انگیزههای تألیف جوامع حدیثی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصول اربعماه بخاطر
زمان فراهم آمدن و نیزکنترل و بازبینی که احیانا نسبت به بخشی از آنها از سوی
ائمه انجام گرفت، از اتقان و اعتبار زیادی برخوردار بوده است، از این رو قدما وجود روایتی در این اصول را از جمله قرائن صحت خبر میدانستند. وجود این اصول افزون بر آن که حلقة اتصال
کتب اربعه شیعه تا عصر
رسالت و
امامت را مبین میکند، نشانگر آن است که جوامع روایی شیعه به عکس جوامع روایی
اهل سنت بر فرهنگ مکتوب و سنت نگارش یافته متکی بوده است که خود نشانگر اتقان این منابع است.
گر چه این اصول ناظر به تمام دوران امامت؛ یعنی عصر
امام علی (علیهالسّلام) تا عصر
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) است، اما بیشترین شمار آنها در عصر صادقین (علیهما السلام) تدوین یافته است.
در حال حاضر به استثنای شانزده اصل، نسبت به سایر اصول اربعماه تنها گزارشهای تاریخی در دست است و اگر این اصول امروز به دست ما میرسید، میراث روایی شیعه از غنا و استحکام بیشتری برخوردار بود.
اصحاب ائمه (علیهمالسّلام) تا دوران امام حسن عسکری (علیهالسّلام) کوشیدند تا میراث روایی
اهل بیت (علیهمالسّلام) را در قالب اصول روایی ثبت و ضبط کنند. بدین ترتیب گروهی بنا به
سلیقه خود و میزان حضور در جلسات ائمه (علیهمالسّلام) به ثبت پارهای از
روایات توفیق یافتند. گرچه شماری از محدثان؛ هم چون
حمید بن زیاد دهقان،
یونس بن عبدالرحمن، محمد بن یحیی و.... به جامع نویسی و تنظیم بخشهایی از این اصول روی آوردند، اما بخاطر دسترسی نداشتن به تمام اصول روایی و درک بخشی از دوران صدور روایات از ائمه (علیهمالسّلام) و نیز توجه آنان به بخشی خاص از روایات؛ نظیر احکام، کاری در خور و جامع ارائه نگردید.
از سوی دیگر رشد و تعالی
جامعه شیعی در دوران
غیبت صغرا و آغاز غیبت کبرای
امام زمان (علیهالسّلام) و نیاز پیوسته عالمان دینی، اعم از فقیهان، متکلمان، مفسران شیعه به میراث روایی مدون و رویکرد اختلاف در نگرشهای فقهی و کلامی در اثر پراکندگی اصول روایی ضرورت تدوین جوامع حدیثی شیعه را بیش از هر زمان دیگر ضروری میساخت.
در پاسخ به چنین نیازی بود که ثقة الاسلام
کلینی،
شیخ صدوق و
شیخ طوسی اقدام به تبویب اصول روایی نمودند و کتابهای «کافی»، «
من لا یحضره الفقیه»، «مدینة العلم»، «تهذیب و استبصار» به رشته تحریر در آمد. البته پیش از آنان بزرگانی همچون: احمد بن محمد بن خالد برقی (م ۲۷۴)،
محمد بن صفار(م ۲۹۰)، حمیدی قمی (م ۳۰۰) به ترتیب کتابهای:
المحاسن،
بصائر الدرجات و قرب الاسناد را نگاشتند. و نیز همزمان با عصر محمدون ثلاث کتابهای حدیثی دیگری توسط این بزرگان و دیگر محدثان؛ هم چون عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)،
الخصال،
الامالی از شیخ صدوق، الغیبه، الاقتصاد از شیخ طوسی و.... تدوین شد، اما به خاطر برخورداری کتابهای پنجگانه از جامعیت، اتقان، سند و متن روایات، این کتابها مورد توجه عالمان شیعی در سدههای پسین قرار گرفت و آرام آرام به عنوان کتب خمسه روایی شیعه شناخته شد که البته بعدها پس از مفقود شدن کتاب مدینة العلم، به کتب اربعه حدیثی شیعه اشتهار یافت.
