• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحفة العراقین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کتاب تحفة العراقین، سفرنامه منظوم حج سروده خاقانی شروانی شاعر سده ششم ق. می‌باشد.




تحفة العراقین که در قالب مثنوی و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به عراق عجم و دیگری به حجاز، به قصد حج است. این موضوع با حواشی شاعرانه فراوان از جمله مناجات‌ها و مدح شخصیت‌های سیاسی و علمی و نیز شرحی مختصر از زندگی خصوصی خاقانی همراه است.


افضل الدین بدیل بن علی بن عثمان که شرح حال نگاران نامش را ابراهیم و عثمان نیز گفته‌اند،
[۱] تذکرة الشعراء، ص۶۳.
[۲] تذکره آتشکده، ص۲۴.
[۳] خاقانی شروانی، ص۵۲.
[۴] خاقانی شروانی، ص۶۰.
از بزرگان شعر فارسی در سده ششم ق. است. تاریخ تولد خاقانی مانند بسیاری از دیگر رخدادهای زندگی او به درستی معلوم نیست. گویا وی در سال ۵۲۰ق. در شهر شماخی شروان از پدری درودگر و مادری که در اصل کنیزی رومی بوده، زاده شد.
[۵] خاقانی شروانی، ص۴۱.
[۶] خاقانی شروانی، ص۶۹.
[۷] خاقانی شروانی، ص۱۴۶.
[۸] خاقانی شروانی، ص۱۵۷.
گویا پدرش به دلیل تنگدستی مدتی خانواده را ترک گفت و او چند سال زیر نظر عمویش کافی الدین عمر بن عثمان که طبیب و حکیم بود، تربیت شد. ت
[۹] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۶.
[۱۰] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۱۶.
سپس مدتی نزد ابوالعلاء گنجوی فن شاعری آموخت و هنوز جوانی بیست ساله بود که با میانجیگری ابوالعلاء در سال ۵۴۰ق. به دربار منوچهر بن فریدون شروانشاه (حک: ۵۱۴-۵۵۵ق.) راه یافت و ۲۹ سال در خدمت او بود و سپس به خدمت پسرش اخستان شروانشاه (حک: ۵۵۵-۵۷۵ق.) درآمد. در آغاز «حقایقی» تخلص می‌کرد و بعد از پیوستن به دربار، لقب خاقانی (منسوب به خاقان منوچهر) یافت. از شاعران معاصر وی، جز استادش ابوالعلاء گنجوی و شاگردش مجیرالدین بیلقانی که پس از چندی با هر دو به دشمنی گرایید، می‌توان از نظامی گنجوی و رشیدالدین وطواط که با او دوستی داشتند، اشاره کرد. خاقانی به سال ۵۹۵ق. در تبریز درگذشت و در مقبرة الشعرای این شهر مدفون شد.
[۱۱] سخن و سخنوران، ص۶۴۲.
[۱۲] تاریخ ادبیات درایران، ج۲، ص۷۷۶.
[۱۳] تاریخ ادبیات درایران، ج۲، ص۷۸۲.
[۱۴] خاقانی شروانی، ص۸۷.


۲.۱ - شخصیت علمی

خاقانی از بزرگ‌ترین قصیده سرایان ادب پارسی است که بیش از هر چیز به دلیل قدرت تصویرگری و خیال پردازی در اشعارش و نیز استفاده از تشبیهات و ترکیبات تازه، ستوده شده است. شعر او فنی و دشوار است و نزد وی پروراندن شکل و صورت بیان بیش از محتوای آن که بیشتر در پیچیدگی‌های بیانی از دسترس دور شده، اهمیت دارد.
[۱۵] رخسار صبح، ص۱۷۵.
[۱۶] رخسار صبح، ص۱۸۴.
[۱۷] تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص۲۹۱.
از وی جز دیوان شعر، منظومه تحفة العراقین و منشآت او به نثر باقی مانده است. مدح پادشاهان و بزرگان سیاسی و علمی و ادبی، گلایه از روزگار، حبسیه، مرثیه، زهد و عرفان، و بزم و وصف طبیعت از مفاهیم پر تکرار شعرهای خاقانی است.
[۱۸] خاقانی شاعر دیرآشنا، ص۵۵.
[۱۹] خاقانی شاعر دیرآشنا، ص۶۰.
[۲۰] رخسار صبح، ص۱۹۹.
[۲۱] رخسار صبح، ص۲۰۴.
[۲۲] تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۷۸۰.


