• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنگ‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنگ، نام یک نوع موادّمخدّر است که دارای خواص تخدیری دارد.



در قرآن کریم و منابع اصلی حدیث شیعه و اهل سنت، ذکری از حرمت و دیگر احکام حشیش یا بنگ مخدّر نرفته است
[۱] آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لاِ لفاظ الحدیث النّبوی، ذیل «حشیش»، لیدن ۱۹۳۶ـ ۱۹۶۹.
[۲] علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، ذیل «ب. ن. ج»، تهران ۱۳۷۳ ش.
[۳] علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، ذیل «ح. ش.ش»، تهران ۱۳۷۳ ش.
[۴] علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث وسائل الشّیعه، ذیل «ب.ن. ج»، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۵] علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث وسائل الشّیعه، ذیل «ح. ش. ش»، تهران ۱۳۷۴ ش.
زیرا این گیاه مخدّر و نام‌های مختلف آن در عهد پیامبر و ائمه اطهار علیهم‌السلام و در حوزه جغرافیای جهان اسلام متداول و بالطبع مورد پرسش نبوده است.


ابن تیمیّه ظهور آن را در ممالک اسلامی همزمان با حمله مغول می‌داند.
[۶] ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۳، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۷] محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی ألفاظ المنهاج، ج۴، ص۱۸۷، (بیروت).

به همین دلیل، برخی دلیل قائلان به حلّیت حشیش را دایر بر این‌که این مادّه در زمان پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم وجود نداشته و روایتی در این خصوص نرسیده است، مجوّز حلّیت ندانسته و به ادلّه تحریم مسکرات تمسک کرده‌اند.
[۸] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۵ـ۳۶، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۹] محمدبن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۷۴، چاپ محمدعلی موحّد، تهران ۱۳۶۹ ش.



ازینرو به احتمال زیاد روایات مرسله حسین بن محمدتقی نوری
[۱۰] محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السّادات، ج۱۷، ص۸۵ـ۸۶، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
[۱۱] حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص۱۸۴ـ۱۹۲، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.
و منقولات روزنتال
[۱۲] محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، در ف رزنتال (منابع بخش لاتین)، صص ۴۶ـ۴۷.
، مجعول و برساخته دوره‌های متأخر اسلامی است؛ بویژه آن‌که در پاره‌ای از زمان‌ها و ممالک اسلامی، شیوع بنگ چندان مشکل آفرین بوده است که برخی فقیهان آن را پلیدتر از شراب، و حلال شمارندگان آن را کافر و مرتد شمرده و حتی پس از قتل، دفن او را در گورستان مسلمانان جایز ندانسته‌اند.
[۱۳] ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۲، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۴] ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۴، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۵] ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۹۵، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۶] محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۶ـ ۱۸۷، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.


۳.۱ - برخورد فقهای متقدم به این روایات

به علاوه، در آثار فقهای متقدّم به این روایات استناد نشده و حتی از آن خبر نداده‌اند؛ تنها برخی معاصران
[۱۷] محمد حسینی شیرازی، الفقه: موسوعة استدلالیة فی الفقه الاسلامی، ج۷۶، ص۲۳۵، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
برای تأیید حکم فقهی خود از آن‌ها بهره برده‌اند.


فقیهان غالباً به دلیلِ تخدیر و اسکار بنگ یا به دلیلِ مضرّات آن برای انسان، خوردن آن را حرام دانسته‌اند.

۴.۱ - مستند اولی

مستندِ اولی، مشمولِ روایاتی چون «ما کان عاقِبَتُهُ عاقِبَةَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ» یا «کُلُّ مُسْکِرٍ خَمْرٌ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرامٌ»،
[۱۸] محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۰۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
[۱۹] محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۱۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
[۲۰] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۵۸۷ـ ۱۵۸۸، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.


۴.۲ - مستند دومی

و مستند دومی روایاتی است که ضرر رسانیدن به خود را حرام می‌دانند.

۴.۳ - قیاس و تشبیه بنگ به شراب

برخی نیز چون ابن قیّم جوزیه،
[۲۱] ابن قیّم جوزیه، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد، ج۵، ص۷۴۷ـ۷۴۹، چاپ شعیب أرنؤوط و عبدالقادر أرنؤوط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
که از بنگ با نام « لقمه ملعونه » و « لقمه فسق » یاد می‌کند، برای اثبات تحریم آن به دلیل قیاس و تشبیهِ بنگ به شراب تمسّک کرده‌اند.
[۲۲] محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۷، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
[۲۳] محمدبن اسماعیل امیر، سبل السّلام، ج۴، ص۶۹، شرح بلوغ المرام من جمع ادلّة الاحکام، چاپ فوّاز احمد زمرلی و ابراهیم محمد جمل، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۲۴] ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۲ـ۲۶۳، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.



