• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بصیرت در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بصیرت به معنای بینش، آگاهی، هوشیاری و زیرکی، روشندلی و چشم خِرَد می‌باشد.



این واژه برگرفته از ریشه عربی «ب -ص‌- ر» است.
[۲] لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶، «بصیر».
در نثر و شعر قدیم فارسی فراوان یافت می‌شود
[۳] لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶.
و غالباً به صورت ترکیبی اضافی با واژه چشم به کار می‌رفته و در برابر بینایی حسی و ظاهری، به معنای بینایی قلبی و شهودی بوده است. مشتقات این ماده، در قرآن بسیار به کار رفته‌است؛ نظیر: بَصَر و جمع آن اَبصار، به معنای‌ چشم یا قوه بینایی، ترکیب «اولی الابصار» به معنای صاحبان بینش و پندگیری بصیر به معنای آگاه یا بینا، مبصر به معنای روشنایی دهنده و بینا مبصره به معنای آشکار کننده و روشنی ده، مستبصر به معنای تمیز دهنده حق از باطل یا طالب بصیرت و‌آگاهی، تبصره به معنای یادآور‌و بینش ده و بصیرت.
[۲۹] لغتنامه قرآن، ج‌۱، ص‌۳۰۹‌-‌۳۱۴، «بصر».
صورت فعلی این ماده نیز در قرآن، هم به صورت مجرد (بَصُرَ) و هم مزید (اَبصَرَ، یُبصِّرون) به کار رفته‌است. گفته شده که گونه مجرد، بیشتر در مواردی به کار رفته که نگاه ظاهری با بینش باطنی‌همراه بوده است.
به طور کلی بصیرت و اِبصار به معنای بینایی است که گاه با چشم ظاهر، صورت می‌گیرد و جنبه حسی دارد و گاه با چشم درون و عقل و به معنای ادراکات عقلی و قلبی است.
[۳۳] پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۵.



مفسران سه کاربرد معنایی برای واژه بصیرت در قرآن شمرده‌اند:

۲.۱ - یقین و اطمینان

«اَدعوا اِلَی اللّهِ عَلی بَصیرَة». پیامبر در این آیه اعلان می‌دارد که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می‌سازد، به خدا دعوت می‌کند.
[۳۵] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.
[۳۶] کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۱۴۸.


۲.۲ - شاهد

«بَلِ الاِنسنُ عَلی نَفسِهِ بَصیرَة». در تفسیر این آیه دو احتمال وجود دارد: یکی این‌که انسان خود شاهد اعمال خویش است که در این صورت تاء در بصیرت برای مبالغه خواهد بود. دیگر آن‌که این آیه معنایی مشابه آیه ۲۴ نور دارد؛ به این صورت که شاهدانی از انسان مانند اعضا و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند.
[۳۹] جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۲۹‌-‌۲۳۰.
[۴۰] کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳. ‌


۲.۳ - دلایل روشن

«قَد جاءَکُم بَصائِرُ مِن رَبِّکُم». بیشتر مفسران بصائر (جمع بصیرت) را به معنای حجج و بینات دانسته‌اند که باعث شناخت هدایت از ضلالت و ایمان از کفر
[۴۵] جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۶.
[۴۶] شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۳‌-‌۲۹۴.
یا موجب علم و آگاهی می‌شود؛ به گونه‌ای که گویی معلوم به چشم دیده می‌شود.
[۴۷] روض الجنان، ج‌۷، ص‌۴۰۴.
البته برخی نیز بصائر را به معنای وحی و آنچه رسول آورده، تفسیر کرده‌اند. در ادامه آیه ۱۰۴‌ انعام آمده است که هرکس این نشانه‌ها را بیابد و به آن‌ها اقرار کند و ایمان بیاورد، سود برده است:
[۵۱] روض الجنان، ج‌۷، ص‌۴۰۵.
[۵۲] جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۷.
«فَمَن اَبصَرَ فَلِنَفسِهِ ومَن عَمِیَ فَعَلَیها...». از آن جهت به نشانه‌ها و دلایل روشن و قاطع الهی بصائر گفته شده که موجب بینایی قلب و درک حقایق به وسیله آن می‌شود،
[۵۴] الفرقان، ج‌۲۵، ص‌۴۵۸.
[۵۵] التفسیر الکبیر، ج‌۵‌، ص‌۱۰۴.
بر این اساس، کوری و بینایی در این آیه ناظر به شناخت قلبی و چشم بصیرت است.
[۵۶] شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۴.


