انتقام از مجرمان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم می فرماید، پس از ارائه
بینات و نپذیرفتن آنان خدا از مجرمان، انتقام گیری می کند و خداوند در انتقام از مجرمان توانا و شکست ناپذیر است.
قرآن کریم می فرماید، پس از ارائه
بینات و نپذیرفتن آنان خدا از مجرمان، انتقام گیری می کند: «و لقد ارسلنا من قبلک رسلا الی قومهم فجاءوهم بالبینـت فانتقمنا من الذین اجرموا...» قبل از تو پیامبرانی به سوی قومشان فرستادیم، آنها با دلائل روشن به سراغ
قوم خود رفتند (ولی هنگامی که اندرزها سودی نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم ... .
«ومن اظـلم ممن ذکر بـایـت ربه ثم اعرض عنها انا من المجرمین منتقمون». چه کسی ستمکارتر است از آنکس که آیات پروردگارش به او
تذکر داده شده و او از آن اعراض کرده، مسلما ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت.
قرآن کریم می فرماید، خداوند در انتقام از مجرمان توانا و شکست ناپذیر است: «فلاتحسبن الله مخلف وعده رسله ان الله عزیز ذو انتقام • و تری المجرمین یومـئذ مقرنین فی الاصفاد» و گمان مبر که خدا وعدهای را که به پیامبرانش داده تخلف کند، چرا که خداوند قادر و منتقم است• و در آن روز مجرمان را با هم در غل و زنجیر میبینی (غل و زنجیری که دستها و گردنهایشان را بهم بسته) .
این جمله (فلاتحسبن الله... ) تفریع بر مطالب قبل است که مى فرمود: عذاب نکردن ستمکاران به خاطر تأخیر تا
قیامت است ، و وقتى چنین است دیگر خیال نکن که خدا از وعده اى که بر
نصرت فرستادگان خود داده خلف مى کند، اگر وعده نصرت داده
وفا مى کند و اگر وعده عذاب به متخلفین داده نیز وفا مى کند.و چطور ممکن است وفا نکند و حال آنکه او عزیز و داراى انتقام شدید است .
و لازمه
عزت مطلقه او نیز همین است که خلف
وعده نکند، چون خلف وعده یا بدین جهت است که نمى توانند وعده خود را وفا کند و یا بدین سبب است که رأیش برگشته و وضعى برایش پیش آمده که او را مجبور کرده بر خلاف حال قبلیش رفتار کند.
و خداوند،
عزیز على الاطلاق است و
عجز و ناتوانى در او تصور ندارد، و هیچ حالتى او را مقهور و مجبور به عمل بر خلاف حالت قبلى نمى کند چون واحد و
قهار است و کلمه «ذو انتقام» یکى از اسماى حسناى خداى تعالى است و در چند جاى قرآن خود را به آن
اسم نامیده است ، و در همه جا آن را در کنار اسم عزیز آورده است .
هر جا در
قرآن کریم و
سنت ، انتقام به خدا نسبت داده شده منظور از آن، انتقامى است که حقى از حقوق
دین الهى و
شریعت آسمانى (ضایع شده ) باشد و به عبارت دیگر انتقامهایى به خدا نسبت داده شده که حقى از حقوق مجتمع اسلامى (ضایع شده ) باشد، هر چند که در پاره اى موارد حق فرد را هم تامین کند، مانند مواردى که شریعت و
قانون دین، داد مظلوم را از ظالم مى ستاند که در این موارد، انتقام هم حق فرد است و هم حق
اجتماع .
پس کاملا روشن گردید که در این گونه موارد نباید
توهم کرد که مقصود خدا از انتقام، رضایت خاطر است، چون
ساحت او مقدس و مقامش عزیزتر از این است که از ناحیه
جرم مجرمین و
معصیت گنهکاران متضرر شود و از
اطاعت مطیعین منتفع گردد.
یکی از علل انتقام خداوند از مجرمان، براساس سنت او در یاری رساندن به مؤمنان می باشد: «و لقد ارسلنا من قبلک رسلا الی قومهم فجاءوهم بالبینـت فانتقمنا من الذین اجرموا وکان حقا علینا نصر المؤمنین» قبل از تو پیامبرانی به سوی قومشان فرستادیم، آنها با دلائل روشن به سراغ قوم خود رفتند (ولی هنگامی که اندرزها سودی نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را
یاری کردیم) و همواره یاری مؤ منان حقی است بر ما.
تعبیر به «کان» که نشانه ریشه دار بودن این
سنت است و تعبیر به حق و بعد از آن تعبیر به «علینا» که آن نیز بیانگر حق است تأکیدهای پی در پی در این زمینه محسوب میشود، و مقدم داشتن (حقا علینا) بر (نصر المؤ منین) که دلیل بر
حصر است تأکید دیگری میباشد، و مجموعا چنین معنی میدهد که به طور مسلم ما یاری کردن مؤمنان را بر عهده گرفته ایم، و بدون نیاز به یاری دیگری ما این وعده خود را عملی خواهیم ساخت.
