اسرار حج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله در تبیین گوشههایی از اسرار حجّ است. تا زائران
بیتاللّه با آگاهی به این اسرار، این سیر را پشت سربگذارند. اسرار عبادات زائران بیتاللَّه هر عبادتی را که انجام می دهند، راز و رمز بسیاری از آنها برایشان روشن است. مراسم باشکوه
حجّ، علاوه بر اینکه تمام حرکاتش
عبادت است و بایستی با قصد تقرّب به خدا انجام پذیرد، جنبه هدایتگری دارد و هر یک از اعمال آن بهگونهای حاجی را
ارشاد و هدایت میکند و به عمق معنویت،
خودسازی، تحرک و امید رهنمون میشود.
«اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ اِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ؛
نخستین خانهای که برای مردم بنا شده، همان است که در
مکّه است خانهای که برای جهانیان
برکت و
هدایت است. در آنجا آیات روشنی از جمله
مقام ابراهیم (علیهالسّلام) است و هر کس داخل آن شود در امان است. برای
خدا،
حجّ آن خانه بر کسانی که قدرت رفتن به آن را داشته باشد،
واجب است. و هر کس کفران ورزد (و آن را ترک کند) خدا از عالمیان بینیاز است.»
عنوانهای «اوّلین خانه»، «مبارک»، «هدایتگر همه»، «نشانههای روشن»، «مقام ابراهیم» و «
امنیت» کافی است که اهمّیّت و ویژگی «حج» را نمایان سازد. چنین تعابیری در مورد هیچ یک از عبادات اسلامی به کار نرفته است. این تعبیرها خود، گویای مقام والای حجّ در
اسلام است. انتهای
آیه نیز، هشداری است به کسانی که حجّ را ترک میکنند و اینکه
تشریع حج به امنیّت مکّه به سود
مسلمانان حجّ گزار است و با اشاره به بینیازی خدا از همه، خسران ترک مراسم حج را متوجّه تارکان آن میکند، چنانکه
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) نیز به آنان چنین وعید میدهد: «من سوف الحج حتی یموت بعثه الله یوم القیامة یهودیاً او نصرانیاً؛
کسی که حجّ را به تاخیر بیندازد تا بمیرد، خداوند او را روز واپسین،
یهودی یا
مسیحی بر میانگیزد.»
امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) فلسفه تشریع حجّ را تقویّت دین مقدّس اسلام دانسته، فرموده است: «فرض الله الحج تقویة للدین؛
خداوند حجّ را به منظور تقویت دین واجب فرمود.»
احیاگر
حجّ ابراهیمی،
حضرت امام خمینی (قدسسره) پیرامون حجّ فرمود: «حجّ کانون
معارف الهی است، حجّ پیامآور ایجاد و بنای جامعهای به دور از رذائل مادّی و معنوی است حجّ تجلّی و تکرار همه صحنههای عشق آفرین
زندگی یک انسان و یک
جامعه متکامل در دنیاست. و
مناسک حجّ، مناسک زندگی است. حجّ بسان
قرآن است که همه از آن بهره مند میشوند. ولیاندیشمندان و غوّاصان و درد آشنایان امّت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهای هدایت و
رشد و
حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت.» (پیام استقامت.)
درک عمیق و بیان اسرار حجّ فکر و قلمی بزرگ و مجالی وسیع میطلبد، که از عهده این قلم خارج است، علاوه بر اینکه این کنگره عظیم از ابعاد گوناگون سیاسی، (شاید مهمترین مساله سیاسی حجّ «
برائت از
مشرکین» باشد که امام خمینی (رحمةاللهعلیه) آن را احیا کرد.) اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و غیره قابل بررسی است. در اینجا تنها گوشهای از دریای معارف حجّ را با استمداد از سخن ترجمان وحی،
حضرت سجاد (علیهالسلام)، بازگو میکنیم. امید آنکه با همین مقدار اندک نیز بتوانیم تا حدودی به محتوای عمیق و سازنده آن در بعد اخلاقی پی ببریم:
احرام بستن:
حرام دانستن کلیّه کارهای حرام و کمر همّت بر ترک آن بستن.
گفتن
لبیک: پاسخ مثبت به خدا و سر دادن سرود
اطاعت او و دوری از
معصیت.
طواف کعبه: حاجی با ورود به مکّه مکّرمه، قصد ملاقات خدا را میکند و با طواف گرد خانه او و تقدیس ارکان
کعبه در پناه خدا قرار میگیرد.
استلام حجر: (دست زدن به سنگ سیاه و مقدّس که در رکن کعبه قرار دارد.)؛ به منزله مصافحه و
بیعت با خدا و اطاعت از اوست.
ایستادن در کنار مقام ابراهیم (علیهالسّلام) به معنای
استقامت در اطاعت از خدا و دوری از
گناه است و
نماز خواندن در آن محل بینی
شیطان را به خاک میمالد.