۲.۴ - دیگر استفاده‌ها از واژه بصیرت

غیر از این کاربردهای قرآنی، استفاده‌های متفاوت‌تری نیز از بصیرت در عربی شده است؛ مانند برهان، سنگ سفید، اثر خون به جای مانده بر زمین؛ گویا جهت اشتراک معنایی در همه این کاربردها، ظاهر و بارز بودن آنهاست؛ همان‌گونه که «بصرت‌بالشیء» به معنای دیدن و آگاه شدن به امری به سبب بروز و ظهور آن است.
[۵۸] التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۸۰، «بصر».
شاید هم معنای اصلی در این ماده علم و آگاهی باشد که از طریق چشم ظاهری یا چشم قلب (بصیرت) حاصل می‌شود، بر این اساس بصیر کسی است که از بینش و دانش برخوردار است و بصیرت، صورت مؤنث یا مبالغه‌ای آن خواهد بود.
[۵۹] التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۸۰، «بصر».

مفهوم‌شناسی بصیرت:
در قرآن با دو گونه بینایی ظاهری و باطنی (قلبی یا به تعبیری عقلی) مواجه می‌شویم که در روایات و تفاسیر از آن به بصر و بصیرت تعبیر شده است. زمخشری ، بصر را نور چشم و قوه بینایی و بصیرت را نور قلب و ابزار تأمل و تفکر می‌داند.


در برخی آیات دو گونه بینایی ظاهری و باطنی در کنار هم قرار گرفته‌اند: «تَرهُم یَنظُرونَ اِلَیکَ و هُم لایُبصِرون». آیات فراوانی، بینایی ظاهری را کنایه از بینایی عقلی یا باطنی گرفته است. دانشمندان مسلمان با استناد به آیات قرآنی بر این عقیده‌اند که در قلب انسان، نیرویی برای دریافت نور الهی وجود دارد و برای اثبات این مدعا به آیه ۲۲ زمر استناد می‌کنند: «اَفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلاِسلمِ فَهُوَ عَلی نُور مِن رَبِّهِ»؛ همچنین به روح الهی نیز از آن تعبیر شده است: «فَاِذا سَوَّیتُهُ و نَفَختُ فیهِ مِن رُوحی» و عقل نظری، بصیرت باطنی، نور ایمان و یقین نیز نامیده می‌شود که توانایی آن در شناخت مفاهیم عقلی همچون شناخت و ادراک خداوند و نیازمندی عالم به مدبری حکیم است.
[۶۵] احیاء علوم‌الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌-‌۶۳‌.
[۶۶] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
عُرفا بیش‌تر آن را نور یا روح الهی می‌نامند
[۶۷] احیاء علوم‌الدین، ج۱۴، ص۶۳‌.
[۶۸] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۴۰.
و آن را نیرویی می‌دانند که دل را به نیرویی قدسی منوّر می‌کند و به وسیله آن حقایق امور شناخته شده، حق و باطل از هم تمیز داده می‌شود و آن در مقام چشم برای قلب است.
[۶۹] مصطلحات جامع العلوم، ج‌۱، ص‌۲۱۶.
[۷۰] کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۳۳۹.
[۷۱] التعریفات، ص‌۶۶‌.
در فلسفه نیز از آن به قوه عاقله یا قوه قدسیه تعبیر می‌شود ؛
[۷۲] فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص‌۱۹۶.
[۷۳] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
همچنین گفته شده که بصیرت، عقلی است منوّر به نور قدس و بصیر برای درک معانی محتاج به دلیل نیست و دلش به نور هدایت روشن است. حق را به عیان می‌بیند و از حیرت رهایی یافته است
[۷۴] مقامات معنوی، ص‌۲۵.
، بر این اساس میان مفهوم بصیرت با مفاهیم بصر، نور، عقل و حکمت ارتباط محکمی وجود دارد.


