• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بایزید فرزند سلطان محمدفاتح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بایزید دوم (۸۵۱ ـ ۹۱۸)، هشتمین سلطان عثمانی و فرزند ارشد سلطان محمد فاتح می‌باشد.



تولّد بایزید را در ۸۵۱، ۸۵۶ و ۸۵۷ گفته‌اند؛ ولی چون بیش‌تر ۸۵۱ را پذیرفته‌اند، می‌توان حدس زد که در ۳۵ سالگی بر تخت سلطنت نشسته باشد. درباره سالزاد وی‌ اختلاف‌ است‌، ولی‌ با توجه‌ به‌ سن‌ او به‌ هنگام‌ مرگ‌ (۶۷ سال‌)، می‌توان‌ گفت‌ که‌ در ۸۵۱ ق‌ زاده‌ شده‌ است‌.
[۱] عبدالحی‌ ابن‌ عماد، شذرات‌ الذهب‌، ج۸، ص۸۶، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌.
[۲] محمد سراج‌ اندلسی‌، الحلل‌ السندسیه، ج۲، ص۲۷۵-۲۷۶، به‌ کوشش‌ محمد حبیب‌ هیله‌، تونس‌، ۱۹۷۰م‌.
[۳] محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۶۹، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
[۴] عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
[۵] احمد منجم‌باشی‌، صحائف‌ الاخبار، ج۳، ص۴۰۰-۴۰۱، استانبول‌، ۱۲۸۵ق‌.
[۶] محمد فرید، تاریخ‌ الدوله العلیه العثمانیه، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ احسان‌ حقی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
بایزید در حیات‌ پدر حکومت‌ نواحی‌ سیواس‌ و توقات‌ را برعهده‌ داشت‌.
[۷] ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۳۳، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
[۸] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۳، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
درگذشت‌ ناگهانی‌ سلطان‌ محمد دوم‌، بحران‌ سیاسی‌ بزرگی‌ بر سر جانشینی‌ وی‌ به‌ وجود آورد، چنانکه‌ اشرافیت‌ ترک‌ به‌ رهبری‌ صدراعظم‌ محمد پاشا قره‌مانی‌، طرفدار جم‌ سلطان‌، پسر کهتر سلطان‌ محمد بودند، و ینی‌چریان‌ (دوشیرمه‌) به‌ عنوان‌ بازوی‌ نظامی‌ دولت‌ عثمانی‌، به‌ رهبری‌ اسحاق‌پاشا، وزیر اسبق‌ از سلطنت‌ بایزید حمایت‌ می‌کردند و سرانجام‌ نیز همین‌ گروه‌ اخیر چیره‌ شدند و بایزید بر تخت‌ نشست‌.
[۹] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۳ - ۶۹۴، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۱۰] محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۱، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
[۱۱] عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۸۸، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
[۱۲] پ‌ ب‌ کین‌ راس‌، قرون‌ عثمانی‌، ج۱، ص۱۶۹، ترجمه پروانه‌ ستاری‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۱۳] درویش‌ احمد عاشق‌ پاشازاده‌، تواریخ‌ آل‌ عثمان‌، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱، استانبول‌، ۱۳۳۲ق‌.
وی‌ نخستین‌ کس‌ از پادشاهان‌ عثمانی‌ است‌ که‌ در استانبول‌ جلوس‌ کرد.
[۱۴] شمس‌الدین‌ سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌، ج۲، ص۱۲۳۱، استانبول‌، ۱۳۰۶ق‌.