این جمله ضمنا مایه
تسلی و دلداری برای مسلمانانی است که در آن روز در مکه تحت فشار شدید دشمنانی قرار داشتند که از نظر عده و عده افزون بودند. اصولا همینکه دشمنان خدا غرق آلودگی و گناه هستند خود یکی از عوامل پیروزی و یاری مؤمنان است، چرا که همین
گناه سرانجام ریشه آنها را میزند، وسائل نابودیشان را با دست خودشان فراهم میسازد، و انتقام الهی را به سراغ آنها میفرستد.
راغب میگوید: اصل جرم -به فتح جیم و سکون راء- به معنای کندن
میوه از درخت است، - تا آنجا که میگوید - و أجرم به معنای این است که : فلانی صاحب جرم شد، مانند أثمر و أتمر و ألبن که به معنای این است که : صاحب میوه و
خرما و شیر شد. این معنای لغوی ثلاثی و باب
إفعال کلمه است، ولیکن به عنوان
استعاره در
ارتکاب هر عمل زشتی استعمال میشود، و در سراسر کلام
عرب دیده نشده که این کلمه در حق اشخاص دانا و پسندیده
استعمال شود.
و این آیه شریفه نظیر جمله معترضه است، و گویا بدین منظور آمده که بیان کند برای مؤمنین حقی بر پروردگارشان هست، و آن این است که : در دنیا و آخرت یاریشان کند، که یکی از مصادیق یاری او از ایشان این است که از مجرمین
انتقام بگیرد، این حقی است که از ناحیه خود خدای تعالی برای مؤمنین
جعل شده، پس دیگر جا ندارد کسی بر آن اشکال کند که : خدا هیچ وقت مقهور و محکوم غیر خود نمیشود.
«فانتقمنا من الذین اجرموا »: فاء بر سر این جمله
فای فصیحه است، و معنایش این است که : پس بعضی از ایشان
ایمان آورده، و بعضی دیگر جرم کردند، در نتیجه ما از مجرمین انتقام گرفتیم، و این همواره حقی است به عهده ما که مؤمنین را یاری کنیم، یعنی از
عذاب نجات داده و مخالفینشان را هلاک کنیم، و در این آیه تا حدی
إشعار به این معنا است که انتقام از مجرمین به خاطر مؤمنین است، چون یکی از مصادیق
نصرت آنان است.
در قرآن کریم، روی گردانی مجرمان از آیات الهی، عامل انتقام گیری خدا از آنان بیان شده است: «ومن اظـلم ممن ذکر بـایـت ربه ثم اعرض عنها انا من المجرمین منتقمون». چه کسی ستمکارتر است از آنکس که آیات پروردگارش به او تذکر داده شده و او از آن
اعراض کرده، مسلما ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت.
مى فرماید به این علت ایشان را عذاب مى کنیم که مرتکب شدیدترین ظلم شدند، و آن این است که از آیات ما بعد از
تذکر اعراض مى کردند، پس اینان مجرمینند، و خدا از مجرمین انتقام خواهد گرفت، پس جمله «و من اظلم ...»،
تعلیل عذاب است به اینکه شدیدترین ظلم را مرتکب شدند، آنگاه جمله «انا من المجرمین منتقمون» تعلیل عذاب ظالمان است ، به اینکه چون مجرمند، و عذاب هم انتقام از مجرمین است ، و خدا هم انتقام گیرنده از مجرمین است .
اینها در
حقیقت کسانی هستند که نه مواهب و نعمتهای الهی در آنها مؤثر افتاده، و نه عذاب و بلای هشدار دهنده او، بنابراین ظالمتر از اینها کسی نیست، و اگر از آنها انتقام گرفته نشود از چه کسی انتقام گرفته شود؟! روشن است که با توجه به آیات گذشته منظور از مجرمان در اینجا منکران
مبدأ یا
معاد و گنهکاران بی ایمان است.
در آیات قرآن بارها گروهی به عنوان «أظلم» (ظالمترین افراد) معرفی شدهاند، هر چند تعبیرهای آن مختلف است، اما در واقع همه به ریشه
کفر و
شرک و بی ایمانی بازمی گردد، بنابر این مفهوم ظالمترین که به
اصطلاح صفت عالی است، خدشه دار نمیشود.
تعبیر به «ثم» در آیه فوق که معمولا برای بیان فاصله میباشد ممکن است
اشاره به این باشد که به این گونه افراد مجال کافی برای
مطالعه داده میشود، هرگز مخالفتهای ابتدائی آنها سبب انتقام الهی نمیگردد، اما بعد از پایان گرفتن فرصت لازم، مستحق انتقام خداوند خواهند شد. ضمنا باید توجه داشت تعبیر به انتقام از نظر لغت عرب به معنی مجازات کردن است، هر چند مفهوم
تشفی قلب (فرونشاندن سوز درون) در مفهوم این
کلمه در استعمالات روزمره افتاده است ولی در معنی اصلی لغوی آن وجود ندارد، لذا این تعبیر در مورد خداوند بزرگ در
قرآن مجید کرارا به کار رفته، در حالی که او برتر و بالاتر از این مفاهیم است او فقط از روی
حکمت کار میکند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ ومعارف قرآن، برگرفته از مقاله «انتقام از مجرمان».