آیه مودت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیه ۲۳
سوره شوری به نام آيه مودت معروف است. این آیه
از آیاتی است که بر فضیلت
اهل بیت پیامبر (علیهمالسّلام) و موقعیت ویژه آنان دلالت دارد.
جمله «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، که به آیه مودت موسوم است
از آیاتی است که بر فضیلت
اهل بیت پیامبر (علیهمالسّلام) و موقعیت ویژه آنان دلالت دارد. تمام مفسران
شیعه و جماعتی
از مفسران
اهل تسنن «القربی»
در این
آیه را به خویشان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تفسیر کرده و این آیه را
از فضائل اهل بیت (علیهمالسّلام) آن حضرت به شمار آوردهاند.
روایات شیعه و سنی گویای آن است که منظور
از «القربی»
در این آیه، چهار نفر
علی و
فاطمه و
حسن و
حسین (صلواتاللهعلیهم) است. و
در برخی روایات به نه امام معصوم (علیهمالسّلام) پس
از ایشان نیز تطبیق شده است که میتوان گفت آن چهار نفر تنزیل و مصادیق زمان نزول آیه و آن نه امام تاویل و مصادیق آینده آیه بودهاند. بر این اساس، این آیه دلیل وجوب مودت آن چهارده نفر بر عموم
مؤمنان است. البته، فایده این مودت به خود مؤمنان عاید میشود؛ زیرا این مودت زمینه ساز هدایت آنان و مصون ماندن آنان
از هر نوع ضلالت است. برخی، وجوه دیگری را
در معنای مستثنای این آیه بیان کردهاند که آن وجوه هم با مفردات و ظاهر آیه کریمه مخالف است و هم با روایاتی که
در تفسیر «القربی» وارد شده، ناسازگار است.
«قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»
بگو: بر این (رساندن پیام)
از شما مزدی درخواست نمیکنم، جز دوستی با خویشانم.
این جمله بخشی
از آیه ۲۳ سوره «شوری» است که به لحاظ اشتمال آن بر کلمه «المودة»، آیه «مودت» نامیده میشود؛
از جمله آیاتی است که بر فضیلت اهل بیت پیامبر و موقعیت ویژه آنان دلالت دارد و برخی آن را یکی
از ادله امامت
امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) به شمار آوردهاند.
علامه حلی (حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی رحمهالله، متوفای ۷۲۶)
در نهج الحق عنوان «آیة المودة» را
در مورد این آیه به کار برده و آن را چهارمین آیه دال بر
امامت حضرت علی (علیهالسّلام) قرارداده و
در ذیل آن فرموده است: جمهور (اهل تسنن)
در صحیحین (
صحیح بخاری و
صحیح مسلم) و
احمد بن حنبل در مسندش و
ثعلبی در تفسیرش
از ابن عباس نقل کردهاند که فرمود: وقتی آیه «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» نازل شد، گفتند: ای رسول خدا، خویشانی که مودتشان بر ما
واجب است چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسلام). و وجوب مودت مستلزم وجوب اطاعت است.
گرچه تمام مفسران شیعه و جماعتی
از مفسران اهل تسنن «القربی»
در این آیه را به خویشان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تفسیر کرده و این آیه را
از فضایل اهل بیت آن حضرت به شمار آوردهاند و دلالت آن بر وجوب مودت با اهل بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشکار و غیرقابل انکار است، ولی
از آن جا که برخی وجوه دیگری را نیز
در تفسیر آن ذکر کردهاند و ممکن است برای برخی منشا تردید
در دلالت آیه گردد، لازم مینماید
در قسمت مستثنای آیه پژوهشی انجام گیرد و با دقت
در مفردات آیه و خصوصیات آن و با توجه به روایاتی که
در تفسیر آن وارد شده، معنای آیه تبیین و وجوهی را که
در معنای آن ذکر کردهاند، بررسی شود.
وجوهی را که
در معنای مستثنای این آیه ذکر کردهاند عبارت است
از:
۱. «بر این تبلیغ مزدی
از شما درخواست نمیکنم، جز دوستی با خویشاوندان نزدیکم.» این وجه
از امام علی بن الحسین و
امام محمدباقر و
امام جعفر صادق (علیهماالسّلام) و
سعید بن جبیر و سدی و
عمرو بن شعیب نقل شده و تمام مفسران شیعه و جماعتی
از مفسران اهل تسنن آن را اختیار کردهاند. (
شیخ طوسی فرموده است: «فقال علی بن الحسین (علیهالسّلام) و سعید بن جبیر و عمرو بن شعیب معناه "ان تودوا قرابتی" و هوالمروی عن ابی جعفر و ابی عبدالله علیهما السلام» و پس
از ذکر دو وجه دیگر
در معنای آن فرموده است: «والاول هوالاختیار عندنا و علیه اصحابنا.»