باید دانست که اشتهار این چهار کتاب به جوامع اصلی و اولیه حدیثی شیعه اختصاص به
حدیث ندارد، زیرا در سایر دانشها نیز شماری از کتابها بخاطر جامعیت و اتقان محتوایی، به عنوان کتب مادر و اصلی آن علم شهرت یافتهاند. به عنوان مثال کتابهای چهارگانه امالی از ابو علی قالی، البیان والتبیین جاحظ، ادب الکاتب ابن قتیبه، امالی
سید مرتضی، به عنوان کتب چهارگانه ادبی، و
رجال نجاشی،
رجال کشی، رجال و فهرست شیخ طوسی به عنوان کتب چهارگانه رجال شیعه و تمهید القواعد ابن ترکه، شرح فصوص الحکم قیصری، مصباح الانس ابن فناری، فتوحات مکیة
ابن عربی به عنوان کتابهای چهارگانه عرفان نظری و مفتاح الفلاح
شیخ بهایی، عدة الداعی
ابن فهدحلی، قوت القلوب مکی ابن ابی طالب و اقبال
سید بن طاووس به عنوان کتب اربعه عرفان عملی شهرت دارند.
به نظر میرسد اتفاق نظر عالمان و محدثان شیعه در پذیرش کتب اربعه به عنوان مهمترین جوامع روایی شیعه ناشی از پنج امر ذیل بوده است:
چنان که در بررسی هر یک از کتب اربعه گفته خواهد شد، این کتابها از جامعیت نسبی و قابل قبولی برخوردارند. در این بین «کافی» منحصر بفرد است؛ زیرا شمار فراوانی از روایات عقاید،
اخلاق و احکام را در خود جای داده است.
افزون بر تصریح صاحبان جوامع روایی مبنی بر رعایت دقت و احتیاط در گزینش
روایات و عرضه آنها بر معیارهایی، هم چون موافقت با
قرآن، مراجعه به
سند و محتوای هر یک از این کتابها نشان میدهد که واقعا چنین دقتی اعمال شده است. البته این به معنای عدم راهیافت خطا و اشتباه درکار آنان و بالطبع وجود روایات ضعیف و احیانا موضوع در این کتب نیست.
میدانیم که مرحوم کلینی (م ۳۲۸) در عصر غیبت صغرا و با حضور نواب خاص اقدام به جمع آوری روایات نمود، بدین خاطر حتی برخی رؤیت این کتاب از سوی
امام زمان (علیهالسّلام) را ضروری و امری طبیعی دانستهاند، که البته جای تامل دارد. شیخ صدوق (م۳۸۱) و شیخ طوسی (م۴۶۰) نیز با فاصله نه چندان زیاد از دوران کلینی به فراهم کردن جوامع روایی اقدام کردند. گرچه آنان دوران غیبت صغرا را درک نکردند، اما نسبت به عصرهای پسین به دوران ائمه و عصر غیبت صغرا نزدیکتر بودهاند. این امر تا حد قابل ملاحظهای در پذیرش کتب اربعه به عنوان امهات کتب روایی
شیعه مؤثر بوده است.
اصول اربعماه که دستمایههای مستند و اصلی تدوین حدیث است، در اختیار صاحبان جوامع روایی بوده و آنان بر اساس روایات این اصول به تدوین کتب اربعه توفیق یافتند. در حالی که پس از شیخ طوسی، بویژه پس از آتش سوزی کتابخانه ایشان از این اصول اثر چندانی برجای نماند. در نتیجه، مراجعه به این جوامع روایی، گویای مراجعه به خود اصول اربعماه تلقی شد.
ثقة الاسلام کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی از چهرههای تابناک تاریخ تشیع _از نظر
تقوا، معنویت و آگاهی علمی، بلکه جامعیت علمی، بویژه در زمینه علوم حدیث_ و جزء نوادر شیعه به شمار رفته و همگان به شخصیت علمی معنوی آنان اذعان دارند. پیداست این امر در پذیرش جوامع روایی آنان مؤثر بوده است.
وسائل الشیعه کتاب روایی است که در آن روایات فقهی برگرفته از کتب اربعه و ۷۰ کتاب دیگر آمده است.
