• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبعید بنی‌نضیر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دشمنی و مخالفت بنی نضیر با خدا و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، باعث بروز جنگ با مسلمانان شد و در نتیجه سبب این شد که مسلمانان به دستور خداوند آنان را از خانه و کاشانه‌شان اخراج و تبعید کنند.



اخراج و تبعید بنی نضیر از دیار خویش، به امر خدا بود:
هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتـب من دیـرهم لاول الحشر...
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان ) از خانه هایشان بیرون راند!... .

۱.۱ - سبب نزول آیه

در تفسیر قمی در ذیل آیه شریفه، هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتاب من دیارهم، گفته: سبب نزول این آیه چنین بود که در مدینه سه طایفه و دودمان از یهودیان زندگی می‌کردند، یکی بنی النضیر بود، و یکی بنی قریظه، و یکی بنی قینقاع. و این سه طایفه با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم عهدی داشتند که تا مدتی مورد احترام بود، و بعدا یهودیان آن عهد را شکستند.
و سبب این عهدشکنی در بنی النضیر این بود که مردی از اصحاب آن جناب دو نفر را ترور کرده بود، و قرار شد که به صاحبان خون، دیه و خونبها بپردازند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به میان بنی النضیر آمد تا از آنان مقداری پول برای این منظور قرض کند. در بین افراد بنی النضیر کعب بن اشرف بود که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بر وی در آمد. کعب گفت: مرحبا‌ ای ابوالقاسم، خوش آمدی. و برخاست و چنین وانمود کرد که می‌خواهد طعامی درست کند، ولی در دل نقشه کشتن آن جناب را می‌ریخت، و در سر می‌پروراند که بعد از کشتن آن جناب بر سر اصحابش بتازد. در همین حال جبرئیل نازل و جریان را به آن جناب اطلاع داد. حضرت برخاست و به مدینه برگشت، و به محمد بن مسلمه انصاری فرمود: برو در قبیله بنی النضیر، و به مردم آنجا بگو که خدای عزّوجلّ توطئه شما را به من خبر داد، یا از سرزمین ما بیرون شوید، و یا آماده جنگ باشید. آنان گفتند از بلاد تو بیرون می‌شویم.
از سوی دیگر عبدالله بن ابی شخصی را نزد ایشان فرستاد که بیرون نروید، و هم چنان در محل خود بمانید، و با محمد جنگ کنید که اگر چنین کنید من با قوم خود و هم سوگندانم شما را یاری خواهم کرد، و اگر هم بیرون بروید من نیز با شما بیرون می‌آیم، و اگر قتال کنید با شما در قتال همدست می‌شوم. قبیله بنی النضیر چون این وعده را شنیدند دلگرم شده، تصمیم گرفتند بمانند، و به اصلاح قلعه‌ها پرداخته آماده جنگ شدند، و شخصی را نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرستادند که ما از دیار خود بیرون نمی‌رویم، هر کاری که می‌خواهی بکن. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برخاست و تکبیر گفت، اصحابش یک صدا تکبیر گفتند. به امیرالمؤمنین فرمود: تو پیشاپیش لشکر به قبیله بنی النضیر برو. امیرالمؤمنین بیرق جنگ را برداشت، و به راه افتاد، و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قلعه آنان را محاصره کرد، و عبدالله بن ابی به کمک آنان نیامد، و بدینسان ایشان را فریب داد.
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به هر یک از قلعه‌های ایشان که نزدیک می‌شد آن قلعه را خراب می‌کردند، و به قلعه بعدی منتقل می‌شدند. و با اینکه بعضی از یهودیان خانه‌های گران‌بها داشتند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دستور داد درختان خرمای آنان را قطع کنند. یهودیان به جزع در آمدند، و گفتند: ‌ای محمد! مگر خدای تعالی تو را امر به فساد کرده، اگر این درختان از تو شد بگذار سالم از آن تو باشد، و اگر از ما است چرا قطع می‌کنی.
یهودیان وقتی چنین دیدند گفتند: ‌ای محمد! ما حاضریم از سرزمین تو بیرون شویم، به شرطی که اموال ما را به ما بدهی. حضرت فرمود: این کار را نمی‌کنم، ولیکن به شما اجازه می‌دهم از اموالتان آن مقدار را که شتران شما حمل کند با خود ببرید. یهودیان قبول نکردند، و چند روزی هم ماندند، آن گاه گفتند می‌رویم، و به مقدار بار شتران از اموال خود می‌بریم. فرمود: نه باید بروید و هیچ چیز با خود نبرید، هر کس از شما را ببینیم که با خود چیزی می‌برد او را خواهیم کشت. یهودیان از قلعه‌های خود بیرون شده، جمعی از ایشان به فدک، و جمعی به وادی القری، و گروهی به شام رفتند. در این باره بود که این آیات نازل شد.


