• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اندیشه ولایت فقیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تعریف علمی این اصطلاح نیازمند شناخت دقیق مفاهیم فقه ، فقیه و ولایت می‌باشد. از این رو ابتدا به این تعاریف پرداخته و سپس جهت تکمیل بحث، مطالبی را پیرامون نظریه ی ولایت فقیه بیان می-نماییم. یکی از مباحث مهم که شناخت ان مخصوصا برای نسل جوان ضروری است بحث ولایت فقیه است.





۱.۱ - معنای کلمه «فقه»

در لغت به معنای فهم، آگاهی و دانایی است خواه مربوط به دین باشد و یا چیز دیگر. در کتاب لسان العرب معنای «فقه» فراتر از مطلق دانستن است و منظور از آن علم و دانستنی است که همراه با دقت نظر و استنباط باشد.
«فقه» در اصطلاح؛ به معنای علم و آگاهی دقیق نسبت به علوم دین و احکام الهی و توان استنباط آنها از طریق ادله تفصیلی (کتاب، سنت، عقل و اجماع) است. به عبارت دیگر، «فقه» یکی از شاخه‌های علوم دینی و عبارت است از: «علم به احکام شرعی از طریق استنباط و اجتهاد
[۳] میراحمدی زاده، مصطفی، رابطه ی فقه و حقوق.


۱.۲ - معنای فقیه

«فقیه» کسی است که در علوم اسلامی تخصص دارد و احکام الهی را از ادله آن استنباط می‌کند.

۱.۳ - معنای ولایت

«ولایت» معانی مختلفی دارد. ریشه ی لغوی آن (ولی) به معنای قرب، اتصال و پیوند دو یا چند شی ء است. از پیوند عمیق دو شی ء، ولایت پدید می‌آید. در موارد متعدد کلمه ی ولی در قرآن و روایات به معنای سرپرستی، در اختیار داشتن امور افراد و حق امر و نهی می‌باشد. قرآن مجید کلمه ی ولی را به این معنا به کار برده و می‌فرماید: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون» «به درستی که سرپرست شما خدا و رسول او و نیز مؤمنی هستند که نماز را بپا داشته و در حال رکوع صدقه می‌دهند» «پیامبرنسبت به مؤمنان ازخودشان سزاوارتراست وهمسران او مادران آنها [۵]     محسوب می‌شوند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولی هستند، مگر این که بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (وسهمی ازاموال خود را به آنها بدهید) این حکم درکتاب (الهی) نوشته شده است.» «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ازخدا اطاعت کنید و از رسول و اولوالامر خویش فرمانبرید. و چون در امری اختلاف کردید اگر ـ به خدا و روز قیامت ایمان دارید ـ به خدا و پیامبر رجوع کنید. در این خیر شماست و سرانجامی بهتردارد.»


ولایت به «تکوینی» و «تشریعی» تقسیم می‌شود:

۲.۱ - ولایت تکوینی

«ولایت تکوینی» به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است. چنین ولایتی از آن خدا است. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه ی موجودات به دست او است و همه تحت اراده و قدرت خدا قرار دارند. خداوند متعال مرتبه‌ای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا می‌کند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا ، از آثار همین ولایت تکوینی است. آنچه در ولایت فقیه مطرح است، «ولایت تکوینی» نیست.

۲.۲ - ولایت تشریعی

«ولایت تشریعی» دو قسم است:

۲.۲.۱ - قانون گذاری

بر اساس توحید ربوبی، هرگونه قانونی که انتساب به خداوند نداشته باشد، به شرک در تشریع منتهی می‌شود: «ان الحکم الا لله» و فقط کسی مجاز به جعل قانون است که از طرف خداوند، ماذون باشد، مانند پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و امامان معصوم علیه‌السّلام ، قرآن در این باره می‌فرماید: «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی علمه شدید القوی». «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» امام صادق علیه‌السّلام نیز فرموده است: «فما فوض الله الی رسوله فقد فوض الینا» آیت‌الله معرفت در توضیح این موضوع می‌نویسد: «اینان ـ ائمه معصومین علیه‌السّلام ـ حامل ودایع نبوت بودند و طبق تعلیم و تربیت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و تایید روح القدس ، بینش واقعی لازم را دارا بودند و بر ملاکات اصلی احکام، نسبت به پیشامدها کاملا واقف بودند و بر حسب رخدادهای زمانه و مصالح مقتضی، تشریع احکام می‌نمودند.»
[۱۲] ولایت فقیه، ص۱۶۲
زمان غیبت نیز فقیه جامع شرایطی که به کتاب و سنت آشنایی دارد، نسبت به اوضاع و احوال زمانه آگاه است، مقتضیات زمان و مکان را تشخیص می‌دهد و از تقوا و پارسایی نیز برخوردار است از سوی معصومین علیهم‌السّلام ماذون است تا به وضع قوانین متغیر در چارچوب احکام و آموزه‌های اسلامی و مصالح جامعه ی اسلامی بپردازد.
جعل چنین ولایتی برای فقیه جامع شرایط، نه تنها منافاتی با ولایت تشریعی و حاکمیت خداوند ندارد، بلکه شانی از شؤون ربوبیت الهی و در طول آن است.
[۱۳] مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۱۶۲


