باری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
البارِی از نامهای
خداوند است.
البارِی از نامهای خداوند که در
قرآن سه بار آمده است؛ دو بار در
بقره: ۵۴،
یکبار در
حشر: ۲۴.
مفسران نظرات مختلفی درباره
ریشه و معنای الباری دارند.
برخی مفسران
آن را از ماده «ب ر ء» به معنای
خلق و
ایجاد دانستهاند؛ زیرا «براءَة»،
مصدر «بَرَأَ»، به معنای جدا شدن و «بَرَأ النّسمة » به معنای «آفرید» است، با این توجیه که
مخلوق از کتم
عدم جدا شده و به عرصه
وجود پا نهاده است.
زمخشریاینرا به گونهای دیگر توجیه میکند: «الباریُ هوالذی خَلَق الخَلقَ
برئیاً من التفاوت ». همو در الفائق
میگوید: «...اللهم
صلّ علی محمدٍ عَدَدَ
البَری و الثَّری والوَری » و توضیح میدهد که منظور از «
بری »
خاک است.
فخرالدین طریحی ، نیز «
بری » را معادل «تراب » (خاک ) دانسته که
کنایه از مخلوق است.
در واقع، «
باریء» همان «
باری» از ماده
بَری یبری بریّاً» (منقوض یائی) و به معنای «نَحْت» (تراشیدن
چوب) است ـ چنانکه در مَثَل گفته شده است: «أعْطِ القوسَ باریَها» (
کمان را به کسی ده که تراشنده آن باشد؛ کنایه از اینکه: کار را به کاردان بسپار) ـ و همزه آن عارضی است. چنانکه
ابن جِنّی، در
استدلال آن میگوید: «همزة البُراء من الیاء، لقولهم فی تأنیثه: البُرایة » و توضیح میدهد: کلمهای که در حالت مذکر
مهموز باشد، در حالت
مؤنث همزه آن به «یاء» تبدیل نمیشود: مانند عَظاء. رجوع کنید به عَظاءَة، عَباء رجوع کنید به عَباءَة، شَقاء رجوع کنید به شَقاوَة، رَجاء رجوع کنید به رَجاوَة؛
در حالی که
بَرِیّةَ، به معنای خلق هرگز مهموز (
بریئه ) خوانده نمیشود.
پس
باریء به معنای
خالق نیست، بلکه به معنای کسی است که
بندگان را پس از خلق، زیبایی اندام بخشیده است: هُوَاللَهُ الخالِقُ البَارِی ءُ الْمُصَوِّر
و معادل است با: «وَصَوَّرَکم فَأَحْسَنَ صُوَرَکُم
، یعنی شما را در بهترین
اندام آفرید و چه
نیکو آفرید. در اصطلاح
فارسی زبانان نیز،
خداوند به «
باری تعالی » یاد میشود.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «الباری»، شماره۱۷۶.