نوشیدن
آب زمزم: چشم پوشی از معصیت است.
سعی میان
صفا و مروه: به معنی میان
خوف و
رجاء زندگی کردن است.
رفتن به
منا: به قصد ایمن شدن مردم از دست و دل و زبان حاجی میباشد.
وقوف در عرفات: به معنی شناخت و معرفت خداست.
وقوف در مشعر (محل شعور): قصد اشعار قلبی به تقوای الهی است.
رمی جمره: هدف قرار دادن شیطان و تیراندازی به سوی اوست.
تراشیدن سر: پاکیزگی سر و مغز از زشتی و
پلیدی بسان روز ولادت.
قربانیکردن: کشتن طمع و آزمندی و دستیابی به ورع و اقتدا به
سنّت ابراهیم (علیهالسّلام) در قربانیکردن عزیزترین کس خویش در راه خدا.
مراسم باشکوه حجّ، علاوه بر اینکه تمام حرکاتش
عبادت است و بایستی با قصد تقرّب به خدا انجام پذیرد، جنبه هدایتگری دارد و هر یک از اعمال آن بگونهای حاجی را ارشاد و هدایت میکند و به عمق معنویت،
خودسازی، تحرک و امید رهنمون میشود.
حاجی با درآمدن از لباسهای خویش و پوشیدن لباس احرام احساس میکند که از «خود» کنده شده، پوسته پوچ «منیّت» را رها کرده و به «جمع» پیوسته، جمعی که مانند او در جستجوی خدایند جمعی با معنویت و صفا که بدون هرگونه تشخّصی و تهی از خودپرستی و جاه طلبی و
شهوت مال و
تمایل جنسی «لبیک» گوی خدایند.
طواف و چرخیدن گرد خانه خدا نیز تمرین اطاعت و
تسلیم بیچون و چرا در برابر حق و پشت پازدن به همه زرق و برقهای مادی و پشت کردن به کاخهای اهریمنی است که باید بطور دقیق و حساب شده و آگاهانه انجام گیرد و حاجی با تمام وجود خویش پروانه شمع حق گردد و از هر گونه
شرک و
ریا گسسته به
توحید خالص رو آورد.
«وقوف» در «عرفات» و «
مشعرالحرام» یعنی ماندن در بیابان ماسهای داغ عرفات که عرق بدن همه حاجیان را در میآورد، همینطور گرد و غبار آن بر سر و روی و بدن آنها مینشیند، سپس کوچ شبانه از عرفات به مشعر و بیتوته شبانه در بیابانی دیگر، در درک موقعیتخواری و
ذلّتانسان در برابر خدا بسیار مفید است، منیّتهای او را میکشد و توجّه به خدا را افزون میکند.
آنگاه حاجی با مویی ژولیده، بدنی خسته و پرغبار، رهسپار «منا» سرزمین مبارزه با شیطانها و قربانیکردن هواها و هوسها میشود، شیطان را طرد میکند، علایق را قربانی کوی دوست میسازد. بعد از آن با تراشیدن سر، نشان غلامی محبوب بر خود میزند و برای شرفیابی به محضر دوست بار مییابد و به گرد خانهاش میگردد.
همه این مناسک بایستی با «
قصد قربت» و آهنگی برخاسته از جان حاجی انجام گیرد، تا روح او را مطیع صاحب خانه سازد، تا پنجره معنویّت و خودسازی را به رویش بگشاید، پیام حجّ را دریابد و در راه پالایش و آراستگی جسم و جان خویش،
الهام گیرد.
از جمله مسایلی که در حجّ بر آن تاکید شده، نیکوسازی رفتار فردی و اجتماعی است. اهمیت این موضوع بهاندازهای است که در متن احکام حجّ و در
قرآن کریم بدان تصریح شده است. حجگزار باید از لحظه «احرام» تا پایان مراسم پرشکوه حج، از هرگونه کنش منفی در رفتار و گفتار خویش بپرهیزد و جز یاد خدا و سخن زیبا از او سر نزند.
امام صادق از قول پدرش (علیهماالسّلام) چنین نقل میکند: «لا یعبا بمن یؤم هذا البیت اذا لم یکن فیه ثلاث خصال: خلق یخالق به من صحبه، او حلم یملک به غضبه، او ورع یحجزه عن محارم الله؛
به کسی که آهنگ این خانه (کعبه) میکند، اگر سه خصلت در او نباشد اعتنایی نمیشود:
۱. اخلاق نیکی که با رفیقانش خوشرفتاری کند.
۲. بردباری که با آن خشمش را کنترل کند.
۳. ورعی که او را از
محرمّات الهی باز دارد.»
