• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهشت در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهشت در لغت ریشه‌ی اوستایی دارد و به معنای خوش‌تر، نیکوتر، جهان بهتر (فردوس، خلد، جنت). جای خوش آب و هوا، فراوان نعمت و آراسته است که نیکوکاران پس از مرگ در آن جاودان باشند.
[۱] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ج۳، ص۴۴۴۷.




قرآن کریم در مقام ترسیم چهره و ویژگی‌های بهشت و بهشتیان آیات فراوانی را اختصاص داده است؛ مانند:
۱ـ باغ‌های طرب‌انگیز که زیر درختان آن نهرها جاری است. این بیان حدود ۷۰ بار در قرآن آمده است.
۲ـ درختان و سایه‌های آن مانند میوه‌هایش همیشگی است: «اکلها دائم و ظلها».
۳ـ فرشتگان بر بهشتیان وارد می‌شوند و سلام و تحیت می‌گویند.
۴ـ لباس‌های آنان از حریر و پرنیان است.
۵ـ بر تخت‌ها تکیه زده، نه آفتاب سوزان می‌بینند و نه سرما.
۶ـ سایه درختان بهشتی بر سر بهشتیان و میوه‌هایش در دسترس آنان است.
۷ـ ساقیان زیبارو و حوریان با جام‌های سیمین و بلورین بر آنان دور می‌زنند.
۸ـ شراب‌هایی می‌نوشند که طبعش چون زنجبیل و عطرآگین است.
۹ـ چشمه سلسبیل در آن جاست.
۱۰ـ جهانی است بزرگ و کشوری است پر نعمت.
۱۱ـ لباسشان از استبرق و دست‌بندهایشان نقره فام است.
۱۲ـ ساقی شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهر و پاک است.
۱۳ـ در رخسارشان شادمانی نعمت‌های بهشتی پایدار است.
۱۴ـ شراب‌شان ناب و سر به مهر و دست نخورده است.
۱۵ـ ترکیب طبع آن شراب این که به مشک مهر کرده‌اند و از عالم بالا است: «و مزاجه من تسنیم».

۱.۱ - تذکر

برخی از چشمه‌های بهشتی خالص و ناب است، مانند چشمه تسنیم و برخی از چشمه‌ها مزیجی و امتزاجی از تسنیم دارد مانند چشمه‌ی رحیق.
۱۶ـ آب‌های بهشت هیچ‌گاه گندیده نمی‌شود و طعمش تغییر نمی‌کند.
۱۷ـ نهرهایی از شراب ناب که برای نوشندگان لذت‌بخش است و چشمه‌هایی از شیر که طعمش تغییر نیابد و چشمه‌هایی از عسل مصفا در آن جاست.
۱۸ـ جایگاه امن، امان و سلامتی است.

۱۹ـ در آن جا برای بهشتیان از همه‌ی میوه‌ها به اضافه لطف و بخشش پروردگارشان هست.و آنچه که انسان بخواهد و چشم‌ها را به شوق و لذت اندازد مهیاست و انسان در آن جاوید باشد: «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین و انتم فیها خالدون».


گفتنی است قرآن در اوصاف بهشت و همچنین در ویژگی‌های جهنم، به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل ادراک است پرداخته، با بیان نمونه‌هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک ساخته است و گرنه، نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه‌ی دنیایی توان تفسیر کنه آن را ندارد؛ آن‌سان که جنین در رحم مادر توان درک واقعیت‌های خارج از رحم را ندارد. از این رو قرآن در موارد زیاد به مثال و نمونه اکتفا کرده، می‌فرماید: «مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار»و «مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر آسن...» وگرنه نعمت‌هایی فراهم آورده است که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یعملون»؛ هیچ کس نمی‌داند که پاداش نیکوکاریش چه نعمت‌ها و لذت‌های روشنی‌بخش دل و دیده است و در عالم غیب برای او چه ذخیره شده است. با این که می‌دانیم قرآن مقام و مرتبه رضا و خشنودی خداوند را نسبت به بسیاری از مقام‌ها برتر به شمار آورده است: «و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم».
بنابراین، نعمت‌ها و لذت‌های بی‌نهایت که روشنی‌بخش دل و دیده است به مراتب باید برتر از مقام رضا باشد.

