ابوبکر اسماعیلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِسْماعیلی، ابوبکر احمد بن ابراهیم بن اسماعیل جرجانی ۷۷- اول رجب ۷۱ق/۹۰ -۱ دسامبر ۸۱م، محدث و فقیه
شافعی بود.
نیایویاسماعیل، خود از راویانبود و
سهمی در تاریخجرجان
از وی مستقلاً نام برده است
پدرش به تحصیل فرزند عنایتی تام داشت و ظاهراً خود نیز از اهل
علم و دانش بوده است.
چنین مینماید که اسماعیلی در جرجان متولد شده باشد.
چنانکه او خود گفته، در ۸۳ق در حالی که کودکی بیش نبوده، همراه پدرش به مجلس
حدیث حسین بن حفص جرجانی حاضر شده است.
افزون بر این در همان سالهای کودکی به رسم آن روزگار در مجلس دیگر محدثان جرجانی نیز حضور مییافت.
سهمی در ضمن حکایتی آورده است که وی در خردسالی نزد
ابراهیم بن هانی مُهلّبی احکام فقهی را بر
مذهب شافعی فراگرفته است.
در بررسی سفرهای علمی او میبایست پایه را بر المعجم خود وی و تاریخ سهمی نهاد.
چنانکه خودش یادآور شده است، وی هنگامی که خبر درگذشت
ابن ضریس رازی د۹۴ق را که مشتاق شرکت در محفل او بود، دریافت کرد، به اصرار از خانوادهاش خواست تا با سفر وی برای تحصیل علم و حدیث موافقت کنند.
و چون توانست نظر مساعد آنان را جلب کند، راهی نسا شد و در آنجا از
حسن بن سفیان نسوی ، محدث مشهور بهره گرفت.
آنگاه به
جرجان بازگشت و بار دیگر در ۹۶ق راهی
بغداد شد.
گذار وی بر بسطام، ری، همدان، دینور و حُلوان نیز در راه این سفر بوده است.
در همان سال از حضور کوتاه وی در انبار و نیز
کوفه آگاهی داریم
وی در ادامه این سفر، در همان سال برای گزاردن مناسک
حج و نیز
استماع از شیوخ
حدیث رهسپار
مکه شد.
در راه بازگشت از مکه، از حضور دوبارة او در کوفه و بغداد و استماع حدیث در آن دو شهر نشانههایی در دست است.
ابوبکر در ۹۸ یا ۹۹ق در رویان بوده، و در آنجا از
محمد بن هارون رویانی حدیث شنیده است.
و این نشان میدهد که وی پس از سفر خود به
عراق و
حجاز ، به
ایران بازگشته بوده است.
در دوره دیگری از سفر، وی بار دیگر در بغداد بوده است
همچنین از حضور او در دیگر شهرهای عراق، جزیره و
خوزستان چون
بصره ،
اُبلّه ، واسط،
سامرا ، تکریت،
موصل ، عبّادان،
اهواز و عسکر مکرم اطلاع داریم که میبایست در خلال سفرهای وی به بغداد بوده باشد برای استماعات او در این شهرها،
درست نمیدانیم که وی چه هنگام به جرجان بازگشته است، چنانکه به درستی آگاهی نداریم که حضور او در شهرهای نزدیک به جرجان چون استراباد و دهستان در چه مرحلهای صورت گرفته است.
میدانیم که وی برای استماع
حدیث بارها به نیشابور رفته، و در آنجا از مشایخ حدیث شنیده است
سفر او به نیشابور برای طلب
علم میبایست در دوره جوانی وی صورت گرفته باشد
اما از حضور وی در
نیشابور در ۱۷ق نیز آنگاه که خود شیخی مدرس بود، آگاهیم.
اسماعیلی نام ۱۰ تن از شیوخ خود را در المعجم آورده است و منصور علاوه براین عده، توانسته است نام ۰ تن دیگر از مشایخ وی را گرد آورد.
از میان این مشایخ و استادان، کسانی چون
ابویعلی موصلی ابن عقده محمد بن عثمان بن محمد بن شیبه
ابوجعفر محمد بن حسین اُشنانی
محمد بن عبدالله بن مملک، متکلم
امامی که به
معتزله گرایش داشت.
ابن خزیمه نیشابوری ابوخلیفه فضل بن حباب جُمَحی ابوعوانه اسفراینی و
ابوبکر احمد بن اسحاق صبغی قابل ذکرند.