بصر در قرآن بیش‌تر جنبه غیر حسی یافته و در موارد فراوانی به جای بصیرت به کار رفته است؛ از آن جمله آیاتی است که مؤمن را بصیر (بینا) و کافر را کور خوانده است: «قُل هَل یَستَوِی الاَعمی والبَصیر». بصیر دراینجا فردی است که به آیات و نشانه‌های خداوند بصیرت یافته و از نور آن‌ها بهره برده است.
[۷۶] جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۲۶۱.
همین تمثیل در سوره هود با تفصیل بیش‌تر دیده می‌شود: «مَثَلُ الفَریقَینِ کالاَعمی والاَصَمِّ والبَصیرِ والسَّمیعِ هَل یَستَویانِ مَثَلاً». برخی در تفسیر این آیه گفته‌اند:نابینای حقیقی کسی است که نه دیده عبرت دارد تا از روی استدلال به آیات آفاق نظر کند، نه دل فکرت دارد تا در آیات انفس تأمل‌کند و نه بصیرت حقیقت دارد تا به نور فراست مکاشفات اسرار غیبی بیند.
[۷۸] کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۳۸۱.
تعبیر «اُولی الأبصار» دیگر نمونه در این زمینه است. مفسران این تعبیر را که در آیات فراوانی به کار رفته‌است به معنای «اولی‌البصائر» می‌دانند:
[۷۹] جامع البیان، مج‌۱۴، ج۲۸، ص۴۰.
[۸۰] کشف‌الاسرار، ج۲، ص۳۲.
[۸۳] جامع البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۸، ص‌۲۰۶.
«فَاعتَبِروا یاُولِی الاَبصر». تعبیر از بصیرت به بصر در این آیات برای این است که کنایه‌ای باشد از روشنی و بروز حقیقتی که بدان دعوت می‌شود؛ گویا وجود خارجی دارد و با چشم ظاهری می‌توان آن را دید.
[۸۷] المیزان، ج‌۲، ص‌۹۵.

در قرآن هرگاه از کوری یا تاریکی سخن می‌رود، بیشتر ناظر به کوری دل و بهره نبردن از نور هدایت الهی است، چنان که در توبیخ ستمگران گفته شده: «اَفَلَم یَسیروا فِی‌الاَرضِ فَتَکونَ لَهُم قُلوبٌ یَعقِلونَ بِها اَو ءاذانٌ یَسمَعونَ بِها». سپس در ادامه چنین آمده که این چشمان آن‌ها نیست که نابینا می‌شود، بلکه قلبهایشان است که در سینه‌ها قرار دارد: «فَاِنَّها لا تَعمَی الاَبصرُ و لکِن تَعمَی القُلوبُ الَّتی فِی‌الصُّدور». در جایی دیگر کافران، افرادی قلمداد می‌شوند با چشمانی که نمی‌بیند: «و لَهُم اَعیُنٌ لا یُبصِرونَ بِها» و گوشهایی که نمی‌شنود: «ولَهُم ءاذانٌ لا یَسمَعونَ بِها». همین تعبیرها برای منافقان نیز به کار رفته و آنان کر، گنگ و کور معرفی شده‌اند: «صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لایَرجِعون». این موارد بیش‌تر ناظر به جنبه معنوی اعضاست، چنان‌که برخی بر این باورند که همه اعضای بدن نظایری معنوی دارند.
[۹۱] تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۴۲.
روایاتی نیز در تأیید این سخن نقل شده است؛
[۹۲] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۵.
[۹۵] نهج‌البلاغه، خطبه ۶۵‌.
همچنین در روایاتی به کور شدن چشمان قلب اشاره شده است. در جایی دیگر از قرآن، خداوند از محو کردن چشمان کافران سخن می‌گوید که به معنای محروم کردن آن‌ها از ادراک حقایق است: «و‌لَو نَشاءُ لَطَمَسنا عَلی اَعیُنِهِم...». در حقیقت کافران هرچند استعداد شناخت راه درست را دارند؛ اما به‌سبب انکار آیات الهی، بصیرت باطنی آن‌ها کور‌ می‌شود.
[۹۹] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۵‌، ص‌۳۱۰‌-‌۳۱۲.