آلوسی، یکی
از مفسران معروف اهل تسنن، گفته است: «و ذهب جماعة الی ان المعنی لا اطلب منکم اجرا لا محبتکم اهل بیتی و قرابتی و فی البحر (البحر المحیط فی التفسیر) انه قول ابن جبیر و السدی و عمرو بن شعیب»
ابوحیان اندلسی پس
از ذکر این
معنا، گفته است: علی بن حسین بن علیبنابیطالب این
معنا را فرموده و
در هنگام اسیری به
شام به این آیه استشهاد کرده است و این، سخن ابن جبیر، سدی و عمرو بن شعیب است.
ابوالفتوح رازی گفته است: عبدالله بن عباس و سعید بن جبیر و عمرو بن شعیب و ابوجعفر و ابوعبدالله (علیهماالسّلام) گفتند:
معنا آن است که من
از شما هیچ مزد طمع ندارم، الا آن که اهل البیت و خویشان مرا دوست دارید.
۲. «مزدی
از شما درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن تقرب به
خدا؛ یعنی دوست داشته باشید که با انجام
عمل صالح و اطاعت فرمان خدا، به خدا تقرب بجویید» این وجهی است که گروهی آن را
از حسن بصری نقل کردهاند.
۳. «مزدی
از شما نمیخواهم، جز دوست داشتن من به خاطر قرابتی که بین من و شما وجود دارد.» این وجهی است که
از ابن عباس،
قتاده،
مجاهد، سدی،
ضحاک،
ابن زید و
عطاء بن دینار نقل شده است.
۴. «هر سه وجه مزبور
در معنای آیه کریمه صحیح است.» این وجهی است که
از کلام میبدی استفاده میشود؛ زیرا پس
از ذکر سه وجه یاد شده، گفته است: «والمعنی الصحیح فی الایة ما ذکرناه من اقاویل السلف».
۵. «
از شما بر این تبلیغ مزدی نمیخواهم، جز این که بعضی
از شما بعضی دیگر را دوست بدارد و با خویشاوندانتان صله و ارتباط داشته باشید.» این وجه را
شیخ طوسی با عنوان «قال بعضهم» ذکر
و
ابو حیان و آلوسی
از عبدالله بن قاسم نقل کردهاند.
۶. «
از شما مزدی نمیخواهم، جز این که با
عمل صالح و اطاعتها به خدا تقرب بجویید.» این
معنا گرچه به معنای دوم نزدیک است، ولی غیر آن است و
از اینرو، شیخ طوسی آن را غیر
از معنای دوم به شمار آورده و
از آن با تعبیر «قال آخرون» یاد نموده
و آلوسی آن را
از عبد بن حمید
از حسن نقل کرده است.
معنای صحیح آیه کریمه همان وجه اول است؛ زیرا این
معنا، هم با ظاهر مفردات آیه کریمه سازگار است و هم با روایاتی که
در بیان معنای «القربی»
در کتابهای شیعه و سنی آمده، هماهنگ میباشد. بر این مدعا،
از دو طریق میتوان استدلال کرد:
«المودة» به نظر برخی
از لغتدانان،
مصدر و به نظر برخی
از آنان،
اسم مصدر است
و به معنای «محبت»
و «دوست داشتن»
آمده و برای بعضی
از همخانوادههای آن مانند «ودادة» و فعلی که
از آن اشتقاق میشود، معنای تمنی و آرزوی چیزی را داشتن نیز ذکر شده است.
به نظر میرسد به لحاظ آن که
در متعلق این آیه کریمه، «فی» وجود دارد، اسم مصدر و به معنای محبت و دوستی است و الف و لام آن نیز الف و لام جنس است؛ زیرا اصل
در الف و لام، جنس بودن است، مگر این که قرینهای بر خلاف آن باشد که
در این جا وجود ندارد.
کلمه «فی»
از حروف جاره است و معانی متعددی همچون ظرفیت، مصاحبت، استعلا، تعلیل، معنای باء، معنای «الی»، معنای «من»، مقایسه، تعویض و تاکید برای آن ذکر شده.
