• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تابعین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تابعین، افرادی هستند که با یک یا چند تن از صحابه ملاقات یا مصاحبت کرده‌اند. و چنانچه کسی هیچ یک از صحابه را (در حال اسلام) ندیده ولی با تابعین ملاقات کرده، وی را تبع تابعین (جمع: اتباع تابعین) نامند.
واژه‌ی تابعین جمع تابع یا تابعی است.
[۱] ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۷۹.
[۲] یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۰.





به نظر اغلب علما، صرف ملاقات با یک یا چند تن از صحابه برای اطلاق تابعی بر فرد کافی است.
[۳] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۳.
[۴] احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۴۱۰.

به عقیده‌ی خطیب بغدادی
[۵] احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۳۸.
مصاحبت و مجالست با صحابه نیز ضرورت دارد، برخلاف صحابه که برای آنها صرف دیدار با رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم در کسب عنوان صحابی کفایت می کند.
ابن حِبّان معتقد بود که تابعی باید در سِنّی باشد که قادر به حفظ کردن از صحابه باشد؛ از این‌رو خَلَف بن خلیفه از اتباع تابعین (طبقه‌ی پس از تابعین ) شمرده شده، اگرچه در کودکی عَمروبن حُرَیث را دیده بوده است.
[۶] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۴.




در کلمات فقها گاه در مقام نشان دادن اجماعی و قطعى بودن حکمى، به اتفاق صحابه و تابعین بر آن در مقام عمل در دوران مختلف، اشاره شده است؛ گرچه قول و عمل صحابه و تابعین از نظر‌ امامیّه، دلیل و حجّت شرعى به شمار نمى‌رود.



۱. سماع از صحابه.
۲. طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوه‌ی تمیز.
[۱۲] عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ج۳، ص۳۱۱.
[۱۳] زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة ص۳۴۶.

۳. مهمترین شرط در مورد تابعی دیدار او با صحابی است. ابن صلاح
[۱۴] ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۷۹.
شرط دیدار را کافی دانسته و ابن حَجَر
[۱۵] ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر ص۹۰.
همین رأی را اختیار کرده است.



برخی، چند تن از تابعین را که سماع آنها از صحابه به اثبات نرسیده، معرفی کرده‌اند.
[۱۶] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۳ـ۱۲۴.
[۱۷] احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۳۸.
به عقیده‌ی اینان شرط دیدار، از روایتی از رسول اکرم به دست می‌آید که فرمود: «طوبی ' لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی ' لمن رأی مَن رآنی » (خوشا به حال کسی که مرا دیده و به من ایمان آورده است و خوشا به حال آن کس که کسی را که مرا دیده، دیده باشد؛
[۱۸] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۵.
[۱۹] سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.
).



اصطلاح تابعین از آیه‌ی «وَالسّابِقونَ الْاَ‌وَّلونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الاْ َنْصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُم بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنْهُ...» گرفته شده است. البته در این آیه، «الّذین اتَّبَعوهُم » در معنای اصطلاحی تابعین به کار نرفته است، زیرا در بین پیروان ِ پیشگامانِ اولیه (السابقون الاوّلون )، گروهی از صحابه هم قرار داشته اند.
[۲۱] محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، ج۱۱، ص۱۵.

همچنین در تفسیر آیه‌ی دهم سوره‌ی حشر («وَالَّذینَ جاءُو مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرلَنا و لاِ ِخوانِنا الَّذینَ سَبَقونا بالایمان...»)، که تعبیر «التابعون باحسان » و «التابعین » به کار رفته است،
[۲۳] زمخشری، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
[۲۴] طبری، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
[۲۵] فخر رازی، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
[۲۶] ابن ک، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
مسلّماً معنای اصطلاحی تابعین موردنظر نبوده است.



ممکن است که این اصطلاح از کلام رسول اکرم گرفته شده باشد که دربارة اویس قَرَنی فرمود: «اِنَّ خیرَ التابعینَ رَجلٌ یُقالُ لَهُ اویس » (بهترینِ تابعین مردی به نام اویس است؛
[۲۸] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم ج۲، ص۱۹۶۸.
). بتدریج تابعین به همه‌ی کسانی گفته شد که رسول اکرم را ندیده بودند و در نتیجه احکام و مسائل شرعی را از صحابه فراگرفته و راوی روایاتِ آنان شده بودند.



