• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احزاب اهل‌کتاب (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اهل کتاب عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به احزاب و گروههایی با گرایشهای مختلف تقسیم شدند



قرآن کریم افزون بر اینکه به اصل اختلاف و ایجاد احزابی از سوی اهل کتاب تصریح میکند به رفتارهای اختلافی و تفرقه آمیز بین آنان نیز اشاره میکند.

۱.۱ - تعصبهای قومی

والذین ءاتینـهم الکتـب یفرحون بما انزل الیک ومن الاحزاب من ینکر بعضه.. کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحالند و بعضی از احزاب (و گروه‌ها)، قسمتی از آن را انکار می‌کنند بگو: «من مامورم که «الله» را بپرستم و شریکی برای او قائل نشوم! به سوی او دعوت می‌کنم و بازگشت من بسوی اوست! »
منظور از این گروه همان جمعیت از یهود و نصاری بوده‌اند که تعصبهای قومی و مذهبی و مانند آن بر آنها غلبه داشته، و به همین جهت قرآن از آنها به اهل کتاب تعبیر نکرده چرا که آنها تسلیم در برابر کتب آسمانی خودشان نیز نبودند، بلکه آنها در حقیقت" احزاب" و گروه‌هایی بودند که تنها خط حزبی خودشان را دنبال می‌کردند، این گروه آنچه را با سلیقه و میل و پیش داوریشان هماهنگ نبود منکر می‌شدند.
این احتمال نیز داده شده که" احزاب" اشاره به مشرکان بوده باشد چرا که در سوره احزاب نیز با همین تعبیر از آنها یاد شده است، آنها در حقیقت آئین و مذهبی نداشتند بلکه احزاب و گروه‌های پراکنده‌ای بودند که مخالفت با قرآن و اسلام آنها را متحد ساخته بود.
مرحوم طبرسی مفسر بزرگ و بعضی دیگر از مفسران از ابن عباس چنین نقل کرده‌اند که آیه فوق اشاره به انکار بت پرستان نسبت به توصیف خداوند به صفت" رحمان" است که اهل کتاب مخصوصا یهود به خاطر آشنایی به این توصیف از وجود کلمه" رحمان" در آیات قرآن اظهار خوشحالی می‌کردند و مشرکان مکه که با این وصف، ناآشنا بودند، آن را به سخریه می‌گرفتند.
در پایان آیه به پیامبر ص دستور می‌دهد که به مخالفت و لجاجت این و آن اعتنا مکن بلکه در خط اصیل و صراط مستقیم خود بایست و" بگو من تنها مامورم که الله و خدای یگانه یکتا را بپرستم و هیچ شریکی برای او قائل نشوم، فقط به سوی او دعوت می‌کنم و بازگشت من و همگان به سوی او است

۱.۲ - گرایشهای شرک آمیز

برخی از احزاب اهل کتاب دارای گرایشهای شرک آمیز بودند...
.. ومن الاحزاب من ینکر بعضه قل انما امرت ان اعبدالله ولا اشرک به.. کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحالند و بعضی از احزاب (و گروه‌ها)، قسمتی از آن را انکار می‌کنند بگو: «من مامورم که «الله» را بپرستم و شریکی برای او قائل نشوم! به سوی او دعوت می‌کنم و بازگشت من بسوی اوست! »
جمله «قل انما امرت...» که از توحید و یکتاپرستی حکایت می‌کند، در پاسخ گروههایی از یهود و نصاری قرار گرفته است که به پرستش غیر خدا و شرک در عبادت روی آورده بودند.
در این آیه دیدیم که چگونه خداوند از مؤمنان راستین یهود و نصاری تعبیر به اهل کتاب کرده و از آنهایی که تابع تعصبات و هوسهای خویش بودند، تعبیر به احزاب، این منحصر به تاریخ صدر اسلام و قوم یهود و نصارای معاصر پیامبر ص نیست، همیشه، تفاوت میان مؤمنان حقیقی و مدعیان ایمان همین است که مؤمنان راستین، تسلیم محض در برابر فرمانهای حقند، و در میان آنها تفاوت و تبعیضی قائل نمی‌شوند، یعنی میل و خواست خود را تحت الشعاع آنها قرار می‌دهند، و نام اهل کتاب و اهل ایمان تنها شایسته آنها است.
اما آنها که مصداق" نؤمن ببعض و نکفر ببعض" هستند، یعنی هر چه را با خط فکری و امیال شخصی و هوسهایشان هماهنگ است می‌پذیرند و هر چه را نیست انکار می‌کنند، یا هر چه به سودشان است قبول دارند و هر چه بر خلاف منافع شخصی آنهاست انکار می‌کنند، اینها نه مسلمانند و نه مؤمن راستین، بلکه احزابی هستند که مقاصد خود را در دین جستجو می‌کنند و لذا در تعلیمات اسلام و احکام آن همیشه تبعیض قائل می‌شوند.