تبعید بنی نضیر در جنگ با مسلمانان از خانه و کاشانه خود، سرنوشت حتمی آنان بود:
هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتـب من دیـرهم لاول الحشر ما ظننتم ان یخرجوا... • ولولا ان کتب الله علیهم الجلاء لعذبهم فی الدنیا ولهم فی الاخرة عذاب النار.
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند! گمان نمی‌کردید آنان خارج شوند... و اگر نه این بود که خداوند ترک وطن را بر آنان مقرر داشته بود، آنها را در همین دنیا مجازات می‌کرد و برای آنان در آخرت نیز عذاب آتش است!

خداوند کسی است که کافران اهل کتاب را در اولین اجتماع و برخورد با مسلمانان از خانه‌هایشان بیرون کرد! (هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتاب من دیارهم لاول الحشر). سپس می‌افزاید: شما هرگز گمان نمی‌کردید که آنها از این دیار خارج شوند و آنها نیز گمان داشتند که دژهای محکمشان از شکست آنها و عذاب الهی مانع می‌شود (ما ظننتم ان یخرجوا و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله). آنها چنان مغرور و از خود راضی بودند که تکیه‌گاهشان دژهای نیرومند و قدرت ظاهریشان بود، این تعبیر آیه نشان می‌دهد که یهود بنی نضیر در مدینه از امکانات وسیع و تجهیزات فراوانی بهره‌مند بودند، به گونه‌ای که نه خودشان باور می‌کردند به این آسانی مغلوب شوند و نه دیگران، ولی از آنجا که خدا می‌خواست به همه روشن سازد که چیزی در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتی بدون آنکه جنگی رخ دهد آنها را از آن سرزمین بیرون راند! لذا در ادامه آیه می‌فرماید: اما خداوند از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد، و در قلبشان وحشت و ترس افکند. آیه بعد می‌افزاید: اگر نه این بود که خداوند بر آنها مقرر داشته بود که جلای وطن کنند و منطقه را ترک گویند آنها را در همین دنیا مجازات می‌کرد (و لولا ان کتب الله علیهم الجلاء لعذبهم فی الدنیا) بدون شک جلای وطن و رها کردن قسمت عمده سرمایه‌هایی که یک عمر فراهم کرده بودند خود برای آنها عذابی دردناک بود، بنابراین منظور از جمله فوق این است که اگر این عذاب برای آنها مقدر نشده بود عذاب دیگری که همان قتل و اسارت به دست مسلمانان بود بر سر آنها فرود می‌آمد، خدا می‌خواست آنها در جهان آواره شوند، و‌ ای بسا این آوارگی برای آنها دردناکتر بود، زیرا هر وقت به یاد آن همه دژها و خانه‌های مجلل و مزارع و باغات خود می‌افتادند که در دست دیگران است و خودشان بر اثر پیمان شکنی و توطئه بر ضد پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در مناطق دیگر محروم و سرگردانند گرفتار آزار و شکنجه‌های روحی فراوانی می‌شدند. آری خدا می‌خواست این گروه مغرور و فریبکار و پیمان شکن را گرفتار چنین سرنوشت دردناکی کند. اما این تنها عذاب دنیای آنها بود، لذا در پایان این آیه می‌افزاید: و برای آنها در آخرت نیز عذاب آتش است (و لهم فی الآخرة عذاب النار). چنین است دنیا و آخرت کسانی که پشت پا به حق و عدالت زنند و بر مرکب غرور و خود خواهی سوار گردند.


