسته می‌کند، عمل ارتعاش صوتی که در موسیقی انجام می‌شود تولید عرقی خارج از حدّ طبیعی در پوست ایجاد می‌نماید که بسیار زیان بخش است و ممکن است مبدا امراض دیگری قرارگیرد.»
[۴۸] مجله دیمانش ایلوستر، چاپ پاریس، شماره۶۳۰.



فصل پنجم: موسیقی درمانی بدین شرح هست:
درمقابل همه این حرف‌هایی که زده شد و همه مضرّاتی که برای موسیقی گفته شد عده‌ای نیزادّعا می‌کنند که موسیقی در درمان بسیاری از بیماری‌ها کاربرد دارد و البتّه امروزه یکی از بحث‌های مهم، همین بحث درمان، بوسیله موسیقی است که اصطلاحا ًبه آن موسیقی درمانی گفته می‌شود. و یا گفته می‌شود که پخش موسیقی در گاو داری‌ها بر روی شیردهی گاوها تاثیر داشته و مقدار شیردهی آنان را افزایش داده است و از این قبیل مسائل.
دراین موردتوجه به چند نکته لازم می‌باشد:
اولاًباید دیدکه این ادعاهای مطرح شده تا چه حد صحّت وسقم دارد وتاچه حد از جنبه‌های تبلیغاتی برخوردار است.
ثانیاً بسیاری از روان‌پزشکان معترف‌اند به این که نتیجه درمان با موسیقی بسیار ضعیف است چنان که «اسکریل» در این زمینه می‌گوید: «من اقرارمی کنم که عدم موفّقیّت‌هایی در زمینه درمان با موسیقی وجود دارد ولی باید در ضمن، اثر تسکین‌دهنده و مشغول کننده آن را نیز درنظرداشت.»
[۴۹] عبداللّهی خوروش، حسین، تاثیرموسیقی براعصاب وروان، چاپ۹، نشربادران، اصفهان، ۱۳۸۷، ص۳۲.

ثالثا ًباید نسبت بین کسانی راکه بوسیله موسیقی درمان شده‌اند وکسانی که از این طریق دچار بیماری‌های روحی شده‌اند سنجید و مقایسه کرد و دیدآمار کدام یک بیشتر است. در این صورت با مشاهده آمار زیاد بیماران خواهیم دید که آمارشان قابل مقایسه نیست. در ضمن، برفرض تاثیر مناسب داشتن، یا این گونه است که آن موسیقی، موسیقی طبیعی است یا موسیقی هنری است که انسان براستماع آن مجاز باشد، نه هرموسیقی. و این گونه موسیقی‌ها نیز نه برای هر شخصی بلکه برای یک عده خاصّی که پزشک متعهّدی برای اوتجویز کرده باشد مفید خواهد بود. لذا این گونه نیست که هر شخصی بتواند هر نوعی از موسیقی را که خواست به این بهانه گوش دهد. همچنین شاید بیماری‌هایی از این طریق درمان شود ولی ما فقط ظاهر قضیّه را می‌بینیم و مضرّات آن را نمی‌بینیم. مثل درمان، با قرص‌ها که ظاهراً بیماری، بواسطه آن رفع می‌شود ولی در واقع، یک عارضه دیگری پیدا می‌شودکه شاید در کوتاه مدت، متوجه آن نشویم ولی در دراز مدت اثر خود را بگذارد.
کارکرد موسیقی در درمان نیز محدوده خاصّ زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلندمدت و بی‌پروای آهنگ‌های مختلف، بویژه آهنگ‌های پرتنش، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست. در مورد موسیقی و افزایش شیر گاو هم باید گفت: همان دانشمندانی که افزایش شیر گاو را براثر موسیقی اثبات کرده‌اند بعدها پائین بودن کیفیّت آن شیر وشیری را که غیر طبیعی دوشیده شود اثبات کرده‌اند.
[۵۰] طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶، ص۸۸.
[۵۱] طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶، ص۹۲.
هم چنین عمرگاوها پائین‌تر آمده است. در نهایت می‌توان گفت: ممکن است موسیقی دارای اثرات مثبتی برای انسان باشد ولی آیا باید فقط به اثرات مثبت آن نگاه کرد؟ در مورد شراب هم قرآن، فرموده: منافعی برای مردم دارد.و شاید هم حتّی در برخی مراکز، تجویز شود ولی قرآن در ادامه می‌فرمایدکه ضرر وگناهش بزرگتر از نفعش هست. لذا هرآن چه را اگر چه دارای منافعی نیز باشد نمی‌توان مطلقاً مفید دانست و باید جنبه‌های دیگر آن را نیز در نظرگرفت. و بالاخره این که نمی‌توان منکر تاثیر موسیقی و حتّی لذّت موسیقی شد و این مسئله، حل شده است ولی بحث اصلی راجع به آن دسته ازموسیقی‌هایی بود که هم ازنگاه شرع و هم ازنگاه دانشمندان مذمّت شده بود که در اثر تخریبی چنین موسیقی جای تردید نیست و عمده مضرّاتی هم که گفته شد به همین قسم از موسیقی بر می‌گردد. یک نکته نیز حائز اهمیّت می‌باشد وآن این که اگرچه در این مقاله از زاویه فقهی کمتر به این مسئله توجّه شد ولی باید دانست که آن چه راکه شرع از آن نهی کرده حتّی اگر از لحاظ علم تجربی عکس آن اثبات شود نباید فریب خورد و امرشرع را غیرعلمی قلمدادکرد بلکه باید تابع محض دستورات الهی بود حال علم، آن را اثبات کند یا نه. و اما در مورد دیگرموسیقی‌ها همان طورکه ملاحظه شد عدّه‌ای این گونه موسیقی را نیز ردکردند ولی درمقابل، عدّه‌ای نیز به چنین موسیقی خرده نگرفته و حتّی برخی از آن استقبال کرده‌اند.


