• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انهاء حکم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انهاء حکم به معنی اعلام حکم قاضی به قاضی دیگر است و از این عنوان در باب قضاء سخن رفته است و بسیاری آن را با عنوان «کتاب قاض الی قاض» مطرح کرده‌اند.




اعلام حکم قاضی به قاضی دیگر پس از صدور و انشای لفظی آن ممکن است به یکی از چهار روش ذیل باشد.

۱.۱ - نوشتن


اینکه حاکم، حکم خود را برای حاکم دیگر یا همه حاکمان بنویسد تا آن را اجرا کنند. این قسم از انهاء به قول مشهور، حتی در حق الناس نیز معتبر نیست و قاضی دوم نمی‌تواند بر اساس آن حکم را اجرا نماید، مگر این که با قرائن قطعی، از نوشته وی به حکم او علم پیدا کند.
[۳] مهذّب الاحکام ج۲۷، ص۱۴۰-۱۴۱.
در این مورد اگر انتساب نوشته، به قاضی اول قطعی باشد، اما از آن، علم به حکم حاصل نشود، حکم روش دوم (خبر دادن شفاهی حاکم اول از حکم خود به حاکم دوم) را دارد که در ذیل می‌آید.

۱.۲ - خبر دادن شفاهی


در اعتبار این روش اختلاف است. منشأ اختلاف این است که آیا دلیل لزوم پذیرفتن حکم صادر شده از قاضی و اجرای آن، شامل خبر دادن شفاهی وی به حکم نیز می‌شود تا در این صورت نیز اجرای آن بر قاضی دوم واجب باشد یا این که خبر دادن قاضی از حکم خود، شهادت به حساب می‌آید و در قبول شهادت، قول دو عادل لازم است. برای مثال، اگر قاضی اول به قاضی دوم خبر دهد که دعوا نزد او به نفع مدّعی ثابت شده است، اعتباری بدان نیست؛ زیرا ثبوت، غیر از حکم است.
اگر قاضی دوم با قرائن موجود، از خبر دادن قاضی اول به حکم وی علم پیدا کند، باید حکم او را اجرا نماید.
[۹] مهذّب الاحکام ج۲۷، ص۱۴۱.


۱.۳ - شهادت دادن دو عادل


گواهی دادن دو عادل بر صدور حکم از قاضی اول، در صورتی که آن دو، شاهد آنچه در دادگاه اتّفاق‌ افتاده، باشند، و قاضی آن دو را شاهد بر حکم گرفته باشد، پذیرفته، و اجرای آن بر حاکم دوم واجب است.
در قبول شهادت دو عادل که در دادگاه حضور نداشته‌اند، امّا حاکم، آنچه را که در دادگاه واقع شده و نیز حکم و خصوصیّات دو طرف نزاع را برای آن دو بازگو کرده و آن دو را بر حکم خود شاهد گرفته است، اختلاف می‌باشد، مگر این که حاکم دوم در این صورت با قرائنی از شهادت دو عادل به حکم حاکم اول علم پیدا کند.این قسم از انهاء، تنها در حق النّاس پذیرفته است، نه در حق اللّه.

۱.۴ - اقرار به صدور حکم از قاضی اول


اگر دو طرف نزاع نزد قاضی دوم به صدور حکم از قاضی اول اقرار کنند، قاضی دوم بر اساس آن می‌تواند حکم را اجرا نماید.
[۱۵] العروة الوثقی ج۳ ص۲۷

مرگ یا برکناری قاضی اول از قضاوت پس از صدور حکم، مانع اجرای حکم به وسیله قاضی دوم نیست، امّا در این که فاسق شدن او، مانع آن است که قاضی دوم، حکم صادر شده پیش از فسق او را اجرا نماید یا خیر، اختلاف است.
[۱۸] مهذب الاحکام ج۲۷، ص۱۴۴.





 
۱. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۰۳.    
۲. العروة الوثقی (تکمله) ج۲، ص۲۷،    
۳. مهذّب الاحکام ج۲۷، ص۱۴۰-۱۴۱.
۴. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۰۴-۳۰۵.    
۵. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۰۵-۳۰۶.    
۶. العروة الوثقی (تکلمه) ج۲، ص۲۷.    
۷. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۱۶.    
۸. فقه الصادق ج۲۵، ص۶۲.    
۹. مهذّب الاحکام ج۲۷، ص۱۴۱.
۱۰. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۰۶.    
۱۱. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۱۴.    
۱۲. فقه الصادق ج۲۵، ص۶۲.    
۱۳. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۱۲.    
۱۴. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۰۷-۳۰۸.    
۱۵. العروة الوثقی ج۳ ص۲۷
۱۶. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۱۹.    
۱۷. العروة الوثقی(تکمله) ج۲، ص۲۷.    
۱۸. مهذب الاحکام ج۲۷، ص۱۴۴.




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۱، ص۷۴۸.    



جعبه ابزار