همچنین در وصف احوال انسان در روز قیامت خطاب به وی چنین آمده: تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده از چشم تو برداشتیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است:«فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید». بینایی انسان در روز قیامت نافذ و دقیق خواهد شد و نسبت به آنچه در دنیا از آن غافل بوده، آگاهی و شناخت می‌یابد و این خود بهترین و عادل‌ترین گواه و شاهد بر اوست.
[۱۰۱] جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۶، ص‌۲۱۱.
این بصیرت به قلب است و انسان با شهود قلبی، سیئات و حسنات خود را می‌بیند. در آیه دیگری غافلان در آن جهان کور توصیف می‌شوند: «و‌مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنکًا ونَحشُرُهُ یَومَ القِیمَةِ اَعمی». این نابینایی به معنای متعارف جسمی آن تفسیر شده است. با این حال در آیات دیگری مانند ۱۲ سجده و ۱۴ اسراء از مشاهده اموری حسّی مانند عذاب و نامه اعمال یاد شده است که برخی مفسران را به این نظر کشانده است که کوری و بینایی انسانها در قیامت نسبی است و در خصوص لذتها و زیباییها که تجسم همان آیات الهی در این دنیاست کور و نابینا و نسبت‌به عذابها و رنجهای آن جهان که تجسّم همان اعمال بد آنهاست بینا هستند.
[۱۰۸] مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۵۵‌-‌۵۶‌.



بصیرت چون بصر برای دیدن نیازمند نور است
[۱۱۰] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۴، ص‌۲۹۶.
، با این تفاوت که نور بصیرت، متفاوت از نور ظاهری است و به «نور‌اللّه» یا «نور حق» و همچنین «نور تجلی»، «نور‌الهام»، «نور وحی» و «نور کشف» نامیده شده است،
[۱۱۱] جامع الاسرار، ص۵۷۹‌-‌۵۸۰‌.
[۱۱۲] جامع الاسرار، ص‌۵۱۰‌.
بر همین اساس دانشمندان مسلمان گاه از بصیرت به نور الهی اشاره شده در قرآن تعبیر می‌کنند که بر قلب مؤمن می‌تابد:
[۱۱۳] احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص۶۳‌.
[۱۱۴] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
[۱۱۵] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۴۰.
[۱۱۶] احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌.
«اَفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلاِسلمِ فَهُوَ عَلی نُور مِن رَبِّه». خداوند هرکه را بخواهد به سوی نور خود هدایت کرده، چشم دلش را به نور معرفت خود روشن می‌کند که این، سعادت جاودان را برای او در پی دارد : «یَهدِی اللّهُ لِنورِهِ مَن یَشاءُ». از آیات بعد چنین برمی‌آید که کسانی از نور الهی بهره‌مند می‌شوند که هیچ تجارت و داد و ستد مادی آن‌ها را از یاد خدا باز نمی‌دارد: «رِجالٌ لا تُلهیهِم تِجرَةٌ ولا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللّه» همچنین قرآن در جایی دیگر از مفهوم بصیرت با تعبیر فرقان یاد کرده و تنها کسانی را شایسته آن دانسته است که تقوای الهی پیشه کنند: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تَتَّقوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا». فرقان هدایت و نوری در قلب است که موجب تشخیص حق از باطل می‌شود.
[۱۲۳] صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۵۰۱‌.
[۱۲۴] الفرقان، ج‌۲۸، ص‌۱۸۴.
[۱۲۵] روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۲۸۵.
برخی در تفسیر این آیه گفته‌اند که اگر انسان تقوای الهی پیشه کرده، به مقتضای دین و سنت الهی عمل کند، خداوند برای او ملکه‌ای از علم و حکمت پدید می‌آورد که میان حق و باطل، نور و ظلمت، سود و زیان و... تفاوت ببیند.
[۱۲۶] تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۶۴۸‌.
هر دو تفسیر ارائه شده به گونه‌ای بیانگر بصیرت قلبی برای مؤمن است. البته احتمالهای دیگری نیز در تفسیر فرقان داده شده؛ مانند متمایز ساختن کافران از مؤمنان در دنیا و آخرت که برخی مجموع این اقوال را در بیان معنای فرقان پذیرفته‌اند.
[۱۲۷] التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۵۳.