بایزید در دوران والی‌گری آماسیه، با وجود گرایش به محیط‌های علمی، اوقات بسیاری را صرف خوش‌گذرانی می‌کرد؛ تاجایی که محمد فاتح، او را توبیخ، و دستور قتل مؤیدزاده عبدالرحمان افندی را، که عامل سوق بایزید به خوش‌گذرانی بود، صادر کرد؛ اما بایزید قبلاً از ماجرا آگاه شده و او را فرار داده بود.
[۱۵] شقائق ترجمه سی، ج۱، ص۳۰۸.
بایزید در این دوره، فرماندهی جناح راست اردوی عثمانی را در جنگ اُتلوق بِلی (باشکند)، به عهده داشت.
پادشاهی‌ بایزید را به‌ دو دوره‌ می‌توان‌ تقسیم‌ کرد: دوره اول‌ تقریباً ۱۴ سال‌ یعنی‌ تا پایان‌ شورش‌ جم‌؛ و دوره دوم‌ تا پایان‌ حکومت‌ وی‌ در ۹۱۸ق‌/۱۵۱۲م‌. به‌ نظر مورخان‌ هر دو دوره‌، دوران‌ آرامش‌ و سکون‌ تاریخ‌ عثمانی‌ محسوب‌ می‌شود، چه‌، وی‌ در دوران‌ حکومتش‌ نتوانست‌ سیاست‌ فعالانه‌ای‌ در پیش‌ بگیرد.
[۱۶] Zztuna، Y، ج۳، ص۱۳۷، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.



هنگام درگذشت محمدفاتح، وزیر اعظم محمد پاشا قره مانی افراد خود را مخفیانه نزد سلطان فرستاد. ینی چری‌ها با اطلاع از این موضوع، قیام کردند و وزیر اعظم را به قتل رساندند و تا آمدن بایزید از آماسیه با فرزندش، قورقود که به عنوان گروگان در کاخ فاتح به سر می‌برد، بیعت کردند. بایزید در آغاز فرمان‌روایی ، درگیر مبارزه با برادرش بود.
[۱۷] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۱۸] محمد فرید، تاریخ‌ الدوله العلیه العثمانیه، ج۱، ص۱۷۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ حقی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
جم سلطان، بورسه را تصرف کرد و به نام خود سکه زد و خطبه خواند
[۱۹] محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۴، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
[۲۰] عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۸۸، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
[۲۱] احمد منجم‌باشی‌، صحائف‌ الاخبار، ج۳، ص۴۰۴، استانبول‌، ۱۲۸۵ق‌.
و پیشنهاد کرد که کشور دو قسمت شود،
[۲۲] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۶، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
به نحوی که روم ایلی از آنِ بایزید و آناطولی در اختیار خودش باشد. اما در نخستین جنگ با بایزید شکست خورد
[۲۳] احمد منجم‌باشی‌، صحائف‌ الاخبار، ج۳، ص۴۰۴، استانبول‌، ۱۲۸۵ق‌.
[۲۴] محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۴۷، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
و همراه مادرش ، چیچک خاتون ، و خانواده‌اش به دولت ممالیک پناهنده شد (۲۹ ربیع الاخر ۸۸۶)
[۲۵] محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۴۸، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
[۲۶] محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۷۵-۲۷۶، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
[۲۷] عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۸۹، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
[۲۸] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۷، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۲۹] Zztuna، Y، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۰، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
.
بایزید از جم‌ سلطان‌ خواست‌ که‌ در برابر دریافت‌ عایدات‌ قونیه‌ از ادعای‌ سلطنت‌ منصرف‌ شود.
[۳۰] محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۴۸، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
جم سلطان، که ابنایاس او را «جَم جَمه» خوانده است، بار دیگر به دعوت قاسم بیگ قره مانی (قره مانیان)، که برای بازپس گرفتن سرزمینش به حوالی قره مان آمده بود، به آناطولی برگشت ولی کاری از پیش نبرد و به پیشنهاد قاسم بیگ به شهسواران ( شوالیه‌ها ) رودِس پناه برد ( جمادی الاولی ۸۸۷/ ژوئیه ۱۴۸۲)
[۳۱] Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۰-۱۴۴، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
[۳۲] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۰۲-۷۰۳، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
. بایزید مردم قونیه و آقسرای را، که دروازه شهرهای خود را به روی جم سلطان نگشوده بودند، از پرداخت مالیات معاف کرد؛ اما گَدِک پاشا را به اتهام خیانت به قتل رساند و با فرمانی، اُغوزخان ، پسر جم، را به دست اسکندرپاشا خفه کرد. بایزید تا هنگام مرگ جم سلطان بر اثر مسمومیت در ناپل (جمادی الاولی ۹۰۰/ مارس ۱۴۹۵)، از جانب او نگران بود.