البته معنای غالب آن ظرفیت است، ولی ممکن است به لحاظ مناسبت متعلق و مدخول آن گفته شود:
در اینجا، به معنای مصاحبت یا «الی» است، ولی با توجه به آنچه
زمخشری در این مورد اظهار داشته بعید نیست که
در اینجا نیز به همان معنای ظرفیت باشد، وی میگوید: اگر بگویی چرا گفته نشده است: «الا مودة القربی» یا «الا المودة للقربی» و معنای «الا المودة فی القربی» چیست، میگویم: آنان مکان برای مودت و مقری برای آن قرار داده شدهاند؛ مثل اینکه بگویی: «لی فی آل فلان مودة»؛ برای من
در فلان خانواده مودتی است. باز
در توضیح گفته است: «فی» مانند لام
در «المودة للقربی» متعلق به مودت نیست، متعلق به محذوف است و تقدیر آن «الا المودة ثاتبة فی القربی و متمکنة فیها» است؛
یعنی جزآن که درخواست میکنم مودتی را که ثابت
در نزدیکان من و مکان یافته
در آنها باشد.
فیومی در مصباح، «قربی» و «قربة» و «قرابت» و «قرب» را مصدر «قرب» دانسته است و سپس
در بیان فرق این کلمات میگوید: قرب
در مورد مکان گفته میشود و قربت
در مورد منزلت و «قربی» و «قرابت»
در مورد رحم و خویشاوند به کار میرود
و
در جمهره نیز «قریب شخص» به نزدیک وی
از لحاظ نسب مادری یا پدری
معنا شده است
و
در منتهی الارب نیز به «نزدیک» و «خویش» ترجمه گردیده است.
از آنچه نقل شد، نتیجه گرفته میشود که «قربی» مصدر است و به معنای نزدیکی
در نسب و رحم میباشد. پس
در صورتی که به معنای خویشاوند و شخص نزدیک
در نسب به کار رود، نیاز به تقدیر دارد و همچنین برای افاده معنای جمع - یعنی خویشاوندان و نزدیکان - نیاز به تقدیر پیشوندی مانند «اولو» دارد تا به کمک آن، معنای جمع را افاده نماید، ولی
ابن منظور به نقل
از تهذیب
در جمع «قریب»،
در مورد
زنان، «قرائب» و
در مورد مردان، «اقارب» را ذکر میکند و میگوید: اگر «قربی» گفته شود نیز جایز است.
از این گفته، استفاده میشود که بدون تقدیر نیز ممکن است به معنای نزدیکان و خویشاوندان باشد، ولی چون معنایی است غیر مشهور، نیاز به قرینه دارد.
الف و لام
در «القربی» نیز با قطع نظر
از روایات، ظهور دارد که الف و لام جنس است، ولی با توجه به روایاتی که «القربی» را به افراد خاصی مخصوص میکند، ممکن است گفته شود: الف و لام آن عهد است و اشاره دارد به افرادی که بین خدای متعال و نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معهود و شناخته شده بودهاند و ما برای شناختن آن افراد باید به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یا سخنان آن حضرت مراجعه نماییم. البته این
در صورتی است که روایات بر
اختصاص و انحصار «القربی» به افراد خاص دلالت داشته باشد و
در غیر این صورت، منافاتی ندارد که الف و لام جنس باشد و آیه مطلق نزدیکان حضرت را شامل شود و روایات هم افراد برجستهای
از آنان را یادآور گردد.
در جملهای که مشتمل بر استثنا باشد، فعل متعلق به آنچه پس
از استثنا آمده همان فعلی است که پیش
از آن وجود دارد، با این تفاوت که
از نظر نفی و اثبات، عکس یکدیگرند. بنابراین، فعل متعلق به «المودة» همان فعل «اسالکم» است که
در جمله مستثنا منه به صورت منفی آمده و به قرینه این که گوینده این کلام و درخواست کننده مودت، نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، به مناسبت حکم و موضوع، استظهار میشود که مقصود
از «القربی» خویشاوندان و نزدیکان آن حضرت است؛ زیرا مودت آنان مناسبت دارد که اجر
تبلیغ آن حضرت قرار گیرد، هرچند استثنا منقطع باشد و
اجر، هم اجر مجازی باشد که نفعش به آن حضرت باز نگردد. اما مودت هر کس با خویشاوندان خود - که به اصطلاح، «
صله رحم» نامیده میشود - مناسبتی ندارد که اجر تبلیغ آن حضرت قرار گیرد.