تعداد تابعین بسیار و شمارش ناپذیر است، زیرا در زمان رحلت رسول خدا در حدود یکصدوچهارده هزار صحابی وجود داشته
[۲۹] ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۲۸ به نقل از ابوزُرْعه رازی.
و چون شرط تابعی بودن دیدار با یکی از صحابه است و صحابه نیز در بلاد مختلف پراکنده بوده‌اند، تعداد تابعین خارج از محاسبه می‌گردد،
[۳۰] احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۴۱۱.
به ویژه آنکه برخی از صحابه تا پایان قرن نخست زنده بوده‌اند
[۳۱] ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۲۸ـ۱۳۱.
و آخرین فرد تابعین نیز در ۱۸۰ هجری از دنیا رفته ‌است.
[۳۲] عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه ج۳، ص۳۱۳.





۸.۱ - بر اساس ملاقات تابعین با صحابه


تابعین طبقاتی دارند. برخی مانند ابن حبّان همه‌ی تابعین را به اعتبار آنکه در ملاقات با صحابه مشترک‌اند، یک طبقه دانسته‌اند.
[۳۳] محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۲.
مسلم، تابعین را در سه طبقه و محمدبن سعد آنها را در چهار طبقه گروه بندی کرده ‌است.
[۳۴] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۵.
[۳۵] سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.
[۳۶] محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۲.

حاکم نیشابوری تابعین را پانزده طبقه و نخستین طبقه را کسانی دانسته که برخی از صحابه را ــ که رسول خدا در مورد آنان بشارت بهشت داده‌است ــ ملاقات کرده‌اند، از جمله‌ی این تابعین می توان به سعیدبن مُسَیّب، قَیس بن ابی حازم، ابوعثمان نَهدی، قَیس بن عُباد و حُصَین بن مُنذر اشاره کرد.
[۳۷] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۲.
اکثر علمای حدیث، سخن حاکم نیشابوری را رد کرده‌اند، به این دلیل که در بین نامبردگان کسی جز قیس بن ابی حازم از همه‌ی اصحاب ده گانه روایت نکرده‌ است؛
[۳۸] یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۰.
[۳۹] حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث ص۱۲۷.
[۴۰] ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص ۱۳۲ـ۱۳۳.
[۴۱] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۵ـ۱۲۶.
چنانکه سعیدبن مسیّب که در زمان خلافت عمر به دنیا آمد، ظاهراً فقط از سعدبن ابی وقاص روایت کرده است.
[۴۲] ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۰.
[۴۳] یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۰.
[۴۴] محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۳.

حاکم نیشابوری از طبقات دوم و سوم تابعین نیز عده‌ای را معرفی کرده‌ است، اما بدون ذکر طبقات دیگر می‌گوید که آخرین طبقه‌ی تابعین کسانی هستند که امثال اَنَس بن مالک، عبداللّه بن أبی أوفی ، [[|سائب بن یزید]]، عبدالله بن حارث بن جَزء و ابوامامه باهلی را ملاقات کرده‌اند،
[۴۵] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۳.
[۴۶] محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.
و این عده کهن‌سالترین اصحاب رسول خدا بوده‌اند.

۸.۲ - بر اساس روایت تابعین


به عقیده‌ی برخی از محققان، تابعین را به «کبار و متوسطین و صغار» نیز می توان طبقه بندی کرد. طبقه‌ی کبار از بزرگان صحابه روایت نقل کرده‌اند، متوسطین علاوه بر درک صحابه، راوی برخی از بزرگان تابعین نیز بوده‌اند و صغار، راویان صحابه‌ی خردسال بوده‌اند که معمولاً تاریخ وفاتشان متأخر از دیگر اصحاب است.
[۴۷] نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث ص۱۴۸.


۸.۳ - بر اساس موطن تابعین


آخرین طبقه بندی تابعین، برحسب شهر و موطن آنهاست، مانند تابعین بصری و تابعین مدنی و تابعین کوفی؛ این طبقه بندی را محمدبن سعد در کتاب طبقات انجام داده است.
[۴۸] محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.