این کتاب دارای یک مقدمه در ۳۱ باب و ۵۱ کتاب بر اساس کتب فقهی و در مجموع دارای ۳۵۸۵۰ روایت است.
او این کتاب را طی ۱۸ یا ۲۰
سال گرد آورد
و پایان تالیف آن در سال ۱۰۸۲ هجری پایان یافت. او حداقل سه بار تمام کتاب را مورد مطالعه قرار داد.
این کتاب در چاپ سالهای اخیر در ۲۰ جلد و با حواشی
آیت الله ربانی تا جلد ۱۵ و حواشی مرحوم راضی در سایر مجلدها چاپ و منتشر شده است.
شیخ حر عاملی وجود تطویل و تاویلهای دور از واقع در کتابهای پیشین، پراکندگی روایات، ناسازگاری روایات با عنوان بابهای فقهی و فقدان بسیاری از روایات مرتبط با مسائل شرعی را انگیزه خود برای تدوین وسائل معرفی کرد.
او تصریح میکند که روایات کتابش را از کتابهای مشهوری نقل کرده که مورد اعتنا و عمل شیعه است.
مراجعه به کتاب وسائل نشان میدهد که مؤلف خواسته است تا با گردآوری تمام روایات مرتبط با ابواب فقهی، کار
استنباط و
اجتهاد را تسهیل کند. از نظر او بدون تدوین این کتاب فقیه ناچار بوده است، به روایات مرتبط در ابواب مختلف و پراکندة کتب اربعه مراجعه کند، تازه پس از این مراجعه او به بخشی از روایات دست مییافت، که تنها در این کتب منعکس شده و از روایات دهها منبع دیگر اطلاع نمییافت.
علامه مجلسی برای تدوین بحار از مهمترین منابع روایی، تفسیری، تاریخی، فقهی، کلامی، لغت و... بهره گرفته است. او در فصل نخست از جلد اول بحار منابع و مآخذ کتاب را بر میشمرد و در فصل دوم از همین جلد از وثاقت این منابع دفاع میکند. علامه در مجموع از ۴۰۰ کتاب شیعی و ۸۵ کتاب
اهل سنت و در مجموع از ۴۸۵ کتاب به عنوان منبع خود نام برده است.
اما بررسیها در لابلای بحار نشان میدهد که علامه از ۶۲۹ منبع بهره جسته است، هرچند ممکن است با فحص کامل شمار این منابع از این رقم نیز بالاتر رود.
از کارهای ستودنی علامه مجلسی کوشش خستگیناپذیر برای یافتن این ماخذ است، که گاه به خاطر قدمت منابع با دشواریهای زیاد و صرف هزینههای مالی فراوان همراه بوده است.
به عنوان مثال او برای یافتن کتاب مدینة العلم
شیخ صدوق از کتب خمسه حدیثی شیعه که شنیده بود در یمن است با همکاری شاه صفوی و فرستادن یکی از ارکان دولت با هدایا و تحف فراوان به یمن، به جستجو برای یافتن این کتاب مهم پرداخت، هر چند به نتیجه نرسید.
کوشش خستگیناپذیر برای تهیه منابع
بحارالانوار و بکار گرفتن ورزیدهترین شاگردان در تدوین کتاب، و صرف چهل سال عمر برای انجام این کار به رغم کثرت اشتغالات و مشکلات و عرضه کتابی در ۱۱۰ جلد، حکایت از بزرگی و عظمت این کار و جایگاه بس بلند بحارالانوار دارد. شاید اگر ادعا کنیم، که علامه مجلسی با این خدمت خود فرهنگ تشیع را در عالیترین سطح، غنا بخشید و پس از گذشت ده سده از تاریخ ظهور آن، جانی دوباره به آن بخشید و تا پگاه
قیامت بقای علمی آن را تضمین کرد، سخنی از روی گزاف نخواهد بود.