با بیان مزبور، آیه کریمه ظهور پیدا میکند
در این که مورد درخواست، مودت به نزدیکان نسبی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد، اما این که مقصود مطلق نزدیکان نسبی آن حضرت است یا افراد خاصی
از آنهاست، مطلبی است که پس
از مراجعه به روایات، میتوان درباره آن نظر داد. بلی، با قطع نظر
از روایات اطلاق، آیه شریفه شامل همه خویشاوندان نزدیک آن حضرت میشود.
روایات فراوانی
از طریق شیعه و سنی
در معنای این آیه کریمه و بیان مقصود
از «القربی»
در بسیاری
از کتابهای حدیث و تفسیر وجود دارد که توجه به آن روایات هرگونه شبهه و تردیدی را نسبت به مفاد آیه کریمه برطرف میکند. مرحوم آیة الله
سید شهابالدین مرعشی نجفی رحمهالله
در تعلیقه بر کتاب
احقاق الحق،
از ۴۶ نفر
از بزرگان
اهل سنت که روایات مربوط به این آیه کریمه را با سندهای متعدد
در کتابهای خود آوردهاند نام میبرد. (آن افراد نامبردگان ذیل میباشند:
۱.
احمد بن حنبل (متوفای ۲۴۱)
در فضائل الصحابه؛ ۲. بخاری (متوفای ۲۵۳ یا ۲۵۶)
در صحیح؛ ۳. محمدبن جریر
طبری (متوفای ۳۱۰)
در تفسیرش، ج؛ ۴.
حاکم نیشابوری (متوفای ۴۰۵)
در مستدرک؛ ۵. زمخشری (متوفای ۵۲۸)
در کشاف؛ ۶.
خوارزمی (متوفای ۵۶۸)
در مقتل الحسین علیهالسلام؛ ۷.
ابن اثیر (متوفای ۶۰۶)
در جامع الاصول؛ ۸.
فخر رازی (متوفای ۶۰۶)
در تفسیرش؛ ۹.
ابن بطریق (متوفای قرن ششم)
در العمدة؛ ۱۰.
محمد بن طلحه شافعی (متوفای ۶۵۴)
در کتاب
مطالب السؤول؛ ۱۱.
محمد بن یوسف گنجی در کفایة الطالب؛ ۱۲.
بیضاوی (متوفای ۶۸۳)
در تفسیرش؛ ۱۳.
محبالدین طبری (م ۶۹۴)
در ذخائر العقبی؛ ۱۴. علامه نسفی (م ۷۰۱)
در تفسیرش؛ ۱۵. حموینی (م ۷۲۲) بنابر نقل
کفایة الخصام؛ ۱۶. صاحب مناقب فاخره؛ ۱۷. نظامالدین قمی نیشابوری (م ۷۲۸)
در تفسیرش؛ ۱۸. ابوحیان (م ۷۲۴)
در بحرالمحیط؛ ۱۹.
ابن کثیر (م ۷۷۴) دمشقی
در تفسیرش؛ ۲۰.
هیثمی (متوفای ۸۰۷)
در مجمع الزوائد؛ ۲۱.
علاءالدین کوکنی (متوفای ۸۳۵)
در تفسیرش و تبصیرالرحمن؛ ۲۲.
ابن حجر عسقلانی (متوفای ۸۳۵)
در الکاف الشاف؛ ۲۳.
ابن صباغ مالکی در فصول المهمه؛ ۲۴.
سیوطی (متوفای ۹۱۱)
در الدرالمنثور؛ و الاکلیل، و احیاء المیت؛ ۲۵.
غیاثالدین خواندمیر (متوفای ۹۴۲)
در حبیب السیر؛ ۲۶. ابن حجر هیثمی (متوفای ۹۷۴)
در الصواعق المحرقه؛ ۲۷.
خطیب شریینی (متوفای ۹۷۷)
در تفسیر
سراج المنیر؛ ۲۸. العلامة البرکوی (متوفای ۹۸۱)
در شرح اربعین حدیث؛ ۲۹. میر محمد صالح کشفی
در مناقب مرتضوی؛ ۳۰. حمید بن احمد محلی
در حدائق الوردیه؛ ۳۱.
مولا حسین کاشفی در روضة الشهداء و
در مواهب؛ ۳۲. محمد بن عامر شبراوی (متوفای ۱۱۷۲)
در الاتحاف؛ ۳۳. شیخ محمد صبان (متوفای ۱۲۰۶)
در اسعاف الراغبین؛ ۳۴. شوکانی (متوفای ۱۲۵۰)
در فتح القدیر؛ ۳۵.