تبعید و بیرون راندن بنی نضیر، نخستین اخراج دسته جمعی یهودیان از مدینه بود:
هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتـب من دیـرهم لاول الحشر...
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند!... .

کلمه حشر به معنای بیرون کردن است اما نه بیرون کردن یک نفر، بلکه یک جمعیت، و نه به اختیار، بلکه به اجبار. و اضافه اول الحشر اضافه صفت به موصوف، و به معنای حشر اولی است. و لام در لاول به معنای (فی- در) است، و معنای آیه این است که: خدای تعالی همان کسی است که یهودیان بنی النضیر را برای اولین بار از جزیرة العرب از خانه و زندگیشان بیرون کرد.
حشر در اصل به معنی حرکت دادن جمعیت و خارج ساختن آنها از قرارگاهشان به سوی میدان جنگ و مانند آن است، و منظور از آن در اینجا اجتماع و حرکت مسلمانان از مدینه به سوی قلعه‌های یهود، و یا اجتماع یهود برای مبارزه با مسلمین است، و از آنجا که این نخستین اجتماع در نوع خود بود در قرآن به عنوان لاول الحشر نامیده شده، و این خود اشاره لطیفی است به برخوردهای آینده با یهود بنی نضیر و یهود خیبر و مانند آنها.


دشمنی و مخالفت بنی نضیر با خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله، زمینه ساز اراده خداوند بر آوارگی و تبعید آنان شد:
هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتـب من دیـرهم لاول الحشر... • ولولا ان کتب الله علیهم الجلاء لعذبهم فی الدنیا ولهم فی الاخرة عذاب النار• ذلک بانهم شاقوا الله و رسوله و من یشاق الله فان الله شدید العقاب.
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند!... و اگر نه این بود که خداوند ترک وطن را بر آنان مقرر داشته بود، آنها را در همین دنیا مجازات می‌کرد و برای آنان در آخرت نیز عذاب آتش است! این به خاطر آن است که آنها با خدا و رسولش دشمنی کردند و هر کس با خدا دشمنی کند (باید بداند) که خدا مجازات شدیدی دارد!

از آنجا که ذکر این ماجرا علاوه بر بیان قدرت پروردگار و حقانیت پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم باید هشداری برای تمام کسانی باشد که اعمالی مشابه یهود بنی نضیر دارند تا مساله در آنها خلاصه نشود در آیه بعد مطلب را تعلیم داده، می‌افزاید: این مجازات دنیا و آخرت از آن جهت دامنگیرشان شد که با خدا و رسولش به دشمنی برخاستند (ذلک بانهم شاقوا الله و رسوله). و هر کس به دشمنی با خدا برخیزد خداوند مجازاتش می‌کند زیرا خدا شدید العقاب است (و من یشاق الله فان الله شدید العقاب). شاقوا از ماده شقاق در اصل به معنی شکاف و جدایی میان دو چیز است، و از آنجا که همیشه دشمن در طرف مقابل قرار می‌گیرد و خود را جدا می‌سازد به عمل او شقاق می‌گویند.
قابل توجه اینکه: در آغاز آیه دشمنی با خدا و رسول را مطرح می‌کند و در ذیل آیه تنها سخن از دشمنی با خدا است، اشاره به اینکه دشمنی با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز با دشمنی خدا یکی است و از هم جدا نیست.


۱. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۲. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۳۵۸-۳۶۰.    
۳. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۴. حشر/سوره۵۹، آیه۳.    
۵. تفسیر نمونه، مکارم، ج۲۳، ص۴۸۹-۴۹۱.    
۶. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۷. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۳۴۹.    
۸. تفسیر نمونه، مکارم، ج۲۳، ص۴۸۸.    
۹. حشر/سوره۵۹، آیه۲ - ۴.    
۱۰. حشر/سوره۵۹، آیه۴۹.    
۱۱. تفسیر نمونه، مکارم، ج۲۳، ص۴۹۳-۴۹۴.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تبعید بنی‌نضیر».    



جعبه ابزار