۸.۴ - خلاصه‌ای از مراتب تابعین و اتباع تابعین


مراتب تابعین و اتباع نیز مختلف است و می توان طبقات آنان را چنین خلاصه کرد
[۴۹] ابن حجر عسقلانی تقریب التهذیب ص ۶.
:
۱. کبار تابعین چون سعید بن مسیب.
۲. طبقه وسطی چون حسن بصری و ابن سیرین.
۳. کسانی که بیشتر روایاتشان از طبقه اول است؛ مانند زهری و قتاده.
۴. کسانی که بیش از یک یا دو تن صحابی را درک نکرده‌اند؛ مانند اعمش.
۵. طبقه آنان که همزمان دسته اخیر بوده، ولی به ملاقات صحابه نایل نشده‌اند؛ مانند ابن جریج.
۶. بزرگان اتباع تابعین؛ مانند مالک بن انس و سفیان ثوری.
۷. طبقه‌ی وسطی از اتباع؛ مانند ابن عیینه و ابن علیه.
۸. طبقه‌ی صغری مانند شافعی و ابو داوود طیالسی.
۹. طبقه‌ی کسانی که تابعین را ندیده و از اتباع نقل حدیث کرده‌اند مانند ابن حنبل.
از مجموع طبقه‌ها، طبقه‌ی اول پیش از قرن اول درگذشته‌اند و بقیه تابعین پس از قرن یکم.

۸.۵ - یک نکته


در بحث از تابعین، گاه طبقه ای از راویان در ردیف تابعین قلمداد شده‌اند بی آنکه سماع آنان از صحابه ثابت شده باشد، مانند ابراهیم بن سُوَید نَخَعی. گاه نیز طبقه‌ای که در شمار تابعین‌اند، به اشتباه در طبقه‌ی اتباعِ تابعین ذکر شده‌اند، مانند ابوالزَّناد عبدالله بن ذکوان.
[۵۰] محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۷.
[۵۱] ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۲.
[۵۲] یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۱.
[۵۳] محمدبن محمد فصیح هروی، جواهرالاصول فی علم احادیث الرسول ص۱۰۷.




تابعین حامل علوم صحابه و مبلّغ دین پس از ایشان و به عقیده‌ی اهل سنّت، افضل امت به شمار می روند.
[۵۴] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۷.
استناد ایشان به آیة ۱۰۰ سوره توبه و به این حدیث رسول خدا است: «خَیْرُالناسِ قَرْنی ثُمَّ الذینَ یَلُونَهُم ثُمَّالذینَ یَلُونَهُم » (بهترین مردم معاصران من‌اند، سپس کسانی که پس از آنان می‌آیند و سپس مردمان پس از آنان
[۵۵] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم ج۲، ص۱۹۶۲ـ۱۹۶۳.
).



در مورد افضل تابعین، بین علمای اهل سنّت اختلاف نظر وجود دارد؛ قول مشهور آن است که سعیدبن مسیّب افضل تابعین و مرسَلاتِ او صحیح‌ترین است.
[۵۶] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۳۲.
[۵۷] ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۳۵.
[۵۸] احمدعمر هاشم، قواعد اصول الحدیث ص۲۷۴.
[۵۹] احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایه ص۴۴۳.
[۶۰] ظفراحمد عثمانی تهانوی، قواعد فی علوم الحدیث ص۱۵۰.
برخی همچون احمدبن حنبل، علی بن مدینی و ابوحاتم رازی بر این عقیده بوده‌اند.
[۶۱] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۶.
عده‌ای دیگر افضل تابعین را اویس قَرَنی می‌دانند و به حدیث رسول خدا استناد می‌کنند.
[۶۲] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم ج۲، ص۱۹۶۹.
[۶۳] سیوطی، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۲۳۴.
[۶۴] محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.
برخی، مانند بُلْقینی، افضل تابعین را از جهت زهد و وَرَع اویس قرنی و از جهت حفظِ اثر و حدیث، سعیدبن مسیّب دانسته‌اند.
[۶۵] سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی ج۲، ص۲۱۳.
[۶۶] سیوطی، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۲۳۵.
[۶۷] محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.

بنا به گزارش ابوعبداللّه محمدبن خفیف شیرازی، اهل مدینه سعیدبن مسیّب، اهل بصره حسن بصری، و اهل کوفه اویس قرنی را افضل دانسته‌اند.
[۶۸] یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۱.
[۶۹] حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث ص۱۲۸.
[۷۰] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۶.
البته برخی از کوفیان افضل تابعین را عَلقَمَة بن قیس و اَسودبن یزید نخعی دانسته و اهل مکه نیز معتقد به افضلیت عطاءبن ابی رَباح بوده‌اند.
[۷۱] احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایه ص۴۱۲.
ظاهراً اهل هر منطقه، بزرگ خود را افضل تابعین می‌دانسته‌اند.
[۷۲] نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث ص۱۴۹.




