• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بحر (عروض)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَحْر، اصطلاحی‌ در عروض‌ (ه م‌)، جزء نخست‌ و ثابت‌ نام‌ هر یک‌ از اوزان‌ شعری‌ و یا مجموعه‌ای‌ از اوزان‌ نزدیک‌ به‌ هم‌، به‌ معنی‌ کمّیتی‌ ازکلام‌ موزون‌ که‌ از تکرار یکی‌ از ارکان‌ اصلی‌ عروضی‌
[۱] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
و یا از ترکیب‌ چند رکن‌ پدید می‌آید. هر یک‌ از بحور نامی‌ دارد که‌ ماخوذ از کیفیت‌ موسیقیایی‌ آن‌ است‌، مانند بحر متقارب‌ و بحر قریب‌ که‌ نخستین‌ از تکرار «فَعولُن‌» (به‌ نشانه - -) و ثانی‌ از ترکیب‌ ارکان‌ مَفاعیلُن‌/مَفاعیلُن‌/فاعلاتُن‌» (به‌ نشانه - - -/ - - -/ - - -) به‌ دست‌ می‌آید.



در وجه‌ تسمیه آن‌ به‌ «بحر» (دریا)، شمس‌ قیس‌ رازی‌
[۲] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۸۸، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
دو وجه‌ِ شَبَه‌ یا دو عامل‌ مشترک‌ را دخیل‌ دانسته‌ است‌: نخست‌، «سِعَت‌ و کَثرَت‌» و دیگر، معنی‌ «بحر» در لغت‌ عرب‌، یعنی‌ «شکافتن‌»؛ چرا که‌ دریا، شکافی‌ فراخ‌ در زمین‌ است‌، حاوی‌ آب‌ بسیار و فواید فراوان‌، و بحور عروضی‌ نیز مشتمل‌ بر انواع‌ شعر و «طرفی‌ است‌ از کلام‌ منظوم‌ مشتمل‌ بر انواع‌ اوزان‌».
[۳] تهانوی‌، محمد اعلی‌، کشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، ج۱، ص۱۱۷، به‌ کوشش‌ مولوی‌ محمد وجیه‌ و دیگران‌، کلکته‌، ۱۸۶۲م‌.



در کتب‌ عروض‌ فارسی‌ و تازی‌، بنیان‌گذاری‌ عروض‌ و در نتیجه‌ ابتکار استخراج‌ و تدوین‌ بحور اولیه شعر عرب‌ و طبقه‌بندی‌ آنها در دوایر پنجگانه‌، به‌ خلیل‌ بن‌ احمد فراهیدی‌ (د ۱۷۰ق‌) نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌
[۴] ابن‌ رشیق‌، حسن‌، العمدة، ج۱، ص۳۰۲- ۳۰۴، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
[۶] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۴۹، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۷] دمامینی‌، محمد، العیون‌ الفاخرة علی‌ خبایا الرامزة، ج۱، ص۲۱، قاهره‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.
[۸] نجفقلی‌ میرزا، درة نجفی‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ حسین‌ آهی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
لیکن‌ برخی‌ از محققان‌ معاصر، بر پایه مطالعات‌ در زمینه وزن‌ شعر در ایران‌ پیش‌ از اسلام‌ و نیز با استناد به‌ تحقیق‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (د ۴۴۰ق‌) دربارة وزن‌ شعر هندوان‌ در زبان‌ سنسکریت‌ و ایراد شبهه وی‌
[۹] بیرونی‌، ابوریحان‌، تحقیق‌ ماللهند، ص۱۰۱_۱۱۶، ترجمة منوچهر صدوقی‌ سها، تهران‌، مؤسسة مطالعات‌ و تحقیقات‌ فرهنگی‌.
، چنین‌ انتسابی‌ را روا نمی‌دانند و گاهی‌ در آن‌ تردید کرده‌، و یا بر آن‌ رفته‌اند که‌ خلیل‌ بن‌ احمد، خود این‌ دانش‌ و این‌ شیوه‌ را از اوزان‌ شعر آریایی‌ و سنسکریت‌ و یونانی‌ و لاتینی‌ (زبان‌های‌ هند و اروپایی‌ خویشاوند فارسی‌) اخذ و اقتباس‌کرده‌ است‌.
[۱۰] خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص۸۳ -۸۹، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
[۱۱] فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص۲۶-۲۹، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
[۱۲] خلوصی‌، صفا، مقدمه‌ بر القسطاس‌ المستقیم‌ فی‌ علم‌ العروض‌ زمخشری‌، ج۱، ص۱۴- ۱۵، به‌ کوشش‌ بهیجه‌ باقر حسینی‌، بغداد، ۱۹۶۹م‌.
[۱۳] شمیسا، سیروس‌، آشنایی‌ با عروض‌ و قافیه‌، ج۱، ص۱۱، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
[۱۴] شمیسا، سیروس‌، آشنایی‌ با عروض‌ و قافیه‌، ج۱، ص۷۵، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
[۱۵] وحیدیان‌ کامیار، تقی‌، بررسی‌ منشا وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص۳۱- ۳۵، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۱۶] فشارکی‌، محمد، مقدمه‌ بر عروض‌ سیفی‌ و (هم)، ج۱، ص۱۷- ۱۸.
[۱۷] کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص۳۶۵- ۳۶۶، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.