اسماعیلی گذشته از
فقه و
حدیث ، در
تفسیر و نیز
غریب القرآن و
غریب الحدیث تبحر داشت و
ابن حجر در
فتح الباری در برخی مواقع از دیدگاههای او در این زمینهها بهره برده است
وی همچنین در نقد رجال نیز دست داشت و نظریات او در این باره در المعجم وی و نیز دیگر منابع منعکس شده است
ابوالطیب طبری در حق وی گفته است که ابوبکر میان اصول، فقه و حدیث جمع کرده بود
و
حاکم نیشابوری از او به «شیخ المحدثین و الفقهاء» یاد کرده است
سمعانی نیز او را «امام اهل جرجان» خوانده، و گفتهاست که در فقه و حدیث مرجع مردمان بود
چنانکه
ذهبی او را شیخ الاسلام لقب داده است.
اسماعیلی در فقه بر
مذهب شافعی بود و در کتب طبقات شافعیان، از فقیهان آن
مذهب شمرده میشد.
بازماندههای رسالة فی العقیدة و همچنین برخی منقولات دیگر از اسماعیلی، از اعتقاد وی به نظام فکری اصحاب حدیث حکایت دارد
با اینهمه
ابن عساکر و
سبکی او را از
اشعریان پنداشتهاند.
در میان شاگردان و راویان وی، میتوان از
ابواسحاق ابراهیم بن محمد اسفراینی احمد بن علی ابن منجویه اصفهانی ابوحامد احمد بن ابی طاهر اسفراینی ابوسعد احمد بن محمد مالینی سهمی مؤلف تاریخ جرجان
ابومنصور عبدالقاهر بغدادی و حاکم نیشابوری، محدث نامدار
یاد کرد. منصور نام ۴۰ تن از شاگردان و راویان او را فراهم آورده است.
هنگامی که خبر درگذشت ابوبکر به بغداد رسید، سهمی که خود در بغداد بود، مینویسد: که فقها و محدثان شافعی و نیز حنبلی چون ابوحامد اسفراینی،
ابوالحسین ابن سمعون ،
ابوالحسن تمیمی ،
ابوالحسن دارقطنی ،
ابوحفص ابن شاهین و همچنین قریب ۰۰ تن از مشایخ و فقها در
مسجد ابوالقاسم دارکی چند روز به سوگواری نشستند و ابومحمد عبدالله بن احمد رُزجاهی در مرثیة وی شعری بلند سرود.
المعجم، که اسماعیلی در آن از ۱۰ شیخ خود، احادیثی به اسناد متصل روایت کرده است.
این کتاب در مدینه ۴۱۰ق/ ۹۹۰م به کوشش زیاد محمد منصور در جلد به چاپ رسیده است.
از این کتاب تنها یک نسخه در کتابخانه ولیالدین در استانبول شناخته شده است.
منصور در مقدمهای که بر این کتاب نوشته، درباره اهمیت آن و روش مؤلف و همچنین از سماعاتی که بر روی نسخه دیده میشود و نشان از اعتبار و تداول آن میان محدثان و علما دارد، بحث کرده است
این کتاب به روایت
احمد بن محمد برقانی از طریق
ابوطاهر سلفی در دسترس ما قرار گرفته است
تاریخ آغاز تألیف کتاب
جمادیالاول ۶۱ بوده است
شوتسینگر در کتابی با عنوان «کتاب المعجم ابوبکر اسماعیلی» به تفصیل درباره این کتاب و نسخه آن و خصوصاً تداول نسخه و سماعاتی که بر آن مضبوط است، به تحقیق پرداخته است.
جزئی مشتمل بر احادیث وی همراه روایات دیگر محدثان در کتابخانه ظاهریه در
دمشق نگهداری میشود.
مهم ترین این آثار عبارتند از:
المستخرج علی صحیح البخاری و در برخی منابع: علی الصحیحین
این کتاب در جزء بوده است
و نسخهای از آن در اختیار ابن حجر عسقلانی بوده، و به گزارش منصور
در ۷۵۴ مورد از آن در فتح الباری بهره برده است.
منصور در مقدمه خود بر المعجم، برخی از خصوصیات این کتاب را براساس نقلهای
ابن حجر شناسایی کرده است.
اسماعیلی بر این کتاب مدخلی نوشته بوده که مورد استفاده ابن حجر عسقلانی در «هدی الساری» و فتحالباری (ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ص۸۷- ۸۸) و نیز دیگران واقع شده است.
المسند الکبیر، که در حدود ۰۰ جزء بوده است
برای نقل از آن،
احادیث الاعمش
حدیث یحیی بن ابی کثیر
رسالة فی العقیدة که به اهل گیلان ارسال داشته بوده است
العوالی
الفرائد مسند یحیی بن سعید الانصاری
گویا اسماعیلی در
فقه نیز تألیف مستقل داشته است.