درگیری‌ها و جنگ‌های دوره بایزید نسبت به حوادث زمانِ پدر و پسرش چندان زیاد نبوده است. مؤثرترین اقدامات او، حمله به مجارستان ، کرواسی ( هرواتسکاونیز و لهستان بود. او نخستین جنگ خود را از روم ایلی آغاز کرد (۸۸۸) و پس از الحاق تمام ایالت هِرسِک ( هرزگووین ) به قلمرو خود
[۳۳] ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۳۶، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
[۳۴] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۰۸-۷۰۹، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
، در ۸۸۹ به طرف بیگ نشین بُغدان ( مولداوی ) پیش رفت و از یاری نیروهای کْریمه و اَفلاق ( والاکیا ) که تحت‌الحمایه عثمانیان بودند، بهره‌مند شد. وی‌ سپس‌ به‌ فیلیپی
[۳۵] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۱۲، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
و آنگاه‌ بغدان‌ - مولداوی‌ - لشکر کشید، مناطقی‌ را تسخیر کرد و دریای‌ سیاه‌ و سواحل‌ آن‌ را به‌ قلمرو عثمانی‌ ملحق‌ کرد، به‌ گونه‌ای‌ که‌ این‌ دریا به‌ صورت‌ دریای‌ داخلی‌ قلمرو عثمانی‌ درآمد.
[۳۶] Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۵، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
[۳۷] محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
[۳۸] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۱۳ بب، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
با حمله‌های موفّقیت‌آمیز نیروهای عثمانی به فرماندهی بالی بیگ پسر مالقوج به لهستان، تلاش مجارها و لهستانی‌ها برای تصرف بغدان به جایی نرسید (۹۰۳/۱۴۹۸).

۴.۱ - حمله به ونیز

در پی تحریکات جمهوری ونیز در موره ( مورئا / پلوپونز ) و برای جلوگیری از حمله احتمالی ونیزی‌ها به بوسنه ( بوسنی )، اسکندرپاشا به ونیز لشکر کشید. ونیزی‌ها نیز با حمله به جزایر ترک‌ها در مدیترانه، جزیره مِدِلْلی را محاصره کردند، و دو طرف ناگزیر شدند در جمادی الاخرة ۹۰۸/ دسامبر ۱۵۰۲قرارداد صلح امضا کنند.
[۳۹] پ‌ ب‌ کین‌ راس‌، قرون‌ عثمانی‌، ج۱، ص۱۷۱، ترجمه پروانه‌ ستاری‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۴۰] ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۴۲، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
[۴۱] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۴۷-۷۴۸، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.

در این میان قلعه اینه بَختی ، که در محاصره اردوی عثمانی به فرماندهی بایزید بود، به تصرف عثمانیان درآمد (محرم ۹۰۵/اوت ۱۴۹۹). این قلعه پای‌گاه مهم فعالیت ناوگان عثمانی در مدیترانه و سبب تصرف مُدون و قُرون در ۹۰۶/۱۵۰۰ شد. هم‌چنین تصرف بندر و قلعه دراج در ساحل آدریاتیک در همین سال، راه را برای فعالیت ناوگان عثمانی در این نواحی بازکرد.

۴.۲ - جنگ با مملوک‌های شام و مصر

از مهم‌ترین وقایع دوره بایزید، جنگ‌های او با مملوک‌های شام و مصر است (جمادی الاخرة ۸۹۰ ـ جمادی الاخرة ۸۹۶) که‌ جم‌ سلطان‌ را پناه‌ داده‌ بودند. به‌علاوه‌، دولت‌ عثمانی‌ نمی‌توانست‌ حاکمیت‌ دولت‌ ممالیک‌ بر حرمین‌ شریفین‌ و نیز تصرف‌ «امانات‌ مقدسه‌»
[۴۲] Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۵، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
را بپذیرد. از سوی‌ دیگر ممالیک‌ نیز با بهره‌گیری‌ از ناآرامیهای‌ داخلی‌ دولت‌، بخشی‌ از قلمرو عثمانی‌ در شرق‌ آناتولی‌ را به‌ تصرف‌ خود در آورده‌ بودند. اگرچه‌ در این‌ درگیری‌ها، چندین‌ بار ممالیک‌ پیروز شدند، لکن‌ قحط و اختلافات‌ داخلی‌ آنان‌ را به‌ صلح‌ واداشت‌.
[۴۳] Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۶-۱۵۲، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
[۴۴] ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
[۴۵] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۱۵- ۷۲۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
در دو جنگ از پنج جنگی که اتفاق افتاد، عثمانیان و در سه جنگ دیگر، مصریان پیروز شدند. این جنگ‌ها با میانجی‌گری فرمان‌روای تونس به پایان رسید و کلید سه ناحیه در چقوراووه ( کیلیکیه )، که جزو موقوفات حرمین بود، همراه قاضی علی پاشاچلبی، به قاهره ارسال و به سلطان مملوک تسلیم شد.


