آرزوهای انبیا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلمه «تمنى» به معناى این است که
آدمی آنچه را آرزو دارد و دوستش مى دارد موجود و محقق
فرض کند، و کلمه امنیة به معنای
آرزو است؛ خداوند در قرآن کریم فرموده است: ما هیچ
پیغمبر و رسولى را قبل از تو نفرستادیم مگر اینکه هر وقت آرزویى کرد، و رسیدن به محبوبى را که یا پیشرفت دینش بود،
شیطان در امنیه او
القاء مى کرد، ولى سرانجام خداوند آن
دخل و تصرفات شیطانى را
نسخ و زایل نموده آیات خودش را حاکم مى نمود و کوشش پیغمبر و یا رسولش را به نتیجه مى رساند و حق را
اظهار مى نمود و خدا دانا و فرزانه است.
در قرآن کریم کوشش شیطان برای منحرف کردن آرزوهای انبیا چنین بیان شده است: «وما ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا اذا تمنی القی الشیطـن فی امنیته...» ما هیچ رسول و پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هر گاه
آرزو میکرد (و طرحی برای پیش برد اهداف الهی خود میریخت) شیطان القائاتی در آن میکرد... .
کلمه «تمنى» به معناى این است که
آدمی آنچه را آرزو دارد و دوستش مى دارد موجود و محقق
فرض کند، حال چه اینکه ممکن هم باشد یا نباشد، مثل اینکه یک مرد
فقیر آرزو مى کند توانگر شود، یا کسى که بى اولاد است آرزو مى کند صاحب
فرزند باشد، یا هر انسانى آرزو مى کند فنا ناپذیر و جاوید باشد یا دو بال داشته باشد و با آنها پرواز کند آن صورت خیالى که تصورش را مى کند و از تصور آن لذت مى برد، آن را امنیة (آرزو) مى گویند. و
اصل در معناى این کلمه (منى) - به فتح میم و سکون نون - است که به معناى فرض و
تقدیر است . بعضى از
اهل فن گفته اند: این کلمه گاهى به معناى
قرائت و تلاوت مى آید، مثلا وقتى گفته مى شود (تمنیت الکتاب) معنایش این است که کتاب را خواندم . و معناى (القاء در امنیة) این است که در آرزوى او دخل و
تصرف کند، تا آن را از سادگى و صرافت در آورده ، فاسدش کند.
و معناى آیه بنا بر معناى اول که تمنى آرزوى قلبى باشد این مى شود: ما هیچ
پیغمبر و رسولى را قبل از تو نفرستادیم مگر اینکه هر وقت آرزویى کرد، و رسیدن به محبوبى را که یا پیشرفت دینش بود، و یا جور شدن اسباب پیشرفت آن بود، و یا
ایمان آوردن مردم به آن بود، فرض مى نمود، شیطان در امنیه او
القاء مى کرد و در آرزویش دست مى انداخت ، به اینطور که مردم را نسبت به دین او
وسوسه مى کرد و ستمکاران را علیه او و
دین او تحریک مى نمود و مفسدین را
اغواء مى کرد و بدین وسیله آرزوى او را فاسد و سعى او را بى نتیجه مى ساخت ، ولى سرانجام خداوند آن دخل و تصرفات شیطانى را
نسخ و زایل نموده آیات خودش را حاکم مى نمود و کوشش پیغمبر و یا رسولش را به نتیجه مى رساند و حق را
اظهار مى نمود و خدا دانا و فرزانه است .و بنا بر معناى دوم آن (یعنى قرائت و
تلاوت )، معناى آیه چنین مى شود: ما قبل از تو هیچ پیغمبر و رسولى نفرستادیم مگر آنکه وقتى چیزى از آیات خدا را مى خوانده
شیطان شبهه هایى گمراه کننده به دلهاى مردم مى افکند و ایشان را وسوسه مى کرد تا با آن آیات
مجادله نموده ایمان مؤمنین را فاسد سازد ولى خداوند آنچه از شبهات که شیطان به کار مى برد باطل مى کرد و پیغمبرش را موفق به رد آنها مى فرمود و یا آیه اى نازل مى کرد تا آن را رد کند.