چند تن از فرزندان و نوادگان اسماعیلی از محدثان و فقهای جرجان بودهاند.
ابو سعد اسماعیل بن احمد ربیعالاخر ۹۶ق ژانویه ۰۰۶م، نزد پدرش پرورش یافت و در فقه،
اصول فقه ،
ادبیات و
کلام متبحر شد و به تدریس فقه پرداخت.
مسند
مالک بن انس ، تهذیب النظر در اصول فقه و الاشربة که در آن به رد جصّاص پرداخته، از تألیفات اوست.
وی به
بغداد سفری داشته، و در ۸۵ق به
حج رفته است.
املاک او را قابوس بن وشمگیر مصادره کرد.
ابونصر محمد بن احمد در
ربیعالاخر ۵۰/اکتبر ۴۱۰، نزد پدرش دانش آموخت و در
ری و
همدان ،
عراق و
مکه حدیث شنید.
نخستین تدریس او در ۶۶ق در مسجد صفاریین بود و پس از وفات پدر، به مسجدی که پدرش در آنجا به تدریس میپرداخت، منتقل شد.
قابوس بن وشمگیر چندی او را به زندان افکند و اموالش را مصادره کرد.
ابوالعلاء سری بن اسماعیل بن احمد ۶۰-۳۰ق/۷۱- ۰۳۹م، نزد پدرش تحصیل کرد و از جدش حدیث شنید.
همراه پدر به مکه رفت و در آنجا و هم در
مدینه ،
کوفه ، بغداد و نیز همدان و ری حدیث شنید.
در جرجان فقه و
فرایض تدریس میکرد برای شرح احوال او.
ابومعمر مفضل بن اسماعیلبن احمد ۶۰-۳۱ق/۷۱- ۰۴۰م، در
جرجان متولد شد و نزد پدر وجدش شاگردی کرد.
در بغداد و مکه حدیث شنید و در ۸۶ق به جرجان بازگشت.
او از جدش بهره وافی برد و پس از آنکه پدرش درگذشت، در جرجان به مقام افتاء رسید.
وی علاوه بر فقه و حدیث در
شعر نیز دستی داشته است برای شرح احوال او،
همچنین باید از ابوسعید سعد بن اسماعیل بن احمد که در مکه، بغداد، کوفه، عکبرا، همدان و ری حدیث شنیده بود
ابوالفضل مسعدة بن اسماعیل بن احمد د
رمضان ۴۴/ ژانویه ۵۳۰
فرزند او اسماعیل د ۷۷ق
و ابوالحسن بشر بن اسماعیل بن احمد
که همگی از جمله محدثان بودند، یاد کرد.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن تغری بردی، النجوم.
(۳) ابن تیمیه، احمد «شرح حدیث النزول»، ضمن ج مجموع فتاوی، ریاض، ۴۱۲ق/۹۹۱م.
(۴) ابن جوزی، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۳۵۸ق.
(۵) ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، بولاق، ۳۰۱ق.
(۶) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۳۳۰ق.
(۷) ابن حجر عسقلانی، «هدی الساری»، همراه فتح الباری، المقدمه.
(۸) ابن عساکر، علی، تبیین کذب المفتری، دمشق، ۳۴۷ق.
(۹) ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، به کوشش خلیل میس، بیروت، دارالقلم.
(۱۰) اسماعیلی، احمد، المعجم، به کوشش زیاد محمد منصور، مدینه، ۴۱۰ق/۹۹۰م.
(۱۱) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۳۹۰ق.
(۱۲) ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الدهر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۱۳) خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۳۴۹ق.
(۱۴) خلیلی، خلیل، الارشاد، به کوشش محمد سعید بن عمر ادریس، ریاض، ۴۰۹ق/۹۸۴م.
(۱۵) ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۴۰۹ق/۹۸۹م.
(۱۶) ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۳۹۰ق/۹۷۰م.
(۱۷) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۴۰۱- ۴۰۵ق.
(۱۸) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۴۰۵ق/ ۹۸۵م.
(۱۹) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره، ۳۸۳ق/۹۶۴م.
(۲۰) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۳۸۲ق/۹۶۲م.
(۲۱) سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، حیدرآباد دکن، ۳۸۷ق/ ۹۶۷م.
(۲۲) سیوطی، تدریب الراوی، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۲۸۵ق/۹۶۶م.
(۲۳) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، بیروت، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
(۲۴) عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش یوستاویتستام، لیدن، ۹۶۴م.
(۲۵) منصور، زیاد محمد، مقدمه بر المعجم نک: هم، اسماعیلی.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اسماعیلی»، ج۸، ص۳۴۹۱. ۱/۲۰