آخرین‌ رویداد مهم‌ دوران‌ سلطنت‌ بایزید، ظهور سلسله شیعی‌ مذهب‌ صفویه‌ در ایران‌ بود. شاه‌ اسماعیل‌ برای‌ گسترش‌ نفوذ صفویان‌ در سرزمین‌ عثمانی‌، مبلغانی‌ را به‌ آسیای‌ صغیر فرستاد و این‌ تبلیغات‌ تأثیر بسیاری‌ برجای‌ گذاشت‌ و دولت‌ عثمانی‌ را به‌ اقدام‌ برضد ایران‌ برانگیخت‌.
[۴۶] ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
بایزید که‌ سرشت‌ صلح‌جویانه‌ داشت‌، از جنگ‌ با شاه‌ اسماعیل‌ اجتناب‌ می‌کرد، اما برای‌ تضعیف‌ نفوذ صفویان‌ گروهی‌ از طوایف‌ تکلو را که‌ طرفدار شاه‌ اسماعیل‌ بودند، به‌ روم‌ ایلی‌ انتقال‌ داد و با تقاضای‌ شاه‌ اسماعیل‌ مبنی‌ بر صدور اجازه سفر طرفداران‌ صفویه‌ به‌ ایران‌ مخالفت‌ کرد
[۴۷] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۲۶، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۴۸] فریدون بیگ پاشا، مجموعه منشآت سلاطین، ج۱، ص۳۳۸، استانبول ۱۲۶۵ـ۱۲۷۴.
و این‌ امر موجب‌ بروز شورشهایی‌ خطرناک‌ از سوی‌ برخی‌ از طوایف‌ تکلو برضد عثمانیان‌ شد.
[۴۹] به‌ کوشش‌ چ‌. ن‌. سدن‌، ص۱۲۵-۱۲۶، حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ چ‌ ن‌ سدن‌، کلکته‌، ۱۹۳۱م‌.

با وجود محدودیت‌های بایزید، شاه اسماعیل کانون‌های فعالی، بویژه در ایل حامد و تَکه ، برای خود پیدا کرد. اینان به رهبری خلیفه‌ای به نام شاه‌قلی (غلام شاه)، با نیروهای عثمانی به فرماندهی وزیر اعظم خادم علی پاشا ، وارد جنگ شدند. در این نبرد ، وزیراعظم و شاه‌قلی کشته شدند و طرف‌داران شاه‌قلی عازم ایران گشتند (۹۱۷).


از پسرانش شاه‌زاده عبدالله، محمد، محمود و علم‌شاه در تاریخ‌های مختلف فوت کرده بودند، و احمد در آماسیه ، قورقود در تکه، سلیم در طرابزون و شاهنشاه در قره مان والی بودند. بایزید، احمد را که بیش‌تر وزرا، بویژه خادم علی پاشا، طرف‌دار او بودند، به دیگران ترجیح می‌داد
[۵۰] محمد صولاق زاده، تاریخ، ج۱، ص۳۳۹.
و برآن بود که وی را به جانشینی برگزیند. قورقود و سلیم، با آگاهی از تصمیم پدر ، با او به مخالفت برخاستند تا جایی که سلیم دوبار با پدر جنگ کرد و شکست خورد. با شورش شاه‌قلی و کشته شدن وزیر اعظم خادم علی پاشا، شاه‌زاده احمد از حمایت نیرومندترین هوادار خود محروم شد و ینی چری‌ها نیز با او به دشمنی برخاستند.
با این حال، بایزید تصمیم قطعی گرفت که سلطنت را به احمد واگذار کند. احمد به دعوت پدر، راهی استانبول بود که ینی چری‌ها قیام کردند و با اعتراض به کمک نکردنِ احمد به علی پاشا در جنگ با شاه‌قلی، به حمایت از سلیم پرداختند و به اتفاق او به کاخ آمدند و به بایزید گفتند تا زمانی که سلیم را به جانشینی انتخاب نکند، آن‌جا را ترک نخواهند کرد. او نیز موافقت کرد و سلطنت را به سلیم واگذاشت (۸ صفر ۹۱۸).