سید محمود آلوسی (متوفای ۱۲۷۰)
در روح المعانی؛ ۳۶. صاحب کتاب
ارجح المطالب، ص۶۲؛ ۳۷. شیخ سلیمان
قندوزی در ینابیع المودة؛ ۳۸. جمالالدین برزندی بنابر آنچه که
در فلک النجاة است؛ ۳۹.
طبرانی؛ ۴۰.
ابن ابی حاتم در تفسیرش؛ ۴۱. حاکم
در مناقب؛ ۴۲.
واحدی نیشابوری در الوسیط؛ ۴۳.
الحقانی ۴۴.
شبلنجی در نورالابصار؛ ۴۵. علامه
سیدصدیق حسنخان در هدایة السائل فی ادلة المسائل؛ ۴۶. شهابالدین حسینی الشافعی حضرمی
در رشفة الصادی؛ ۴۷. محمد محمود حجازی
در تفسیر الواضح؛ ۴۸. عبدالکافی حسنی تونسی
در سیف المسلول؛ ۴۹. علامه علوی
در کتاب قول المفصل؛
)
محدث خبیر،
سیدهاشم بحرانی رحمهالله، نیز
در کتاب غایة المرام، هفده روایت
از طریق عامه و ۲۲ روایت
از طریق خاصه
در این مورد نقل کرده است.
عالم بزرگ اهل تسنن، ابوالقاسم
حاکم حسکانی،
در کتاب
شواهد التنزیل ۲۲ روایت را
در ذیل این آیه کریمه گردآورده است که ۱۶
حدیث آن مناسب با معنای اول است؛ زیرا «القربی» را به خویشاوندان نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
معنا و بر آنها تطبیق داده است و
در ۷ حدیث به نام علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهماالسّلام) تصریح شده و
در پاورقی آن نیز ۲۵ روایت
در این مورد ذکر گردیده است.
در تفسیر
نورالثقلین نیز ۲۲ روایت
از کتابهای خاصه جمع آوری شده است.
که همه آنها با مضامین گوناگون دلالت میکند بر این که مقصود
از «القربی» اقربای نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و معنای صحیح
در تفسیر آیه کریمه، همان معنای اول است. اینک سه نمونه
از این روایات ذکر میشود:
احمد بن حنبل با سند متصل
از ابن عباس چنین روایت میکند: زمانی که «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» نازل شد، گفتند: ای رسول خدا، قرابت «خویشان نزدیک» تو، که مودت آنان بر ما واجب شده است، چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و پسرانشان.
این روایت
در تفسیر ثعلبی،
فرائد السمطین حموینی،
حلیة الابرار ابونعیم،
الفصول المهمة مالکی، و
المناقب المفاخرة فی العترة الطاهرة از کتابهای اهل تسنن و
مجمع البیان طبرسی رحمهالله نیز با اندک تفاوت
لفظی نقل شده است.
از این روایت به خوبی نمایان است که برای
مسلمانان آن زمان معلوم بوده مقصود
از «القربی»
در این آیه کریمه، قرابت (خویشان نزدیک) نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و سؤال آنان
از تعیین افراد آن بوده است و
از این که حضرت
در پاسخ سؤال آنان
در مقام بیان افرادی
از خویشاوندان خود، که
در این آیه منظورند، فقط همان چهار بزرگوار را نام میبرد، معلوم میشود که
در این آیه
از خویشاوندان حضرت
در آن زمان خصوص آن چهار نفر مراد بودهاند و به اصطلاح، روایت، به اطلاق مقامی دلالت میکند که جز آن چهار نفر هیچ
یک از خویشاوندان حضرت که
در آن زمان موجود بودهاند مشمول این آیه کریمه نبودهاند؛ زیرا اگر غیر
از آنان شخص دیگری
از افراد موجود
در آن زمان مراد میبود، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نام او را نیز ذکر میفرمود و با توجه به این بیان دلالت روایت بر صحت معنای اول آشکار میباشد.
شیخ کلینی رحمهالله با سند صحیح
از اسماعیل بن عبدالخالق چنین روایت میکند: ابوعبدالله (امام جعفر صادق علیهالسلام)
در حالی که من میشنیدم، به ابوجعفر احول فرمود:
از بصره آمدی؟ گفت: بلی... فرمود: اهل بصره درباره آیه «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» چه میگویند؟ گفتم: فدایت شوم! آنها میگویند که این آیه برای اقارب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. فرمود:
دروغ گفتهاند؛
در خصوص ما اهل بیت (علی و فاطمه و حسن و حسین، اصحاب کساء علیهمالسلام) نازل شده است.