با این حال، تفاوت‌های بنگ با شراب، از جمله جامد بودن، مصرف دارویی داشتن و نجس نبودن بنگ سبب فتوای برخی به جواز مصرفِ اندک آن برای درمان یا در حال عادی شده است.
[۲۵] محمدبن بهادر زرکشی، ج۱، ص۱۹۲، زهر العریش فی أحکام الحشیش، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
[۲۶] محمدبن بهادر زرکشی، ج۱، ص۱۹۴، زهر العریش فی أحکام الحشیش، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
[۲۷] ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۹۳، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.



فقیهان متقدّم امامیه نیز در بحث حرمت شرب مسکرات و شمارش انواع مسکرات، به بنگ یا حشیش اشاره‌ای نکرده‌اند؛ تنها گاه در بحث از حرمتِ خوردن سموم کُشنده، خوردنِ مقدار زیاد شوکران و پاره‌ای سموم دیگر را حرام دانسته‌اند.
[۲۸] جعفربن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، ج۳، ص۲۲۴، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
[۲۹] حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست قم .

این رأی در برخی کتب فقهی متأخر نیز آمده است
[۳۱] محمدبن حسن فاضل هندی، کشف اللّثام، ج۲، ص۲۶۸، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۱ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
که در آن‌ها گاه شوکران را با عنوان شیکران یاد کرده‌اند که تصحیفی است از سَیکران .


این خلط میان حشیش یا بنگ مخدّر و بنج یا سَیکران پیشتر در آثار فقیهانِ دیگر مذاهب نیز سابقه داشته است
[۳۲] ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۹۴، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و همین نکته شاید منشأ اختلافِ ابوالعباس قرافی با دیگر فقیهان اهل سنت باشد که وی بنج را نه مسکر، بلکه مُفْسِدِ عقل می‌دانست.
[۳۳] محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲، در ف رزنتال (منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.



با این‌ همه، فقهای معاصر شیعه و اهل سنت عموماً مصرفِ بنگ یا حشیش و دیگر مواد مخدّر را به دلیل اِسکار یا اضرار به بدن حرام می‌دانند.
[۳۴] محمد حسینی شیرازی، الفقه: موسوعة استدلالیة فی الفقه الاسلامی، ج۷۶، ص۲۳۵، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
[۳۵] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و أدلّته، ج۷، ص۵۵۰۵، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۳۶] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۵ـ ۳۸، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

اما در این میان، محمّدباقر صدر
[۳۷] محمدباقر صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۳۶۷ـ ۳۶۸، نجف .
هوشمندانه میان تخدیر و اسکار تفاوت نهاده، بنج را به دلیل ضررهایش بر بدن، و حشیش را به دلیل اسکار حرام می‌داند.


از آن‌جا که بنگ اصالتاً جامد است، با وجود تخدیر یا اسکارِ آن نجس نیست، زیرا تنها مسکراتی که اصالتاً مایع‌اند در شمار نجاساتند .
[۳۸] محمد جوادبن محمد حسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّ مة، ج۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، قاهره ۱۳۲۴، چاپ افست قم .
[۴۰] محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی ألفاظ المنهاج، ج۱، ص۷۷، (بیروت).
[۴۱] محمد کاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.



از میان پیشینیان تنها ابن تیمیّه
[۴۲] ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۳، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
آنرا، چه در حالت جامد و چه مذاب، نجس می‌شمارد.
زرکشی
[۴۳] محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۷ـ۱۸۹، در ف رزنتال، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
که قول به نجاست را از فقیهی به نام طوسی نقل می‌کند، در نقد آن به تفصیل سخن می‌گوید.


