احکام القرآن (شافعی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احکام القرآن شافعی نوشته
احمد بن حسین بیهقی شافعی،
محدث نامی
اهلسنت است. شافعی آیاتی را که در سخنان
محمد بن ادریس شافعی، امام
مذهب شافعیه، از استنادات و استشهادات قرآنی در ابواب مختلف
فقه آمده است را جمعآوری کرده است.
ابوبکر احمد بن حسین بن علی بیهقی نیشابوری شافعی (متوفای ۴۵۸) صاحب کتاب
السنن الکبری،
محدث نامی
اهلسنت که تلاش داشت پیوندی میان تعالیم
مذهب شافعی و کلام
اشعری با مکتب
اصحاب حدیث برقرار سازد. به هنگام معرفی شخصیت علمی بیهقی، از او به عنوان «فقیه» و «اصولی» نیز یاد شده است.
این کتاب مشتمل است بر آنچه در سخنان
محمد بن ادریس شافعی، امام مذهب شافعیه، از استنادات و استشهادات قرآنی در ابواب مختلف
فقه آمده است.
بیهقی اقدام به جمع و ترتیب و تبویب آن به صورت کتابی مستقل نمود. بیهقی میگوید: به صحت گفتار وی اعتقاد دارم؛ او که ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی مطلبی پسر عم محمد بن عبدالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. آنچه از احکام قرآن را که شناخت آن بر ما
واجب است بهصورت متفرق در کتب مختلفی که در مورد اصول و احکام نگاشته، آورده است. من هم آنها را مشخص کرده و بهطور مرتب و منظم در این مجموعه جمعآوری کردهام تا استفاده از آن برای جویندگان این معارف آسان باشد و در نقل و بیان گفتار وی به طریق اختصار عمل نمودم، و از زیاده روی اجتناب ورزیدم و سخنان وی را در
اصول فقه و استشهادات او را از
آیات قرآن در نهایت اختصار (چنانکه شایسته این کتاب باشد) نقل نمودم.
این کتاب در دو جزو و در یک مجلد به چاپ رسیده است.
شافعی آیات مربوط به مسائل عقیدتی،
اصول فقه،
احکام و ... را جمعآوری کرده است.
از جمله آیاتی که شافعی در خصوص مسائل عقیدتی بدان استناد کرده، این آیه است: «کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون؛
زهی پندار، چون آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند.» وی میگوید: چون آیه ناظر به مقام سُخط (ناخوشنودی) است و نشان میدهد که (افراد مورد اشاره آیه) در حالت سخط از رؤیت خدا محرومند، میشود از آن نتیجه گرفت که در حالت رضا (خوشنودی) میتوانند او را ببینند.
همچنین به این آیه استدلال کرده که تقدیر و سرنوشت فقط به دست خداست: «و ما تشاؤون الا ان یشاء الله؛
و تا خدا نخواهد، (شما) نخواهید خواست.» وی میگوید: خداوند به مردم اعلام کرده که تنها خواست او کارساز است.
نیز در مسائل مربوط به اصول فقه، برای اثبات
حجیت خبر واحد به آیات
بعثت انبیا استناد ورزیده که در آن چنین آمده است: خداوند برای هر قومی پیامبر واحدی فرستاده است؛ سپس شروع به نقل آیات مربوط به آن میکند: «انا ارسلنا نوحا الی قومه؛
ما
نوح را به سوی قومش فرستادیم....»، «والی عاد اخاهم هودا...؛
و به سوی
عاد، برادرشان
هود را (فرستادیم).»، «والی ثمود اخاهم صالحا...؛
و به سوی
ثمود، برادرشان
صالح را (فرستادیم).» و آیاتی از این دست.
او میگوید: پس خداوند به واسطه پیامبران و به وسیله چیزهایی که بیشتر مردم با آن مخالفت میکردند حجتش را بر مردم اقامه کرد. این اقامه حجت برای کسانی بود که اعمال پیامبران و دلایل آنان را مشاهده میکردند و همچنین برای کسانی که بعد از آنان آمدند توسط یکی از خودشان اقامه میشد. بنابراین خداوند توسط یک نفر
حجت را بر ملتها اقامه میکرد.
بیهقی میگوید: شافعی به آیاتی استدلال ورزیده که در مورد وجوب
اطاعت از پیامبر تا قیام
قیامت، در
قرآن آمده است و اطاعت از او در هر زمان بر هر شخصی واجب است. کسی هم که در زمان پیامبر نبوده، امروزه از طریق
روایت و
خبر واحد از دستورهایش مطلع میشود.
وی در مسائل احکام به روایات بسیاری استدلال ورزیده است؛ از جمله، از قول
مجاهد نقل کرده است که میگوید: نزدیکترین حالات بنده به خداوند وقتی است که در حالت
سجده باشد؛ مگر نمیبینی که خداوند فرموده است: «واسجد و اقترب؛
یعنی سجده کن تا مقرب شوی.» شافعی میگوید: این سخن همانند سخنی است که از پیامبر اکرم روایت شده است. (شافعی گفتار
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را (در کتاب الام) پیش از سخن مجاهد آورده است. ولی بیهقی آن را در اینجا نیاورده است.)
شافعی درباره آیه «یخرون للاذقان سجدا؛
» نیز میگوید: منظور سجود است به این صورت که شخص بر زمین افتد و در آنحال، نخست چانهاش را بر خاک نهد؛ سپس با پیشانی سجده کند. همچنین با استناد به آیه «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما؛
خدا و
فرشتگان بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبی گردن نهید.» بر وجوب صلوات فرستادن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
نمازهای واجب استدلال نموده است. وی میگوید: در هیچ موضعی همچون نماز،
صلوات بر پیامبر سزاوار و شایسته نیست.
از جمله استدلالات عجیب او، دریافت وی از آیه «و بدا خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین؛
و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد؛ سپس نسل او را از چکیده آبی پست مقرر فرمود.» است. وی میگوید: از این آیه فهمیده میشود که
منی، پاک است زیرا اصل و منشا انسان از آب و خاک است که هر دو پاکند و آفرینش نسل آدم از آب دلالت بر طهارت و پاکی آن دارد. (همچنین میگوید:) خداوند خلقت انسان را از آب و خاک آغاز نمود و آن دو را پاک قرار داد و فرزندان آدمی را از آبی جهنده آفرید؛ پس خلقت انسان در ابتدا از دو چیز پاک بود و همین دلیل بر آن است که خلقت نسل او نیز از آب پاک است. بنابراین منی نجس نیست؛ زیرا خداوند گرامیتر از آن است که کسی را که مورد تکریم خود قرار داد و او را بر خلائق دیگرش برتری داد از چیزی نجس خلق کند. (وی میگوید:) اگر هم در مورد طهارت منی، حدیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل نشده باشد، شایسته است عقلها تشخیص دهند که خداوند موجودی را که گرامی داشته و در
بهشت جای داده است از چیزی نجس نمیآفریند. وی سپس نقل میکند که پیامبر هنگامی که لباسش آلوده به منی شده بود، آن را نشست.
معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۲۳۶-۱۳۹.