• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعجام قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از مباحث مطرح شده در علوم قرآنی بحث نقطه گذاری قرآن کریم است که اصطلاحا به آن اعجام می‌گویند.




اعجام در زبان تازی به معنای رفع ابهام و گنگی از چیزی است؛ «أعْجَمْتُ الکتاب» یعنی با نقطهگذاری، از نوشته رفع ابهام کردم.
[۱] مقاییس‌اللغه، ج۴، ص۲۴۰؛ لسان‌العرب، ج۹، ص۶۹.
چون یکی از معانی باب افعال، سَلْب یعنی نفی معنای ریشه فعل است، اعجام نیز به معنای از بین بردن «عُجْمه» (لُکنت زبان و عدم شیوایی گفتار)
[۲] المصباح، ص۳۹۴.
است. تعجیم نیز به همین معناست.
[۳] لسان‌العرب، ج۹، ص۶۹.
«نَقْطْ» نیز مرادف اعجام و به معنای نقطهگذاری حروف است
[۴] ترتیب‌العین،ص۸۲۳؛ المصباح، ص۳۹۴ـ۳۹۵.
؛ همچنین واژه «شکل (به فتح ش)» احتمالا بدان جهت که در آغاز، شَکل به وسیله نقطهگذاری انجام شده
[۵] المخصص، ج۱۳، ص۵؛ لسان‌العرب، ج۷، ص۱۷۷؛ تاج‌العروس، ج۱۴، ص۳۸۲.
، گاه مترادف اعجام استعمال شده است
[۶] الرسم‌العثمانی للمصحف، ص۵۶؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶.
؛ اما شَکل به مرور برای نشانه‌گذاری حرکات و سکون بر روی کلمات و اعجام برای نقطهگذاری حروف مشابه به‌ کار رفته است
[۷] مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶؛ المفصل، ج۸، ص۱۸۵؛ القراءات‌المتواتره، ص۹۹.
، در نتیجه شَکل اصطلاحاً به معنای اعراب‌ گذاری و «تعجیم» و «اعجام» به معنای نقطهگذاری است.



در عصر مقارن نزول قرآن، خط متداول تازیان که نوعی خط کوفی بود و آن را از سریانیان آموخته بودند
[۸] التمهید، ج۱، ص۳۵۹؛ مؤلفات جرجی زیدان، ج۱۳، ص۳۴۷.
بدون حرکت و نقطه نوشته می‌شد
[۹] المحکم، ص۳؛ القرائات المتواتره، ص۱۲۲.
، ازاین‌رو نخستین مصحفها نیز از هر گونه علائمی تهی بود.
[۱۰] المحکم، ص۳؛ البرهان فی علوم‌القرآن، ج۱، ص۴۸.
گرچه شماری از راویان به نقطه‌دار بودن برخی حروف عربی اشاره کرده‌اند
[۱۱] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶؛ فضائل‌القرآن، ص۴۳.
؛ اما همگان اتفاق نظر دارند که مصحف‌های اولیه بدون نقطه و حرکات نوشته می‌شد
[۱۲] النشر فی قراءات العشر، ج۱، ص۳۳.
، زیرا تازیان با داشتن ذوق سلیم و توان فطری از گذاشتن نقطه و حرکت بی‌نیاز بوده‌اند.
[۱۳] تاریخ‌القرآن، ص۱۷۰؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶.
از سویی اهتمام بر حفظ و آموزش شفاهی قرآن نیاز آنان را به نقطهگذاری و اعراب می‌کاست.
[۱۴] التمهید، ج۱، ص۳۶۱.
آغاز نقطهگذاری قرآن و عاملان آن به درستی شناخته نشده‌اند
[۱۵] المقنع، ص۱۲۴؛ الاتقان، ج۲، ص۳۷۶.
؛ برخی سرآغاز اعجام را نیمه دوم قرن اول هجری و اوج تکامل آن را در پایان قرن سوم دانسته‌اند.
[۱۶] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۸؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۹۱.
برخی سرآغاز آن را در زمان امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام)دانسته‌اند
[۱۷] دراسات قرآنیه، ص۱۳۲؛ الرسم العثمانی للمصحف، ص۵۵.
، به هر حال نقطهگذاری در طول دو قرن به وسیله افراد گوناگون رو به تکامل نهاد که می‌توان آن را در سه دوره بخش‌بندی کرد:

۲.۱ - دوره آغاز نقطهگذاری


اندیشه نقطهگذاری را به ابوالأسود دوئلی
[۱۸] المحررالوجیز، ج۱، ص۳۵؛ المقنع، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ الاوائل، ص۲۵۴.
(م. ۶۹ ق.) یا یحیی بن یعمر عدوانی
[۱۹] المصاحف، ص۱۵۸؛ سیر اعلام‌النبلاء، ج۴، ص۴۴۲؛ تهذیب‌التهذیب، ج۱۱، ص۲۶۵.
(م. ۱۲۹ ق.) یا نصر بن عاصم لیثی
[۲۰] الفرقان، ص۴۹؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵؛ المقنع، ص۱۲۵.
(م. ۸۹ ق.) و برخی به ندرت به حسن بصری
[۲۱] المحرّر الوجیز، ج۱، ص۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۵؛ فضایل القرآن، ص۴۳.
(م. ۱۱۰ ق.) نسبت داده‌اند. البته بعید است حسن بصری در این کار نقش داشته باشد، زیرا او را مخالف اعجام شمرده‌اند
[۲۲] المصاحف، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹.
، به هر روی هر کدام برای اثبات سخن خود قرائن و روایاتی نقل می‌کنند.
بنا به روایتی، زیاد بن سمیه (م. ۵۳ ق.) والی بصره وقتی دید نومسلمانان غیرعرب قرآن را نادرست می‌خوانند از ابوالأسود خواست تا قرآن را اعراب گذاری کند و او برای حفظ رسم‌الخط قرآن، از این کار سر باز زد. زیاد کسی را بر سر راه او نشاند تا قرآن را نادرست تلاوت کند. وقتی ابوالأسود این تلاوت را شنید بسیار نگران شد و تصمیم گرفت برای راهنمایی قاریان، مصحف را اعراب گذاری کند، ازاین‌رو با پیشنهاد زیاد موافقت کرد و از او خواست تا نویسنده‌ای چیره‌دست در اختیار وی قرار دهد. گفته‌اند: زیاد ۳۰ نفر را نزد او فرستاد و او تنها یک نفر را که از قبیله عبدالقیس و نویسنده‌ای بسیار هوشمند بود برگزید. سپس اعراب گذاری قرآن را به شیوه نقطهگذاری با رنگی مخالف رنگ متن قرآن آغاز کرد.
[۲۳] الفهرست، ص۶۳؛ المقنع، ص۱۲۴، وفیات الأعیان، ج۲، ص۵۳۷.
در روایت دیگری آمده است که ابوالاسود با شنیدن قرائت کسی که قرآن را به اشتباه تلاوت می‌کرد شخصاً تصمیم به این کار گرفت.
[۲۴] دراسات قرآنیه، ص۱۳۲.
قلقشندی می‌نویسد: ابوالأسود به فرمان امیرمؤمنان(علیه السلام)این کار را انجام داد
[۲۵] صبح الاعشی، ج۳. ص ۱۵۱.
، به هر حال وی به جای فتحه یک نقطه در بالای حروف و به جای کسره یک نقطه در پایین و به جای ضمه یک نقطه در جلو حروف نهاد. هرگاه به نون ساکن یعنی غُنّه تنوین می‌رسید به جای یک نقطه دو نقطه می‌گذاشت.
[۲۶] الفهرست، ص۶۳؛ المقنع، ص۱۲۴؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۵۳۷؛ البرهان فی علوم‌القرآن، ج۱، ص۴۸.

این نقطه گذاری (شَکل) تنها در حروفی انجام شد که اختلاف تلفظ در آنها ممکن بود و تغییر اعراب باعث نادرست خواندن آنها می‌شد.
[۲۷] المصاحف، ص۱۶۲.