این روایت را
حمیری در قرب الاسناد نیز بدون
لفظ «خاصة» ذکر نموده است
و دلالت آن بر حصر
از روایت پیشین آشکارتر است؛ زیرا با صراحت، شمول آیه
از سایر اقارب نفی شده و تصریح به نام «اصحاب کساء» به دنبال ضمیر «نا» و کلمه «اهل بیت» مانع شمول آن دو کلمه نسبت به سایر امامان (علیهمالسّلام) است.
محمد بن یعقوب کلینی رحمهالله با سند متصل
از عبدالله بن عجلان روایت کرده است: ابوجعفر (امام محمد باقر علیهالسلام)
در مورد قول خدای تعالی (قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) فرمود: ایشان همان امامان هستند.
احمد بن محمد برقی رحمهالله
در کتاب
محاسن، این روایت را چنین آورده است: ... ایشان همان امامانی هستند که
صدقه نمیخورند و برای آنان
حلال نیست.
مقصود
از امامان
در این دو حدیث، امامان معصوم (علیهمالسّلام) هستند و این دو روایت با صراحت، تعمیم «القربی» به سایر امامان معصوم (علیهمالسّلام) را اثبات میکند. جمع بین این روایات و روایاتی که بر حصر «قربی»
در چهار نفر (علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام) دلالت میکرد، به این صورت است که
در زمان نزول آیه شریفه، خصوص آن چهار بزرگوار مصداق آیه کریمه بودهاند، ولی پس
از آن آیه کریمه بر امامان دیگر نیز تطبیق و تاویل شده و - به اصطلاح - تنزیل آیه کریمه خصوص آن چهار نفر و تاویل آن سایر امامان معصوم (علیهمالسّلام) است.
به هر حال،
از این روایات و سایر روایاتی که
در این مورد وجود دارد، به خوبی استفاده میشود که مقصود
از «القربی»
در این آیه کریمه، امامان معصوم (علیهمالسّلام) است و مودت آنان بر همه مسلمانان واجب میباشد.
بخاری و مسلم هر دو
در صحیح خویش نقل کردهاند که
سعید بن جبیر «القربی» را به قربای
آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تفسیر و تاویل کرده است.
در تفسیر ثعلبی و الفصول المهمه مالکی و المناقب
ابن مغازلی نقل شده که ابن عباس
در ذیل این آیه کریمه فرموده است: مودت برای آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
مقصود
از کلمه «آل»
در کلام این دو مفسر نیز همان امامان معصوم (علیهمالسّلام) است؛ زیرا
در غیر این صورت، کلام آنان مخالف با روایاتی است که دلالت بر اختصاص آیه کریمه به آنان دارد.
با توجه به این روایات، یقین حاصل میشود که معنای صحیح آیه کریمه همان وجه اول است که مفسران شیعه اختیار کردهاند و سایر وجوهی که
در کتابهای تفسیر
در معنای آیه کریمه ذکر شده همه ناصحیح است. برای تکمیل بحث، وجوه دیگر بررسی و نادرستی آنها بیان میگردد:
معنایی که
در وجه دوم
از حسن بصری نقل کردهاند، با توجه به موارد ذیل بطلانش آشکار است و نمیتوان آیه کریمه را بر آن حمل نمود:
۱. «قربی»
در لغت، به معنای نزدیکی
در نسب است و
استعمال آن به معنای «قریب به خدا» مخالف معنای لغوی آن است. فیومی
در مصباح گفته است: «قرب»
در مورد مکان گفته میشود و «قربت»
در مورد منزلت و «قربی» و «قرابت»
در مورد رحم به کار میرود.
در قرآن کریم نیز سیزده مورد کلمه «قربی» همراه با پیشوندهایی
از قبیل «ذی»، «ذوی»، «اولوا»
در مورد خویشاوندان و نزدیکان نسبی به کار رفته
و
در مورد نزدیکی و تقرب به خدا هیچ
استعمال نشده است.
در مورد تقرب و نزدیکی به خدا، کلمه «قربة» و «قربات»، که جمع آن است، به کار رفته
و اگر
در این آیه نیز مقصود، تقرب و نزدیکی به خدا میبود، کلمه «قربة» با «قربات» به کار میرفت.
۲.