۲.۲ - آثار علمی

حج و بزرگداشت حرمین و ستایش پیامبر اسلام نیز از مهم‌ترین مضامین اشعار او است. خاقانی دو بار به سفر حج رفت؛ بار نخست در سال ۵۵۱ق. و بار دوم میان سال‌های ۵۶۹ و ۵۷۰ق. و جز منظومه تحفة الحرمین چندین قصیده در وصف کعبه و مکه و مدینه و شرح سفر خود به حجاز بر جای نهاد که از مشهورترین و بهترین نمونه‌ها در ادب فارسی به شمار می‌روند.
[۲۳] دیوان خاقانی، ص۸۸.
[۲۴] دیوان خاقانی، ص۹۵.
[۲۵] دیوان خاقانی، ص۲۱۵.
[۲۶] دیوان خاقانی، ص۳۶۸.
[۲۷] رخسار صبح، ص۲۰۱.
[۲۸] تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۷۷۹.
[۲۹] تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۷۸۰.
به دلیل چیره دستی در ستایش پیامبر، او را حسان العجم لقب دادند. مشهور است که در سفرش به حج، یکی از شعرهایش را با مطلع «صبح از حمایل فلک آهیخت خنجرش» به زر نگاشتند.
[۳۰] تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص۲۸۷.
[۳۱] رخسار صبح، ص۵.
[۳۲] دیوان خاقانی، ص۱۷، «مقدمه».
منظومه تحفة الحرمین نیز از شهرتی بسزا در ادب فارسی برخوردار است و مورد تقلید برخی از شاعران پس از وی قرار گرفته است.
[۳۳] تاریخ ادبیات درایران، ج۵، ص۱۰۷۹.
[۳۴] تاریخ ادبیات درایران، ج۵، ص۱۷۲۵.
[۳۵] تاریخ ادبیات درایران، ج۵، ص۱۲۹۵.


۲.۳ - تفکر خاقانی نسبت به حج

سفر حج در زندگی فکری خاقانی همچون نمودی از تحول فکری و معنوی وی حائز اهمیت بود. با این که او در دربار شروانشاهان جایگاهی بلند داشت و به ویژه در سال‌های آغازین ورودش به دربار منوچهر شروانشاه مورد توجه وی بود، نوعی وسوسه معنوی درونی که از گرایش وی به زهد و عرفان سرچشمه می‌گرفت، او را به سرعت از موقعیت خود به عنوان شاعری مدیحه سرا ناخشنود کرد.
[۳۶] خاقانی شروانی، ص۲۳۹.
[۳۷] خاقانی شروانی، ص۲۴۵.
وی در طرح و پرداخت اندیشه‌های عرفانی تا حدودی از سنایی که الگوی او بود، پیروی کرده است؛ اما گرایش وی به زهد و تصوف هیچ گاه چنان عمیق نشد که مانند سنایی به عزلت کامل روی آورد.
[۳۸] تاریخ ادبیات درایران، ج۲، ص۵۶۶.
[۳۹] خاقانی شاعر دیر آشنا، ص۵۷.
[۴۰] خاقانی شاعر دیر آشنا، ص۶۰.