بایزید دوم در اواخر عمر به عزلت و عبادت روی آورده و رسیدگی به امور کشور را به وزرایش واگذار کرده بود. سیاست‌ صلح‌جویانه‌ و مماشات‌ بایزید، سرانجام‌ ینی‌چریان‌ را از او ناخشنود ساخت‌. به‌ویژه‌، انتخاب‌ پسرش‌ احمد به‌ ولایت‌ عهدی‌ این‌ مخالفت‌ را تشدید کرد و به‌ اختلاف‌ میان‌ فرزندانش‌ نیز منجر شد، تا آنکه‌ ینی‌چری‌ها سلیم‌ فرزند دیگر بایزید را در ۹۱۸ق‌/۱۵۱۲م‌ به‌ پادشاهی‌ برگزیدند و خواهان‌ استعفای‌ سلطان‌ شدند. بایزید ناگزیر از سلطنت‌ کناره‌گیری‌ کرد و به‌ زادگاهش‌ (دیمتوقه‌۱) بازگشت‌؛ اما در میان‌ راه‌ درگذشت‌. گویند پزشکی‌ یهودی‌ که‌ سلیم‌ همراه‌ پدر فرستاده‌ بود، او را مسموم‌ کرد. جنازه بایزید را به‌ استانبول‌ آورده‌، در مسجدی‌ که‌ خود بنا کرده‌ بود، به‌ خاک‌ سپردند.
[۵۱] عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۹۷، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
[۵۲] محمدسعید فرائضجی‌زاده‌، تاریخ‌ گلشن‌ معارف‌، ج۱، ص۵۳۶، استانبول‌، ۱۲۰۲ق‌.
[۵۳] محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۵۴، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
[۵۴] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۰-۷۸۱، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۵۵] Kochu، R E Istanbul ansiklopedisi، ج۴، ص۲۲۲۴، Istanbul، ۱۹۶۰.
[۵۶] محمد فرید، تاریخ‌ الدوله العلیه العثمانیه، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ احسان‌ حقی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.



بایزید مردی‌ صلح‌ دوست‌ و طرفدار دانشمندان‌ و ادبا بود. وی‌ برای‌ علما مقرری‌ تعیین‌ کرد و سالانه‌ ۱۴ هزار دینار برای‌ مخارج‌ حرمین‌ شریفین‌ می‌فرستاد.
[۵۷] عبدالحی‌ ابن‌ عماد، شذرات‌ الذهب‌، ج۸، ص۸۶، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌.
[۵۸] ذبیح‌الله‌ صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، ج۵، (۳)، ص۱۶۰۳-۱۶۰۴، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
آندره‌ کرتی‌ سفیر ونیز او را به‌ صلح‌طلبی‌، آگاهی‌ از حکمت‌ الهی‌، اخترشناسی‌ و کتاب‌ دوستی‌ ستوده‌ است‌.
[۵۹] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۱-۷۸۲، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
با اینهمه‌، جهاد با کفار را دوست‌ می‌داشت‌ و گفته‌اند گرد و خاکی‌ را که‌ در جنگ‌ با مسیحیان‌ بر پاپوش‌ و تن‌ پوشش‌ می‌نشست‌، جمع‌آوری‌ می‌کرد تا هنگام‌ مرگ‌ در آرامگاهش‌ بریزند.
[۶۰] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
وی‌ خط را نیز نیکو می‌نوشت‌ و مشوق‌ خطاطان‌ بود
[۶۱] IA، ج۲، ص۳۹۷.
از بایزید آثار خیریه‌ بسیاری‌ مانند مسجد، مدرسه‌، دارالشفا، گرمابه‌ و جز آن‌ها در شهرهای‌مختلف‌ ازجمله‌ استانبول‌، ادرنه‌ و آماسیه‌ برجای‌ مانده‌ است‌
[۶۲] IA، ج۲، ص۳۹۷.
[۶۳] TOrkiye diyanet vakf o Isl @ mansiklopedisi، Istanbul، ج۵، ص۲۳۷، ۱۹۹۲.
[۶۴] یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.

