• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیهق‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بِیْهَق، شهر و ناحیه‌ای کهن در خراسان از توابع نیشابور می‌باشد.



نام بیهق ظاهراً معرب واژه‌ای فارسی است که شکل ریشۀ آن را نمی‌توان به طو قاطع معین کرد. درستی شکل‌ها و ریشه‌های بیهه (بیهین، بهین: بهترین)، یا نام‌ بنیان‌گذار شعر در عصر کیانیان، بیهگ (بیهه: جای نیک و بد)، یا پیهه (با قدم پیمودن) محل تردید است.
[۱] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۳۳_۳۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۳] معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، ج۱، ص۳۴۳، محمدحسین خلف تبریزی، تهران، ۱۳۵۷ش.



در منابع برجای مانده از پیش از اسلام نامی از بیهق دیده نمی‌شود؛ اما با توجه به آن‌که تقسیمات کشوری ساسانیان در سده‌های نخستین اسلامی همچنان باقی بود، می‌توان گفت همان‌گونه که جغرافی‌نویسان سدۀ ۳ق/۹م از بیهق به عنوان یکی از رساتیق و نواحی کورۀ نیشابور نام برده‌اند،
[۵] ابن‌فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۳۱۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۷م.
این ناحیه در زمان ساسانیان نیز یکی از توابع نیشابور به شمار می‌رفته است. ابن‌ رسته در سدۀ ۳ق از بیهق به عنوان یکی از رساتیق سیزده‌گانۀ کورۀ نیشابور نام برده که مرکز آن خسروگرد نام داشته است
[۶] ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۹ق/۱۸۹۱م.
و خسروگرد را شهری کوچک در نزدیکی سبزوار دانسته‌اند.
[۷] حدودالعالم، ج۱، ص۸۹، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۱ش.



کهن‌ترین روایت تاریخی دربارۀ بیهق به ۲۸ق/۶۴۹م باز می‌گردد که یزدگرد پس از شکست نهاوند روی به خراسان نهاد و بیهق یکی از توقفگاه‌های او بود و دهقان آن‌جا از شاه استقبال کرد
[۸] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۵_۲۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
. بیهق در ۳۰ یا ۳۱ق به دست عرب‌ها گشوده شد
[۱۰] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۵_۲۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
به روایت بلاذری بر گرد شهر بیهق دیواری بوده است و مردم بیهق به واسطۀ همین استحکامات دفاعی، ابتدا شهر را تسلیم عرب‌ها نکردند، اما پس از جنگ و گریزهایی میان مردم بیهق و لشکریان عرب به فرماندهی اسود بن‌ کلثوم‌عدوی، سرانجام شهر به جنگ گشوده شد.
[۱۲] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.



نام شهر بیهق ـ نه خود شهرـ تا سدۀ ۳ق در منابع جغرافیایی به چشم می‌خورد
[۱۴] ابن‌فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۳۱۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۷م.
و جغرافی‌دانان پس از این تاریخ از این شهر نام نبرده‌اند، ولی از ناحیۀ بیهق یاد کرده‌اند. اما ابن‌ بطوطه بیهق را نام دیگر شهر سبزوار دانسته است
[۱۵] ابن‌بطوطه، رحلة، ج۱، ص۳۹۶، به کوشش طلال حرب، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
و شاید دلیل این امر آن باشد که سبزوار در سدۀ ۸ق/۱۴م، قصبه و مرکز ناحیۀ بیهق بوده، و نام بیهق نیز در کنار نام سبزوار برای این شهر به کار می‌رفته است. ظاهراً در سدۀ ۳ق یا‌ اندکی پس از آن شهر بیهق بر اثر حوادثی ویران و متروک شده است. اصطخری
[۱۶] اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
و ابن‌ حوقل
[۱۷] ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، ج۲، ص۴۳۳، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
در ذکر شهرهای کورۀ نیشابور از شهرهای خسروگرد، مزینان و سبزوار که از شهرهای عمدۀ رستاق بیهق به شمار می‌رفته‌اند، نام برده، اما از شهر بیهق یاد نکرده‌اند. مقدسی در سدۀ ۴ق از بیهق تنها به عنوان یکی از رساتیق کورۀ نیشابور یاد کرده، و از شهر بیهق ذکری به‌میان نیاورده است.
[۱۸] مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
علی بیهقی مشهور به ابن‌ فندق در سدۀ ۶ق از ویرانه‌های شهر بیهق و حصار آن‌که در منتهیٰ‌الیه شرقی ناحیۀ بیهق و در نزدیکی آمناباد واقع بوده، یاد کرده است.
[۱۹] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۳۳_۳۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.



این ناحیۀ نسبتاً وسیع در روزگار طاهریان به ۱۲ بخش (ربع) تقسیم می‌شده است که عبارت‌ بودند از اعلی‌الرستاق، قصبۀ سبزوار، طبس (تبشن)، زمیج، خواشد و وریان، خسروگرد، باشتین، دیوره، کاه، مزینان، فریومد و پساکوه
[۲۰] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۳۴_۳۹، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
حاکم نیشابوری در سدۀ ۴ق وسعت ناحیۀ بیهق را از حدود ریوند در نزدیکی نیشابور در شرق تا ولایت دامغان در غرب ذکر کرده است.
[۲۱] خلیفه نیشابوری، احمد، ترجمه و تلخیص تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۹ش.



بیهق از مراکز عمدۀ تشیع در خراسان بوده است و خاندان‌های بسیاری از سادات و نقبای علوی در این ناحیه به سر می‌بردند.
[۲۲] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۵۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۲۴] حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
[۲۵] ابن‌بطوطه، رحلة، ج۱، ص۳۹۷، به کوشش طلال حرب، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
در نیمۀ اول سدۀ ۲ق یحییٰ‌ بن‌ زید علوی پس از ماجراهایی به سبزوار یکی از شهرهای ناحیۀ بیهق آمد و گروهی از شیعیان به دورش گرد آمدند و او را به خونخواهی پدر و قیام برضد عاملان بنی‌ امیه در خراسان تشویق کردند. یحییٰ هم با کمک اینان بر نیشابور دست یافت، ولی سرانجام در جوزجان از نصر بن‌ سیار شکست خورد و کشته شد
[۲۶] یعقوبی، احمد، تاریخ، ج۲، ص۳۳۱_ ۳۳۲، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
[۲۷] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۸، به کوشش احمدصقر، قاهره، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م.
[۲۸] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
در اوایل سدۀ ۳ق امام محمدتقی (علیه‌السّلام) که برای دیدن پدرش ـ امام رضا (علیه‌السّلام) ـ از مدینه رهسپار مرو بود، در سر راه خود در ششتمد از دیه‌های ناحیۀ بیهق اقامت گزید و در آن‌جا مورد استقبال مردم قرار گرفت.
[۲۹] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.



در ۲۱۳ق/۸۲۸م که حمزۀ آذرک خارجی در خراسان به قیام و جنگ دست زد، بیهق نیز از آسیب‌های این فتنه مصون نماند و خوارج در بخش‌هایی از بیهق از جمله ششتمد و سبزوار دست به کشتار و ویرانی زدند. در این تهاجم مسجد آدینۀ سبزوار به کلی ویران گردید و بیش از ۳۰هزار تن از اهالی آن کشته شدند.
[۳۰] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۵_۴۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۳۱] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۹، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۳۲] Boswoth، C E، ج۱، ص۹۷، » The Tāhirids and Saffārids «، The Cambridge History of Iran، vol IV، ed R N Frye، London، ۱۹۷۵.



در ۴۴۴ق/۱۰۵۲م زمین‌لرزۀ شدیدی در ناحیۀ بیهق روی داد که ویرانی بسیار به بار آورد و باروی شهر سبزوار فرو ریخت. در ۴۶۴ق/۱۰۷۲م این دیوار به دستور خواجه‌ نظام‌الملک تجدید بنا شد، اما در ۴۹۰ق/۱۰۹۷م به فرمان ارسلان ارغون بن‌ الب‌ارسلان ویران گردید.
[۳۳] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۵۲_۵۳، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.



وجود جمعیت قابل ملاحظه‌ای از شیعیان در ناحیۀ بیهق، زمینۀ مناسبی برای تبلیغ و ترویج اسماعیلیه در این ناحیه فراهم کرده بود. در حدود سال ۴۷۶ق/۱۰۸۳م حسن صباح برای دعوت مردم ناحیۀ بیهق به قریۀ طرزـ یکی از قرای ناحیۀ بیهق ـ آمد.
[۳۴] جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۱۹۱_ ۱۹۲، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹-۱۳۳۴ق/۱۹۱۱-۱۹۱۶م.
[۳۵] قزوینی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۱۹۲.
به گواهی منابع، پس از این تاریخ برخی از نواحی بیهق در دست اسماعیلیان بود. در ۴۹۸ق/۱۱۰۵م رئیس ناحیۀ بیهق به دست فداییان اسماعیلی کشته شد
[۳۶] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ص۱۲۲، (قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و)، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
و در همین سال قلعۀ ترشیز در ناحیۀ بیهق مورد تهاجم اسماعیلیان واقع شد. در ۵۲۰ق/۱۱۲۶م ابونصر احمد بن‌ فضل وزیر سلطان سنجر سلجوقی برای سرکوب اسماعیلیان خراسان، سپاهی به بیهق گسیل داشت. مرکز اسماعیلیان بیهق در این تاریخ قریۀ طرز (طزر؟) بود که رئیس اسماعیلیان این ناحیه موسوم به حسن‌ بن‌ سمین در آن‌جا به سر می‌برد. سلجوقیان تمام ساکنان قریۀ طرز را از دم تیغ گذراندند و اموال و دارایی‌های آنان را غارت کردند و حسن‌ بن‌ سمین نیز خود را از بالای منارۀ مسجد طرز به زیرانداخت.


در ۵۳۷ق/۱۱۴۲م اینال تکین ـ برادر اتسز ـ به فریومد تاخت و دست به کشتار و غارت زد و درخت سرو کهنسالی را که در دیدۀ مردم آن ناحیه مقدس می‌نمود و بر این باور بودند که به دست زرتشت کاشته شده است، از ریشه کند و سوزاند.
[۳۹] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۲، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۴۰] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۸۳، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
در اواخر نیمۀ نخست سدۀ ۶ق دسته‌های بزرگی از غزان به خراسان سرازیر شدند و این ناحیه را دستخوش ناامنی کردند. در این میان، اینال تکین بار دیگر در ۵۴۹ق/۱۱۵۴م به ناحیۀ بیهق تاخت و دست به کشتار و چپاول گشود. این تهاجم چندان خرابی و نابسامانی به بار آورد که تا ۵۵۰ق قحطی و وبا در میان مردم بیهق افتاد و براثر آن بسیاری از مردم این ناحیه هلاک شدند.
[۴۱] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۱، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۴۲] Barthold، W، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰، Turkestan Down to the Mongol Invasion، ed C E Bosworth، Karachi، ۱۹۸۱.
در ۵۵۴ق/۱۱۵۹م ناحیۀ بیهق مورد تهاجم و غارت غزها قرار گرفت.
[۴۳] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۱_۲۷۲، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.



ناحیۀ بیهق در سدۀ ۶ق ناحیه‌ای آباد و پررونق بود و اقتصادی فعال داشت، در اینجا علاوه بر کشاورزی، تولید برخی مصنوعات نیز رواج داشته، و به خصوص وجود معادن طلا و مس بر رونق آن می‌افزوده است. گیاهان دارویی مانند اشنان و ریواس ناحیۀ بیهق و چشمه‌های آب معدنی این ناحیه هم معروف بوده است. در فریومد عسلی مرغوب به دست می‌آمده که در دیگر جاها نظیر آن یافت نمی‌شده است.
[۴۴] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۶_۲۸۱، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.



در بهار۶۱۷ق/۱۲۲۰م سپاهیان مغول به فرماندهی تولی ـ پسر چنگیزخان ـ به نواحی غربی خراسان از جمله بیهق تاختند و این ناحیه را به تصرف آوردند.
[۴۵] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۵۱۹، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۴۶] شبانکاره‌ای، محمد، مجمع‌الانساب، ج۱، ص۲۴۳، به کوشش‌هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۴۷] وصاف، تاریخ، ج۱، ص۳۲۳، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۲۶ش.
مغولان در ناحیۀ بیهق کشتار بسیار کردند و به نوشتۀ جوینی تنها در سبزوار ـ مرکز ناحیۀ بیهق ـ ۷۰هزارتن کشته شدند.
[۴۸] جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۳۸، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹-۱۳۳۴ق/۱۹۱۱-۱۹۱۶م.
حتیٰ اگر این رقم را اغراق‌آمیز بدانیم، اشاره به چنین ارقامی در منابع، خود گواه آبادانی این ناحیه و نیز آسیبهای بزرگی است که از مغولان بر آن‌ها وارد شده است.
[۴۹] پتروشفسکی، ا پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج۱، ص۶۲-۶۳، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.
ویرانی‌های ناشی از این حمله به حدی بود که از ۳۲۱ روستای ناحیۀ بیهق در پیش از حملۀ مغول، تنها نزدیک به ۴۰ روستا در سدۀ ۸ق در این ناحیه برجای بود و اقتصاد و کشاورزی آن‌جا چنان آسیب دید که محصولات ناحیۀ بیهق در سدۀ ۸ق تنها محدود به غله و‌ اندکی میوه بوده است.
[۵۱] حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
[۵۲] پتروشفسکی، ا پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.



در ۷۳۶ق/۱۳۳۶م بدرفتاری یک ایلچی مغول در قریۀ باشتین از توابع بیهق، جنبشی پدید آورد که زمینۀ آن از مدتها قبل مهیا شده بود
[۵۳] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۰، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
و عبدالرزاق نامی که فرزند یکی از مالکان محلی بیهق بود، در زادگاه خود باشتین رهبری جنبش را به دست گرفت و مغولان را از بیهق بیرون راند
[۵۴] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۰-۵۱، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۵۵] میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۰-۶۰۲، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۵۶] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، ج۳، ص۳۵۶-۳۵۷، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
و حکومت سربداران را بنیاد نهاد. از این پس بیهق و نواحی دیگری از خراسان تا ۷۸۳ق/۱۳۸۱م تحت حاکمیت سربداران بود، ولی بر اثر اختلافات داخلی و اعتراضات مردم، امیرعلی مؤِید ـ امیر سربداری ـ در این تاریخ برای حفظ حاکمیت خود، ناگزیر از امیر تیمور گورکانی کمک خواست و تیمور با لشکریان خویش به خراسان آمد و پس از سرکوب مخالفان امیرعلی مؤید، وارد سبزوار مرکز دولت سربداران شد.
[۵۷] پتروشفسکی، ا پ، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۹۴-۹۶، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۱ش.
[۵۸] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، ج۳، ص۳۶۶، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
مردم سبزوار که از وضع ناخرسند بودند، در ۷۸۵ق/۱۳۸۳م به رهبری شیخ داوود سبزواری بر ضد حاکمیت تیموریان قیام کردند. تیمور بی‌درنگ روانۀ بیهق شد و سبزوار را محاصره کرد و پس از سیطره بر آن‌جا دست به کشتار مردم زد.
[۵۹] پتروشفسکی، ا پ، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۹۶-۹۷، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۱ش.



پس از مرگ تیمور در ۸۰۷ق/۱۴۰۴م، بی‌درنگ قیام دیگری در سبزوار و اطراف آن برضد شاهرخ میرزا صورت گرفت که لشکریان شاهرخ به دشواری توانستند آن را سرکوب کنند.
[۶۰] پتروشفسکی، ا پ، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۹۶-۹۷، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۱ش.

پس از تیموریان، دیگر نامی از بیهق در منابع تاریخی و جغرافیایی به عنوان یکی از نواحی خراسان برده نشده است و ظاهراً از این تاریخ به بعد نام سبزوار به ناحیۀ قدیم بیهق اطلاق می‌شده است. آنچه در منابع جغرافیایی این دوره و پس از آن دربارۀ بیهق آمده، همگی کم‌وبیش از منابع جغرافیایی پیش از تیموریان برگرفته شده است
[۶۱] حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، ج۱، ص۳۷۹، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
[۶۲] حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، ص۲۰۳_۲۰۴، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
[۶۳] زین‌العابدین شیروانی، بستان السیاحة، ج۱، ص۱۷۸، تهران، ۱۳۱۵ق.
[۶۴] هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، ج۱، ص۲۰۷، تهران، ۱۳۳۸ش.



در دوران شکوفایی و آبادانی ناحیۀ بیهق، دانشمندان بسیاری از این ناحیه برخاسته‌اند از جمله: ابوعلی حسین‌ بن‌ احمد بیهقی، از محدثان و فقهای شیعه مذهب سدۀ ۴ق که ابن‌ بابویه از وی در کتاب عیون‌ اخبار الرضا روایت بسیاری نقل کرده است.
[۶۵] آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
ابوبکر احمد بن‌ حسین بیهقی، محدث و فقیه مشهور شافعی مذهب سدۀ ۵ق که تالیفات متعددی از جمله، المبسوط، السنن، دلائل النبوة، معرفة الآثار و السنن داشته است
[۶۶] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۴۱۲، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ض/۱۹۶۳م.
[۶۷] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۸۳_۱۸۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
ابوعلی محمد بن‌ سعدویه بیهقی، از علما و محدثان شیعه مذهب در سدۀ ۴ق
[۶۸] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۵۹، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۶۹] آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۲۷۲، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
شیخ ابوالحسن عبیدالله بن‌ محمدبیهقی ، عالم و محدث شیعه مذهب در سدۀ ۶ق.
[۷۰] آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۱۷۰، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
ابوابراهیم جعفر بن‌ محمد علوی حسینی، محدث و فقیه شیعی در سدۀ ۵ق
[۷۱] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۸۰، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۷۲] آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۴۴، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
شیخ ابوالحسین زید بن‌ حسن بیهقی، محدث امامیه در سدۀ ۶ق، از مشهورترین شاگردان وی منتجب‌الدین رازی است.
[۷۳] آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
ابوالحسن احمد بن محمدعنبری، معروف به امیرک بیهقی، صاحب برید بلخ در زمان سلطان مسعود غزنوی و رئیس دیوان سلطان مودود
[۷۴] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۲۰، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۷۵] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۱۹۳، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
[۷۶] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۴۵۴، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
ابوالحسن محمد بن‌ شعیب نیشابوری بیهقی، فقیه شافعی مذهب سده‌های ۳و۴ق.
[۷۷] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۴۱۳-۴۱۴، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ض/۱۹۶۳م.
ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی، دبی و تاریخ‌نگار بلندآوازۀ دورۀ غزنویان و صاحب کتاب تاریخ مسعودی، معروف به تاریخ بیهقی
[۷۸] بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۷۵، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
ابوالحسن علی بن‌ زید بیهقی، معروف به ابن‌فندق، از علمای سدۀ ۶ق و صاحب کتاب‌های تاریخ بیهق و تتمه صِوان الحکمة و آثار متعدد دیگر.
[۷۹] قزوینی، محمد، مقدمه بر تاریخ بیهق، «یاـ یب».



(۱) آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
(۲) ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابن‌بطوطه، رحلة، به کوشش طلال حرب، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۴) ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
(۵) ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶/۱۸۸۹م.
(۶) ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۹ق/۱۸۹۱م.
(۷) ابن‌فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۷م.
(۸) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمدصقر، قاهره، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م.
(۹) اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
(۱۰) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
(۱۱) بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
(۱۲) بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۳) پتروشفسکی، ا پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۱۴) پتروشفسکی، ا پ، نهضت سربداران خراسان، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۱۵) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹-۱۳۳۴ق/۱۹۱۱-۱۹۱۶م.
(۱۶) حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
(۱۷) حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۸) حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
(۱۹) خلیفه نیشابوری، احمد، ترجمه و تلخیص تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۲۰) خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۱) رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۲۲) رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، (قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و)، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۲۳) زین‌العابدین شیروانی، بستان السیاحة، تهران، ۱۳۱۵ق.
(۲۴) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ض/۱۹۶۳م.
(۲۵) شبانکاره‌ای، محمد، مجمع‌الانساب، به کوشش‌هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۶) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۲۷) فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
(۲۸) قزوینی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشای.
(۲۹) قزوینی، محمد، مقدمه بر تاریخ بیهق.
(۳۰) مستوفی یزدی، محمد مفید، مختصر مفید، ویسبادن، ۱۹۸۹م.
(۳۱) معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، محمدحسین خلف تبریزی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۳۲) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۳۳) میرخواند، محمد، روضةالصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۳۴) وصاف، تاریخ، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۲۶ش.
(۳۵) هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۳۶) یاقوت، بلدان.
(۳۷) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
(۳۸) Barthold، W، Turkestan Down to the Mongol Invasion، ed C E Bosworth، Karachi، ۱۹۸۱.
(۳۹) Boswoth، C E، » The Tāhirids and Saffārids «، The Cambridge History of Iran، vol IV، ed R N Frye، London، ۱۹۷۵.


۱. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۳۳_۳۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲. یاقوت، بلدان، ج۱، ص۸۰۴.    
۳. معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، ج۱، ص۳۴۳، محمدحسین خلف تبریزی، تهران، ۱۳۵۷ش.
۴. ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۲۳-۲۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶/۱۸۸۹م.    
۵. ابن‌فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۳۱۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۷م.
۶. ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۹ق/۱۸۹۱م.
۷. حدودالعالم، ج۱، ص۸۹، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۱ش.
۸. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۵_۲۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۲.    
۱۰. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۵_۲۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۱۱. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۲۴.    
۱۲. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
۱۳. ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۲۳-۲۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶/۱۸۸۹م.    
۱۴. ابن‌فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۳۱۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۷م.
۱۵. ابن‌بطوطه، رحلة، ج۱، ص۳۹۶، به کوشش طلال حرب، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۱۶. اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
۱۷. ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، ج۲، ص۴۳۳، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
۱۸. مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
۱۹. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۳۳_۳۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲۰. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۳۴_۳۹، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲۱. خلیفه نیشابوری، احمد، ترجمه و تلخیص تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۲۲. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۵۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲۳. یاقوت حموی، بلدان، ج۱، ص۵۳۷.    
۲۴. حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
۲۵. ابن‌بطوطه، رحلة، ج۱، ص۳۹۷، به کوشش طلال حرب، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۲۶. یعقوبی، احمد، تاریخ، ج۲، ص۳۳۱_ ۳۳۲، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
۲۷. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۸، به کوشش احمدصقر، قاهره، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م.
۲۸. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲۹. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳۰. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۵_۴۶، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳۱. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۴۹، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳۲. Boswoth، C E، ج۱، ص۹۷، » The Tāhirids and Saffārids «، The Cambridge History of Iran، vol IV، ed R N Frye، London، ۱۹۷۵.
۳۳. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۵۲_۵۳، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳۴. جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۱۹۱_ ۱۹۲، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹-۱۳۳۴ق/۱۹۱۱-۱۹۱۶م.
۳۵. قزوینی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۱۹۲.
۳۶. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ص۱۲۲، (قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و)، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۳۷. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۳۹۲ ۳۹۳.    
۳۸. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۳۱-۶۳۲.    
۳۹. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۲، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۴۰. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۸۳، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۴۱. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۱، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۴۲. Barthold، W، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰، Turkestan Down to the Mongol Invasion، ed C E Bosworth، Karachi، ۱۹۸۱.
۴۳. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۱_۲۷۲، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۴۴. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۲۷۶_۲۸۱، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۴۵. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۵۱۹، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴۶. شبانکاره‌ای، محمد، مجمع‌الانساب، ج۱، ص۲۴۳، به کوشش‌هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
۴۷. وصاف، تاریخ، ج۱، ص۳۲۳، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۲۶ش.
۴۸. جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۳۸، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹-۱۳۳۴ق/۱۹۱۱-۱۹۱۶م.
۴۹. پتروشفسکی، ا پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج۱، ص۶۲-۶۳، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.
۵۰. یاقوت، بلدان، ج۱، ص۵۳۷.    
۵۱. حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
۵۲. پتروشفسکی، ا پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.
۵۳. فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۰، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
۵۴. فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۵۰-۵۱، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
۵۵. میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۶۰۰-۶۰۲، تهران، ۱۳۳۹ش.
۵۶. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، ج۳، ص۳۵۶-۳۵۷، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۵۷. پتروشفسکی، ا پ، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۹۴-۹۶، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۱ش.
۵۸. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، ج۳، ص۳۶۶، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۵۹. پتروشفسکی، ا پ، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۹۶-۹۷، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۱ش.
۶۰. پتروشفسکی، ا پ، نهضت سربداران خراسان، ج۱، ص۹۶-۹۷، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۱ش.
۶۱. حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، ج۱، ص۳۷۹، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
۶۲. حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، ص۲۰۳_۲۰۴، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
۶۳. زین‌العابدین شیروانی، بستان السیاحة، ج۱، ص۱۷۸، تهران، ۱۳۱۵ق.
۶۴. هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، ج۱، ص۲۰۷، تهران، ۱۳۳۸ش.
۶۵. آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
۶۶. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۴۱۲، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ض/۱۹۶۳م.
۶۷. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۸۳_۱۸۴، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۶۸. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۵۹، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۶۹. آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۲۷۲، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
۷۰. آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۱۷۰، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
۷۱. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۸۰، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۷۲. آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۴۴، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
۷۳. آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۲ق/۱۹۷۱-۱۹۷۲م.
۷۴. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۲۰، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۷۵. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۱۹۳، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
۷۶. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۴۵۴، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
۷۷. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۴۱۳-۴۱۴، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ض/۱۹۶۳م.
۷۸. بیهقی، علی، تاریخ بیهق، ص۱۷۵، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۷۹. قزوینی، محمد، مقدمه بر تاریخ بیهق، «یاـ یب».



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بیهق»، شماره۵۴۲۳.    



جعبه ابزار