(۱) ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲) ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳) ابن قیّم جوزیه، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد، چاپ شعیب أرنؤوط و عبدالقادر أرنؤوط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴) محمدبن اسماعیل امیر، سبل السّلام، شرح بلوغ المرام من جمع ادلّة الاحکام، چاپ فوّاز احمد زمرلی و ابراهیم محمد جمل، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۵) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۶) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث وسائل الشّیعه، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۷) عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۸) محمد حسینی شیرازی، الفقه: موسوعة استدلالیة فی الفقه الاسلامی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۹) محمد جوادبن محمد حسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّ مة، ج۱، قاهره ۱۳۲۴، چاپ افست قم .
(۱۰) محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی ألفاظ المنهاج، (بیروت).
(۱۱) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السّادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۱۲) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و أدلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۳) محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، در ف رزنتال (منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
(۱۴) محمدبن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحّد، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۵) محمدباقر صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، نجف.
(۱۶) محمد کاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست قم .
(۱۸) محمدبن حسن فاضل هندی، کشف اللّثام، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۱ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۱۹) محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۲۰) جعفربن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۲۱) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۲) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۶، چاپ عباس قوچانی، ج۳۶، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۲۳) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.
(۲۴) آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لاِ لفاظ الحدیث النّبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ ۱۹۶۹.


۱. آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لاِ لفاظ الحدیث النّبوی، ذیل «حشیش»، لیدن ۱۹۳۶ـ ۱۹۶۹.
۲. علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، ذیل «ب. ن. ج»، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳. علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، ذیل «ح. ش.ش»، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴. علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث وسائل الشّیعه، ذیل «ب.ن. ج»، تهران ۱۳۷۴ ش.
۵. علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث وسائل الشّیعه، ذیل «ح. ش. ش»، تهران ۱۳۷۴ ش.
۶. ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۳، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۷. محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی ألفاظ المنهاج، ج۴، ص۱۸۷، (بیروت).
۸. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۵ـ۳۶، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۹. محمدبن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۷۴، چاپ محمدعلی موحّد، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۰. محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السّادات، ج۱۷، ص۸۵ـ۸۶، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۱۱. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص۱۸۴ـ۱۹۲، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.
۱۲. محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، در ف رزنتال (منابع بخش لاتین)، صص ۴۶ـ۴۷.
۱۳. ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۲، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۴. ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۴، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۵. ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۹۵، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۶. محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۶ـ ۱۸۷، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
۱۷. محمد حسینی شیرازی، الفقه: موسوعة استدلالیة فی الفقه الاسلامی، ج۷۶، ص۲۳۵، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۱۸. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۰۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
۱۹. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۱۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
۲۰. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۵۸۷ـ ۱۵۸۸، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۱. ابن قیّم جوزیه، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد، ج۵، ص۷۴۷ـ۷۴۹، چاپ شعیب أرنؤوط و عبدالقادر أرنؤوط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۲. محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۷، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
۲۳. محمدبن اسماعیل امیر، سبل السّلام، ج۴، ص۶۹، شرح بلوغ المرام من جمع ادلّة الاحکام، چاپ فوّاز احمد زمرلی و ابراهیم محمد جمل، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۲۴. ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۲ـ۲۶۳، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۲۵. محمدبن بهادر زرکشی، ج۱، ص۱۹۲، زهر العریش فی أحکام الحشیش، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
۲۶. محمدبن بهادر زرکشی، ج۱، ص۱۹۴، زهر العریش فی أحکام الحشیش، در ف رزنتال ( منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
۲۷. ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۹۳، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲۸. جعفربن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، ج۳، ص۲۲۴، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
۲۹. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست قم .
۳۰. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۶، ص۳۷۰، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۳۱. محمدبن حسن فاضل هندی، کشف اللّثام، ج۲، ص۲۶۸، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۱ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۳۲. ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۹۴، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۳۳. محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲، در ف رزنتال (منابع بخش لاتین)، ص۱۷۶ـ۱۹۷.
۳۴. محمد حسینی شیرازی، الفقه: موسوعة استدلالیة فی الفقه الاسلامی، ج۷۶، ص۲۳۵، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۳۵. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و أدلّته، ج۷، ص۵۵۰۵، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۳۶. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۵ـ ۳۸، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۳۷. محمدباقر صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۳۶۷ـ ۳۶۸، نجف .
۳۸. محمد جوادبن محمد حسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّ مة، ج۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، قاهره ۱۳۲۴، چاپ افست قم .
۳۹. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۶، ص۱۰، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۴۰. محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی ألفاظ المنهاج، ج۱، ص۷۷، (بیروت).
۴۱. محمد کاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۴۲. ابن تیمیّه، مجموعه فتاوی ابن تیمیّه، ج۴، ص۲۶۳، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۴۳. محمدبن بهادر زرکشی، زهر العریش فی أحکام الحشیش، ج۱، ص۱۸۷ـ۱۸۹، در ف رزنتال، ص۱۷۶ـ۱۹۷.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بنگ»، شماره۱۸۸۹.    



جعبه ابزار