علامه مجلسی رحمةاللهعلیه با برخورداری از دانش ژرف در زمینه روایات و آشنا بودن با مشکلات کتب روایی دریافت که روایات مرتبط با یک موضوع در کتابهای مختلف انعکاس یافته و هر محقق حدیث پژوهی برای دست یابی به منظر اهل بیت (علیهمالسّلام) درباره آن موضوع میبایست به تمام این کتابها مراجعه کند. این کار ضمن صرف وقت زیاد، گاه نتیجهای مطلوب بدست نمیدهد. بدین خاطر با تعیین ده عنوان از مهمترین کتابهای روایی شیعه به دنبال تدوین فهرست برای آنها برآمد، که این کتابها عبارت بودند از: احتجاج مرحوم طبرسی، امالی، خصال،
عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)،
علل الشرائع، معانی الاخبار، و توحید صدوق، قرب الاسناد حمیری، مجالس شیخ طوسی و تفسیر
علی بن ابراهیم قمی.
او برای هر کتاب علامت مخصوصی قرار داد، آن گاه سایر ابواب علمی مورد نیاز را در کنار ابواب کتب مذکور برشمرد و با ارقام، آدرس تمام روایات متناسب با آن باب را از کتب پیشین ذکر نمود، اما پس از انجام کار دریافت که ارائه آدرس روایات با توجه به پراکندگی ابواب و فصول، کاری دشوار و تنها برای خواص مفید است، از این رو به اندیشه تدوین کتابی گسترده افتاد که حاوی تمام روایات
ائمه (علیهمالسّلام) به صورت موضوعی در زمینههای مختلف باشد، که تالیف بحارالانوار حاصل چنین اندیشهای است.
افزون بر ارائه موضوعی روایات، دو عامل دیگر در تدوین بحار نقش داشته است:
۱. احتمال از دست رفتن برخی از منابع روایی؛ علامه مجلسی به نیک دریافت که گذشت زمان و رویکرد حوادث مختلف و ضعف شیوههای نشر در آن زمان باعث از بین رفتن منابع روایی، بویژه منابع دست اول خواهد شد، همان گونه که اصول اربعماه، جز شماری اندک به چنین سرنوشتی دچار شدند. از این رو کوشید با گرد آوری مصادر و ماخذ، بویژه منابع نایاب حتی المقدور محتوای آنها را در بحارالاانوار منعکس سازد، تا با حفظ و ماندگاری بحار آن آثار نیز محفوظ بماند. بدین خاطر است که گاه علامه مجلسی کتابها و رسالههایی؛ هم چون
توحید مفضل، الاهیلیجة فی التوحید، تفسیر نعمانی و.... را به طور کامل در بحار منعکس ساخته است.
۲. در دوران علامه مجلسی بخاطر حضور فعال فیلسوفانی؛ هم چون
صدر المتالهین و
میرداماد و رونق مطالعات و تحقیقات فلسفی، از رویکرد به حدیث و کتب حدیث از نگاه علامه مجلسی، کاسته شد. چنان که به همین دلیل برخی شبهات و تاویلات ناصحیح در عرصه دین پژوهی راه یافت. علامه مجلسی با تدوین بحار خواست، تا ضمن رونق بخشیدن به روایات و فرهنگ
اهل بیت (علیهمالسّلام) از انتشار این دست شبهات و تاویلها جلوگیری کند.
گفتار علامه مجلسی در این باره چنین است:
«در دوران ما مردم به مطالعه کتب فلسفی روی آورده و از رویکرد عمیق به
کتاب و
سنت و روایات ائمه (علیهمالسّلام) روی گرداندهاند و فاصله زمانی باعث متروک شدن روایاتشان و تاریکی انوارشان شده است و حقائق شرعیه با اصطلاحات فلسفی مخلوط شده... و بسیاری از مدعیان علم و دین به شبهات گمراهکنندگان تن داده و آنها را میان مسلمانان رواج دادند و باعث گمراهی خود و دیگران شدند».