در صورتی که «قربی» به معنای تقرب باشد، «مودت» نیز باید به معنای مصدری باشد تا به دوست داشتن تقرب به خدا
معنا شود و
در این صورت، وجه مناسبی برای کلمه «فی» وجود ندارد؛ زیرا برای بیان دوست داشتن تقرب
در زبان عربی به حرف ربط «فی» نیازی نیست و دوست داشتن
در تقرب به خدا نیز معنای مناسبی نخواهد بود، مگر این که گفته شود: منظور دوست داشتن یکدیگر است
در تقرب به خدا و انجام
اعمالی که موجب قرب به خداست. این
معنا را هرچند بعضی گفتهاند، ولی مناسب با کلمه مودت نیست و
در این صورت، میبایست کلمه «التواد» به کار میرفت.
۳. دلیل دیگر بر نادرستی این تفسیر وجود روایات فراوانی است که
در معنای «قربی» و تفسیر آن به «آل محمد» و به خصوص حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهمالسّلام)
از طریق عامه و خاصه نقل شده است.
معنایی که
در وجه سوم برای آیه کریمه بیان گردیده است و به ضحاک و مجاهد و سدی و برخی دیگر نسبت داده شده عبارت است
از این که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مشرکان بفرماید: من بر تبلیغ خود مزدی
از شما درخواست نمیکنم، جز این که مرا به سبب قرابتی که بین من و شما هست، دوست بدارید و این
معنا از جهاتی مرجوح، بلکه غیرقابل قبول است:
۱. طبق این
معنا مخاطب
در آیه کریمه، خصوص
مشرکان قریش و کسانی هستند که
یک نحوه قرابت نسبی با نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارند،
در صورتی که این مطلب خلاف ظاهر خطاب عام آیه کریمه و تخصیص بلامخصص است؛ زیرا
شان نزول و روایتی که
در تایید این
معنا ذکر شده مستند معتبری ندارد.
۲. بنابراین
معنا، کلمه «فی» باید به معنای سببیت و تعلیل باشد و این نیز مجاز و خلاف ظاهر است و نیاز به دلیل و قرینه دارد و قرینه و دلیل معتبری بر آن وجود ندارد.
۳.
در فرضی که مشرکان
ایمان نیاوردهاند و
دعوت و تبلیغ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نه تنها خیری برای خود به شمار نمیآورند، بلکه آن را شر میپندارند و وجود مبارک آن حضرت را مزاحم خود تلقی میکنند، مناسبتی ندارد که حضرت بفرماید: «لا اسالکم علیه اجرا»؛
از شما پاداش نمیخواهم، طرح این مطلب
در جایی مناسبت دارد که
عملی از سوی درخواست کننده به نفع مخاطبان انجام گرفته باشد، مخاطبان هم آن را قبول داشته باشند.
در غیر این صورت، طرح این کلام با
تمسخر و استهزای مخاطبان مواجه میشود و با لحنی خندهآمیز خواهند گفت: مگر بنا بوده ما اجر و مزدی به تو بدهیم! تو چه کردهای که استحقاق مزد داشته باشی؟!
۴. درخواست مودت
از مشرکانی که به حضرت کافرند، هرچند به لحاظ قرابت باشد، امری است غیرمعقول و حاکی
از ضعف و ذلتی برای درخواست کننده که ساحت مقدس نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اجل و اشرف
از آن است.
۵. این
معنا با روایات فراوانی که
در معنای «قربی» و
در شان نزول آیه کریمه
در کتب عامه و خاصه وجود دارد، ناسازگار است.
همانگونه که بیان شد. ظاهر عبارت میبدی آن است که وی هر سه
معنا را برای آیه کریمه صحیح میداند و این نظر علاوه بر اشکالاتی که
در ابطال معنای دوم و سوم بیان شد، اشکال دیگری را به خود متوجه میسازد و آن اینکه چگونه ممکن است هر سه
معنا از آیه کریمه اراده شود و حال آن که بین آنها مباینت کامل وجود دارد؟ بلی، اگر هر سه
از مصادیق
یک معنای عام و جزئیات
یک معنای کلی بودند، دلالت آیه بر هر سه
معنا ممکن بود، ولی چنین نیست؛ بنابر معنای اول، مراد
از «قربی» اقربا و نزدیکان خاص نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و کلمه «قربی» یا با تقدیر پیشوند «اولوا» و «ذوی» و یا به لحاظ این که جمع قریب است به معنای وصفی
استعمال شده و بنابر معنای دوم «قربی» به معنای تقرب و نزدیک شدن به خداست و به معنای مصدری میباشد و بنابر معنای سوم، به معنای قرابت و خویشاوندی مشرکان با نبی اکرم و به معنای مصدری یا اسم مصدری است و این سه
معنا کاملا باهم مباینت دارند و اراده هر سه
معنا از کلمه «قربی» مستلزم
استعمال لفظ در بیش از یک معنا میباشد که بنابر بعضی
از مبانی، غیرممکن و بنابر بعضی
از مبانی، غیر متعارف است. همچنین مراد
از «مودت»
در معنای اول، دوستی مسلمانان با اقربای ویژه نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
در معنای دوم، دوست داشتن قرب به خدا یا
اعمال موجب قرب به خدا و
در معنای سوم، دوستی مشرکان با نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و
از این نظر نیز جمع بین این سه
معنا ممکن نیست.