بایزید از دانشمندان ، شاعران و هنرمندان حمایت می‌کرد و خود نیز به هیئت و علوم شرعی علاقه‌مند بود. اشعار ترکی و فارسی او با تخلّص عدلی در تذکره‌ها و در دیوان کم حجمش چاپ شده است. به نوشته سخی بیگ ، در خوش‌نویسی مهارت داشت و خواندن خط اویغوری را فراگرفته بود. بایزید عده‌ای از شاعران و دانشمندان را به دور خود گرد آورده بود که از آن جمله‌اند: ملالطفی ، مؤیدزاده عبدالرحمان ، تاجی زاده جعفر ، سعدی چلبی ،علی افندی زنبیلی ، نجاتی ، ذاتی ، وصالی ، اوزون فردوس و خطاط مشهور شیخ حمدالله.
تاریخ مشهور ابن کمال احمد شمس‌الدین و تاریخ هشت بهشت ادریس بدلیسی به نام او نوشته شده است. بایزید، باوجود علاقه‌مندی به دانش و دانشمندان، فرمان‌روایی آزاداندیش و بلندنظر نبود. او بیش از اندازه متشرع و متأثر از تعصبات کسانی مانند خطیب‌زاده و ملاعذاری بود؛ چنان‌که متفکر فاضلی چون ملالطفی توقادی را به اتهام بی‌اعتقادی اعدام کرد و سبب رنجش و پراکندگی علما و خاموش شدن کانون اندیشمندان « تکیه شیخ وفا » شد. بایزید در سیاست دوراندیش و واقع‌بین و به دور از تهور و بی‌پروایی بود.


بایزید دگرگونی‌هایی در دولت ایجاد کرد و کانون ینی چری را گسترش داد و در آن دسته‌هایی به نام « آغابلوکی » (گروه آغا) به وجود آورد. در زمان او، بحریه عثمانی نقش مهمی در جنگ‌ها داشت و برای کمک به فرمان‌روای بنی احمر ، ناوگانی به آب‌های اسپانیا گسیل داشت.
بایزید در استانبول ، اَدرنه و آماسیه تعدادی مسجد ، مکتب ، مدرسه علوم دینی و دارالاطعام ( عمارت ) ساخت که به نام خود او نامیده شده است. شهر استانبول در عهد بایزید (۹۱۵)، بر اثر زلزله به صورت ویرانه‌ای درآمد و در همان زمان بازسازی شد.