۲.۱ - مقام رضا

مقام رضا نازل‌تر از مقام تسلیم محض است و کمال تسلیم برتر از کمال رضاست. البته در این‌گونه از مقام‌ها مجالی برای التذاد، توجه به لذت و مانند آن مطرح نیست، بلکه زمینه انقطاع از ماسوی الله و برتر از آن، یعنی کمال انقطاع فراهم است که از محدوده‌ی بحث کنونی بیرون است.

۲.۲ - پرهیزکاران و تبهکاران

همان‌طور که برای پرهیزکاران کامل مقام‌هایی است که اوج آن‌ها نامعلوم است، برای تبهکاران لدود، عنود و کنود درکاتی است که عمق حفره آنها معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنان در آن حفره معلوم نیست؛ چنان که ظاهر جمله‌ی «و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون»؛ و آنچه تصورش را نمی‌کردند، از جانب خدا برایشان آشکار گردید، از چنین مکان سحیفی خبر می‌دهد.


انسانی که نشئه‌ی ماده‌ی عنصری زندگی می‌کند بسیاری از داوری‌ها و انتظارات او هم صبغه‌ی عنصری و مادی دارد. او برای هر چیز، جا و مکان مادی تصور می‌کند و فرآیند همه امور را در راستای زمان و مکان طبیعی می‌نگرد. حال اگر از او پرسیده شود جای مساله‌ی ۴=۲+۲ کجاست، یا جای معادله‌ی ۹=X+۴ کجاست؟ خواهد گفت: این مساله‌ای ریاضی یا معادله‌ای جبری است و نمی‌تواند جایی داشته باشد. امری است که جنبه‌ی متافیزیکی دارد و خارج از محدوده تاریخ و مکان، بلکه اساسا علوم و دانش‌های بشری ذاتا مجرد از ماده است و زمان و مکان ندارد و از جان انسان بیرون نیست. از این رو با رفتن روح از بدن علوم هم همراه او می‌شوند. بهشت و جهنم نیز از محدوده‌ی تاریخ دنیایی و زمان و مکان خارج است و قبل، بعد، کی و کجای دنیوی بر نمی‌دارد، و چنانچه ما بخواهیم آنها را تصور کنیم باید به تعبیرهای قرآن و احادیث معصومین ‌(علیهم‌السّلام) رو آورده بگوییم: بهشت نزد سدرة المنتهی است.
در احادیث فراوانی «سدرة المنتهی»، «جنة الماوی»، «عرش»، «کرسی»، «معراج» و «ملکوت» همه کنار هم قرار گرفته است؛ یعنی همه در آسمان‌ها قرار گرفته است.

۳.۱ - روایات بهشت و دوزخ

فراوانی روایات در این زمینه موجب قطع می‌شود که معنای محسوس و ظاهری واژه‌های عرش و کرسی و مانند آنها مراد نیست. بنابراین، چه مانع دارد که از دیدگاه روایات فراوان بهشت و دوزخ را همراه دنیا و بعد از دنیا موجود بدانیم؛ چنان که حارثة بن مالک آنها را دید و از آنها خبر داد و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه طاهرین ‌(علیهم‌السّلام) از آن خبر دادند و قرآن می‌فرماید: «و ازلفت الجنة للمتقین غیر بعید»؛ بهشت برای پرهیزکاران نزدیک شده و هیچ دور نیست. از این رو مفسران گفته‌اند «ازلفت» بدان معنا نیست که در آینده، نزدیک می‌شود و تعبیر از آینده به فعل ماضی برای آن باشد که مستقبل محقق الوقوع در حکم ماضی است، بلکه حقیقة موجود و این موجود خارجی نزدیک شده است. همچنین است واژه‌ی «اعدت».