۱.۳ - انکار قرآن

انکار حقانیت قرآن، از سوی حزبهایی از اهل کتاب از دیگر رفتارهای آنان است.
افمن کان علی بینة من ربه ویتلوه شاهد منه ومن قبله کتـب موسی امامـا ورحمة اولـئک یؤمنون به ومن یکفر به من الاحزاب فالنار موعده.. آیا آن کس که دلیل آشکاری از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدی از سوی او می‌باشد، و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (گواهی بر آن می‌دهد، همچون کسی است که چنین نباشد)؟! آنها(حق طلبان و حقیقت جویان ) به او (که دارای این ویژگیهاست،) ایمان می‌آورند! و هر کس از گروه‌های مختلف به او کافر شود، آتش وعده گاه اوست! پس، تردیدی در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولی بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند!
و هر کس از مشرکان عرب و سایر دستجات کفار مانند یهود و نصاری و دیگران که بقرآن- یا بحضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - کافر گردند و منکر او شوند آتش دوزخ جایگاه و مقر آنها است. و در حدیث است که پیغمبر- صلی الله علیه و آله- فرمود: هیچ فرد از افراد امتها چه یهودی و چه نصرانی نیستند که نبوت مرا بشنوند و آن گاه بمن ایمان نیاورند جز آنکه اهل دوزخند.
والذین ءاتینـهم الکتـب یفرحون بما انزل الیک ومن الاحزاب من ینکر بعضه.. کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحالند و بعضی از احزاب (و گروه‌ها)، قسمتی از آن را انکار می‌کنند بگو: «من مامورم که «الله» را بپرستم و شریکی برای او قائل نشوم! به سوی او دعوت می‌کنم و بازگشت من بسوی اوست! »
ظاهرا منظور از" الذین اوتوا الکتاب" یهود و نصاری، و یا این دو طائفه با مجوس است، چون معهود از اطلاقات قرآن همین است. و اما اینکه می‌فرماید اهل کتاب خوشحالی می‌کنند از اینکه قرآن به تو نازل شده، جهتش این است که این سوره مکی است و تاریخ اثبات کرده که یهود، در اوائل بعثت و قبل از آن، عنادی با پیامبر نداشتند، بلکه حوادث به وجود آمده بعد از هجرت بوده است.
و آن عنادی که ایشان را واداشت آن حوادث شوم را ببار بیاورند همه بعد از هجرت بود، و حتی در اوائل هجرت هم جمعی از ایشان دعوت اسلام را پذیرفته، بر نبوت خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شهادت دادند، و شهادت دادند که این همان پیغمبری است که در کتابهای آنان بشارت به آمدنش داده شده، و قرآن همین معنا را از ایشان حکایت نموده می‌فرماید:
" و شهد شاهد من بنی اسرائیل علی مثله فآمن و استکبرتم".
و اما نصاری، قومی از ایشان نیز در آن روزگار بر دین حق بودند و هیچگونه عنادی نسبت به دعوت اسلام نشان ندادند، مانند قومی از نصارای حبشه به طوری که در داستان هجرت مسلمین به حبشه نقل شده، و همچنین جمعی از غیر مردم حبشه، هم چنان که قرآن کریم در باره امثال آنان فرموده: " الذین آتیناهم الکتاب من قبله هم به یؤمنون" و نیز فرموده: " و من قوم موسی امة یهدون بالحق و به یعدلون".
و همچنین مجوس آن روز هم در انتظار بعثت و فرج خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و ظهور دینی که حق و عدالت را گسترش دهد بسر می‌بردند و مانند مشرکین با حق دشمنی و عناد نمی‌ورزیدند.
با در نظر داشتن این زمینه، آیه در این معنا ظهور دارد که منظور از اهل کتاب همین یهود و نصاری و مجوس باشد، مخصوصا اهل حق از نصاری که معتقد بودند به اینکه مسیح بشری است که خداوند او را به نبوت ارسال داشته- مانند نجاشی و اصحابش-.
ذیل آیه هم که می‌فرماید: " بگو من مامور شدم که خدا را بندگی کنم، و کسی را شریکش ندانسته مردم را بسوی او دعوت کنم" آن را تایید می‌کند و خیلی روشن است که خطاب در این جمله مناسب تر است که با نصاری باشد.
" و من الاحزاب من ینکر بعضه"- الف و لام در" الاحزاب" الف و لام عهد است، و معنایش این است که پاره‌ای از احزاب اهل کتاب، کسانیند که پاره‌ای از آنچه به تو نازل شده را انکار می‌کنند، و آن آیاتی است که دلالت بر توحید و نفی تثلیث و نفی سایر عقائد باطله و معارف و احکام دستخورده اهل کتاب دارد.