۲.۲ - دوره اعجام حروف مشابه


به گواهی بیشتر روایات، این کار در سال ۶۵ هجری به فرمان عبدالملک مروان (م. ۸۵ ق.) به نظارت حجّاج بن یوسف ثقفی (م. ۹۵ ق.) و به دست دو نفر از شاگردان ابوالأسود دوئلی، یحیی بن یعمر عدوانی و سپس نصر بن عاصم لیثی انجام شد. برخی روایات کار اعجام را به یکی از آن دو نسبت داده‌اند
[۲۸] المحررالوجیز، ج۱، ص۳۵؛ فضایل‌القرآن، ص۴۳؛ المحکم، ص۳۵ ـ ۳۶.
؛ ولی به نظر می‌رسد هریک در بخشی از کار سهیم بوده و نصر که شاگرد یحیی است کار وی را ادامه داده است. با توجه به این‌که نقطه‌های اعجام با نقطه‌های اعراب درهم آمیخته می‌شد، نقطه‌های اعراب را که جزو حروف نبود به رنگ دیگری که بیشتر سرخ رنگ بود می‌نوشتند.
[۲۹] المقنع، ص۱۲۶.
شیوه نصر و یحیی چنین بود که برای تشخیص حروف مشابه از یک یا دو و حداکثر سه نقطه استفاده می‌کردند.
[۳۰] مناهل العرفان، ج۱، ص۲۸۵؛ لمحات من تاریخ القرآن، ص۱۹۴.


۲.۳ - دوره اصلاح و تکامل اعراب و اعجام


با توجه به این‌که با اختراع علائم گوناگون، حروف مصحف در توده‌ای از نقطه‌های رنگارنگ فرو می‌رفت خلیل ‌بن احمد فراهیدی (م. ۱۷۰/۱۷۵ق.) برای رفع این مشکل چاره‌ای اندیشید و شکل‌های کنونی را به جای نقاط اِعراب پدید آورد.
[۳۱] الاتقان، ج۲، ص۳۷۸؛ القراءات المتواتره، ص۹۸؛ درسهایی از علوم قرآنی، ص۳۴۹.
متن قرآن با رنگ سیاه نوشته می‌شد و حرکات و تنوین و تشدید و مدّ و تخفیف و وصل و سکون به رنگ سرخ و همزه‌ها به رنگ زرد و الف‌های وصل در ابتدای جمله به رنگ سبز بود.
[۳۲] المقنع، ص۱۲۶.




با گذشت زمان در کنار اِعراب و اِعجام برای سهولت قرائت، علائم دیگری اختراع گردید که برخی از آنها با نقطه گذاری انجام می‌گرفت؛ مانند نقطه‌هایی برای مشخص کردن جزءها و حزب‌ها و آغاز و پایان آیات و مشخص کردن هر ۵ آیه و هر ۱۰ آیه از سوره‌ها.
[۳۳] مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶؛ فضایل القرآن، ص۴۳.
برخی معتقدند تقسیمات قرآن به جزء، حزب و ربع حزب هم‌زمان با نقطه گذاری و به دستور حجّاج بن یوسف انجام پذیرفته است و برخی این کار را به مأمون عباسی
[۳۴] المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵؛ فضایل القرآن، ص۴۳.
و تخمیس و تعشیرها را به نصر بن عاصم نسبت می‌دهند.
[۳۵] المقنع، ص۱۲۵.




گفته شده: ابوالاسود رساله مختصری در تنقیط نگاشته بود. سپس خلیل بن احمد نخستین کتاب را درباره اعجام نوشت.
[۳۶] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۸.
ابوحاتم سجستانی (م. ۲۴۸ ق.) کتاب مصاحف را درباره نقطهگذاری و شَکل و رسم‌الخط قرآن نگاشت.
[۳۷] مباحث فی علوم‌القرآن، ص۹۴.

دیگر نگارش‌ها در این موضوع به قلم ابومحمد بن یحیی بن المبارک الیزیدی العدوی (م. ۲۰۲ ق.) سپس عبداللّه بن یحیی المبارک الیزیدی (م. ۲۳۷ق.) و ابواحمد بن موسی ‌بن ‌مجاهد (م. ۳۲۴ ق.) و پس از آنها ابوبکر بن الأنباری (م. ۳۲۷ق.) و سپس ابوالحسن احمد بن جعفر بن المنادی (م. ۳۳۴ ق.) و ابوبکر بن محمد بن عبداللّه بن أشته (م. ۳۶۰ ق.) و ابوالحسن علی بن محمد بن بشر الأنطاکی (م. ۳۷۷ ق.) و ابوالحسن علی بن عیسی الرمانی (م. ۳۸۴ ق.) نوشته شده است.
[۳۸] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۸.
ابوعمرو عثمان بن سعید الدّانی (م. ۴۴۴ ق.) نیز کتابی در این فن به نام المحکم فی نقط المصاحف نگاشته است. از این تألیفات به جز کتاب المحکم به دست ما نرسیده است. البته در این کتاب چکیده کتاب‌های پیشین درباره اعجام و شَکل و نقطه آمده است.
[۳۹] رسم المصحف، ص۴۷۹.