از سوی دیگر خداوند گاه چشمان بصیرت افرادی را کور کرده، نور هدایت خود را از آن‌ها می‌ستاند که منافقان از این دسته‌اند. قرآن آنان را به کسانی تشبیه می‌کند که نوری یافته و پیرامون خود را روشن ساخته‌اند؛ اما سپس نور آن‌ها گرفته می‌شود و در تاریکی مطلق رها می‌شوند
[۱۲۸] صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۷.
:«مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارًا فَلَمّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنورِهِم وتَرَکَهُم فی ظُلُمت لایُبصِرون». کافران نیز هیچ‌گاه چشم بصیرتشان با نور الهی روشن نمی‌شود
[۱۳۰] الفرقان، ج‌۱۸، ص‌۱۸۶.
:«و مَن لَم یَجعَلِ اللّهُ لَهُ نورًا فَما لَهُ مِن نور»، زیرا گناهان بسیار، قلبهایشان را مهر و موم کرده است
[۱۳۲] صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۳.
:«خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلوبِهِم وعَلی سَمعِهِم و...».


برخی با توجه به تعابیری که در قرآن درباره عقل بکار رفته، عقل را دارای مراتب شعور، فقه، فکر، ذکر و نُهی دانسته‌اند: و بصیرت به معنای بینش عمیق در مرحله‌ای بالاتر از اینها قرار دارد.
[۱۳۴] پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۰.
غزالی
[۱۳۵] احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌-‌۶۳‌.
و صدرالمتألهین
[۱۳۶] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
[۱۳۷] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۴۰.
و دیگر حکما نیز از بصیرت به عقل تعبیر کرده‌اند. غزالی تفاوت عقل و بصیرت را تنها در لفظ دانسته و آن دو را از لحاظ معنایی کاملا مترادف می‌شمرد؛ البته‌عقل مورد نظر او آن عقلی نیست که به کار مجادله و مناظره پرداخته و مورد نکوهش متصوّفه قرار گرفته است
[۱۳۸] احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌-‌۶۳‌.
، بلکه همان‌گونه که در شرح منازل السائرین آمده، بصیرت عبارت است از عقلی که به نور قدسی منوّر شده و به برهان نیازی ندارد.
[۱۳۹] مقامات معنوی، ص‌۲۵.
[۱۴۰] فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص‌۱۹۶.
همین‌گونه ارتباط میان حکمت و بصیرت نیز وجود دارد. در تفسیر حکمت اقوال گوناگونی ارائه شده و هر یک از مفسران و حکما و عرفا به گونه‌ای آن‌ را تعریف کرده‌اند؛
[۱۴۱] مقامات معنوی، ص۱۶-۱۷.
اما ظاهر این است که حکمت معنای وسیعی دارد و چنان‌که در آیه‌۲۶۹ بقره آمده موهبتی الهی به شمار می‌رود و مقام و منزلت آن فراتر از علوم‌متعارف است و موجب زیاد شدن بصیرت و تهذیب نفس
[۱۴۵] مقامات معنوی، ص‌۱۶.
و تمایز شر از خیر و باطل از حق می‌شود.
[۱۴۶] پرتوی ازقرآن، ج‌۲، ص‌۲۴۲.
در حقیقت می‌توان بصیرت را درجه‌ای از حکمت و بالاترین مرحله آن دانست.
[۱۴۷] مقامات معنوی، ص‌۲۰.
از نحوه توبیخ ستمگران در آیه ۴۶ حج نیز چنین استنتاج می‌شود که بصیرت، معرفت و حکمت اکتسابی است، همان‌گونه که در آیات فراوانی تعبیر «اولی‌الأبصار» به معنای صاحبان بینش با‌عبرت‌پذیری و دقت همراه شده است.
=========================
این نوشتار در مورد ویژگیها و موانع بصیرت است که خداوند متعال در قرآن کریم، تفکر در آفرینش آسمانها و زمین، و عبرت از سرنوشت گذشتگان را متذکر می‌شود. به عبارت دیگر قرآن، صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرا می‌خواند.