۳.۲ - معرفت صالح

صالح بن سعید گوید: بر حضرت ابوالحسن سوم، امام علی النقی ‌(علیه‌السّلام) وارد شدم و عرض کردم: فدایت گردم هدف آنان (بنی عباس) در همه کار، خاموش ساختن نور شماست. در حق شما کوتاهی می‌کنند تا به حدی که شما را در کاروان‌سرای پست و سرای گدایان (خان الصعالیک) جای داده‌اند!!.
امام دهم ‌(علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای پسر سعید معرفت تو در حق ما همین اندازه است؟! سپس با دست مبارک اشاره کرد و فرمود: بنگر. وقتی نظر کردم دیدم باغ‌های سرسبز، با طراوات و شگفتی‌زا که در میان آنها حوریان خوشبو و عطرآگین چونان لؤلؤ، پرندگان، آهوان، جویبارهای جوشنده و... چنان که مرا مدهوش ساخت و چشمم خیره ماند. آن گاه فرمود: ما هر جا باشیم اینها برایمان آماده است و در کاروان‌سرای گدایان نخواهیم بود.

۳.۳ - سیر معنوی

می‌توان گفت امام دهم، حضرت هادی ‌(علیه‌السّلام) در واقع درجه و گوشه‌ای از بهشت را به صالح نموده است و او ملکوت را به مشاهده نشسته و در حالی که همین بدن عنصری را داشت همراه امام ‌(علیه‌السّلام) به آسمان سیر معنوی کرد و به «جنة الماوی» و نزد «سدرة المنتهی» عروج روحی کرده است.
قرآن کریم درباره قیامت نیز می‌فرماید: «انهم یرونه بعیدا ـ و نراه قریبا»؛ کافران آن را دور، ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم: «اقتربت الساعة»؛ قیامت نزدیک است؛ چون کافران قیامت را در طول زمان ارزیابی می‌کردند و می‌گفتند: اگر راست باشد بعد از زمان دنیا آفریده و برپا خواهد گردید. قرآن می‌فرماید: چنین نیست و اگر صلاح بود می‌دیدند که هم اکنون آتش زبانه می‌کشد و جهنمیان معذبند؛ آن‌گونه که حارثة بن مالک دید و از آن خبر داد.
[۲۰] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۲۶.


۳.۴ - معارف خارج از زمان و مکان

بنابراین دیدگاه نباید بهشت و جهنم و بسیاری از معارف قطعی اسلام را در چهارچوب زمان و مکان دنیایی ارزیابی کرد. آنها آسمانی است و اندیشه‌ی آسمانی می‌طلبد و برای نامحرمان هرگز درهای آسمان گشوده نخواهد شد؛ چنان که قرآن کریم درباره‌ی مکذبان آیات الهی می‌فرماید: «ان الذین کذبوا بآیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنة»؛ آنان که آیات خدا را تکذیب کنند و از سر تکبر و نخوت بر آنها سر فرود نیاورند هرگز درهای آسمان بر روی آنان گشوده نشود و به بهشت وارد نمی‌شوند. بنابراین، مراد از آسمان‌ها همان مقام یا مقام‌های عالی انسانیت است که بهشت را در خود جای داده است، نه این فضای بی‌کران و جای گردش کهکشان‌ها و اجرام مادی و اگر مراد از آسمان، جهان اجرام باشد، کافران امروزه آن را گشوده و به آن راه یافته‌اند. بنابراین، ابواب آسمان‌ها، درهای ظاهری فضا نیست، بلکه درهای فضای ملکوت است که بر کافران هیچگاه گشوده نمی‌شود.

۳.۵ - فرمایش علامه طباطبایی

گویا هنوز جامعه بشری به آن درجه از رشد و تکامل نرسیده است که حقیقت معاد و مسائل مربوط به آن، مانند بهشت، جهنم، کیفیت برزخ، وجود برزخی، جسم برزخی، جسم اخروی را برای آنان بتوان رسما تدریس کرد. هر مساله زمانی می‌طلبد.«بیان استاد علامه طباطبایی ـ قدس سره.»
غرض آن که، نباید تصور کرد بهشت و جهنم از انسان جداست، بلکه به مجرد مردن پرده‌ها کنار می‌رود و انسان یک‌باره خود را در بهشتی می‌بیند که وسعتش آسمان‌ها و زمین است و برای انسان آماده شده است: «و جنة عرضها السماوات و الارض اعدت للمتقین».