۲.۴ - رنجش شاه از خاقانی

وی در پی بازگشت از سفر حج به ملازمت شروانشاهان ادامه داد؛ اما کمتر در مجالس دربار شرکت می‌کرد و از درباریان دوری می‌گزید. این گونه رفتارها به دشمنی با او دامن زد تا جایی که به رنجش شاه و حبس وی انجامید.
[۴۱] تذکرة الشعرا، ص۳۴.
[۴۲] تذکرة نتایج الافکار، ص۲۶۱.
[۴۳] دیدار با کعبه جان، ص۱۷.
[۴۴] سخن و سخنوران، ص۶۲۱.
آورده‌اند که خاقانی آرزوی حج گزاری دوباره داشت؛ اما با مخالفت شروانشاه رو به رو گشت و چون خواست از شروان بگریزد، گرفتار شد و هفت ماه را در زندان گذراند و پس از مدتی با میانجیگری خواهر شروانشاه اجازه حج یافت.
[۴۵] . تذکرة الشعراء، ص۶۳.
[۴۶] دیوان خاقانی، ص۱۸، «مقدمه». دیوان خاقانی، ص۲۰، «مقدمه».



بیشتر شرح حال نگاران سفر حج خاقانی را همچون مرزی میان دو مرحله زندگی وی به شمار آورده‌اند. سفر حج برای او فرصتی مطلوب برای دور شدن از شروان و تفکر در احوال معنوی خویش بود. جدال درونی وی بر سر جدایی از شیوه زندگی گذشته در تحفة العراقین نیز بازتاب یافته است. مهم‌ترین مورد آن، راز و نیاز بلند خاقانی با پیامبر است که در آن از زندگی آلوده به گناه و میگساری توبه کرده و سوگند خورده تا با هنر شعر خود، جز شایستگان را ستایش نکند.
[۴۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۱.
[۴۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۳.



عنوان تحفة العراقین که از دیرباز بر این منظومه اطلاق شده، نام اصلی آن نیست. برخی از پژوهشگران بر اساس آن چه در جمله آخر مقدمه برخی از نسخ خطی آمده، نام اصلی کتاب را تحفة الخواطر و زبدة الضمائر دانسته و این نام را با محتوای منظومه که حاوی نکاتی بسیار از اندیشه‌های اصلی خاقانی و شرح حال او است، متناسب می‌دانند.
[۴۹] مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۴.
[۵۰] مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۵.
[۵۱] خاقانی شروانی، ص۲۶۹.
[۵۲] خاقانی شروانی، ص۲۷۰.
بازشناسی قدیم‌ترین نسخه موجود از کتاب که در سال ۵۹۳ق. یعنی دو سال پیش از وفات خاقانی کتابت شده، نشان می‌دهد که نام اصلی این مثنوی ختم الغرائب بوده است. این نام در صفحات اول و آخر این نسخه ضبط شده و در کنار برخی شواهد دیگر، نشان می‌دهد که نام اصلی کتاب، ختم الغرائب بوده است.
[۵۳] ختم الغرایب، ص۱۸.
[۵۴] ختم الغرایب، ص۲۱، ختم الغرایب، «مقدمه»، ص۱.
[۵۵] ختم الغرایب، «مقدمه»، ص۲۱۹.




درباره علت شهرت این منظومه به تحفة العراقین جز به حدس و گمان نمی‌توان چیزی گفت. شاید بهره بردن خود خاقانی از واژه تحفه در چند جای مثنوی، به خصوص در بیت «مدحش به از این نگسترد کس/ این تحفه عراق و شام را بس»
[۵۶] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۴۸.
دیگران را به گزاردن چنین نامی برانگیخته یا چنان که برخی پژوهشگران گفته‌اند، این نام بدان دلیل شهرت یافته که خاقانی این منظومه را نخست به عراق عجم (بخشی از سرزمین‌های داخلی ایران شامل شهرهایی مانند کرمانشاه، همدان، اصفهان و ری که بدان جبل نیز می‌گفتند) و خراسان نزد برخی از شعرای روزگار از قبیل عبدالرزاق اصفهانی و سپس به عراق عرب تحفه فرستاده است.
[۵۷] مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۴.
[۵۸] مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۵.
[۵۹] خاقانی شروانی، ص۲۷۰.
[۶۰] خاقانی شروانی، ص۲۷۱.
[۶۱] جغرافیای تاریخی، ص۲۰۰.
دلیل ساده‌تر آن است که در این منظومه، شرح سفر خاقانی به عراق عجم و عراق عرب به نظم کشیده است.
[۶۲] مثنوی تحفة العراقین، صمو، «مقدمه».