به نظر ابوبکربن ابی داوود، حَفْصه دختر سیرین و عَمرَه دختر عبدالرحمان، افضل تابعات بوده‌اند و پس از آنان أم درداء قرار دارد.
[۷۳] حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث ص۱۲۸.
[۷۴] ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۲.
[۷۵] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۸.




هفت تن از تابعین که منزلت بیشتری دارند به فقهای سبعه شهرت یافته‌اند.



در بین تابعین از نظر کثرت فتوا کسی به حد حسن بصری و عطاءبن ابی رباح نرسیده است.
[۷۶] سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی ج۲، ص۲۱۳.




نخستین کسی که از تابعین درگذشت، ابوزید معمربن زید بود که در سال ۳۰ کشته شد و آخرین کس، خَلَف بن خلیفه (متوفی ۱۸۰) بود.
[۷۷] سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی ج۲، ص۲۱۴.
[۷۸] محمد محفوظ بن عبداللّه ترمسی، منهج ذوی النظر ص۲۸۴.




برخی از تابعین با صفت «مُخَضْرمون » ذکر شده‌اند، از آنرو که آنان دوره‌ی جاهلیت و اسلام را درک کرده و در زمان رسول خدا اسلام آورده بودند، اما دیدار رسول خدا نصیب آنان نگردیده بود، از جمله ابوعمرو شیبانی، سُوَیدبن غَفلَة کندی، عمرو بن میمون اَوْدی، عبدخیر بن خیوانی، ابوعثمان نهدی، و ربیعة بن زراره.
[۷۹] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۵.
[۸۰] ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۰.
[۸۱] ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۳۴.
[۸۲] ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر ص۹۰.
برخی، اینان را از صحابه و برخی، از بزرگان تابعین دانسته‌اند و تعداد آنان را به اختلاف ۲۰ یا ۴۲ تن ذکر کرده‌اند.
[۸۳] سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۱۰ـ۲۱۱.
[۸۴] محمد محفوظ بن عبداللّه ترمسی، منهج ذوی النظر ص۲۸۲.
[۸۵] ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر ص۹۰.
[۸۶] محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۳۴.
[۸۷] عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه ج۳، ص۳۱۵ـ۳۱۶.
[۸۸] محمدبن محمد فصیح هروی، جواهرالاصول فی علم احادیث الرسول ص۱۰۸.




از دیدگاه تاریخی نیز نقش تابعین را در شکل گیری جریانهای متفاوت و متعدد فکری و ادبی نمی‌توان نادیده گرفت. اینان گذشته از سهم برجسته‌ای که در پیدایی علوم حدیثی داشته‌اند، در تفسیر، فقه، سیره نویسی، مغازی و تاریخ هم مؤسس به شمار می‌آیند. این امر مورد توجه خاورشناسان بوده و آنان در باب نقش تابعین و صحابه و شکل گیری ساختار اِسنادها که تمامی روایات را به پیامبر اکرم می‌رساند آرای گوناگونی ابراز کرده‌اند.
[۸۹] برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «تابعون ».




قرآن.
ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، بتعلیق و شرح صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
• ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره ?( ۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ ).
محمد محفوظ بن عبداللّه ترمسی، منهج ذوی النظر، مصر ۱۴۰۶/ ۱۹۸۵.
محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، مصر ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایه، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت.
محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، ج۱۱، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، بتصحیح و شرح احمد محمد شاکر، بیروت، دارالمعرفه.
• عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایه، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث، عراق ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، دمشق ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
ظفراحمد عثمانی تهانوی، قواعد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
محمدبن محمد فصیح هروی، جواهرالاصول فی علم احادیث الرسول، چاپ اطهر مبارکفوری، مدینه ۱۳۷۳.
عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴؛
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
احمدعمر هاشم، قواعد اصول الحدیث، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.