۱.۱ - تذکر

بهشت همراه با انسان به بهشت بزرگ جهان آخرت مرتبط است.
این در حالی است که هنوز تشییع‌کنندگان باخبر نشده‌اند تا بدن مرده را به گورستان بسپارند.
گفتنی است که گروهی، مسائل یاد شده را در آسمان‌های ظاهری و آن هم بر پایه‌ی هیئت بطلمیوسی می‌دانستند. از این رو در توجیه و تفسیر آنها به تکاپو می‌افتادند و با خرق و التیام روبرو می‌شدند؛ زیرا افلاک نه‌گانه موهوم به آنان اجازه ورود نمی‌داد. پس با افلاک دست و پنجه نرم می‌کردند، گاهی مغلوب شده و گاهی چیره می‌گشتند و توجهی به آسمان معارف نمی‌کردند؛ گرچه آسمان را از سمو و رفعت می‌گرفتند اما کاربرد آن را در فرآیند آسمان‌های ظاهری خلاصه می‌کردند. از این رو با مشکلات بی‌شماری روبرو می‌شدند. شگفتا هنوز در جستجوی راه حل بودند که سقف هیئت بطلمیوسی بر سر آنان فرو ریخت و زیر آوارهای فرو ریخته اوهام «رب ارجعون»می‌گفتند.


در پایان این بخش سخن را با حدیثی از پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ختم می‌کنیم. به نقل امام صادق ‌(علیه‌السّلام) پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ما بین بیتی و منبری روضة من ریاض الجنة و منبری علی ترعة من ترع الجنة و قوائم منبری ربت فی الجنة. قال: قلت: «هی روضة الیوم»؟ قال: «نعم، لو کشف الغطاء لرایتم»؛ میان خانه من و منبر من باغی از باغ‌های بهشت است... گویند: گفتم: آیا هم اکنون موجود است؟ فرمود آری اگر پرده برداشته شود خواهید دید. بنابراین، برای بهشت مکانی که با جهان ماده مزاحم باشد، نیست.


این‌گونه از ادله نقلی، تمثل بهشت یا ظهور آن را در زمین خاص و زمان مخصوص ارائه می‌کند و چون وجود مثالی از سنخ وجود طبیعی نیست، بلکه در طول آن است لذا جریان تداخل اجرام، تزاحم اجسام، تمانع ابعاد و مانند آن مطرح نخواهد شد.


بهشت؛ آب چشمه بهشت (قرآن)؛ آب روان بهشت (قرآن)؛ آب زلال بهشت (قرآن)؛ آبشارهای بهشت (قرآن)؛ آرزوی بهشت (قرآن)؛ آسایش بهشتیان (قرآن)؛ آسایش بهشتیان (قرآن).


۱. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ج۳، ص۴۴۴۷.
۲. رعد/سوره۱۳، آیه۳۵.    
۳. رعد/سوره۱۳، آیه۲۳.    
۴. دهر/سوره۷۶، آیه۱۲-۲۱.    
۵. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۴-۲۷.    
۶. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۱۲۷.    
۸. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۱۰. رعد/سوره۱۳، آیه۳۵.    
۱۱. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۱۲. سجده/سوره۳۲، آیه۱۷.    
۱۳. توبه/سوره۹، آیه۷۲.    
۱۴. زمر/سوره۳۹، آیه۴۷.    
۱۵. ق/سوره۵۰، آیه۳۱.    
۱۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۳۲، ح۱۵.    
۱۷. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۰۲، ح۱۱.    
۱۸. معارج/سوره۷۰، آیه۶-۷.    
۱۹. قمر/سوره۵۴، آیه۱.    
۲۰. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۲۶.
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۴۰.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.    
۲۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۹.    
۲۴. فیض کاشانی، محسن، علم الیقین، ج۲، ص۱۲۱۷، به نقل از کافی، ج۴، ص۵۵۴، ح۳.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوبی، کافی، ج۴، ص۵۵۴، ح۳.    
۲۶. فیض کاشانی، محسن، علم الیقین، ج۲، ص۱۲۱۰.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بهشت در قرآن» ۹۴/۱۲/۰۹.    



جعبه ابزار