عروضیان‌ قدیم‌، در نام‌گذاری‌ پاره‌های‌ بحور به‌ مثابه الگوهای‌ اصلی‌ سنجش‌ اوزان‌، اتفاق‌ نظر ندارند و به‌ اختلاف‌، از آن‌ها به‌ فواصل‌ سالمه‌، ارکان‌، اجزاء، اصول‌، افاعیل‌ و تفاعیل‌ تعبیر کرده‌اند
[۱۸] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۴۹_ ۵۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۱۹] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۵۳، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۲۰] ابن‌ رشیق‌، حسن‌، العمدة، ج۱، ص۳۰۲- ۳۰۴، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
[۲۲] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۰_ ۱۱، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
[۲۳] آملی‌، محمد، نفائس‌ الفنون‌، ج۱، ص۱۳۰، به‌ کوشش‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌، تهران‌، ۱۳۷۷ق‌.
[۲۴] دمامینی‌، محمد، العیون‌ الفاخرة علی‌ خبایا الرامزة، ج۱، ص۲۲، قاهره‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.
[۲۵] جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌ و رسائل‌، ص۲۳۶، به‌ کوشش‌ اعلاخان‌ افصح‌ زاد و دیگران‌، تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۲۶] جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌ و رسائل‌، ص۲۴۲_۲۴۳، به‌ کوشش‌ اعلاخان‌ افصح‌ زاد و دیگران‌، تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۲۷] عروض‌ سیفی‌ و قافیة جامی‌، ج۱، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
در این‌ مقاله‌، به‌ سبب‌ اشتهار بیشتر، «ارکان‌» اختیار شده‌ است‌؛ اگر چه‌ در منابع‌ متاخر، گاه‌، از «ارکان‌» به‌ «پایه‌ها» نیز تعبیر شده‌ است‌.
[۲۸] دایرة المعارف‌ فارسی‌، ذیل‌ «بحر».
[۲۹] وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۹۶۲، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.



ارکان‌ عروضی‌ خود حاصل‌ ترکیب‌ اندام‌های‌ کوچک‌تری‌ به‌ نام‌ سبب‌ (دو نوع‌: خفیف‌ - ثقیل‌)، وتد (دو نوع‌: مفروق‌ مقرون‌ یا مجموع‌) و فاصله‌ (دو نوع‌: صغری‌ - کبری‌) و هر کدام‌ از آن‌ها نیز مرکب‌ از حروفی‌ متحرک‌ و ساکن‌ است‌، از این‌ قرار:
الف‌ - سبب‌: ۱.خفیف‌: از یک‌ متحرک‌ و یک‌ ساکن‌ به‌ نشانه (-)، مانند: هَم‌؛ ۲.ثقیل‌: از دو متحرک‌ متوالی‌ به‌ نشانه ()، مانند: هَمه‌.
ب‌ - وتد: ۱.مفروق‌: از دو متحرک‌ و یک‌ ساکن‌ در وسط به‌ نشانه (-)، مانند: چامه‌؛ ۲.مقرون‌: از دو متحرک‌ متوالی‌ و یک‌ ساکن‌ به‌ نشانه (-)، مانند: چَمَن‌.
ج‌ - فاصله‌: ۱.صغری‌: از ۳ متحرک‌ پی‌ در پی‌ و یک‌ ساکن‌ به‌ نشانه (-)، مانند: بِرَوم‌؛ ۲.کبری‌: از ۴ متحرک‌ متوالی‌ و یک‌ ساکن‌ به‌ نشانه (-)، مانند: بِبَرَمَش‌.
به‌ سخنی‌ دیگر، اسباب‌ و اوتاد و فواصل‌، کوچک‌ترین‌ واحدهای‌ تشکیل‌دهنده بحور شمرده‌ می‌شد که‌ امروزه‌، در برخی‌ کتب‌ عروضی‌، با الهام‌ گرفتن‌ از دانش‌ زبان‌شناسی‌، اصطلاحات‌ «مصوّت‌» و «صامت‌» و «هجاهای‌ عروضی‌» جانشین‌ آنها شده‌ است‌.
[۳۰] شمیسا، سیروس‌، آشنایی‌ با عروض‌ و قافیه‌، ج۱، ص۱۷_ ۱۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.



در عروض‌ کهن‌ به‌ هر گونه‌ تغییری‌ که‌ در اسباب‌ و اوتاد ارکان‌ اصلی‌ راه‌ یابد - اعم‌ از حذف‌ یا زیادت‌ حرف‌ یا حروفی‌، و اسکان‌ متحرکی‌ - زِحاف‌ می‌گویند (زحاف‌ جمع‌ زَحف‌ است‌، لیکن‌ در عروض‌ مفرد تلقی‌ می‌شود و آن‌ را به‌ ازاحیف‌ و زحافات‌ جمع‌ می‌بندند)؛ از این‌رو، هرگاه‌ ارکان‌ اصلی‌ بی‌هیچ‌ تغییری‌ تکرار یا ترکیب‌ شوند، وزن‌ و بحر حاصل‌ از آن‌ «سالم‌» نامیده‌ می‌شود، مانند «فاعلاتن‌» که‌ از آن‌ «بحر رمل‌ سالم‌» به‌ دست‌ می‌آید؛ و چنانچه‌ تغییری‌ به‌ اسباب‌ و اوتاد راه‌ یابد، بحرحاصل‌ را «مزاحف‌» گویند، مانند «فَعِلاتُن‌» که‌ مزاحف‌ فاعِلاتُن‌ است‌. بدین‌ سان‌، به‌ واسطه ازاحیفی‌ که‌ به‌ ارکان‌ تعلق‌ می‌گیرد، بحور و اوزان‌ بسیاری‌ پدید می‌آید
[۳۱] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۸۸، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
که‌ هر یک‌، چونان‌ بحری‌ فرعی‌، نامی‌ و لقبی‌ می‌یابد و این‌ همه‌، سبب‌ دشواری‌ و پیچیدگی‌ عروض‌ کهن‌ شده‌، و عروضیان‌ متاخر را به‌ نقد آن‌ برانگیخته‌ است‌.