۱.۴ - شخصیت حضرت عیسی

احزاب اهل کتاب، درباره عیسی علیه‌السّلام اختلاف کردند.
ذلک عیسی ابن مریم قول الحق الذی فیه یمترون• فاختلف الاحزاب من بینهم.. این است عیسی پسر مریم گفتار حقی که در آن تردید می‌کنند• ولی (بعد از او) گروه‌هایی از میان پیروانش اختلاف کردند وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز)!
اختلاف مذهبی این است که هر دسته‌ای بر- خلاف دسته‌های دیگر عقیده داشته باشد. احزاب، جمع حزب است و حزب جمعیتی است که دارای مرام و مسلک خاصی باشد. مقصود این است که احزاب اهل کتاب در باره عیسی اختلاف کردند. برخی گفتند: او خداست. اینان یعقوبیه هستند.
برخی گفتند: پسر خداست. اینان نسطوریه هستند. برخی گفتند: اقنوم سوم است.
اینان اسرائیلیه هستند. مسلمانان گفتند: بنده‌ای از بندگان خداست. این معنی از قتاده و مجاهد است. اینکه می‌گوید: از میان آنها احزاب اختلاف کردند، بخاطر این است که دسته‌ای از آنها بر عقیده حق استوار ماندند. برخی گفته‌اند: «من» زائده است. یعنی میان احزاب اختلاف پیدا شده است.
ولما جاء عیسی بالبینـت... • فاختلف الاحزاب من بینهم.. و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: «من برای شما حکمت آورده‌ام، و آمده‌ام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید! • ولی گروه‌هایی از میان آنها (درباره مسیح) اختلاف کردند (و بعضی او را خدا پنداشتند) وای بر کسانی که ستم کردند از عذاب روزی دردناک!
بعضی او را خدا می‌پنداشتند که به زمین نازل شده! بعضی دیگر فرزند خدایش می‌خواندند.
بعضی او را یکی از اقنومهای سه گانه (سه ذات مقدس اب و ابن و روح القدس) می‌دانستند.
تنها گروهی که در اقلیت بودند او را بنده خدا و فرستاده او می‌شمردند، ولی سرانجام عقیده اکثریت غالب شد و مساله تثلیث و خدایان سه گانه جهان مسیحیت را فرا گرفت.