قرآن، صاحبان بصیرت را به بینش و دقت در وجود خود: «و فی اَنفُسِکُم اَفَلا تُبصِرون» و پدیده‌های محیط اطراف سفارش می‌کند: «اَوَلَم یَرَوا اَنّا نَسوقُ الماءَ اِلَی الاَرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعًا... اَفَلا یُبصِرون» و گاه آنان را از سرنوشت گذشتگان زنهار می‌دهد و به عبرت‌گیری از آن‌ها فرا می‌خواند: «واللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصرِهِ مَن یَشاءُ اِنَّ فی ذلِکَ لَعِبرَةً لاُِولِی الاَبصر». آنان که از چشم عبرت و بصیرت بهره برده‌اند؛ توجهی به دنیا و لذات فانی آن ندارند و آن را با آخرت و قرب خداوند معاوضه می‌کنند.
[۱۵۶] شرح مصباح الشریعه، ص‌۲۰۴.
پارسایان هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند به سرعت متذکر می‌شوند، حقیقت را با نور بصیرت درمی‌یابند و از دام وسوسه‌های شیاطین رهایی می‌یابند
[۱۵۷] صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۴۸۹.
:«اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طئِفٌ‌مِنَ‌الشَّیطنِ تَذَکَّروا فَاِذا هُم مُبصِرون».


کفرورزی و گناه باعث خاموش شدن نور الهی در قلب انسان و کور شدن چشم بصیرت وی می‌شود. تعبیرهایی گوناگون در قرآن حاکی از بستن دل کافران و هدایت ناپذیری آنهاست.
[۱۵۹] تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۲۷.
در این آیات از ترجیح دنیا بر آخرت، نفاق و دورویی، هواپرستی، رویگردانی از آیات الهی، سرسختی در پذیرش ایمان و مواردی از این دست به عنوان موانع هدایت پذیری و روشنی چشم بصیرت سخن آمده است. خداوند کوری، کری، گنگی و مهر و موم شدن قلب اینان را در قرآن به خود نسبت می‌دهد: «اُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَاَصَمَّهُم و اَعمی اَبصرَهُم» ولی این نافی نقش آنان در گمراهی خود نیست، زیرا آنان خود از پذیرش سخن فطرت و بصیرتشان سر‌باز زده‌اند و این موجب ضعف بصیرت و عقل نظری آن‌ها شده است.
[۱۶۷] التفسیر الکبیر، ج‌۲۶، ص‌۱۰۲‌-‌۱۰۳.
در حقیقت انسان در آغاز تولد، فاقد علم حصولی است و خداوند، هم ابزار علم حصولی را به وی می‌بخشد و هم فطرت او را با الهام از علم حضوری بهره‌مند می‌سازد. انسانی که از فطرت و شعور درونی خود بهره نبرد و در مسیر شهوتها و غرایز نفسانی قرار گیرد، و ابزار ادراکی او (سمع، بصر، قلب) که باید معارف و اسرار عالم را بشناسد، با گناه آلوده شود، جایی برای تابش نور هدایت بر آن نمی‌ماند.
[۱۶۸] تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۳۰‌-‌۲۳۱.



احیاء علوم الدین؛ بحارالانوار؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛ پرتوی از قرآن؛ پیام قرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تسنیم تفسیر قرآن کریم؛ التعریفات؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌ابی حاتم؛ تفسیر القرآن الکریم، ابن‌عربی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع‌الاسرار و منبع الانوار؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن؛ قرطبی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ شرح‌الاسماء الحسنی؛ شرح توحید الصدوق؛ شرح مصباح الشریعه؛ صفوة التفاسیر؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ لغت نامه قرآن کریم؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ معجم مقاییس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ مقامات معنوی؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و‌العلوم؛ موسوعة مصطلحات جامع العلوم؛ میزان الحکمه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نهج‌البلاغه.