خلیل‌ بن‌ احمد و برخی‌ دیگر از قدمای‌ عروضیان‌، بحور را حاصل‌ از ۸ رکن‌ اصلی‌ می‌دانستند، از این‌ قرار: مفاعیلن‌، فاعلاتن‌، مستفعلن‌، فعولن‌، فاعلن‌، متفاعلن‌، مفاعلتن‌ و مفعولات‌ُ.
[۳۲] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۵۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۳۳] عروض‌ سیفی‌ و قافیة جامی‌، ج۱، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
[۳۴] نجفقلی‌ میرزا، درة نجفی‌، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ حسین‌ آهی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
به‌ سخن‌ دیگر، تمامی‌ بحرها و اوزان‌ شعری‌ از ارکان‌ یاد شده‌ - اعم‌ از سالم‌ یا مزاحف‌ - ساخته‌ می‌شود. برخی‌ از عروضیان‌، همچون‌ شمس‌ قیس‌ رازی‌
[۳۵] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۵۰ -۵۱، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
و خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی‌
[۳۶] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص‌۱۰، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
دو رکن‌ دیگر به‌ ارکان‌ هشتگانه منسوب‌ به‌ خلیل‌ بن‌ احمد افزودند: «فاع‌ لاتن‌» و «مس‌ تفع‌ لن‌». ۳ رکن‌ فاعلن‌، مفاعلتن‌ و متفاعلن‌ را خاص‌ شعر عرب‌ شمرده‌اند و در نتیجه‌، ارکان‌ شعر پارسی‌ را ۷ دانسته‌اند. تفاوت‌ «فاع‌ لاتن‌» و «مس‌ تفع‌ لن‌» با فاعلاتن‌ و مستفعلن‌، از نظر شمس‌ قیس‌ رازی‌، در ترکیب‌ اسباب‌ و اوتاد آنهاست‌؛ اما اغلب‌ عروضیان‌ قدیم‌، بنا را همان‌ ۸ رکن‌ نهاده‌اند و میان‌ فاعلاتن‌ با فاع‌ لاتن‌ و مستفعلن‌ با مس‌ تفع‌ لن‌، تفاوتی‌ قائل‌ نشده‌اند، چرا که‌ به‌ لحاظ ایقاعی‌ و لحن‌ موسیقیایی‌، فرقی‌ ندارند.
[۳۷] شاه‌ حسینی‌، ناصرالدین‌، شناخت‌ شعر، ج۱، ص۳۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
از تکرار متوالی‌ هر یک‌ از ارکان‌ اصلی‌، ۷ بحر متفق‌الارکان‌، و از ترکیب‌ آنها ۱۲ بحر مختلف‌الارکان‌ حاصل‌ می‌شود:

۶.۱ - بحور متفق‌الارکان‌

بحر هَزَج‌، از تکرار متوالی‌ مفاعیلن‌؛ بحر رمل‌، از تکرار فاعلاتن‌؛ بحر رَجَز، از تکرار مستفعلن‌؛ بحر متقارب‌، از تکرار فعولن‌؛ بحر متدارک‌، از تکرار فاعلن‌؛ بحر کامل‌، از تکرار متفاعلن‌؛ بحر وافر، از تکرار مفاعلتن‌.

۶.۲ - بحور مختلف‌ الارکان‌

بحر مضارع‌، از ترکیب‌ مفاعیلن‌ و فاعلاتن‌؛ بحر خفیف‌، از فاعلاتن‌ و مستفعلن‌؛ بحر مُجْتَث‌ّ، از مستفعلن‌ و فاعلاتن‌؛ بحر مُنْسَرِح‌، از مستفعلن‌ و مفعولات‌ُ؛ بحر مُقْتَضَب‌، از مفعولات‌ُ و مستفعلن‌؛ بحر مدید، از فاعلاتن‌ و فاعلن‌؛ بحر بسیط، از مستفعلن‌ و فاعلن‌؛ بحرطویل‌، از فعولن‌ و مفاعیلن‌؛ بحر سریع‌، از مستفعلن‌، مستفعلن‌ و مفعولات‌ُ؛ بحر غریب‌ (یا جدید)، از فاعلاتن‌، فاعلاتن‌ و مستفعلن‌؛ بحر قریب‌، از مفاعیلن‌، مفاعیلن‌ و فاعلاتن‌؛ بحر مُشاکل‌، از فاعلاتن‌، مفاعیلن‌، مفاعیلن‌.
بعضی‌ از این‌ بحور، به‌ صورت‌ سالم‌ به‌ کار برده‌ نمی‌شود و فقط زحافات‌ آنها مطرح‌ شده‌ است‌. علمای‌ عروض‌ سنتی‌، ۱۱ بحر از بحور ۱۹گانه‌ را مشترک‌ در شعر فارسی‌ و شعر عرب‌ دانسته‌اند، از این‌ قرار: بحرهای‌ هزج‌، رمل‌، رجز، متقارب‌، منسرح‌، مضارع‌، مقتضب‌، مجتث‌، سریع‌، متدارک‌ و خفیف‌؛ بحرهای‌ پنجگانه طویل‌، مدید، بسیط، وافر و کامل‌ را مختص‌ شعر عرب‌ و ۳بحر غریب‌ (یا جدید)، قریب‌ و مشاکل‌ را خاص‌ شعر فارسی‌ شمرده‌اند.
[۳۸] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۸۱ - ۱۰۶، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۳۹] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
[۴۰] عروض‌ سیفی‌ و قافیة جامی‌، ج۱، ص۳۳، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
به‌ گفته خواجه‌ نصیر الدین‌ طوسی‌ شاعران‌ ایرانی‌ و عرب‌ در بحر متدارک‌ اشعار‌ اندکی‌ سروده‌اند.
[۴۱] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص‌ ۱۵، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
اگر چه‌ در اشعار شاعران‌ فارسی‌ زبان‌ در ۵ بحر خاص‌ عرب‌ نمونه‌هایی‌ می‌توان‌ سراغ‌ داد، لیکن‌ به‌ نظر قدماء، به‌ ویژه‌ شمس‌ قیس‌ رازی‌،
[۴۲] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۹۱، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
این‌ اشعار ثقیل‌ است‌ و مطبوع‌ نیفتاده‌ است‌.