 
۱. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۷۹.
۲. یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۰.
۳. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۳.
۴. احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۴۱۰.
۵. احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۳۸.
۶. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۴.
۷. . کتاب السرائر،ج ۲، ص ۵۷۶    
۸. . جواهر الکلام،ج ۹، ص ۳۱    
۹. . جواهر الکلام،ج ۹، ص ۳۶۱    
۱۰. . فقه الصادق،ج ۱۸، ص ۱۱۴    
۱۱. . وضوء النّبى،ج ۲، ص ۵۲۵    
۱۲. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ج۳، ص۳۱۱.
۱۳. زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة ص۳۴۶.
۱۴. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۷۹.
۱۵. ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر ص۹۰.
۱۶. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۳ـ۱۲۴.
۱۷. احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۳۸.
۱۸. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۵.
۱۹. سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.    
۲۱. محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، ج۱۱، ص۱۵.
۲۲. حشر/سوره۵۹، آیه۱۰.    
۲۳. زمخشری، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
۲۴. طبری، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
۲۵. فخر رازی، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
۲۶. ابن ک، ذیل آیه ۱۰۰سوره توبه.
۲۷. تفسیر ابن کثیر ج۴، ص۳۶۳، ذیل آیه ۱۰سوره حشر.    
۲۸. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم ج۲، ص۱۹۶۸.
۲۹. ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۲۸ به نقل از ابوزُرْعه رازی.
۳۰. احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة ص۴۱۱.
۳۱. ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۲۸ـ۱۳۱.
۳۲. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه ج۳، ص۳۱۳.
۳۳. محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۲.
۳۴. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۵.
۳۵. سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.
۳۶. محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۲.
۳۷. محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۲.
۳۸. یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۰.
۳۹. حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث ص۱۲۷.
۴۰. ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص ۱۳۲ـ۱۳۳.
۴۱. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۵ـ۱۲۶.
۴۲. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۰.
۴۳. یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۰.
۴۴. محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۳.
۴۵. محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۳.
۴۶. محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.
۴۷. نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث ص۱۴۸.
۴۸. محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.
۴۹. ابن حجر عسقلانی تقریب التهذیب ص ۶.
۵۰. محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۷.
۵۱. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۲.
۵۲. یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۱.
۵۳. محمدبن محمد فصیح هروی، جواهرالاصول فی علم احادیث الرسول ص۱۰۷.
۵۴. محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۷.
۵۵. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم ج۲، ص۱۹۶۲ـ۱۹۶۳.
۵۶. محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۳۲.
۵۷. ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۳۵.
۵۸. احمدعمر هاشم، قواعد اصول الحدیث ص۲۷۴.
۵۹. احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایه ص۴۴۳.
۶۰. ظفراحمد عثمانی تهانوی، قواعد فی علوم الحدیث ص۱۵۰.
۶۱. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۶.
۶۲. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم ج۲، ص۱۹۶۹.
۶۳. سیوطی، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۲۳۴.
۶۴. محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.
۶۵. سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی ج۲، ص۲۱۳.
۶۶. سیوطی، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۲۳۵.
۶۷. محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ص۵۴۷.
۶۸. یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق ص۲۰۱.
۶۹. حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث ص۱۲۸.
۷۰. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۶.
۷۱. احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایه ص۴۱۲.
۷۲. نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث ص۱۴۹.
۷۳. حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث ص۱۲۸.
۷۴. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۲.
۷۵. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۲۸.
۷۶. سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی ج۲، ص۲۱۳.
۷۷. سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی ج۲، ص۲۱۴.
۷۸. محمد محفوظ بن عبداللّه ترمسی، منهج ذوی النظر ص۲۸۴.
۷۹. محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث ص۵۵.
۸۰. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ص۱۸۰.
۸۱. ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۳۴.
۸۲. ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر ص۹۰.
۸۳. سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۱۰ـ۲۱۱.
۸۴. محمد محفوظ بن عبداللّه ترمسی، منهج ذوی النظر ص۲۸۲.
۸۵. ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر ص۹۰.
۸۶. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۳، ص۱۳۴.
۸۷. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه ج۳، ص۳۱۵ـ۳۱۶.
۸۸. محمدبن محمد فصیح هروی، جواهرالاصول فی علم احادیث الرسول ص۱۰۸.
۸۹. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «تابعون ».




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله تابعین    
۲. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۲، ص۳۰۹و۳۱۰‌.    
۳. سایت اندیشه قم    
۴. کاظم مدیر شانچى - علم الحدیث، ص۲۰۶.



جعبه ابزار