واقعیّت این است که اظهارنظر در مورد استفاده ازموسیقی، کارهرکسی نیست و باید به متخصّص آن در این باب رجوع کرد و لیکن آنچه ازگفتار بزرگان با وجود اختلافات دراین مسئله می‌توان به دست آورد این است که می‌توان از موسیقی در مسیر صحیح آن استفاده کرد وآن را به طور مطلق طرد نکرد. ازطرفی درکلام رهبرمعظّم انقلاب ازموسیقی به عنوان هنری که تلفیقی از دانش،‌ اندیشه و فطرت خدادادی است تعبیر می‌شود و پایه آن پایه الهی دانسته می‌شود.
[۵۳] قدّوسی‌زاده، حسن، نکته‌های ناب، چاپ۷، دفترنشرمعارف، بی‌جا، ۱۳۸۸، ج۲، ص۱۰۵.
لذا می‌توان از این هنر برخاسته از فطرت خدادادی استفاده بهینه کرد. ازطرف دیگر، امروزه دنیای غرب و استعمارگر از این هنر متعالی در راستای اهداف سوء خود، استفاده ابزاری زیادی کرده و برای پیاده کردن اهداف شوم خود از این راه به عنوان یکی ازمؤثّرترین راه‌ها برای تاثیرگذاری بر روی جوانان بهره‌های فراوانی برده است و تا حدود بسیارزیادی نیز از آن نتیجه گرفته ولیکن متاسفانه در کشورهای درحال توسعه وکشورهای شرق این مسئله مورد غفلت قرار گرفته وآنها فقط به عنوان بازیگر برای کارگردانان اصلی ایفای نقش می‌کنند و در واقع آنان پذیرنده آن چیزهایی هستند که به آنها القا و قالب می‌شود وازخودشان در ین زمینه‌ها تولیداتی ندارند.
لذا این گونه کشورها نیز می‌توانند با استفاده مطلوب از این هنر وتولید موسیقی‌های مناسب و دارای محتوا از آن به عنوان یکی از راه‌های انتقال مفاهیم و فرهنگ خود استفاده کنند. چه این که به لحاظ علمی، صوت و موسیقی نوعی موج است و موج نیز یکی از راه‌های انتقال انرژی شناخته شده است که البتّه در رابطه با انتقال انرژی واستفاده از این روش بحث گسترده‌ای نیاز است و از حوصله بحث، خارج است. به هرحال بحث موسیقی از دورترین زمان‌ها مطرح بوده است. دردوران پیامبران و بعد از آن دوره، در دوران ائمّه ‌(علیهم‌السّلام) وتا به امروز ادامه داشته است و این گونه نیست که یک بحث تازه مطرح شده باشد. در این باب، اقوال زیادی نیز مطرح است که در این مقاله سعی شد در حدّ وسع، به این بحث پرداخته شود و از مطرح نمودن جنبه‌های دیگر موسیقی به دلیل عدم گنجایش این نوشتار صرف‌نظر شد. امید است خداوند متعال، ما را عالم وعامل به وظایف قرار دهد.