عروضیان‌ قدیم‌، برای‌ آموزش‌ بهتر به‌ مبتدیان‌ و نشان‌دادن‌ ارتباط بحور با یکدیگر، دایره‌هایی‌ وضع‌ کرده‌، و در آن‌ها بحرهای‌ نزدیک‌ به‌ هم‌ را (از نظر متحرکات‌ و سواکن‌ و ترتیب‌ اسباب‌ و اوتاد) نشان‌ داده‌اند. این‌ دایره‌ها، بر حسب‌ شمار بحور، به‌ خانه‌هایی‌ تقسیم‌ می‌شد و یک‌ مصراع‌، اساس‌ آن‌ دایره‌ قرار می‌گرفت‌، به‌ نحوی‌ که‌ خواننده مصراع‌ از هر خانه‌ای‌ و از هر واژه‌ای‌ شروع‌ به‌ قرائت‌ می‌کرد، به‌ یکی‌ از اوزان‌ مطرح‌ شده‌ در همان‌ دایره‌ دست‌ می‌یافت‌. دوایر پنجگانه‌ای‌ که‌ مورد استفاده‌ و استناد عروضیان‌ ایرانی‌ بود، این‌هاست‌:
۱.دایره مختلفه‌: شامل‌ بحرهای‌ طویل‌، مدید و بسیط، با اساس‌ قرار دادن‌ مصراع‌ «به‌ من‌ برگذر ای‌ مَه‌».
[۴۳] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.

۲.دایره مؤتلفه‌: مشتمل‌ بر بحرهای‌ وافر و کامل‌، با اساس‌ قرار دادن‌ مصراع‌ «بگو دل‌ من‌ کجا طلبم‌ زبهر خدا».
[۴۴] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
این‌ مصراع‌ چنان‌ است‌ که‌ می‌توان‌ آغاز هر دو بحر (وافر و کامل‌) را از واژه‌های‌ آن‌ در نظر گرفت‌.
۳.دایره مجتلبه‌: شامل‌ بحرهای‌ هزج‌، رجز و رمل‌، با اساس‌ قرار دادن‌ مصراع‌ «مرا دل‌ بی‌ دلا رامی‌ نیارامد».
۴.دایره مشتبهه‌: شامل‌ بحرهای‌ سریع‌، منسرح‌، خفیف‌، مضارع‌، مقتضب‌ و مجتث‌، با اساس‌ قرار دادن‌ مصراع‌ «به‌ من‌ ده‌ تو بتا هم‌ یک‌ بار باده‌».
۵.دایره متفقه‌: شامل‌ بحرهای‌ متقارب‌ و متدارک‌، با اساس‌ قرار دادن‌ مصراع‌ «مرا بی‌ دلارام‌ شادی‌ نیاید». البته‌ مصراع‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ که‌ می‌توان‌ آغاز دو بحر را از واژه‌های‌ مختلف‌ آن‌ در نظر گرفت‌.

۷.۱ - مصراع اساس دوایر

مصراع‌های‌ اساس‌ این‌ دوایر و شکل‌ آنها در برخی‌ از کتب‌ عروضیان‌ متفاوت‌ است‌، لیکن‌ ساختار اصلی‌ آنها با آنچه‌ گفته‌ آمد، دقیقاً مطابقت‌ دارد.
[۴۵] نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲-۱۴، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
[۴۶] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۸۱ -۸۷، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۴۷] نجفقلی‌ میرزا، درة نجفی‌، ج۱، ص۴۰، به‌ کوشش‌ حسین‌ آهی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
[۴۸] خانلری‌، پرویز، ج۱، ص۱۷، وزن‌ شعر فارسی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
عروضیان‌ ایرانی‌، از دایره مشتبهه‌ در حدود سی‌واند بحر استخراج‌ کرده‌ بودند
[۴۹] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۱۰۲، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
که‌ جز بحرهای‌ غریب‌ (یا جدید)، قریب‌ و مشاکل‌، بحور دیگر مطبوع‌ طبع‌ شاعران‌ واقع‌ نشده‌ است‌: بحر غریب‌ (یا جدید)، چنانچه‌ در دایره مشتبهه‌، مصراع‌ اساس‌ آن‌ چنین‌ باشد: «ده‌ به‌ من‌ ده‌ تو بتاهم‌ یک‌ باربا»؛ بحر قریب‌، هرگاه‌ مصراع‌ اساس‌ چنین‌ قرار گیرد: «به‌ من‌ ده‌ تو بتا هم‌ یک‌ بار باده‌»؛ بحر مشاکل‌، اگر مصراع‌ مربوط چنین‌ باشد: «بار باده‌ به‌ من‌ ده‌ تو بتاهم‌ یک‌».

۷.۲ - دیدگاه شمس‌قیس رازی

شمس‌ قیس‌ رازی‌
[۵۰] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۰۴- ۱۰۶، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
دو دایرة مختلفه‌ و مؤتلفه‌ را، بدان‌ سبب‌ که‌ مشتمل‌ بر بحور خاص‌ شعر عرب‌ است‌، کنار می‌نهد و با پذیرش‌ ۳بحر از بحور مستحدث‌ غریب‌ (یا جدید)، قریب‌ و مشاکل‌، جمعاً ۱۴بحر از ۱۹بحر مشهور را در ۴دایره‌ قرار می‌دهد، بدین‌ سان‌:
۱.دایره مؤتلفه‌: شامل‌ بحرهای‌ هزج‌، رجز و رمل‌، با اساس‌ قرار دادن‌ این‌ مصراع‌: «دلا بس‌ چند از این‌ سودای‌ آن‌ دلدار پروردن‌».
۲.دایره مختلفه‌: مشتمل‌ بر بحرهای‌ منسرح‌، مضارع‌، مقتضب‌ و مجتث‌، با اساس‌ قرار دادن‌ این‌ مصراع‌: «باز زمن‌ دل‌ ربود باز زمن‌ رخ‌ نهفت‌».
۳.دایره منتزعه‌: شامل‌ بحرهای‌ سریع‌، غریب‌ (یا جدید)، قریب‌، خفیف‌ و مشاکل‌، بر اساس‌ این‌ مصراع‌: «رو که‌ ربودی‌ زدلم‌ صبر باز».
۴.دایره متفقه‌: شامل‌ دو بحر متقارب‌ و متدارک‌، بر اساس‌ این‌ مصراع‌: «مکن‌ بر من‌ ای‌ ماهروی‌ این‌ ستم‌ها».
شمس‌ قیس‌ رازی‌ در دو دایره مختلفه‌ و منتزعه‌، ارکان‌ سالم‌ را نیاورده‌، زیرا بر آن‌ است‌ که‌ در بحور این‌ دو دایره‌ شعر عذب‌ به‌ صورت‌ سالم‌ سروده‌ نشده‌ است‌
[۵۱] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۰۴، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
بنابراین‌، برای‌ هر یک‌ از بحور این‌ دو دایره‌، یکی‌ از اوزان‌ مزاحف‌ بحر مربوط به‌ آن‌ را که‌ بیشتر مورد استقبال‌ شاعران‌ واقع‌ شده‌، مطرح‌ کرده‌ است‌.


