بادیء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
البادِیء در مقام اشاره به
آفرینش نخستین و غالباً همراه با
فعل «یُعیدُ» به کار رفته، همچنانکه
مضارع آن از باب
إِفعال (یُبْدِیءُ) نیز در همین مقام و همراه با
فعل «یُعید» است.
البادِیء،
اسم فاعل از ریشه ثلاثی «ب د ء» که
ماضی و مضارع آن (بَدَءَ، یَبْدَءُ) در چند
آیه قرآن ، در مقام اشاره به
آفرینش نخستین و غالباً همراه با
فعل «یُعیدُ» به کار رفته، همچنانکه مضارع آن از باب
إِفعال (یُبْدِیءُ) نیز در همین مقام و همراه با
فعل «یُعید» در سه آیه قرآن
آمده است.
تقریباً در نظر همه
مفسّران، «بَدَءَ» و «أبْدَءَ» که عموماً با «إِبْتَدءَ» همگون شمرده میشود، به یک معنیاند. به نظر
طبری، «یَبْدَءُ الخَلق » بر «از
نیستی به
هستی آوردن» دلالت دارد، که به این قول باز میگردد که «یَنْشَأُ خَلْقَ شَیْءٍ مِنْ غیرِ أصلٍ» یا «مِنْ غیرِ شی ءٍ». همچنین است در نظر خطّابی که، بنا به نقل
بیهقی ، در این مورد از
فعل «
إِخترع » کمک میگیرد و نیز در نظر
زجّاجی و
غزالی.
امّا
عبدالقادر بغدادی در این باب نظر دیگری دارد که بنابرآن «اَبْدَءَ» بالاخص بر «از نیستی به هستی آوردن»
دلالت دارد، در حالی که «بَدَءَ» به معنی «چیزی را نخست بار انجام دادن» است.
نکته
ابهام آمیز اینکه برخی از مفسّران در
تفسیر «مُبْدِءْ» ظاهراً «أَبْدَءَ» و «أبْدی» (باب
إِفعال از بَدا، یَبْدُو) را دانسته
خلط میکنند و اینان همان کسانی هستند که همچون
اشعری،
بغدادی و
قُشَیری «الْمُبْدِءْ» را به معنی «المُظْهِرْ» میگیرند که، بنابراین اختیار، در واقع تلفّظ آن «اَلْمُبْدی» خواهد بود.
تعبیر اشعری در این مورد چنین است: «اَلْمُظْهر للخلقِ من العدم إِلی الوجود».
چنانکه میبینیم، در
قرآن بسامد کاربرد
ثلاثی مجردِ «ب د ء» به مراتب بیش از
ثلاثی مزید است، خواه با متضادّ آن، «أعادَ»، خواه نه. از این رو شاید بتوانیم در صورت
توقیفی نبودن اسماء خدا (رجوع کنید به
اسماء و
صفات)، «البادیء» را نیز، مانند «المبدِیءُ»، از
اسماء الله بشماریم، با این همه، در فهرستهای سنّتی
نیز در چند
روایت امامی، از جمله
، «المُبْدِء» بیشتر به منزله اسمی از اسماءالله قبول شده است؛ تنها در فهرست
عبدالعزیز، «البادی ء» مرجّح شمرده شده است.
شاید از تعبیر
طوسی «فَهُوَ بادِیء»، ذیل آیه ۱۹
سوره عنکبوت نیز بتوان
استنباط کرد که او هم «بادیء» راا از اسماءالله میشمارد. به
ظنّ قوی، اکثر مفسّران در این انتخاب از آیه ۱۳
سوره بروج(إِنَّهُ هُوَ یُبدِءُ و یُعیدُ) و
تقارن دو اسم
فاعل بر وزن
مُفْعِل (مُبْدِءُ، مُعید) که به گوش خوشتر مینشیند،
متأثّر بوده است.
آفرینش دوباره آدمیان نیز یکی از مضامین اساسی
قرآن است.
خداوند، همچنانکه
بندگان را یک بار آفریده، در روز بازپسین بار دیگر آنها را
زنده خواهد کرد و
رستاخیز ْ «
آفرینش دوم » یا «
تولّد دوم » (ألنَّشْأةَالا´خِرَةَ،
«ألنَّشْأَةَ الاُخْرَی،»
است در مقابل آفرینش اوّل («النشأةَ الأُولی ».
همسان شمردن این دو
آفرینش بیجهت نیست: دلیل امکان آفرینش دوم، همچنانکه چند بار گفته شده
، در خودِ آفرینش اول وجود دارد. معنی آفرینشِ دوباره ـ چنانکه اشاره شد، بهویژه در تقابل با «بَدَءَ» یا «اَبْدَءَ» ـ با
فعل «أَعاد» و مضارع آن بیان شده است: إِنَّهُ یَبْدَءُ الخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ.