در دوره اعراب گذاری و اعجام قرآن برخی از صحابه و تابعان به شدّت با آن مخالفت کرده یا به کراهت آن فتوا داده‌اند.
[۴۰] المصاحف، ص۱۵۸ـ۱۶۰؛ المقنع، ص۱۲۵؛ الاتقان، ج۲، ص۳۷۷.
هدف از این موضع‌گیری‌ها حفظ قرآن از تغییر و تحریف و هرگونه دستبرد به رسم‌الخط آن بوده است.
[۴۱] تفسیرقرطبی،ج۱،ص۴۶؛ الاتقان،ج۲،ص۳۷۷ـ۳۷۸؛ التبیان فی آداب حملة القرآن، ص‌۱۷۹.
عبداللّه بن عُمر (م. ۷۳ ق.)، مجاهد (م. ۱۰۴ ق.)، شعبی (م. ۱۰۹ هـ.)، نخعی(م. ۷۵ ق.) و حسن بصری (م. ۱۱۰ ق.) و شماری دیگر از تابعان از مخالفان نقطهگذاری قرآن بوده‌اند.
[۴۲] المصاحف، ۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ المقنع، ص۱۲۵؛ التبیان فی آداب حملة القرآن، ص۱۷۹.

با گذشت زمان نیاز به نقطهگذاری افزون‌تر شد، از این ‌رو مالک بن انس (م. ۱۷۹ ق.) نقطهگذاری را در مصحف‌هایی که برای آموزش به‌کار می‌رفت جایز شمرد.
[۴۳] الاتقان، ج۲، ص۳۷۷؛ المقنع، ص۱۲۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶.
گرچه بدعت دانستن نقطهگذاری تا قرن پنجم ادامه داشت
[۴۴] التبیان فی آداب حملة القرآن، ص۱۷۹.
؛ اما سرانجام همگان به ضرورت نقطهگذاری پی بردند و آن را نور قرآن شمرده
[۴۵] المحکم، ص۱۲؛ رسم‌المصحف، ص۴۶۷.
، به استحباب یا وجوب آن تصریح کردند
[۴۶] فضایل‌القرآن، ص۴۳؛ الاتقان، ج۲، ص۳۸۸؛ التبیان فی آداب حملة القرآن، ص۱۷۹.
؛ زیرا دیدند ممکن است به علت بی‌نقطه بودن، لحن و تحریف در قرآن راه یابد
[۴۷] الاتقان، ج۲، ص۳۷۷؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶ ـ ۲۸۷.
، زیرا هدف از مخالفت با نقطهگذاری حفظ قرآن از تغییر و خطا بود و اکنون حفظ قرآن به نقطهگذاری آن وابسته است.
[۴۸] الاتقان، ج۲، ص۳۷۷؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶ ـ ۲۸۷.