به‌ گفته شمس‌ قیس‌ رازی‌
[۵۲] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۷۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
عروضیان‌ ایرانی‌ چون‌ بهرامی‌ سرخسی‌ و بزرجمهر قسیمی‌، بر بنیاد ۸ رکن‌ اصلی‌، دست‌ به‌ استخراج‌ بحوری‌ زده‌ بودند که‌ یا هیچ‌ شاعری‌ در آن‌ بحور شعر نسروده‌ بود، و یا اگر هم‌ شعری‌ سروده‌ می‌شد، مقبول‌ ذوق‌ ایرانیان‌ واقع‌ نمی‌شد؛ در نتیجه‌، این‌ بحور، جز بحرهای‌ غریب‌ (یا جدید)، قریب‌ و مشاکل‌، هرگز به‌ عنوان‌ بحرهای‌ مستقل‌ مطرح‌ نشد. قدما به‌ این‌ بحور «مستحدث‌» می‌گفتند، چرا که‌ در آثار شاعران‌ و کتب‌ منتقدان‌ بزرگ‌ عروض‌، پیشینه‌ای‌ نداشت‌. شمس‌ قیس‌ رازی‌
[۵۳] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۷۰-۱۷۷، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
از ۲۱بحر مستحدث‌ نام‌ برده‌ است‌ که‌ در ۳دایره منعکسه‌، منغلطه‌ و متعلقه‌ جمع‌ آمده‌ بود
[۵۴] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌۱۷۱، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
همچنین‌ اشعار شاذّ، تصنعی‌ و ثقیل‌ یکی‌ از ۳دایره‌ را مطرح‌ کرده‌ است‌ که‌ عبارتند از: بحر صریم‌، کبیر، بدیل‌، قلیب‌، حمید، صغیر، اصم‌، سلیم‌، حمیم‌، مصنوع‌، مستعمل‌، اخرس‌، مبهم‌، معکوس‌، مهمل‌، قاطع‌، مشترک‌، معمّم‌، مستر، معیّن‌ و باعث‌.
[۵۵] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌۱۷۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.



مساله بحرسازی‌ و طبقه‌بندی‌ اوزان‌ شعری‌ در گروه‌های‌ سالم‌ و مزاحف‌ به‌ شیوه قدما از یک‌ سوی‌، و از سوی‌ دیگر، مشکل‌ تعلیم‌ و تعلّم‌ آن‌، به‌ ویژه‌ آموختن‌ و به‌ خاطر سپردن‌ عناوین‌ و القاب‌ عجیب‌ و نامانوس‌ ازاحیف‌ و اوزان‌ مزاحف‌، نظیر خَرْم‌، خَرْب‌، جَدْع‌، جَحْف‌، هَتْم‌ و حَذَذ و یا بیت‌ معصوب‌ مقطوف‌، بیت‌ موقوص‌ و بیت‌ مَجْزُوَّمُرَفَّل‌ و...
[۵۶] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۵۶، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
[۵۷] شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۹۳_ ۹۵، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
که‌ به‌ گوش‌ هر فارسی‌ زبانی‌ گران‌ می‌آید، هر متعلم‌ مشتاقی‌ را می‌رماند.
[۵۸] نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص۵۹۵، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
از این‌ رو عروض‌ دانان‌ معاصر ایرانی‌ بر آن‌ شدند تا به‌ نقد شیوه پیشینیان‌ اهتمام‌ ورزند و با توجه‌ به‌ تفاوت‌ روح‌ وزن‌ در دو زبان‌ فارسی‌ و عرب‌،
[۵۹] وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۹۵۳، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.
طرح‌هایی‌ نو در افکنند و با ابداع‌ روش‌های‌ علمی‌ ساده‌تر، وزن‌ شعر فارسی‌ را از سیطره عروض‌ عرب‌ آزاد سازند. وزیری‌ با تعویض‌ بعضی‌ اصطلاحات‌ مانند «لنگه‌» به‌ جای‌ مصراع‌، «پایه‌» به‌ جای‌ رکن‌، «وابُری‌» به‌ جای‌ تقطیع‌ و...،
[۶۰] وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۹۶۰-۹۶۱، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.
۱۴پایه بکرِ دو تا پنج‌ هجایی‌ را مبنای‌ بحرسازی‌ قرار می‌دهد که‌ از تکرار یک‌ پایه‌ یا ترکیب‌ پایه‌ای‌ با پایه‌های‌ دیگر، «لنگه» شعری‌ به‌ دست‌ می‌آید و بحری‌ حاصل‌ می‌شود و بدین‌ سان‌، چنانچه‌ این‌ پایه‌ها، در اشکال‌ و مواضع‌ مختلف‌ با خود یا با پایه‌های‌ دیگر تکرار یا ترکیب‌ شوند، هزاران‌ بحرشعری‌ به‌ دست‌ می‌دهند.
[۶۱] وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۱۰۸۷-۱۰۸۹، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.
وزیری‌ برای‌ هر پایه‌ای‌ دو نکته‌ را ضروری‌ می‌داند: نخست‌، کمتر از دو هجا نباشد و دیگر، به‌ هجای‌ بلند ختم‌ شود.
[۶۲] وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۱۰۸۷.
شرط اخیر را فرزاد نیز بایسته‌ دانسته‌ است‌.