(۱) ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌.
(۲) عبدالحی‌ ابن‌ عماد، شذرات‌ الذهب‌، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌.
(۳) ابوبکر طهرانی‌، دیار بکریه‌، به‌ کوشش‌ نجاتی‌ لوغال‌ و فاروق‌ سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م‌.
(۴) احمد رفیق‌، بیوک‌ تاریخ‌ عمومی‌، استانبول‌، ۱۳۲۸ق‌.
(۵) حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ چ‌ ن‌ سدن‌، کلکته‌، ۱۹۳۱م‌.
(۶) حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۴۹ش‌.
(۷) شمس‌الدین‌ سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌، استانبول‌، ۱۳۰۶ق‌.
(۸) محمد سراج‌ اندلسی‌، الحلل‌ السندسیه، به‌ کوشش‌ محمد حبیب‌ هیله‌، تونس‌، ۱۹۷۰م‌.
(۹) ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
(۱۰) شرف‌الدین‌ علی‌ یزدی‌، ظفرنامه‌، به‌ کوشش‌ محمد عباسی‌، تهران‌، ۱۳۳۶ش‌.
(۱۱) ذبیح‌الله‌ صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
(۱۲) محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
(۱۳) درویش‌ احمد عاشق‌ پاشازاده‌، تواریخ‌ آل‌ عثمان‌، استانبول‌، ۱۳۳۲ق‌.
(۱۴) محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
(۱۵) محمدسعید فرائضجی‌زاده‌، تاریخ‌ گلشن‌ معارف‌، استانبول‌، ۱۲۰۲ق‌.
(۱۶) محمد فرید، تاریخ‌ الدوله العلیه العثمانیه، به‌ کوشش‌ احسان‌ حقی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۱۷) عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
(۱۸) پ‌ ب‌ کین‌ راس‌، قرون‌ عثمانی‌، ترجمه پروانه‌ ستاری‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
(۱۹) احمد منجم‌باشی‌، صحائف‌ الاخبار، استانبول‌، ۱۲۸۵ق‌.
(۲۰) نظام‌الدین‌ شامی‌، ظفرنامه‌، به‌کوشش‌ محمد پناهی‌سمنانی‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
(۲۱) یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
(۲۲) ابن ایاس، بدائع الظهور، چاپ DMG.
(۲۳) اروج بیگ بن سلطان علی بیگ، تواریخ آل عثمان، چاپ بابینگر، هانوور ۱۹۲۷.
(۲۴) اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، کتابه لر، بخش ۱، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۷.
(۲۵) محمدظلی بن درویش اولیاچلبی، سیاحتنامه، ج ۱، ص ۲.
(۲۶) بهشتی (کتابخانه شخصی).
(۲۷) محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸ـ۱۳۱۵.
(۲۸) حسین افندی، حدیقة الجوامع.
(۲۹) حسین حسام الدین، آماسیه تاریخی، استانبول ۱۳۲۷ـ۱۳۳۰، ج ۳.
(۳۰) محمد بن حسن سعدالدین، تاج التواریخ، استانبول ۱۲۷۹ـ۱۲۸۰.
(۳۱) شقائق ترجمه سی.
(۳۲) طوسیه لی زاده رفعت عثمان، ادرنه رهنماسی، ۱۳۳۶/۱۹۲۰.
(۳۳) مصطفی بن احمد عالی، کنه الاخبار، استانبول ۱۲۷۷.
(۳۴) فریدون بیگ پاشا، مجموعه منشآت سلاطین، استانبول ۱۲۶۵ـ۱۲۷۴.
(۳۵) لطفی پاشا، تاریخ استانبول.
(۳۶) مستقیم زاده، تحفة الخطّاطین، نشری (کتابخانه ولی الدین)، واقعات جم، چاپ TOEM.
(۳۷) Kochu، R E Istanbul ansiklopedisi، Istanbul، ۱۹۶۰.
(۳۸) Zztuna، Y، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
(۳۹) TOrkiye diyanet vakf o Isl @ mansiklopedisi، Istanbul، ۱۹۹۲.
(۴۰) Uzun charsolo، I H، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۲.