۱. لسان‌العرب، ج‌۴، ص‌۴۵‌-‌۶۴، «بصر».    
۲. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶، «بصیر».
۳. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶.
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۷۷.    
۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۰.    
۶. ق‌/سوره۵۰، آیه۲۲.    
۷. نجم/سوره۵۳، آیه۱۷.    
۸. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۶.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۱۰۳.    
۱۰. ص/سوره۳۸، آیه۴۵.    
۱۱. ملک/سوره۶۷، آیه۴.    
۱۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۳.    
۱۳. نور/سوره۲۴، آیه۴۴.    
۱۴. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۷.    
۱۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۹.    
۱۷. یونس/سوره۱۰، آیه۶۷‌.    
۱۸. نمل/سوره۲۷، آیه۸۶‌.    
۱۹. غافر/سوره۴۰، آیه۶۱.    
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۱.    
۲۱. نمل/سوره۲۷، آیه۱۳.    
۲۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۲۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۹.    
۲۴. عنکبوت /سوره۲۹، آیه۳۸.    
۲۵. ق/سوره۵۰، آیه۸.    
۲۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۸.    
۲۷. قیامه/سوره۷۵، آیه۱۴.    
۲۸. مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۲۰۴‌-‌۲۰۷.    
۲۹. لغتنامه قرآن، ج‌۱، ص‌۳۰۹‌-‌۳۱۴، «بصر».
۳۰. مفردات، ص‌۴۹.    
۳۱. بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۲۲۲.    
۳۲. مفردات، w۴۹، «بصر».    
۳۳. پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۵.
۳۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۸.    
۳۵. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.
۳۶. کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۱۴۸.
۳۷. قیامه/سوره۷۵، آیه۱۴.    
۳۸. نور/سوره۲۴، آیه۲۴.    
۳۹. جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۲۹‌-‌۲۳۰.
۴۰. کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳. ‌
۴۱. انعام/سوره۶، آیه۱۰۴.    
۴۲. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۳.    
۴۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۲.    
۴۴. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۰.    
۴۵. جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۶.
۴۶. شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۳‌-‌۲۹۴.
۴۷. روض الجنان، ج‌۷، ص‌۴۰۴.
۴۸. الکشاف، ج‌۲، ص‌۵۵‌.    
۴۹. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۱۶۸.    
۵۰. انعام/سوره۶، آیه۱۰۴.    
۵۱. روض الجنان، ج‌۷، ص‌۴۰۵.
۵۲. جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۷.
۵۳. التفسیر الکبیر، ج‌۱۳، ص‌۱۳۳.    
۵۴. الفرقان، ج‌۲۵، ص‌۴۵۸.
۵۵. التفسیر الکبیر، ج‌۵‌، ص‌۱۰۴.
۵۶. شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۴.
۵۷. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۵۴.    
۵۸. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۸۰، «بصر».
۵۹. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۸۰، «بصر».
۶۰. میزان الحکمه، ج‌۱، ص‌۲۶۶.    
۶۱. الکشاف، ج‌۲، ص‌۵۴‌-‌۵۵‌.    
۶۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۸.    
۶۳. زمر/سوره۳۹، آیه۲۲.    
۶۴. حجر/سوره۱۵، آیه۲۹.    
۶۵. احیاء علوم‌الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌-‌۶۳‌.
۶۶. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
۶۷. احیاء علوم‌الدین، ج۱۴، ص۶۳‌.
۶۸. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۴۰.
۶۹. مصطلحات جامع العلوم، ج‌۱، ص‌۲۱۶.
۷۰. کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۳۳۹.
۷۱. التعریفات، ص‌۶۶‌.
۷۲. فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص‌۱۹۶.
۷۳. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
۷۴. مقامات معنوی، ص‌۲۵.
۷۵. انعام/سوره۶، آیه۵۰.    
۷۶. جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۲۶۱.
۷۷. هود/سوره۱۱، آیه۲۴.    
۷۸. کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۳۸۱.
۷۹. جامع البیان، مج‌۱۴، ج۲۸، ص۴۰.
۸۰. کشف‌الاسرار، ج۲، ص۳۲.
۸۱. نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۵۰۸‌.    
۸۲. نورالثقلین، ج‌۵‌، ص‌۲۷۴.    
۸۳. جامع البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۸، ص‌۲۰۶.
۸۴. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۸۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۳.    