۹.۱ - دیدگاه خانلری

خانلری‌ ارکان‌ یا «افاعیل‌» عروضی‌ را، از آن‌ روی‌ که‌ وزن‌ شعر فارسی‌ را به‌ اجزاء متساوی‌ و متشابه‌ تقسیم‌ نمی‌کند، نادرست‌ می‌داند و برای‌ بحرسازی‌ و طبقه‌بندی‌ اوزان‌ شعر فارسی‌، ۱۰پایه دو و سه‌ هجایی‌ را، به‌ عنوان‌ اساس‌ کار پیش‌ می‌نهد و با اشاره‌ به‌ برابرهای‌ سنتی‌، برهر یک‌، نامی‌ پارسی‌ می‌گذارد،
[۶۳] خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص‌ ۱۵۸، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
[۶۴] خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص‌۱۶۰-۱۶۱، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
از این‌ قرار: ۱.ت‌ تن‌ (-): «نَوا» معادل‌ فَعَل‌ْ؛ ۲.تن‌ ت‌ (-): «چامه‌» معادل‌ وَتَدِمفروق‌؛ ۳.ت‌ ت‌ (): «همه‌» معادل‌ سَبَب‌ِ ثقیل‌؛ ۴.تن‌ تن‌ (- -): «آوا» معادل‌ فَع‌ْ لُن‌ْ؛ ۵.ت‌ تن‌ تن‌ (- -): «خُشاوا» معادل‌ فَعولُن‌ْ؛ ۶.ت‌ ت‌ تن‌ (-): «بِنَوا» معادل‌ فَعِلُن‌ْ؛ ۷.تن‌ تن‌ تن‌ (- - -): «نیکاوا» معادل‌ مَفْعولُن‌ْ؛ ۸.ت‌ تن‌ ت‌ (-): «تَرانه‌» معادل‌ فَعول‌ُ؛ ۹.تن‌ ت‌ تن‌ (- -): «خُشنَوا» معادل‌ فاعِلُن‌ْ؛ ۱۰.تن‌ ت‌ ت‌ (-): «زمزمه‌» معادل‌ فاعِل‌ُ.
خانلری‌ بر آن‌ است‌ که‌ همه اوزان‌ شعر فارسی‌ حاصل‌ تکرار یک‌ یا ترکیب‌ چند پایه‌ از این‌ پایه‌های‌ دهگانه‌ است‌.
[۶۵] خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص‌۱۶۰، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
با عنایت‌ به‌ دو شرط ضروری‌ مورد تاکید وزیری‌، در پایه‌های‌ ۲، ۳، ۸ و ۱۰ پیشنهادی‌ خانلری‌، شرط ختم‌ به‌ هجای‌ بلند ملحوظ نشده‌ است‌ و در نتیجه‌ حالت‌ ایقاعی‌ نیرومندی‌ ندارد.

۹.۲ - دیدگاه فرزاد

فرزاد با تشبیه‌ عروض‌ فارسی‌ به‌ عمارتی‌ ۴طبقه‌ که‌ حروف‌ مصوت‌ و هجاها و ارکان‌ و اوزان‌ عروضی‌ به‌ ترتیب‌ در طبقات‌ اول‌ تا چهارم‌ آن‌ قرار دارند، و با تذکار اهمیت‌ عدد «۴» در این‌ علم‌، یک‌ رکن‌ مرکب‌ از ۴هجای‌ بلند با عنوان‌ «مَفعولاتُن‌» (- - - -) را به‌ مثابه «پدرِ پدرهای‌ ارکان‌» در نظر می‌گیرد.
[۶۶] فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌ ۸، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
از این‌ رکن‌ بیش‌ از ۲۰پایه‌ منشعب‌ می‌شود که‌ با اعمال‌ دگرگونی‌هایی‌ در‌ اندام‌های‌ هر یک‌ از آن‌ها و تکرار یا ترکیب‌ یک‌ پایه‌ با پایه‌های‌ دیگر، بحرهای‌ بسیاری‌ به‌ دست‌ می‌آید.
[۶۷] فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۱۸، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
[۶۸] فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۲۰_ ۲۱، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
فرزاد نیز به‌ اهمیت‌ هجای‌ بلند در آخر هر رکن‌ تاکید می‌ورزد
[۶۹] فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۹، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
و بر آن‌ است‌ که‌ با مشاهده هجای‌ کوتاه‌ در آخر رکن‌، در صحت‌ وزن‌ شعر باید شک‌ کرد.
[۷۰] فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۸، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.


۹.۳ - دیدگاه حمیدی

حمیدی‌ با انتقادی‌ تند و سخت‌ آمیخته‌ به‌ تعریض‌ از «زحاف‌» در عروض‌ کهن‌،
[۷۱] حمیدی‌، مهدی‌، عروض‌، ج۱، ص‌ ۹-۲۷، تهران‌، ۱۳۴۲ش‌.
از در پیوستن‌ یک‌ فاصله‌ و یک‌ وتد و یک‌ سبب‌، ترکیب‌ «متفاعلاتن‌» (- - -) را پیش‌ می‌ نهد و آن‌ را «حلقه گمشده‌» و مادر تمام‌ اوزان‌ موجود و ممکن‌ الوجود شعر فارسی‌ می‌داند.
[۷۲] حمیدی‌، مهدی‌، عروض‌، ج۱، ص‌۳۵- ۳۶، تهران‌، ۱۳۴۲ش‌.
از «متفاعلاتن‌»، ۲۳ بحر مشهور و دارای‌ نام‌ در عروض‌ کهن‌ پدید می‌آید و در مراحل‌ بعد، هر گاه‌ جزوی‌ از «متفاعلاتُن‌» با یک‌ یا دو جزو دیگر آن‌ ترکیب‌ شود، بحور بسیاری‌ حاصل‌ خواهد شد.
[۷۳] حمیدی‌، مهدی‌، عروض‌، ج۱، ص‌۳۷-۳۹، تهران‌، ۱۳۴۲ش‌.