۲.۳ - زعامت و رهبری

بر اساس آموزه ی توحید در اطاعت و ولایت ، انسان یکتاپرست، نباید از هیچ فرد یا نهادی، فرمان ببرد و کسی را ولی ، سرپرست و ارباب خود قرار دهد و بی چون و چرا مطیع او گردد:
«اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسیح ابن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا لا اله الا هو سبحانه عما یشرکون»؛ اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیت گرفتند، با آن که مامور نبودند جز این که خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آنچه وی     شریک می‌گردانند.
مگر آن که خداوند سبحان برای او چنین حقی را جعل و تشریع کرده باشد. قرآن فرموده است: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»؛ پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر نزدیک تر     است. نیز «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون»؛ ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند: همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.
بر اساس این آیات خداوند ولایت تدبیری و حق اداره و تنظیم اجتماع را برای پیامبر و امامان معصوم علیه‌السّلام تشریع کرده است و تنها آنان هستند که می‌توانند حاکمیت سیاسی و زمام داری جامعه را در دست گرفته و در راس هرم قدرت باشند. بر اساس دلایل گوناگون ـ که به بیان آنها خواهیم پرداخت ـ چنین ولایتی از طرف ائمه اطهار علیهم السّلام به فقیهان واجد شرایط واگذار شده است و آنان به نیابت از معصومین علیه‌السّلام علاوه بر حق قانون گذاری، دارای ولایت، زعامت و رهبری جامعه بوده و موظف به تدبیر، سرپرستی و تنظیم اجتماعی، جامعه ی اسلامی هستند.
با توجه به آنچه بیان گردید، معنای اصطلاحی «ولایت» عبارت است از: «تصدی امر و اداره ی حکومت»
[۱۷] نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام، ص۱۸۷.
[۱۸] آیت‌الله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، نشر اسراء، ۱۳۷۸، ص۱۲۵.


۲.۴ - ولایت فقیه

یعنی، رهبری سیاسی جامعه اسلامی به وسیله فقیه عادل و با تقوا و دارای شرایط لازم رهبری.


۱. حوزه ی اثبات ولایت فقیه در پیشینه ی تاریخی آن، حوزه ی کلام است نه فقه. بنابراین هر یک از کتب کلامی که راجع به امامت، رهبری و حدود و ثغور آن بحث کرده‌اند. کتاب ولایت فقیه نیز هست. بنابراین بسیاری از فقهای شیعه لازم نمی‌دانستند که در کتب فقهی خود فصل مستقلی را به سیاست، ولایت و امارت اختصاص دهند. البته این تنها دلیل نیست بلکه مبسوط نبودن دست فقها، ابتلا نداشتن و تقیه را نیز باید به آن اضافه کرد.
۲. فقهای مطرح شیعه در تاریخ، همواره به ولایت فقیه معتقد بوده‌اند و هرگاه امکانی به لحاظ اعمال آن یافته‌اند؛ بی درنگ به اجرای آن پرداخته‌اند.
۳. تاثیر شرایط زمانی و مکانی در عرضه ی نظریه راجع به ولایت فقیه، اصلی مسلم است. یعنی زمانی که درگیری فقهای شیعه با مسائل سیاسی زیاد بوده؛ مباحث اندیشه ی سیاسی گسترش یافته و هرگاه و به هر دلیل این درگیری کم می‌شده، مباحث سیاسی نیز در میان مسائل مطروحه کم رنگ می‌گردیده است.
۴. قریب به اتفاق استوانه‌های فقه و فقاهت در تاریخ، ولایت مطلقه ی فقیه ـ که تصرف در اموال و انفس و ولایت بر تدبیر امور سیاسی نیز در آن قرار دارد ـ را پذیرفته‌اند. محقق کرکی درباره ی آن اد عای اجماع دارد و از طریق اجماعات منقول و محصل نیز اثبات شدنی است.
۵. با توجه به اینکه محقق کرکی در قرن دهم موفق شد هر چند در مدت کمی نظریه ی ولایت فقیه را در عمل بیازماید؛ این مطلب که امام خمینی رحمة‌الله‌علیه اولین متفکری است که توفیق یافت نظریه ی ولایت فقیه را در عمل بیازماید، غلط است. هرچند نمی‌توان کار بزرگ حضرت امام رحمة‌الله‌علیه را در تشکیل اولین حکومت منسجم و با ثبات اسلامی، نادیده گرفت.
[۱۹] علی موسوی مدرس بهبهانی: «حکیم استرآباد میرداماد» (تهران: اطلاعات، ۱۳۷۰ هـ. ش)، ص۱۱ – ۱۰.
[۲۰] دوانی، علی، «مفاخر اسلام»، ج۴ (تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۴هـ. ش)، ص۴۴۸ – ۴۳۹.
[۲۱] الاصفهانی، عبدالله افندی، «ریاض العلما و حیاض الفضلا»، (قم: مکتبه آیه الله المرعشی العامه، ۱۴۰۱ هـ. ق)، ص۴۵۶.