۱: قرآن مجید، عثمان طه، چاپ۸، ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای، انتشارات پارسایان، قم، ۱۳۸۶.
۲: جعفری، محمد تقی، علّامه، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵.
۳: شریعت موسوی، مصطفی، آیت الله، نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنّت، چاپ اول، نشراسماعیلیان،
بی جا، ۱۳۷۲.
۴: طباطبائی، محمدحسین، علّامه، ترجمه تفسیر‌المیزان، چاپ ۲۱، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، جلد ۱۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بهار۸۵.
۵: طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶.
۶: عاملی، محمد بن حسن، شیخ حر، وسائل‌الشّیعه، بی چا، جلد۵ و۱۲، نشرمکتبه الاسلامیّه، تهران، ۱۳۸۲.
۷: عبداللّهی خوروش، حسین، تاثیرموسیقی براعصاب وروان، چاپ۹، نشربادران، اصفهان، ۱۳۸۷.
۸: فاضل لنکرانی، محمد، آیت‌الله العظمی، جامع‌المسائل، چاپ دوم، جلد۲، بی نا، بی جا، ۱۳۷۵.
۹: فیض مشکینی، علی اکبر، آیت الله، نصایح، چاپ۱۸، ترجمه آیت‌الله احمدجنّتی، دفترنشرالهادی، قم، ۱۳۷۸.
۱۰: قدّوسی‌زاده، حسن، نکته‌های ناب، چاپ۷، جلد۲، دفترنشرمعارف، بی جا، ۱۳۸۸.
۱۱: کلینی، محمد بن یعقوب، ابوجعفر، کافی، چاپ اول، جلد۶، نشرمؤسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۴.
۱۲: موسوی خمینی، روح الله، رهبرکبیرانقلاب، صحیفه نور، چاپ دوم، جلد۵، تهران، ۱۳۷۱ وجلد۷، سازمان چاپ وانتشارات، تهران ۱۳۷۲.
۱۳: مطهری، مرتضی، آیت الله، تعلیم و تربیت دراسلام، چاپ۲۷، انتشارات صدرا، قم، ۱۳۷۵.
۱۴: مجلسی، محمدتقی، علّامه، بحارالانوار، چاپ سوم، جلد۷۱ و جلد۷۹، بی نا، بیروت لبنان، ۱۴۰۳ه. ق.
۱۵: معین، محمّد، دکتر، فرهنگ فارسی معین، چاپ دوم، جلد۴، نشرثامن، تهران، ۱۳۸۶.
۱۶: محمدی نیا، اسدالله، بهشت جوانان، چاپ اول، انتشارات سبط اکبر، بی جا، بی تا.
۱۷: محمودی، سیدمحسن، مسائل جدیدازدیدگاه علما و مراجع تقلید، چاپ۳، نشرناصر، قم، ۱۳۷۹.