۹.۴ - دیدگاه نجفی

نجفی‌ ضمن‌ تاکید بر ضرورت‌ طبقه‌بندی‌ علمی‌ نزدیک‌ به‌ ۳۰۰ وزن‌ متفاوت‌ و مستقل‌ در اشعار موجود زبان‌ فارسی‌
[۷۴] نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص‌۵۹۱، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
و نا کار آمد بودن‌ روش‌ قدما به‌ سبب‌ ورود ۴۹ عامل‌ «من‌ عندی‌» در مبحث‌ زحافات‌،
[۷۵] نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص‌۵۹۶، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
به‌ نقد شیوه‌های‌ طبقه‌بندی‌ بحور خانلری‌ و فرزاد می‌پردازد.
[۷۶] نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص۵۹۷ - ۶۰۵، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.


۹.۵ - نظر کابلی

کابلی‌ نیز به‌ نوبه خود، پس‌ از نقد روش‌های‌ بحرسازی‌ پیشگامان‌ معاصر،
[۷۷] کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص‌ ۷۵-۱۱۱، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
علاوه‌ بر طبقه‌بندی‌ اوزان‌، نام‌گذاری‌های‌ تازه اصطلاحات‌ را هم‌ ضروری‌ می‌داند: به‌ بحر و سخن‌ موزون‌، «رشته نظم‌»، به‌ رکن‌، «ریسه تکرار شونده‌»، به‌ هجای‌ بلند، «دانه‌»، به‌ هجای‌ کوتاه‌، «نیم‌ دانه‌» و...می‌گوید
[۷۸] کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص‌ ۱۱۵-۱۱۹، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
و «روش‌ تازه» خود را، بر بنیاد این‌ اصطلاحات‌ بنا می‌نهد؛ به‌ نحوی‌ که‌ از در پیوستن‌ «دانه‌» و «نیم‌دانه‌»ها، «ریسه‌»ها، و از تکرار یا ترکیب‌ «ریسه‌» ‌ها با دگرگونی‌هایی‌ «رشته نظم‌»‌های‌ مختلف‌ (=بحور) به‌ دست‌ می‌آید.
[۷۹] کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص‌۱۱۳-۱۲۷، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.



(۱) آملی‌، محمد، نفائس‌ الفنون‌، به‌ کوشش‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌، تهران‌، ۱۳۷۷ق‌.
(۲) ابن‌ رشیق‌، حسن‌، العمدة، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
(۳) بیرونی‌، ابوریحان‌، تحقیق‌ ماللهند، ترجمة منوچهر صدوقی‌ سها، تهران‌، مؤسسة مطالعات‌ و تحقیقات‌ فرهنگی‌.
(۴) تهانوی‌، محمد اعلی‌، کشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، به‌ کوشش‌ مولوی‌ محمد وجیه‌ و دیگران‌، کلکته‌، ۱۸۶۲م‌.
(۵) جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌ و رسائل‌، به‌ کوشش‌ اعلاخان‌ افصح‌ زاد و دیگران‌، تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
(۶) حمیدی‌، مهدی‌، عروض‌، تهران‌، ۱۳۴۲ش‌.
(۷) خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
(۸) خلوصی‌، صفا، مقدمه‌ بر القسطاس‌ المستقیم‌ فی‌ علم‌ العروض‌ زمخشری‌، به‌ کوشش‌ بهیجه‌ باقر حسینی‌، بغداد، ۱۹۶۹م‌.
(۹) دایرة المعارف‌ فارسی‌.
(۱۰) دمامینی‌، محمد، العیون‌ الفاخرة علی‌ خبایا الرامزة، قاهره‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.
(۱۱) سکاکی‌، یوسف‌، مفتاح‌ العلوم‌، به‌ کوشش‌ نعیم‌ زرزور، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۱۲) شاه‌ حسینی‌، ناصرالدین‌، شناخت‌ شعر، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
(۱۳) شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
(۱۴) شمیسا، سیروس‌، آشنایی‌ با عروض‌ و قافیه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
(۱۵) عروض‌ سیفی‌ و قافیة جامی‌، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
(۱۶) فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
(۱۷) فشارکی‌، محمد، مقدمه‌ بر عروض‌ سیفی‌ و (هم).
(۱۸) کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
(۱۹) نجفقلی‌ میرزا، درة نجفی‌، به‌ کوشش‌ حسین‌ آهی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
(۲۰) نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
(۲۱) نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
(۲۲) وحیدیان‌ کامیار، تقی‌، بررسی‌ منشا وزن‌ شعر فارسی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
(۲۳) وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.