۱. عبدالحی‌ ابن‌ عماد، شذرات‌ الذهب‌، ج۸، ص۸۶، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌.
۲. محمد سراج‌ اندلسی‌، الحلل‌ السندسیه، ج۲، ص۲۷۵-۲۷۶، به‌ کوشش‌ محمد حبیب‌ هیله‌، تونس‌، ۱۹۷۰م‌.
۳. محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۶۹، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
۴. عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
۵. احمد منجم‌باشی‌، صحائف‌ الاخبار، ج۳، ص۴۰۰-۴۰۱، استانبول‌، ۱۲۸۵ق‌.
۶. محمد فرید، تاریخ‌ الدوله العلیه العثمانیه، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ احسان‌ حقی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۷. ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۳۳، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
۸. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۳، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۹. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۳ - ۶۹۴، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۱۰. محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۱، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
۱۱. عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۸۸، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
۱۲. پ‌ ب‌ کین‌ راس‌، قرون‌ عثمانی‌، ج۱، ص۱۶۹، ترجمه پروانه‌ ستاری‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۱۳. درویش‌ احمد عاشق‌ پاشازاده‌، تواریخ‌ آل‌ عثمان‌، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱، استانبول‌، ۱۳۳۲ق‌.
۱۴. شمس‌الدین‌ سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌، ج۲، ص۱۲۳۱، استانبول‌، ۱۳۰۶ق‌.
۱۵. شقائق ترجمه سی، ج۱، ص۳۰۸.
۱۶. Zztuna، Y، ج۳، ص۱۳۷، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
۱۷. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۱۸. محمد فرید، تاریخ‌ الدوله العلیه العثمانیه، ج۱، ص۱۷۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ حقی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۹. محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۴، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
۲۰. عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۸۸، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
۲۱. احمد منجم‌باشی‌، صحائف‌ الاخبار، ج۳، ص۴۰۴، استانبول‌، ۱۲۸۵ق‌.
۲۲. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۶، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۲۳. احمد منجم‌باشی‌، صحائف‌ الاخبار، ج۳، ص۴۰۴، استانبول‌، ۱۲۸۵ق‌.
۲۴. محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۴۷، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
۲۵. محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۴۸، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
۲۶. محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۷۵-۲۷۶، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
۲۷. عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۸۹، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
۲۸. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۶۹۷، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۲۹. Zztuna، Y، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۰، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
۳۰. محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۴۸، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
۳۱. Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۰-۱۴۴، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
۳۲. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۰۲-۷۰۳، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۳۳. ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۳۶، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
۳۴. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۰۸-۷۰۹، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۳۵. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۱۲، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۳۶. Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۵، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
۳۷. محمد صولاق‌زاده‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳، استانبول‌، ۱۲۹۷ق‌.
۳۸. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۱۳ بب، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۳۹. پ‌ ب‌ کین‌ راس‌، قرون‌ عثمانی‌، ج۱، ص۱۷۱، ترجمه پروانه‌ ستاری‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۴۰. ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۴۲، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
۴۱. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۴۷-۷۴۸، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۴۲. Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۵، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
۴۳. Zztuna، Y، ج۳، ص۱۴۶-۱۵۲، B O y O k T O rkiye tarihi، Istanbul، ۱۹۸۳.
۴۴. ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
۴۵. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۱۵- ۷۲۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۴۶. ا ج‌ و ا ک‌ شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، ۱۳۷۰ش‌.
۴۷. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۲۶، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۴۸. فریدون بیگ پاشا، مجموعه منشآت سلاطین، ج۱، ص۳۳۸، استانبول ۱۲۶۵ـ۱۲۷۴.
۴۹. به‌ کوشش‌ چ‌. ن‌. سدن‌، ص۱۲۵-۱۲۶، حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ چ‌ ن‌ سدن‌، کلکته‌، ۱۹۳۱م‌.
۵۰. محمد صولاق زاده، تاریخ، ج۱، ص۳۳۹.
۵۱. عبدالعزیز قره‌ چلبی‌زاده‌، روضه الابرار، ج۱، ص۳۹۷، قاهره‌، ۱۲۴۸ق‌.
۵۲. محمدسعید فرائضجی‌زاده‌، تاریخ‌ گلشن‌ معارف‌، ج۱، ص۵۳۶، استانبول‌، ۱۲۰۲ق‌.
۵۳. محمد غالب‌، نتایج‌ الوقوعات‌، ج۱، ص۵۴، استانبول‌، ۱۳۲۷ق‌.
۵۴. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۰-۷۸۱، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۵۵. Kochu، R E Istanbul ansiklopedisi، ج۴، ص۲۲۲۴، Istanbul، ۱۹۶۰.
۵۶. محمد فرید، تاریخ‌ الدوله العلیه العثمانیه، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ احسان‌ حقی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۵۷. عبدالحی‌ ابن‌ عماد، شذرات‌ الذهب‌، ج۸، ص۸۶، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌.
۵۸. ذبیح‌الله‌ صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، ج۵، (۳)، ص۱۶۰۳-۱۶۰۴، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۵۹. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۱-۷۸۲، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۶۰. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۶۱. IA، ج۲، ص۳۹۷.
۶۲. IA، ج۲، ص۳۹۷.
۶۳. TOrkiye diyanet vakf o Isl @ mansiklopedisi، Istanbul، ج۵، ص۲۳۷، ۱۹۹۲.
۶۴. یوزف‌ هامرپورگشتال‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ج۱، ص۷۸۵، ترجمه میرزا زکی‌ علی‌آبادی‌، به‌ کوشش‌ جمشید کیان‌فر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بایزید»، شماره۴۲۴.    
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بایزید دوم»، شماره۴۴۴۷.    



جعبه ابزار