؛ اَوَلَمْ یََروْا کَیْفَ یُبْدِءُالله الْخَلْقَ ثمَّ یُعیدُهُ
تقریباً در این معنی اتّفاق نظر هست که معنایِ مناسب برای «یُعید» همین است: خداوند
آفریدگان خود را به
هستی بازخواهد گرداند و این متضمّن آن است که در این میان هستی را از او
سلب کرده بوده است. به سخن دیگر، چنانکه
طبری اشاره میکند، در همه این تعبیرها، «ثمّ یُفْنیهِ» پیش از «ثمّ یُعیدُهُ» مستتر است، زیرا لازمه بازگرداندن به هستی (
اعاده)
نابودی (
فنا) است.
با اینهمه، گاهی به تفسیرهایی غیر از این نیز بر میخوریم. مثلاً دیده شده است که بعضی از مفسّران «ثمّ یُعیدُه» را، بهخلاف، به معنای «
میراندن» گرفته و احتمالاً این آیه را با آیه ۵۵
سوره طه (مِنْها خَلَقْناکُم وَفیها نُعیدُکم ) و آیه ۱۷
سوره نوح (ثمّ یُعیدُکُمْ فِیها وَیُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً)
قیاس کردهاند.
شاید این معنی در مورد
مجاهد مصداق یافته باشد که به روایتی، آیه ۴
سوره یونس (إِنَّه یَبْدَءُ الخلقَ ثمَّ یُعیدُهُ) را به صورت «یُحییهِ ثمّ یُمیتُه»
تفسیر کرده است.
البتّه در روایاتی دیگر، در پی این عبارت، ثمَّ یُحْییه نیز افزوده شده است که در آن صورت، چنانکه طبری نیز
عقیده دارد، همین عبارت معنای واقعی «ثُمَّ یُعیده» خواهد بود؛ لیکن ممکن است این افزودگی نتیجه «تصمیمات بعدی» باشد.
عبارت
طوسی، و به پیروی از او،
طبرسی در تفسیر آیه ۱۹ سوره عنکبوت
موهم این معناست؛ ولی در تفسیر آیه ۱۱
سوره روم هر دو مفسر مانند دیگران «یُعیدُ» را به اعاده بعد از
مرگ تفسیر کردهاند. به گفته
بغدادی، کسانی دیگر مراد از «یُعیدُه» را آفرینش مداوم دانستهاند: یُبْدِءُ الابدانَ و یُعیدها تارةً بعد تارةٍ.
همچنین این مشکل، که
زمخشری ذیل آیه ۱۹ سوره عنکبوت
به میان میکشد وجود دارد که در آن گفته شده است: کیفَ یُبْدِءُ الله الخلقَ ثمَّ یُعیدُه. اگر بپذیریم که «کَیْفَ» همچنانکه به «یُبْدِءُ» تعلّق دارد به «یُعیدُه» نیز متعلق است، دیگر در اینجا سخن از
رستاخیز نمیتواند باشد. زیرا کسی رستاخیز را ندیده است. از این رو، به قول زمخشری، در اینجا، چنانکه در
آیه بعد، ثُمَّ یُعیدُهُ را باید جملهای مستقلّ از جمله اوّل شمرد. در عوض،
بیضاوی، امکان تعلق کَیْفَ به یُعیده را
نفی نمیکند و احتمال میدهد که مقصود آیه تنها همان
باززایی هر ساله
گیاهان باشد.
تفسیر
غریب دیگری نیز، بنابر نقل طوسی، از برخی
امامیّه ذیل آیه ۱۱ سوره روم
(الله یَبْدَءُ الخلقَ ثمَّ یعیدهُ ثمّ إِلیه تُرجَعون ) نقل شده است.
اینان مفاد آیه را
حجّت و
برهانی برای عقیده امامی
رجعت میدانستند و در حقیقت، به
اعتقاد آنان، در آیه آنچه با
قیامت مطابقت دارد ثُمَّ إِلَیْه تُرْجَعون است؛ لذا ثُمَّ یُعیده، که پیش از آن آمده، همان رجعت است.
طوسی این
احتجاج را رد میکند و همان توضیحی را میپذیرد که عموماً پذیرفته شده است، یعنی «یُعیدُه» را دالّ بر قیامت و «تُرْجَعون» را دالّ بر
داوریِ (
حساب) پس از آن میداند.
در هر صورت، اسم
فاعل «اَلْمُعید» در فهرستهای
اسماء الله برای بیان همین آفرینش دوباره و معمولاً همراه با «المُبْدءِ»
ذکر شده است. البتّه درباره این اسم شاید بتوان این سؤال را مطرح کرد که وسعت دامنه این «
اعاده»، که به
قدرت الهی انجام میگیرد، چیست؟ برای این مسئله که خود در میان
متکلّمان مورد بحث است رجوع کنید به
اعاده معدوم.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «البادیء»، شماره۱۲۴.