۱. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۲. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۸۸، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۳. تهانوی‌، محمد اعلی‌، کشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، ج۱، ص۱۱۷، به‌ کوشش‌ مولوی‌ محمد وجیه‌ و دیگران‌، کلکته‌، ۱۸۶۲م‌.
۴. ابن‌ رشیق‌، حسن‌، العمدة، ج۱، ص۳۰۲- ۳۰۴، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
۵. سکاکی‌، یوسف‌، مفتاح‌ العلوم‌، ج۱، ص۵۱۸ -۵۱۹، به‌ کوشش‌ نعیم‌ زرزور، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۶. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۴۹، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۷. دمامینی‌، محمد، العیون‌ الفاخرة علی‌ خبایا الرامزة، ج۱، ص۲۱، قاهره‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.
۸. نجفقلی‌ میرزا، درة نجفی‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ حسین‌ آهی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
۹. بیرونی‌، ابوریحان‌، تحقیق‌ ماللهند، ص۱۰۱_۱۱۶، ترجمة منوچهر صدوقی‌ سها، تهران‌، مؤسسة مطالعات‌ و تحقیقات‌ فرهنگی‌.
۱۰. خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص۸۳ -۸۹، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۱۱. فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص۲۶-۲۹، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
۱۲. خلوصی‌، صفا، مقدمه‌ بر القسطاس‌ المستقیم‌ فی‌ علم‌ العروض‌ زمخشری‌، ج۱، ص۱۴- ۱۵، به‌ کوشش‌ بهیجه‌ باقر حسینی‌، بغداد، ۱۹۶۹م‌.
۱۳. شمیسا، سیروس‌، آشنایی‌ با عروض‌ و قافیه‌، ج۱، ص۱۱، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
۱۴. شمیسا، سیروس‌، آشنایی‌ با عروض‌ و قافیه‌، ج۱، ص۷۵، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
۱۵. وحیدیان‌ کامیار، تقی‌، بررسی‌ منشا وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص۳۱- ۳۵، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۱۶. فشارکی‌، محمد، مقدمه‌ بر عروض‌ سیفی‌ و (هم)، ج۱، ص۱۷- ۱۸.
۱۷. کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص۳۶۵- ۳۶۶، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
۱۸. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۴۹_ ۵۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۱۹. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۵۳، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۲۰. ابن‌ رشیق‌، حسن‌، العمدة، ج۱، ص۳۰۲- ۳۰۴، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
۲۱. سکاکی‌، یوسف‌، مفتاح‌ العلوم‌، ج۱، ص۵۱۹، به‌ کوشش‌ نعیم‌ زرزور، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۲۲. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۰_ ۱۱، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۲۳. آملی‌، محمد، نفائس‌ الفنون‌، ج۱، ص۱۳۰، به‌ کوشش‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌، تهران‌، ۱۳۷۷ق‌.
۲۴. دمامینی‌، محمد، العیون‌ الفاخرة علی‌ خبایا الرامزة، ج۱، ص۲۲، قاهره‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.
۲۵. جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌ و رسائل‌، ص۲۳۶، به‌ کوشش‌ اعلاخان‌ افصح‌ زاد و دیگران‌، تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
۲۶. جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌ و رسائل‌، ص۲۴۲_۲۴۳، به‌ کوشش‌ اعلاخان‌ افصح‌ زاد و دیگران‌، تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
۲۷. عروض‌ سیفی‌ و قافیة جامی‌، ج۱، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
۲۸. دایرة المعارف‌ فارسی‌، ذیل‌ «بحر».
۲۹. وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۹۶۲، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.
۳۰. شمیسا، سیروس‌، آشنایی‌ با عروض‌ و قافیه‌، ج۱، ص۱۷_ ۱۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
۳۱. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۸۸، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۳۲. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۵۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۳۳. عروض‌ سیفی‌ و قافیة جامی‌، ج۱، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
۳۴. نجفقلی‌ میرزا، درة نجفی‌، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ حسین‌ آهی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
۳۵. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۵۰ -۵۱، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۳۶. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص‌۱۰، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۳۷. شاه‌ حسینی‌، ناصرالدین‌، شناخت‌ شعر، ج۱، ص۳۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۳۸. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۸۱ - ۱۰۶، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۳۹. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۴۰. عروض‌ سیفی‌ و قافیة جامی‌، ج۱، ص۳۳، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌.
۴۱. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص‌ ۱۵، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۴۲. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۹۱، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۴۳. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۴۴. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۴۵. نصیرالدین‌ طوسی‌، معیار الاشعار، ج۱، ص۱۲-۱۴، به‌ کوشش‌ محمد فشارکی‌ و جمشید مظاهری‌، انتشارات‌ سهروردی‌.
۴۶. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۸۱ -۸۷، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۴۷. نجفقلی‌ میرزا، درة نجفی‌، ج۱، ص۴۰، به‌ کوشش‌ حسین‌ آهی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
۴۸. خانلری‌، پرویز، ج۱، ص۱۷، وزن‌ شعر فارسی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۴۹. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۱۰۲، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۰. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۰۴- ۱۰۶، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۱. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۰۴، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۲. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۷۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۳. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌ ۱۷۰-۱۷۷، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۴. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌۱۷۱، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۵. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص‌۱۷۰، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۶. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۵۶، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۷. شمس‌ قیس‌ رازی‌، المعجم‌، ج۱، ص۹۳_ ۹۵، به‌ کوشش‌ سیروس‌ شمیسا، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
۵۸. نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص۵۹۵، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
۵۹. وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۹۵۳، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.
۶۰. وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۹۶۰-۹۶۱، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.
۶۱. وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۱۰۸۷-۱۰۸۹، مهر، تهران‌، ۱۳۱۶- ۱۳۱۷ش‌، س‌۵، شم ۱۰ و ۱۱.
۶۲. وزیری‌، علینقی‌، «اصلاحات‌ ادبی‌»، ج۱، ص۱۰۸۷.
۶۳. خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص‌ ۱۵۸، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۶۴. خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص‌۱۶۰-۱۶۱، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۶۵. خانلری‌، پرویز، وزن‌ شعر فارسی‌، ج۱، ص‌۱۶۰، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۶۶. فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌ ۸، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
۶۷. فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۱۸، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
۶۸. فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۲۰_ ۲۱، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
۶۹. فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۹، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
۷۰. فرزاد، مسعود، مبنای‌ ریاضی‌ عروض‌ فارسی‌، ج۱، ص‌۸، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌.
۷۱. حمیدی‌، مهدی‌، عروض‌، ج۱، ص‌ ۹-۲۷، تهران‌، ۱۳۴۲ش‌.
۷۲. حمیدی‌، مهدی‌، عروض‌، ج۱، ص‌۳۵- ۳۶، تهران‌، ۱۳۴۲ش‌.
۷۳. حمیدی‌، مهدی‌، عروض‌، ج۱، ص‌۳۷-۳۹، تهران‌، ۱۳۴۲ش‌.
۷۴. نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص‌۵۹۱، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
۷۵. نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص‌۵۹۶، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
۷۶. نجفی‌، ابوالحسن‌، «دربارة طبقه‌ بندی‌ وزنهای‌ شعر فارسی‌»، ج۱، ص۵۹۷ - ۶۰۵، آشنایی‌ با دانش‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
۷۷. کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص‌ ۷۵-۱۱۱، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
۷۸. کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص‌ ۱۱۵-۱۱۹، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
۷۹. کابلی‌، ایرج‌، وزن‌ شناسی‌ و عروض‌، ج۱، ص‌۱۱۳-۱۲۷، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بحر (عروض)»، شماره۴۵۱۲.    



جعبه ابزار