۱.۴.۱ - افراط و تفریط اهل کتاب

سبب گرفتاری احزاب اهل کتاب به عذاب، افراط و تفریط درباره شخصیت عیسی علیه‌السّلام بود.
ذلک عیسی ابن مریم قول الحق الذی فیه یمترون• فاختلف الاحزاب من بینهم فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم. این است عیسی پسر مریم گفتار حقی که در آن تردید می‌کنند! • ولی (بعد از او) گروه‌هایی از میان پیروانش اختلاف کردند وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز)!
بعد از آنکه قرآن مجید در آیات گذشته ترسیم بسیار زنده و روشنی از ماجرای تولد حضرت مسیح ع کرد به نفی خرافات و سخنان شرک آمیزی که در باره عیسی گفته‌اند پرداخته چنین می‌گوید: " این است عیسی بن مریم" (ذلک عیسی ابن مریم).
مخصوصا در این عبارت روی فرزند مریم بودن او تاکید می‌کند تا مقدمه‌ای باشد برای نفی فرزندی خدا.
و بعد اضافه می‌نماید: " این قول حقی است که آنها در آن شک و تردید کرده‌اند" و هر یک در جاده‌ای انحرافی گام نهاده (قول الحق الذی فیه یمترون
) .
این عبارت در حقیقت تاکیدی است بر صحت تمام مطالب گذشته در مورد حضرت مسیح ع و اینکه کمترین خلافی در آن وجود ندارد.
اما اینکه قرآن می‌گوید: آنها در این زمینه در شک و تردید هستند، گویا اشاره به دوستان و دشمنان مسیح ع یا به تعبیر دیگر مسیحیان و یهودیان است، از یک سو گروهی گمراه در پاکی مادر او شک و تردید کردند، و از سوی دیگر گروهی در اینکه او یک انسان باشد اظهار شک نمودند، حتی همین گروه نیز به شعبه‌های مختلف تقسیم شدند بعضی او را صریحا فرزند خدا دانستند (فرزند روحانی و جسمانی، حقیقی نه مجازی!! ) و به دنبال آن مساله تثلیث و خدایان سه گانه را به وجود آوردند.
بعضی مساله تثلیث را از نظر عقل نامفهوم خواندند و معتقد شدند که باید تعبدا آن را پذیرفت و بعضی برای توجیه منطقی آن به سخنان بی اساسی دست زدند، خلاصه همه آنها چون ندیدند حقیقت- یا چون نخواستند حقیقت- ره افسانه زدند «۲»! در آیه بعد با صراحت می‌گوید: " هرگز برای خدا شایسته نبود فرزندی انتخاب کند او منزه و پاک از چنین چیزی است.
ولما جاء عیسی بالبینـت... • فاختلف الاحزاب من بینهم فویل للذین ظـلموا من عذاب یوم الیم. ولی گروه‌هایی از میان آنها (درباره مسیح) اختلاف کردند (و بعضی او را خدا پنداشتند) وای بر کسانی که ستم کردند از عذاب روزی دردناک! • ولی گروه‌هایی از میان آنها (درباره مسیح) اختلاف کردند (و بعضی او را خدا پنداشتند) وای بر کسانی که ستم کردند از عذاب روزی دردناک!
تاریخ مسیحیت نیز به خوبی گواهی می‌دهد که آنها تا چه اندازه بعد از حضرت مسیح ع در باره او و مساله توحید اختلاف کردند" این اختلافات به اندازه‌ای بالا گرفت که" قسطنطین" امپراطور روم مجمعی از" اسقفها " (دانشمندان بزرگ مسیحی) تشکیل داد که یکی از سه مجمع معروف تاریخی آنها است، اعضای این مجمع به دو هزار و یکصد و هفتاد عضو رسید که همه از بزرگان آنها بودند، هنگامی که بحث در باره عیسی مطرح شد علمای حاضر نظرات کاملا مختلفی در باره او اظهار داشتند و هر گروهی عقیده‌ای داشت.
بعضی گفتند: او خدا است که به زمین نازل شده است! عده‌ای را زنده کرده و عده‌ای را میرانده سپس به آسمان صعود کرده است!. بعضی دیگر گفتند او فرزند خدا است!.
و بعضی دیگر گفتند: او یکی از اقانیم ثلاثه (سه ذات مقدس) است، اب و ابن و روح القدس (خدای پدر، خدای پسر و روح القدس)!.
و بعضی دیگر گفتند: او سومین آن سه نفر است: خداوند معبود است، او هم معبود، و مادرش هم معبود!.
سرانجام بعضی گفتند او بنده خدا است و فرستاده او.
و فرقه‌های دیگر هر کدام سخنی گفتند بطوری که اتفاق نظر بر هیچیک از این عقائد حاصل نشد، بزرگترین رقم طرفداران یک عقیده ۳۰۸ نفر بود که امپراطور آن را به عنوان یک اکثریت نسبی پذیرفت و به عنوان عقیده رسمی از آن دفاع کرد و بقیه را کنار گذاشت، اما عقیده توحید که متاسفانه طرفداران کمتری داشت در اقلیت قرار گرفت.
و از آنجا که انحراف از اصل توحید، بزرگترین انحراف مسیحیان محسوب می‌شود در ذیل آیه فوق دیدیم که چگونه خداوند آنها را تهدید می‌کند که در روز عظیم رستاخیز در آن محضر عام و در برابر دادگاه عدالت پروردگار سرنوشت شوم و دردناکی خواهند داشت