علامه در آغاز هر باب، نخست آیات مربوط به آن باب را بر اساس ترتیب سوره قرآنی ارائه میکند، آنگاه در مواردی که از نظرش نیازمند توضیح است، با استفاده از تفاسیر مهمی، هم چون تبیان، مجمع البیان، مفاتیح الغیب، کشاف،... و نیز روایات به شرح و تفسیر آیات میپردازد. با توجه به این که علامه مجلسی با تتبع گسترده و با دقت، آیات را در آغاز هر باب آورده، بحارالانوار را از این جهت میتوان نخستین فرهنگ موضوعی قرآن دانست. آنگاه به ارائه روایات میپردازد. علامه در عین التزام به ذکر اسناد از دو شیوه تقطیع و جمع در ذکر روایات بهره جسته است. به این معنا که در جایی از بحار به مناسبت، متن کامل روایات را منعکس میسازد، اما در موارد دیگر با تقطیع آن همان بخش مورد نیاز را ارائه میکند و آن گاه به شرح و توضیح روایات میپردازد. یکی از بخشهای بسیار مفید در بحار الانوار شرح و تفسیرهایی است که علامه درباره روایات ارائه کرده است. این شروح تفسیر و تبیین معانی لغات _با استفاده از بیست منبع، بویژه
صحاح اللغة جوهری و
قاموس المحیط فیروز آبادی_، تبیین ساختار حرفی کلمات و ساختار ترکیبی جملات، وجوه معنایی مورد احتمال در روایات و.... را دربر میگیرد. به رغم آن که بنای مصنف بر اختصار بوده است، گاه بحثهای مبسوطی برای تبیین برخی از مقاصد در قالب عناوینی؛ هم چون اقوال، بیان، تنویر، ایضاح، تبیان، توضیح، تفسیر، شرح، و تبیین ارائه میکند. و گاه خود با اذعان به طولانی شدن مباحث آن را ضروری دانسته است.
محدث نوری در مقدمه کتاب، انگیزه خود را از تدوین
مستدرک الوسائل را برخورد با انبوهی از روایات دانسته که در کتب متقدمان و متاخران انعکاس یافته، با این حال در
وسائل الشیعه نیامده است، یا از آن جهت که
شیخ حرعاملی به کتابهای متقدمان دسترسی نداشته، یا بخاطر نشناختن مؤلفان آنها از ذکر آنها اعراض کرده است. او بر این باور است که دو کتاب وسائل و مستدرک آن میتواند برای هر مطالعات حدیثی مفید و کار آمد باشد.
صاحب «
کفایة الاصول» اعلام کرد که در دوران ما بدون مراجعه به مستدرک الوسائل حجت شرعی بر احکام برای
فقیه تمام نمیشود. و این امر نشانگر جامعیت کتاب مستدرک الوسائل است.
آیت الله بروجردی (م۱۳۴۰) از بزرگترین مراجع شیعه در دوران معاصر است، که در دوران زعامت دینی خود خدمات شایان توجهی به جامعه و فرهنگ شیعی ارائه نمود.
حوزه علمیه شیعه با حضور و احاطه علمی او به دانش
فقه،
رجال، حدیث، و... حیات و پویایی تازهای یافت و بسیاری از مراجع کنونی و عالمان حوزه از محضر او دانش آموختند.
آیت الله بروجردی در طرح مباحث فقهی از شیوهای خاص و نوین بهره جست. ایشان معتقد بود که استنباط
احکام شرعی، توجه به تاریخ فقه، دیدگاههای فقهی سایر مذاهب اسلامی، آگاهی از تمام منابع روایی و تاریخی و سیره و... افزون بر دانشهای شناخته شده برای استنباط را میطلبد و از آنجا که به رغم اعتماد فقیهان به کتاب وسائل الشیعه این کتاب از نگاه ایشان با کاستیهایی _که پیش از این به آنها اشاره شد_ روبرو بوده است، تدوین کتابی جامع و گسترده که در برگیرنده تمام روایات مورد نیاز فقها بدون تقطیع باشد را آغاز کرد. بدین جهت با طرح اندیشه خود به شاگردان، گروهی از آنان با راهنمایی ایشان کار تالیف چنین کتابی را که بعدها نام «
جامع احادیث الشیعه» را به خود گرفت، آغاز کردند، که تا زمان حیات آیت الله بروجردی یک جلد از این کتاب منتشر شد. پس از رحلت مؤلف و پراکنده شدن اعضای گروه کار تدوین آن توسط یکی از شاگردان ایشان (حاج شیخ اسماعیل معزی ملایری) دنبال شد و تاکنون ۲۶ جلد از این کتاب منتشر شده است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «انگیزه تالیف جوامع حدیثی»، تاریخ بازیابی۱۶/۱/۱۳۹۵.