کوشش شیطان برای منحرف کردن آرزوهای انبیا با یاری خداوند بی اثر شد: «وما ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا اذا تمنی القی الشیطـن فی امنیته فینسخ الله ما یلقی الشیطـن ثم یحکم الله ءایـته...» ما هيچ رسول و پيامبري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هر گاه آرزو ميكرد (و طرحي براي پيش برد اهداف الهي خود ميريخت) شيطان القائاتي در آن ميكرد، اما خداوند القائات شيطان را از ميان ميبرد سپس آيات خود را
استحکام ميبخشيد... .
در جمله «فینسخ اللّه ما یلقى الشیطان ثم یحکم اللّه آیاته» التفاتى از
تکلم با غیر به
غیبت به کار رفته ، اول فرموده (ما نفرستادیم) و در آخر فرموده (خدا نسخ مى کند) و وجه این
التفات این است که عنایت به ذکر و نام خدا و
اسناد نسخ و احکام به قادر على الاطلاق را برساند. و به عین همین جهت بار دیگر
لفظ جلاله را تکرار مى کند وگرنه مى توانست بار دوم
ضمیر آن را به کار ببرد و بلکه باید به کار مى برد و قاعده آن را
اقتضاء مى کرد ولى ضمیر به کار نبرده وضع اسم در جاى ضمیر کرده .
و نیز از همین باب است که لفظ شیطان را دوباره آورده ، با اینکه مى توانست و بلکه لازم بود ضمیر آن را به کار برد، و این بدان جهت است که
اشاره به این نکته کرده باشد که القاء کننده که شیطان است خداوند هیچ اعتنایى به او و به
کید او ندارد.
خدا آنچه را که شیطان القاء مى کند نسخ نموده سپس آیات خود را در دلها جایگزین مى کند تا القاآت شیطان را مایه
آزمایش بیمار دلان و سنگدلان قرار داده و تا کسانى که
علم روزیشان شده با این نسخ و
احکام بفهمند که آنچه رسول یا نبى آرزویش را مى کردند،
حق و از ناحیه پروردگارت بوده ، چون مى بینند که القاآت شیطان
باطل شد پس به آن پیغمبر و یا نبى ایمان مى آورند و در نتیجه دلهایشان در برابر او نرم و
خاشع مى شود.
بی اثر شدن کوشش شیطان برای منحرف کردن آرزوهای انبیا، جلوهای از
علم و
حکمت خداوند متعال است: وما ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا اذا تمنی القی الشیطـن فی امنیته فینسخ الله ما یلقی الشیطـن ثم یحکم الله ءایـته والله علیم حکیم.
القاآت شیطانى که زمینه را علیه حق و اهل حق
تباه و خراب مى کند و در نتیجه زحمات
انبیاء و رسل را باطل نموده ، نمى گذارد
اثر خود را ببخشد هر چند مستند به خود شیطان است و لیکن در عین حال مانند سایر آثار چون در
ملک خدا قرار دارد، بدون
اذن او اثر نمى کند، همچنانکه هیچ مؤثرى اثر نمى کند و هیچ فاعلى بدون اذن او عملى انجام نمى دهد مگر آنکه به همان مقدار
دخالت اذن مستند به او شود و آن مقدار که مستند به او مى شود داراى
مصلحت و هدف شایسته است . و به همین جهت خداى
سبحان در آیه مورد بحث مى فرماید: این القاآت شیطانى خود مصلحتى دارد و آن این است که مردم عموما به وسیله آن آزمایش مى شوند، و آزمایش، خود از نوامیس عمومى الهى است که در عالم انسانى جریان دارد، چون رسیدن افراد سعید به
سعادت و اشقیاء به
شقاوت ، محتاج به این
ناموس است ، باید آن دو دسته
امتحان شوند، دسته سوم هم که منافقینى بیمار دلند، به طور خصوص در آن بوته قرار گیرند چون رسیدن اشقیاء به کمال شقاوت خود از
تربیت الهیه اى است که در نظام خلقت مورد نظر است ، همچنانکه خودش فرمود: «کلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربک و ما کان عطاء ربک محظورا» (هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت بهره و کمک میدهیم، و عطای پروردگارت هرگز از کسی
منع نشده است.)
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «آرزوهای انبیا ».