۱.۵ - کفر

برخی احزاب اهل کتاب، نسبت به عیسی علیه‌السّلام کفر شدند.
ذلک عیسی ابن مریم قول الحق الذی فیه یمترون• فاختلف الاحزاب من بینهم فویل للذین کفروا.. این است عیسی پسر مریم گفتار حقی که در آن تردید می‌کنند! • ولی (بعد از او) گروه‌هایی از میان پیروانش اختلاف کردند وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز)!
و از آنجا که انحراف از اصل توحید ، بزرگترین انحراف مسیحیان محسوب می‌شود در ذیل آیه فوق دیدیم که چگونه خداوند آنها را تهدید می‌کند که در روز عظیم رستاخیز در آن محضر عام و در برابر دادگاه عدالت پروردگار سرنوشت شوم و دردناکی خواهند داشت

۱.۶ - ظلم به عیسی

برخی احزاب اهل کتاب، به عیسی علیه‌السّلام ظلم وستم کردند.
ولما جاء عیسی بالبینـت قال قد جئتکم بالحکمة ولابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله واطیعون• فاختلف الاحزاب من بینهم فویل للذین ظـلموا من عذاب یوم الیم. و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: «من برای شما حکمت آورده‌ام، و آمده‌ام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید• ولی گروه‌هایی از میان آنها (درباره مسیح) اختلاف کردند (و بعضی او را خدا پنداشتند) وای بر کسانی که ستم کردند از عذاب روزی دردناک
ضمیر جمع در" من بینهم" به مردمی برمی گردد که عیسی علیه‌السّلام به سویشان گسیل شده بود. می‌فرماید حزبهای مختلف از بین امت عیسی در امر وی اختلاف کردند:
بعضی به وی کفر ورزیدند، و عیبش گفتند. و جمعی دیگر به وی ایمان آوردند و در باره اش غلو کردند. و جمعی راه میانه و اعتدال را رفتند.
و جمله" فویل للذین ظلموا من عذاب یوم الیم" تهدید و وعیدی است علیه دو طائفه اول، آنها که عیبش گفتند، و آنها که در باره اش غلو کردند.


۱. رعد/سوره۱۳، آیه۳۶..    
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۲۳۴.    
۳. رعد/سوره۱۳، آیه۳۶..    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۲۳۵.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۱۷..    
۶. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۵، ص۲۵۶.    
۷. رعد/سوره۱۳، آیه۳۶..    
۸. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۰.    
۹. قصص/سوره۲۸، آیه۵۲.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۹.    
۱۱. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۱، ص۵۰۸.    
۱۲. مریم/سوره۱۹، آیه۳۴..    
۱۳. مریم/سوره۱۹، آیه۳۷..    
۱۴. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۶، ص۴۲۳.    
۱۵. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۳..    
۱۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۵..    
۱۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۱، ص۱۰۶.    
۱۸. مریم/سوره۱۹، آیه۳۴..    
۱۹. مریم/سوره۱۹، آیه۳۷..    
۲۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص۶۰.    
۲۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۳..    
۲۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۵..    
۲۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص۷۰.    
۲۴. مریم/سوره۱۹، آیه۳۴..    
۲۵. مریم/سوره۱۹، آیه۳۷..    
۲۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص۷۱.    
۲۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۳..    
۲۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۵..    
۲۹. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۱۷۸.    




فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «احزاب اهل‌کتاب (قرآن)».    


رده‌های این صفحه : احزاب | اصحاب کهف | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار