تاریخ بغداد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ بغداد (یا تاریخ مدینةالسّلام)، اثری بسیار مهم به عربی در شرح حال
عالمان و
محدّثان و بزرگان
بغداد، تألیف
خطیبِ بغدادی، عالم
قرن پنجم است.
زمان آغاز تألیف این کتاب بدرستی معلوم نیست، اما ظاهراً مؤلف تا هنگام
مرگ پیوسته آن را تکمیل میکرده است؛ همچنانکه در شرح حال دو تن از بزرگان،
سال درگذشت آنها را ۴۶۳ ثبت کرده که سال درگذشت خود اوست.
تاریخ بغداد با مقدمهای مفصّل آغاز میشود که مشتمل است بر
وصفهای تاریخی و
جغرافیایی، و نیز بیان آثار
تمدنی بغداد از جمله آغاز بنا، وجه تسمیه، حدود و
مساحت،
رودخانهها،
پلها،
مسجدها،
مقبرهها و بناها.
مؤلف از نواحی نزدیک بغداد، بخصوص
مدائن، نیز سخن گفته است.
او در مقدمه بتفصیل به
موضع نگاری بغداد پرداخته است.
چون بغداد
پایتخت عباسیان و بزرگترین مرکز
علم و
سیاست و مورد توجه
دانشوران و
متفکران و
ادیبان آن زمان بوده است، و بررسی موضع نگاری آنجا در
فهم ماهیت تمدن اسلامی اهمیت ویژهای دارد، همچنین باتوجه به از بین رفتن اغلب آثاری که در این زمینه نوشته شده، مقدمه مذکور اهمیت یافته و منبعی مهم برای هرگونه
تحقیق در این باره دانسته شده است.
در ضمنِ
زندگینامههای مذکور در تاریخ بغداد نیز اطلاعات فراوانی در این زمینه یافت میشود.
مؤلف در مقدمه، همانند بخش اصلی
کتاب، مطالب را به شیوه محدّثان، با نقل
اسناد و نام
راویان بیان کرده و گاه مشاهدات خود را از بغداد نوشته است.
بیشتر منابع او در مقدمه، از آثار متقدم بوده ــ که
اعتماد وی را به این آثار نشان میدهد ــ و از منابع هم دوره خویش کمتر استفاده کرده است.
او در مقدمه بترتیب از
قاضی وکیع (متوفی ۳۰۷)،
نِفْطَوَیْه (متوفی ۳۲۳) و
هلال بن مُحَسِّن صابی (متوفی ۴۴۸) بیشتر از دیگران استفاده کرده است.
برخی، از جمله
یاقوت حموی در
معجم البلدان، از این مقدمه بهره فراوانی بردهاند.
لسترنج،
مستشرق انگلیسی (متوفی ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳)، نیز با استفاده از این مقدمه، موضع نگاری بغداد را به انجام رساند.
ژرژ سالمون، مستشرق
فرانسوی (متوفی ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷)، این مقدمه را به فرانسه و
یاکوب لاسنر آن را به
انگلیسی ترجمه کرده است.
خطیب، پس از مقدمه، به متن اصلی کتاب که شرح حال
بزرگان بغداد است، میپردازد.
در متن منتشرشده تاریخ بغداد، شرح حال ۸۳۱، ۷ تن از بزرگان بغداد یا منسوب به
بغداد آمده است.
این افراد را، از لحاظ گستره جغرافیایی، میتوان به سه دسته تقسیم کرد: اول کسانی که در بغداد یا
حومه آن به
دنیا آمدهاند، هرچند در منطقه دیگری ساکن شده باشند؛ دوم کسانی که در آنجا زاده نشدهاند ولی مقیم آنجا بودهاند؛ و سوم کسانی که در آنجا توقف کرده
حدیث گفتهاند یا افراد بسیار برجستهای که از آنجا گذشتهاند.
با آنکه مؤلف تاریخ بغداد کوشیده است افراد را از حوزههای مختلف انتخاب کند، بیشتر به شرح حال
عالمان دینی پرداخته است، به ویژه عالمان
حدیث یا کسانی که با حدیث سر و کار داشتهاند، به طوری که نزدیک به پنج هزار زندگینامه، یعنی حدود دوسوم زندگینامه ها، راجع به محدّثان است. با وجود این، وی راجع به
محدّثان شیعه تنها به آوردن افراد
مشهور بسنده کرده و درباره محدّثان
مذاهب اهل سنت، بجز
شافعی که
مذهب او بوده، شرح کمتری داده است؛ ازین رو به او
انتقاد شده که نسبت به مذهب خویش سخت
متعصب بوده و
انصاف را رعایت نکرده است.
برخی به این انتقاد پاسخ داده متعصّب خواندن او را ناروا دانستهاند.
مؤلف به جنبه دینی کسانی که عالِم دینی نبودهاند نیز بیشتر از دیگر جنبههای آنان پرداخته است.
وی شرح حال مشاهیر دیگری را نیز آورده است، از جمله:
فقیهان،
اصولیان،
قاضیان،
قاریان،
مفسران،
متکلّمان،
واعظان،
زاهدان،
صوفیان،
ادیبان،
شاعران،
داستان سرایان،
آموزگاران، نویسندگان، خطّاطان،
منطق دانان،
ریاضیدانان،
موسیقی دانان،
آوازخوانان،
منجّمان،
مورخان،
نسب شناسان،
خلفا،
اُمرا،
وزرا،
اشراف،
پزشکان،
جرّاحان،
گیاه شناسان،
تیراندازان، و
سوارکاران.
تاریخ بغداد در باره تاریخ سیاسی و نظامی و اقتصادی بغداد اطلاعات گستردهای نمیدهد، ولی بُعد
فرهنگی بغداد را از زمان بنیان آن تا میانه
قرن پنجم مجسّم میسازد و از این لحاظ غنی است.
از متن زندگینامهها، آگاهیهای سودمندی در باره عالمان و اوضاع اجتماعی آنان و شیوه
آموزش دوران پیش از
مدرسه به دست میآید.
در این کتاب، از حلقههای درسی و مجالس عالمان در مساجد، روش تدریس آنان، ارتباط آنان با شاگردانشان و نیز مدارسی که در قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم تأسیس گردیده، یاد شده است.
تاریخ بغداد درواقع
دایرة المعارفی است از
اعلام منسوب به بغداد از زمان بنای آن (۱۴۵ـ۱۴۶) تا سال ۴۶۳ با نگاه ویژه به محدّثان و عالمان دینی و تاریخ فرهنگی منطقه
بغداد.
خطیب بغدادی زندگینامهها را به ترتیب الفباییِ نام شخص و نام
پدر او تنظیم کرده و گاه، در حرف واحد یا حتی اسم واحد، ترتیب طبقاتی را اعمال کرده است.
در مواردی نیز به هیچیک از این دو شیوه پایبند نبوده است.
در تاریخ بغداد زندگینامهها با شرح حال پنجاه تن از
صحابهای که به
مدائن وارد شدند، آغاز شده است
و پیش از همه شرح حال
امام علی علیهالسلام با عنوان «امیرالمؤمنین، و ابن عَمّ خاتم النبییین» و سپس
امام حسن و
امام حسین علیهماالسلام با عنوان «سیّدا شباب اهل الجنّة» آمده است.
مؤلف، پس از شرح حال صحابه، جهت
تبرّک جستن به نام
پیامبر، به شرح حال کسانی که نامشان «
محمد» است، پرداخته و سپس نام دیگران را به ترتیب حروف الفبا آورده است.
در این کتاب ۳۲ زندگینامه به
زنان تعلق دارد که مؤلف آنها را به
نظم الفبایی در انتهای کتاب ذکر کرده است.
خطیب بغدادی در مواردی که دو یا چند تن، همنام بودهاند، فردی را مقدّم آورده که تاریخ درگذشتش زودتر بوده است.
گاهی نیز برخی افراد را به عللی،
مقدم بر دیگران ذکر کرده است؛.
اگر شخصی علاوه بر
نام، به
کنیه یا
لقبش نیز
شهرت داشته یا اگر در باره نام فردی، بین مؤلفان پیش از خطیب،
اختلاف بوده، شرح حال او را، به
تفصیل یا به
اختصار، ذیل هر یک از دو عنوان، ضمن ارجاع به عنوان دیگر، آورده است.
مؤلف گاهی با اینکه
احتمال داده که دو تن از کسانی که در منابع پیش از او ذکر شدهاند، یک فرد بیش نباشند، چون قراین را کافی ندانسته، برای هر دو تن زندگینامه مجزا آورده است.
وی همچنین در مواردی، برای شخصی که نامش مطرح بوده اما واقعیت خارجی نداشته، زندگینامه آورده اما به ساختگی بودنِ آن فرد اشاره کرده است.
خطیب بغدادی در تنظیم زندگینامهها، پس از ذکر نام و کنیه و لقب، متناسب با هر فرد به این مطالب پرداخته است: تاریخ تولد، فهرستی از نام
استادان و
شاگردان،
سفرهایی که برای گردآوری
حدیث انجام داده، احادیث مهمی که
روایت کرده، ارزش اِسناد روایی، مذهب، مکان زندگی، شیوه تدریس، ابیات برگزیده، ویژگیهای اخلاقی و رفتاری، نحوه ارتباط با مقامات حکومتی، دیدگاههای دیگران راجع به او، برخی تألیفات، تاریخ درگذشت، محل
دفن و مانند اینها.
وی با آنکه به بسیاری از آثار افرادِ مذکور در تاریخ بغداد اشاره نکرده، از ۴۴۶ اثرِ مکتوب متعلق به قرنهای سوم تا پنجم در زمینههای مختلف، یاد کرده است، از جمله زمینههای
علوم قرآنی و
قرائت،
تفسیر، حدیث و
علوم آن،
رجال،
فقه و
اصول،
کلام و
عقاید،
منطق،
ادب،
تاریخ و
تصوف.
تنها ۱۴۸ مورد از آثار مذکور در تاریخ بغداد در
الفهرست ابن ندیم یافت میشود.
خطیب بغدادی بندرت مسائل را به بیان خود شرح داده و معمولاً رشته سخن را به دیگران سپرده است.
وی در نقل مطالب کوشیده تا برای پرهیز از ایجاد
بدگمانی در خواننده نسبت به مؤلف، دیدگاههای خود را غیرمستقیم بیان کند.
در این زمینه، از جمله، میتوان به زندگینامه
معاویه اشاره کرد.
با این همه، در مواردی برای
تصحیح اشتباهات دیگران، نظر خویش را به
صراحت بیان کرده است.
وی به اشتباهات برخی بزرگان در باره تاریخ تولد یا وفات راویان، محل زندگی و نامهای
متشابه آنان اشاره کرده است، از جمله اشتباهات
احمد بن حنبل،
یحیی بن مَعین،
قاضی وکیع،
ابوالقاسم طبرانی و
محمد بن اسماعیل بخاری.
خطیب بغدادی معمولاً در شرح حال محدّثان، از آنان یک یا چند حدیث نقل کرده، از این رو میتوان تاریخ بغداد را اثری روایی نیز به شمار آورد.
وی در نقل این روایات از کتابهای حدیث و فرهنگهای حدیثی و روایی استفاده کرده است.
خطیب به تکراری بودن روایاتی که در دو یا چند زندگینامه آورده، اشاره کرده است.
در تاریخ بغداد
روایات ضعیف نیز وجود دارد، ازاین رو برخی از
مؤلف انتقاد کردهاند.
البته خطیب اغلبِ این
روایات را
نقد و بررسی کرده و به رد برخی یا
تردید نسبت به برخی دیگر پرداخته و نظر نهایی خود را بیان کرده است.
موضع گیریهای خطیب در این موارد، به دلیل
تسلط او بر حدیث و علوم آن، مهم دانسته شده است.
خطیب از راههای مختلف به نقد و بررسی روایات پرداخته، ازاین رو گاهی در مقام ترجیح میان روایات
متعارض، در مقابل محتوای یک روایت، روایاتی دیگر و معمولاً با اسنادی معتبرتر آورده است تا بدینوسیله ضعف آن روایت را نشان دهد.
همچنین هرگاه اِسناد روایت ضعیف یا خدشه پذیر بوده، با نقل اقوال گوناگون راجع به آن، خواننده را به دقت در آن برانگیخته است.
گاهی نیز که در معنای روایتی اختلاف بوده، نظر خود را بیان کرده و برخی اشتباهات ناقلان احادیث را در
ضبط الفاظ احادیث تصحیح کرده است.
وی در روایاتی که اظهارنظرِ قطعی در باره
صحّت و
سقم آنها ممکن نبوده، به
اظهار شک و تردید نسبت به آنها بسنده کرده است.
خطیب بغدادی به «
جرح و
تعدیل» راویان نیز پرداخته
و نظرهای «جرح و تعدیلیِ» مختلف را در زندگینامه افراد آورده است؛ ازاین رو بخشی از زندگینامه ها مربوط به
ستایش یا
مذمّتی است که در باره افراد گفته یا نوشته شده است.
وی یادآور شده که در باره افرادی که در مورد آنها اختلاف نظر وجود دارد، آنچه در آخرین کلام آورده نظر نهایی اوست و شایان اعتماد است.
وی هرگاه برای شناخت فرد اطلاعات کافی نداشته، اظهارنظر نکرده و با ذکر اقوال گوناگون و احتمالات مختلف، نتیجه گیری را به خواننده واگذار کرده است.
برخی از خطیب
انتقاد کردهاند که معمولاً با مسائلی که موجب «جرح» نمیشود، به «جرح» افراد پرداخته است.
خطیب بغدادی غالباً راویان گزارشهای خویش و
رجال سند را ذکر کرده است، البته در برخی از این موارد مشخص نکرده که مطالب خود را از آثار مکتوب آنان نقل کرده یا از مطالب شفاهی آنان.
عمده آثاری که وی مطالب خود را از آنها
اقتباس کرده، از میان رفته و حتی نام برخی از آنها در منابع و متون دیگر نیامده است؛ ازینرو اِسنادهای وی، در شناساندن برخی از این آثار اهمیت بسیار دارد.
با بررسی و مقایسه نقلهای خطیب و منابع او، معلوم شده که وی در نقل مطالب دقت داشته و در آنها دخل و
تصرف نکرده و هیچگاه سخنان دیگران را به خود نسبت نداده است.
از تأثیر تاریخ بغداد بر بسیاری از آثار پس از آن و همچنین تألیفات فراوانی که به نوعی مرتبط با آن صورت گرفته، میتوان به اهمیت آن پی برد.
همه کتابهایی که پس از خطیب در باره
تاریخ شهر بغداد نوشته شده و اغلب تاریخهای محلی که در
قرنهای بعد در باره شهرهای مختلف
جهان اسلام تألیف شده است، از تاریخ بغداد متأثر بودهاند.
از آنجا که خطیب بغدادی به طورکلی شرح حال غیرمحدّثان را به صورت محدود آورده و بسیاری از آنان را ذکر نکرده است، بر کتاب وی ذیلهایی تألیف شده است، از جمله ذیلهای
ابوالبرکات سقطی (متوفی ۵۰۹)،
سمعانی (متوفی ۵۶۲) و
ابن نجّار (متوفی ۶۴۳).
بر برخی از ذیلهای تاریخ بغداد نیز ذیل نوشته شده است، از جمله ذیل
ابن دُبَیثی (متوفی ۶۳۷) بر ذیل سمعانی.
همچنین
تلخیصهای متعددی از تاریخ بغداد و از برخی ذیلهای آن نوشته شده است.
چندین ردیه نیز بر تاریخ بغداد تألیف شده است، از جمله
السَّهمُ المُصِیبُ فی کَبدِ الخَطیب تألیف
عیسی بن ابی بکر ایوبی (متوفی ۶۲۴).
بزرگان بسیاری نیز در کتابهای خود از تاریخ بغداد اقتباس کردهاند، از جمله
سمعانی در
الانساب،
ابن ماکولا در
الاکمال،
ابن ابی یَعْلی ' در
طبقات الحنابله،
یاقوت حموی در معجم البلدان و
ارشاد الاریب،
ابن خَلَّکان در
وَفَیات الاعیان، سُبکی در
طبقات الشافعیة الکبری،
ابن حَجر عسقلانی در
تهذیب التهذیب، داودی در
طبقات المفسرین،
سیوطی در
بغیة الوعاة و
ذهبی در همه آثارش.
منابع از
نسخههای خطی متفاوت تاریخ بغداد یاد کردهاند، از جمله نسخهای که به خط مؤلف آن در چهارده مجلد در
کتابخانه مُستَنصریه بغداد بوده است.
کل این کتاب نخستین بار در ۱۳۴۹/۱۹۳۱ در چهارده مجلد در
قاهره به چاپ رسید که به سبب استفاده نکردن از نسخههای خطی متعدد، دقیق نیست؛ همچنین غلطهای چاپی زیادی در آن یافت میشود.
تاریخ بغداد و ذیلهای آن آخرین بار با مقدمه و تحقیق مصطفی عبدالقادرعطا در ۲۴ جلد، شامل چهارده جلد با عنوان تاریخ بغداد و هشت جلد با عنوان ذیول تاریخ بغداد و دو جلد با عنوان فهارس، در
بیروت به چاپ رسید که بهترین چاپ تاریخ بغداد است.
(۱) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ
محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲) ابن دبیثی، ذیل تاریخ مدینة السّلام بغداد، ج۱، چاپ بشار عواد معروف، بغداد ۱۹۷۴.
(۳) ابن فقیه، بغداد مدینه السلام، چاپ صالح احمدعلی، پاریس ۱۹۷۷.
(۴) منیرالدین
احمد، نهاد آموزش اسلامی: آموزش و پرورش اسلامیو پایگاه اجتماعی دانشمندان تا سده پنجم هجری در پرتو تاریخ بغداد خطیب بغدادی، ترجمه محمدحسین ساکت، مشهد ۱۳۶۸ش.
(۵) حاجی خلیفه.
(۶)
احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۷) ذهبی، تاریخ الاسلام.
(۸) فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۶۵ش.
(۹)
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التّاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بیروت.
(۱۰) عبدالوهاب صابونی، عیون المؤلّفات، ج۱، چاپ
محمود فاخوری، حلب ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۱۱)
عباس عزّاوی، «الخطیب البغدادی و تاریخه»، المورد، ج۸، ش۴ (۱۴۰۰/۱۹۷۹).
(۱۲) عبدالرحمان عطبه، مع المکتبة العربیّة: دراسة فی أمّهات المصادر و المراجع المتّصلة بالتراث، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۳) صالح احمدعلی، «مصادر دراسة خطط بغداد فی العصور العباسیّة»، مجلّة المجمع العلمیالعراقی، ج۱۴ (۱۳۸۷/۱۹۶۷).
(۱۴) یاکوب لاسنر، خطط بغداد فی العهود العباسیّة الاولی، ترجمة صالح احمدعلی، بغداد ۱۹۸۴.
(۱۵) جورج مقدسی، خطط بغداد فی القرن الخامس الهجری، ترجمة صالح احمدعلی، بغداد ۱۹۸۴.
(۱۶) یاقوت حموی، معجمالبلدان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ بغداد»، شماره۳۰۸۰.