۱. شریعت موسوی، مصطفی، نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، به نقل از نفائس الفنون، محمد بن محمودآملی، ج۳، ص۸۳.
۲. اولیایی، احمد، نگاهی به موسیقی، ص۹.
۳. معین، محمّد، فرهنگ فارسی معین، ج۴، ص۳۰۳۱.
۴. حسینی خامنه‌ای، سیدعلی، اجوبه‌الاستفتائات، ص۲۵.    
۵. محمودی، محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ص۴۹.
۶. فاضل لنکرانی، محمد، جامع‌المسائل، م۹۷۴-۹۷۸، ص۲۵۲.    
۷. استفتائات مراجع.
۸. عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۲۳۱، ح۲۸.    
۹. عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۲۳۳.    
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۴۳۱، ح۳.    
۱۱. جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی وروانی، ص۱۱۷-۱۱۸.
۱۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۶.    
۱۳. قدوسی، حسن، نکته‌های ناب، ص۱۰۲.
۱۴. عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشّیعه، ج۱۲، باب۹۹، ص۲۲۶، ح۷.    
۱۵. مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج۷۹، باب۹۹، ص۲۴۷، ح۲۶.    
۱۶. طباطبائی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۰۷.
۱۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۴۳۲، ح۱۰.    
۱۸. فیض مشکینی، علی اکبر، نصایح، ترجمه آیت‌الله احمدجنّتی، ص۱۳۴.
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۷۴.    
۲۰. عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، کتاب تجارت، باب۱۰۰، ج۱۲، ص۲۳۲، ح۲.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۴۳۴، ح۱۷.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، باب۸۱، ص۳۳۱، ح۴.    
۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۰۶.    
۲۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۰۶.    
۲۵. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۷۲.    
۲۶. شریعت موسوی، مصطفی، نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، ص۲۲۷.
۲۷. عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، کتاب تجارت، باب ۱۰۰، ج۱۲، ص۲۳۲، ح۱.    
۲۸. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۴۳۳، ح۱۴.    
۲۹. محمدی‌نیا، اسدالله، بهشت جوانان، ص۳۵۹.
۳۰. شریعت موسوی، مصطفی، موسیقی از نظر دین ودانش، ص۲۰.
۳۱. کیهان شماره ۶۲۶۵.
۳۲. طاهری، مهدی، سلامتی و طول عمر دراحکام اسلام، ص۸۴.
۳۳. جعفری، محمدتقی، تاثیر موسیقی براعصاب وروان، ص۶۲.
۳۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۴۳۳، ح۱۵.    
۳۵. عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۲، باب۹۹، ص۲۲۵، ح۱.    
۳۶. شریعت موسوی، مصطفی، آیت الله، نظری به موسیقی از طریق کتاب وسنّت، چاپ اول، نشراسماعیلیان، بی جا، ۱۳۷۲، ص۳۶.
۳۷. طاهری، مهدی، سلامتی و طول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶، ص۸۲-۸۳.
۳۸. جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۷۳ به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره۱۲۷۵۴.
۳۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۴۳۳، ح۱۵.    
۴۰. عاملی، محمد بن حسن، شیخ حر، وسائل‌الشّیعه، ج۱۲، باب۹۹، ص۲۲۵، ح۱.    
۴۱. سعدی حسنی، تاریخ موسیقی ـ عبداللهی خوروش، حسین، تاثیر موسیقی براعصاب وروان.
۴۲. جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۴۷-۱۴۸.
۴۳. جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۵۳-۵۴.
۴۴. موسوی خمینی، روح الله، صحیفه نور، ج۸، ص۱۹۸-۱۹۷.    
۴۵. قدّوسی‌زاده، حسن، نکته‌های ناب، چاپ۷، دفترنشرمعارف، بی‌جا، ۱۳۸۸، ج۲، ص۱۰۳.
۴۶. جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسه تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵، ص۵۶ـ۵۷.
۴۷. هیل، ناپلئون، راه توانگری، ترجمه علی تعاونی، ص۸۶.
۴۸. مجله دیمانش ایلوستر، چاپ پاریس، شماره۶۳۰.
۴۹. عبداللّهی خوروش، حسین، تاثیرموسیقی براعصاب وروان، چاپ۹، نشربادران، اصفهان، ۱۳۸۷، ص۳۲.
۵۰. طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶، ص۸۸.
۵۱. طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶، ص۹۲.
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۵۳. قدّوسی‌زاده، حسن، نکته‌های ناب، چاپ۷، دفترنشرمعارف، بی‌جا، ۱۳۸۸، ج۲، ص۱۰۵.



سایت راسخون، برگرفته از مقاله «پژوهشی در موسیقی و اثرات آن (۱)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۴/۷.    
سایت راسخون، برگرفته از مقاله «پژوهشی در موسیقی و اثرات آن (۲)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۴/۷.    



جعبه ابزار