بنابراین ضرورت دارد که زائر خانه خدا در کنشهای مثبت و منفی خویش، در بعد فردی و اجتماعی، مراقب باشد که مرتکب خلاف نشود، با مسؤولان و ماموران داخلی و خارجی، همسفران، حاجیان سایر کشورها، خدمه فرودگاه و منزل، رانندگان و غیره رفتار خوش اسلامی داشته باشد، کسی را از خود نرنجاند، همدل و غمخوار یاران و مسلمانان باشد، بهداشت فردی و اجتماعی را مراعات کند، از هرگونه کمکی به همراهان دریغ نورزد.
امام زینالعابدین (علیهالسّلام) با همه قدر و منزلتی که داشت، در مسافرتها بطور ناشناس با قافلهها همراه میشد و با آنان قرار میگذاشت که برخی نیازمندیهایشان را برآورده سازد.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: در نصایح
لقمان به پسرش آمده است: «هرگاه با گروهی همسفر شدی؛ در کارها زیاد با آنان
مشورت کن، بر روی آنان، فراوان لبخند بزن، در مورد زاد و توشهات، سخاوتمند باش، هرگاه صدایت کردند، پاسخگو، اگر به یاریت طلبیدند، بشتاب. پیوسته خاموش باش و زیاد نماز بگذار. در
شهادت به
حق شرکت کن. در حرکت کردن با آنان موافقت کن، در انجام امور کوشا باش. اگر از تو
وام خواستند به آنان بپرداز. حرف بزرگترها را بشنو و به درخواستشان پاسخ مثبت بده،. فرزندم! برای هیچ کاری نماز را از اول وقت تاخیر نینداز و آن را با جماعت بخوان. تا آنجا که امکان دارد، صدقه بده. هر چه میتوانی کتاب خدا را تلاوت کن، حتّی هنگام سواری،
تسبیح و
دعا را فراموش مکن.»
در فرهنگ مسلمانان راستین و حاجیان صادق، حجّ «بیتالله الحرام» از زیارت رهبران معصوم جدا نبوده است و پروانگان خانه خدا همواره گرد وجود مقدس «
نبی» یا «
ولیّ خدا» پر سوختهاند و حج ابراهیمی را که
سنت نبّوت است با «
ولایت» به وسیله رشتههای عشق و محبّت خویش پیوند دادهاند.
و به تعبیر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) «حج» را با «ولایت» تکمیل کردهاند: «و اتموا برسول الله (صلّیاللهعلیهوالهوسلّم) حجکم اذا خرجتم الی بیت الله فان ترکه جفاء، بذلک امرتم و اتموا بالقبور التی اَلْزَمَکُم الله عزوجل زیارتها و حقها؛ پس از رفتن به خانه خدا با (زیارت) پیامبر (صلّیاللهعلیهوالهوسلّم) حجتّان را کامل کنید و ترک آن ناسپاسی و ستم است. به این (زیارت) امر شدهاید (همین طور) با (
زیارت) قبرهایی که خداوند بزرگ زیارت و حق آنها را بر شما واجب کرده، حجّتان را کامل کنید.»
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «اذا حج احدکم فلیختم بزیارتنا لان ذلک من تمام الحج؛
هرگاه یکی از شما حجّ به جا آورد، باید آن را به زیارت ما (اهل بیت) تمام نماید، زیرا زیارت ما تکمیل کننده حجّ است.» همچنین فرمود: «تمام الحج لقاء الامام؛
تکمیل حجّ به دیدار امام است.»
روشن است که وقتی زیارت مشاهد مشرّفه پیامبر و امامان (علیهمالسّلام) مایه تکمیل حجّ است، زیارت آن بزرگواران در حال حیاتشان و اطاعت و فرمانبرداری از آنان نزد خدا بسی ارزشمندتر خواهد بود.
ابوحمزه ثمالی گوید: «به محضر
امام باقر (علیهالسّلام) شرفیاب شدم. آن حضرت در کنار درب ورودی
مسجدالحرام نشسته بود و حاجیان را که در حال طواف بودند، نظاره میکرد. امام به من فرمود: ای ابوحمزه! این مردم چه وظیفهای دارند؟ من نتوانستم پاسخ آن حضرت را بدهم. او فرمود: «انما امروا ان یطوفوا بهذه الاحجار ثم یاتونا فیعلمونا ولایتهم؛
اینها وظیفه دارند گرد این سنگها (کعبه) بچرخند سپس نزد ما آیند و ولایتشان را اعلام نمایند.»
کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود حاجی، احرام دگر بند ببین یار کجاست؟ بنابراین، برگزاری مراسم پرشکوه حجّ باید با رهبری امامی لایق و شایسته صورت پذیرد و پیوند «حج» و «ولایت» امر ضروری است. به امید روزی که حاجیان جهان اسلام، با شناخت و معرفتی کامل به برپایی حج ابراهیمی توفیق یابند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جایگاه حجّ در اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۷/۱۵.