۶. فقهای بزرگ شیعه، فقیه والی را منصوب و ماذون از جانب امام معصوم علیه‌السّلام می‌دانسته‌اند نه منصوب و ماذون از جانب مردم. بنابراین حکومت فقیه در حقیقت «انتصابی» است (گرچه برای از قوه به فعل درآمدن، نیاز به اقبال مردم را نمی‌توان نادیده انگاشت.)


۱. تربیت جامعه به عنوان یکی از مهم‌ترین اهداف بعثت انبیاء.
۲. اجرای عدالت و محور بودن آن در همه ی قوانین اسلامی.
۳. ارائه ی الگوی عملی از انسان کامل.
۴. تنظیم برنامه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر مبنای ارزش‌های اسلامی.
۵. رهنمودهای خالصانه، پدرانه و حکیمانه، بدون جهت گیری. که همه ی آحاد ملت مدنظر داشته باشند.
۶. تامین رفاه در زندگی در سطح عموم و ایجاد اشتغال و رونق دادن به کشت و کار و صنعت و تجارت و بالا بردن سطح درآمدها.
[۲۳] نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ی۳۴، ص۷۹. .

۷. استکبار ستیزی و قطع دست ایادی آنها از کشور و بر ملا کردن توطئه‌های آنان.
۸. ایجاد وحدت بین آحاد ملت به خصوص در زمان‌های بحرانی.
۹. جلوگیری از انحراف مسؤولین در مدیریت‌های کلان.
۱۰. جلوگیری از انحراف سیاسی کشور و نفوذ بیگانگان.
۱۱. عزت آفرینی برای کشور و انقلاب.
۱۲. مظهر جدایی ناپذیری دین از سیاست.


۱. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۴۲.    
۲. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۳۰۵.    
۳. میراحمدی زاده، مصطفی، رابطه ی فقه و حقوق.
۴. راغب اصفهانی، المفردات فی غرایب القرآن، ص۵۳۳.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۵۵.    
۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۶.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۸۳.    
۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۹. نجم/سوره۵۳، آیه۵-۳.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۵۹.    
۱۱. بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۳۲    
۱۲. ولایت فقیه، ص۱۶۲
۱۳. مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۱۶۲
۱۴. توبه/سوره۹، آیه۳۱.    
۱۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۶.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۵۵.    
۱۷. نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام، ص۱۸۷.
۱۸. آیت‌الله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، نشر اسراء، ۱۳۷۸، ص۱۲۵.
۱۹. علی موسوی مدرس بهبهانی: «حکیم استرآباد میرداماد» (تهران: اطلاعات، ۱۳۷۰ هـ. ش)، ص۱۱ – ۱۰.
۲۰. دوانی، علی، «مفاخر اسلام»، ج۴ (تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۴هـ. ش)، ص۴۴۸ – ۴۳۹.
۲۱. الاصفهانی، عبدالله افندی، «ریاض العلما و حیاض الفضلا»، (قم: مکتبه آیه الله المرعشی العامه، ۱۴۰۱ هـ. ق)، ص۴۵۶.
۲۲. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ی۳۴     .
۲۳. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ی۳۴، ص۷۹. .



دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،سایت بلاغ،برگرفته از مقاله«اندیشه ولایت فقیه»



جعبه ابزار