۸۶. نور/سوره۲۴، آیه۴۴.    
۸۷. المیزان، ج‌۲، ص‌۹۵.
۸۸. حج/سوره۲۲، آیه۴۶.    
۸۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۱۸.    
۹۱. تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۴۲.
۹۲. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۵.
۹۳. بحارالانوار، ج‌۶۵‌، ص‌۲۷۴.    
۹۴. میزان‌الحکمه، ج‌۱، ص‌۲۶۶.    
۹۵. نهج‌البلاغه، خطبه ۶۵‌.
۹۶. نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۵۰۸‌.    
۹۷. الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۹‌.    
۹۸. یس/سوره۳۶، آیه۶۶.    
۹۹. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۵‌، ص‌۳۱۰‌-‌۳۱۲.
۱۰۰. ق/سوره۵۰، آیه۲۲.    
۱۰۱. جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۶، ص‌۲۱۱.
۱۰۲. تفسیر قرطبی، ج‌۱۷، ص‌۱۲.    
۱۰۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴.    
۱۰۴. التبیان، ج‌۷، ص‌۲۲۰.    
۱۰۵. جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۵۰۶.    
۱۰۶. سجده/سوره۳۲، آیه۱۲.    
۱۰۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۴.    
۱۰۸. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۵۵‌-‌۵۶‌.
۱۰۹. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۲۶.    
۱۱۰. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۴، ص‌۲۹۶.
۱۱۱. جامع الاسرار، ص۵۷۹‌-‌۵۸۰‌.
۱۱۲. جامع الاسرار، ص‌۵۱۰‌.
۱۱۳. احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص۶۳‌.
۱۱۴. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
۱۱۵. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۴۰.
۱۱۶. احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌.
۱۱۷. زمر/سوره۳۹، آیه۲۲.    
۱۱۸. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۱۹‌-‌۱۲۱.    
۱۱۹. المیزان، ص۱۲۵.    
۱۲۰. المیزان، ص‌۱۲۱.    
۱۲۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۷.    
۱۲۲. انفال/سوره۸، آیه۲۹.    
۱۲۳. صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۵۰۱‌.
۱۲۴. الفرقان، ج‌۲۸، ص‌۱۸۴.
۱۲۵. روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۲۸۵.
۱۲۶. تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۶۴۸‌.
۱۲۷. التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۵۳.
۱۲۸. صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۷.
۱۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۷.    
۱۳۰. الفرقان، ج‌۱۸، ص‌۱۸۶.
۱۳۱. نور/سوره۲۴، آیه۴۰.    
۱۳۲. صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۳.
۱۳۳. بقره/سوره۲، آیه۷.    
۱۳۴. پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۰.
۱۳۵. احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌-‌۶۳‌.
۱۳۶. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
۱۳۷. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۴۰.
۱۳۸. احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌-‌۶۳‌.
۱۳۹. مقامات معنوی، ص‌۲۵.
۱۴۰. فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص‌۱۹۶.
۱۴۱. مقامات معنوی، ص۱۶-۱۷.
۱۴۲. بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶.    
۱۴۳. البحرالمحیط، ج‌۲، ص‌۶۸۳‌-‌۶۸۴‌.    
۱۴۴. بقره /سوره۲، آیه۲۶۹.    
۱۴۵. مقامات معنوی، ص‌۱۶.
۱۴۶. پرتوی ازقرآن، ج‌۲، ص‌۲۴۲.
۱۴۷. مقامات معنوی، ص‌۲۰.
۱۴۸. حج/سوره۲۲، آیه۴۶.    
۱۴۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۳.    
۱۵۰. نور/سوره۲۴، آیه۴۴.    
۱۵۱. حشر‌/سوره۵۹، آیه۲.    
۱۵۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۱.    
۱۵۳. سجده/سوره۳۲، آیه۲۷.    
۱۵۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳.    
۱۵۵. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۱۵۶. شرح مصباح الشریعه، ص‌۲۰۴.
۱۵۷. صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۴۸۹.
۱۵۸. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۱.    
۱۵۹. تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۲۷.
۱۶۰. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۷ ۱۰۸.    
۱۶۱. بقره/سوره۲، آیه۱۷ ۱۸.    
۱۶۲. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۱۶۳. کهف/سوره۱۸، آیه۵۷.    
۱۶۴. انعام/سوره۶، آیه۱۱۰.    
۱۶۵. محمّد/سوره۴۷، آیه۲۳.    
۱۶۶. بقره/سوره۲، آیه۷.    
۱۶۷. التفسیر الکبیر، ج‌۲۶، ص‌۱۰۲‌-‌۱۰۳.
۱۶۸. تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۳۰‌-‌۲۳۱.



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله بصیرت.    



جعبه ابزار