 
۱. مقاییس‌اللغه، ج۴، ص۲۴۰؛ لسان‌العرب، ج۹، ص۶۹.
۲. المصباح، ص۳۹۴.
۳. لسان‌العرب، ج۹، ص۶۹.
۴. ترتیب‌العین،ص۸۲۳؛ المصباح، ص۳۹۴ـ۳۹۵.
۵. المخصص، ج۱۳، ص۵؛ لسان‌العرب، ج۷، ص۱۷۷؛ تاج‌العروس، ج۱۴، ص۳۸۲.
۶. الرسم‌العثمانی للمصحف، ص۵۶؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶.
۷. مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶؛ المفصل، ج۸، ص۱۸۵؛ القراءات‌المتواتره، ص۹۹.
۸. التمهید، ج۱، ص۳۵۹؛ مؤلفات جرجی زیدان، ج۱۳، ص۳۴۷.
۹. المحکم، ص۳؛ القرائات المتواتره، ص۱۲۲.
۱۰. المحکم، ص۳؛ البرهان فی علوم‌القرآن، ج۱، ص۴۸.
۱۱. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶؛ فضائل‌القرآن، ص۴۳.
۱۲. النشر فی قراءات العشر، ج۱، ص۳۳.
۱۳. تاریخ‌القرآن، ص۱۷۰؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶.
۱۴. التمهید، ج۱، ص۳۶۱.
۱۵. المقنع، ص۱۲۴؛ الاتقان، ج۲، ص۳۷۶.
۱۶. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۸؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۹۱.
۱۷. دراسات قرآنیه، ص۱۳۲؛ الرسم العثمانی للمصحف، ص۵۵.
۱۸. المحررالوجیز، ج۱، ص۳۵؛ المقنع، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ الاوائل، ص۲۵۴.
۱۹. المصاحف، ص۱۵۸؛ سیر اعلام‌النبلاء، ج۴، ص۴۴۲؛ تهذیب‌التهذیب، ج۱۱، ص۲۶۵.
۲۰. الفرقان، ص۴۹؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵؛ المقنع، ص۱۲۵.
۲۱. المحرّر الوجیز، ج۱، ص۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۵؛ فضایل القرآن، ص۴۳.
۲۲. المصاحف، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹.
۲۳. الفهرست، ص۶۳؛ المقنع، ص۱۲۴، وفیات الأعیان، ج۲، ص۵۳۷.
۲۴. دراسات قرآنیه، ص۱۳۲.
۲۵. صبح الاعشی، ج۳. ص ۱۵۱.
۲۶. الفهرست، ص۶۳؛ المقنع، ص۱۲۴؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۵۳۷؛ البرهان فی علوم‌القرآن، ج۱، ص۴۸.
۲۷. المصاحف، ص۱۶۲.
۲۸. المحررالوجیز، ج۱، ص۳۵؛ فضایل‌القرآن، ص۴۳؛ المحکم، ص۳۵ ـ ۳۶.
۲۹. المقنع، ص۱۲۶.
۳۰. مناهل العرفان، ج۱، ص۲۸۵؛ لمحات من تاریخ القرآن، ص۱۹۴.
۳۱. الاتقان، ج۲، ص۳۷۸؛ القراءات المتواتره، ص۹۸؛ درسهایی از علوم قرآنی، ص۳۴۹.
۳۲. المقنع، ص۱۲۶.
۳۳. مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶؛ فضایل القرآن، ص۴۳.
۳۴. المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵؛ فضایل القرآن، ص۴۳.
۳۵. المقنع، ص۱۲۵.
۳۶. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۸.
۳۷. مباحث فی علوم‌القرآن، ص۹۴.
۳۸. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۸.
۳۹. رسم المصحف، ص۴۷۹.
۴۰. المصاحف، ص۱۵۸ـ۱۶۰؛ المقنع، ص۱۲۵؛ الاتقان، ج۲، ص۳۷۷.
۴۱. تفسیرقرطبی،ج۱،ص۴۶؛ الاتقان،ج۲،ص۳۷۷ـ۳۷۸؛ التبیان فی آداب حملة القرآن، ص‌۱۷۹.
۴۲. المصاحف، ۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ المقنع، ص۱۲۵؛ التبیان فی آداب حملة القرآن، ص۱۷۹.
۴۳. الاتقان، ج۲، ص۳۷۷؛ المقنع، ص۱۲۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۴۶.
۴۴. التبیان فی آداب حملة القرآن، ص۱۷۹.
۴۵. المحکم، ص۱۲؛ رسم‌المصحف، ص۴۶۷.
۴۶. فضایل‌القرآن، ص۴۳؛ الاتقان، ج۲، ص۳۸۸؛ التبیان فی آداب حملة القرآن، ص۱۷۹.
۴۷. الاتقان، ج۲، ص۳۷۷؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶ ـ ۲۸۷.
۴۸. الاتقان، ج۲، ص۳۷۷؛ مناهل‌العرفان، ج۱، ص۲۸۶ ـ ۲۸۷.




سایت معارف قرآن    



جعبه ابزار