در این وجه، «المودة فی القربی» به دوستی مؤمنان با یکدیگر و ارتباط نیکو داشتن با خویشاوندانشان
معنا میشود. این
معنا اولا، با ظاهر آیه کریمه، که درخواست کننده،
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سخن
از اجر تبلیغ اوست سازگاری ندارد. مناسبت حکم و موضوع اقتضا میکند که منظور
از «قربی» خویشاوندان و نزدیکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد؛ زیرا مودت آنان است که مناسبت دارد اجر تبلیغ آن حضرت قرار گیرد، نه مودت هر کسی با خویشاوندان خود که «صله رحم» نامیده میشود.
ثانیا با روایاتی که «قربی» را به خویشان نزدیک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام) تفسیر کرده ناسازگار است.
وجه ششم (جز این که با
عمل صالح و اطاعتها به خدا تقرب بجویید) نیز معنایی کاملا بیگانه
از لفظ آیه کریمه (الا المودة فی القربی) است؛ کلمه «المودة»، که
در لفظ آیه ذکر شده،
در این
معنا، نادیده گرفته شده «قربی»
در این وجه، به «تقرب»
معنا شده و حال آن که نه
در لغت چنین معنایی برای آن بیان شده و نه
در قرآن کریم
در چنین معنایی به کار رفته است.
در این
معنا، کلمات
عمل صالح، اطاعتها، به خدا وجود دارد و حال آن که هیچکدام
در لفظ آیه نیست. آنچه
در این وجه ذکر شده، معنای «الا ان تتقربوا الی الله بالطاعات و
العمل الصالح» است، نه معنای «الا المودة فی القربی». افزون بر بیگانه بودن
از لفظ آیه، این وجه با روایات تفسیر کننده «قربی» نیز مخالفت دارد.
بنابراین، حق همان معنایی است که
در وجه اول بیان شد؛ زیرا تنها این معناست که با ظاهر آیه کریمه و روایات مفسر آن موافق است و این، معنایی است که تمام مفسران شیعه و جماعتی
از مفسران اهل تسنن نیز آن را صحیح دانستهاند.
طبق این
معنا، مودت علی، فاطمه و حسن و حسین و سایر امامان معصوم (علیهمالسّلام) بر همه مؤمنان واجب است؛ زیرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به فرمان خدای متعال، آن را به عنوان اجر تبلیغ و رسالت خویش مطالبه نموده. البته با توجه به آیه «قل ما سالتکم من اجر فهو لکم»
(بگو آن مزدی را که
از شما خواستهام به نفع خود شماست) و آیه «قل ما اسالکم علیه من اجرا الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا»
(بگو بر این (تبلیغ) مزدی نمیخواهم، مگر
از کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش
در پیش گیرد)، معلوم میشود که اولا،
در این درخواست اجر، نفع پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خویشاوندان آن حضرت موردنظر نبوده نفع خود مؤمنان
در آن بوده است. ثانیا، این درخواست برای این بوده است که مؤمنان
از راه خدا منحرف نشوند و مودت با خویشان ویژه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنان را
از گمراهی بیمه کند؛ زیرا مودت با آنان موجب میشود که
از راه آنان - که همان راه مستقیم است - جدا نشوند به عقاید آنان معتقد شوند و
از اخلاق ورفتار آنان پیروی نمایند.
این بیان نیز دلیل دیگری است بر این که
در این آیه، مطلق خویشاوندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مراد نیست، خویشاوندان معصوم آن حضرت مراد است؛ زیرا مودت با خویشاوندان معصوم آن حضرت است که افراد را
از گمراهی بیمه میکند و
از انحراف مصون میدارد و بر این اساس، عصمت افرادی که
در روایات
از مصادیق این آیه به شمار آمدهاند نیز ثابت میشود.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «پژوهشی در آیه مودت»، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۶/۰۱/۱۲.