مشهور است که تحفة العراقین سفرنامه نخستین سفر حج نویسنده و رهاورد دیده‌های او در این سفر است که در سال ۵۵۱ق. به پایان رسیده است.
[۶۳] سخن و سخنوران، ص۶۲۶.
[۶۴] رخسار صبح، ص۳۷.
برخی از پژوهشگران بر این باورند که تحفة العراقین در حین یا بعد از سفر حج سروده نشده و خاقانی پیش از نگارش آن سفری به حج نداشته است. دلیل اصلی این مدعا، وجود ابیاتی در منظومه است که حضور شاعر در شروان هنگام نگارش آن را نشان می‌دهد و در آن‌ها از گرفتاری در شروان و آرزوی دیدار کعبه سخن رانده و حتی در یک جا از نرفتن به حج در آن سال به دلیل مخالفت پدر و مادرش و نداشتن استطاعت مالی ابراز ناخرسندی کرده است.
[۶۵] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۰.
[۶۶] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۱.
آگاهی‌های موجود در تحفة العراقین در باره افراد و مکان‌ها نیز آن قدر جزئی نیست که وجود آن‌ها دلیلی بر سفر خاقانی به حج شمرده شود.
[۶۷] مقدمه تحفة الخواطر، ص۲۳.
[۶۸] مقدمه تحفة الخواطر، ص۳۰.
[۶۹] تحفة العراقین، شروانی، ص۳۱.

برخی از پژوهشگران شکل روایت خاقانی در این منظومه را نیز تایید این نظر دانسته‌اند. خاقانی در اثر خود سخنی از سفرش به حج به میان نیاورده است. او که منظومه را خطاب به آفتاب سروده، آفتاب را دعوت کرده تا از آسمان به زمین بیاید و به سفر در زمین پردازد و به حج رود. بدین ترتیب، ادامه تحفة العراقین شرح سفر حجی است که به شکلی شاعرانه به آفتاب نسبت داده شده است؛ گویی خاقانی که خود پیشتر راه حج را طی کرده، آفتاب را به این سفر دعوت و منازلی را که در طول راه طی خواهد کرد، برایش وصف می‌کند و به ستایش کسانی که در شهرها خواهد دید، می‌پردازد.
با این دیدگاه، خاقانی این منظومه را چند سال پیش از سفر حج سروده و نسخه‌ای از آن را به عراق و خراسان فرستاده و پس از سفر حج، بر آن مقدمه‌ای نگاشته و آن را به جمال الدین اصفهانی، وزیر موصل، تقدیم کرده است. این مقدمه منثور که به یقین در کنار رود دجله در عراق نگاشته شده، در بسیاری از نسخه‌های خطی تحفة العراقین وجود ندارد. به احتمال، این دسته از نسخ خطی از روی نسخه‌ای که خاقانی پیش از سفر حج به خراسان فرستاده، کتابت شده‌اند.
[۷۰] مقدمه تحفة الخواطر، ص۲۳.
[۷۱] مقدمه تحفة الخواطر، ص۲۵.
[۷۲] مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۳.




با این همه، نمی‌توان سفرنامه بودن تحفة الحرمین را به یقین منتفی دانست. برخی از محققان وجود ابیاتی را که اشاره به حضور شاعر در شروان دارد، مربوط به دوران پس از سفر و بازگشت خاقانی به زادگاهش و شاهدی بر آن می‌دانند که این منظومه در میانه سفر نگاشته نشده؛ بلکه در پایان سفر به نظم کشیده شده است.
[۷۳] مثنوی تحفة العراقین، ص«مب»، «مقدمه».
گروهی نیز سرایش و نگارش منظومه را فرایندی بلند می‌دانند که پیش از سفر حج آغاز شده و در پی اتمام سفر و بازگشت خاقانی به شروان در سال ۵۲۲ق. به شکل نهایی درآمده است.
[۷۴] ختم الغرایب، ص۲۹.
[۷۵] خاقانی شروانی، ص۲۷۰.
[۷۶] دیدار با کعبه جان، ص۱۴۵.
بدین ترتیب، این دسته از ابیات را شاید بتوان رهاورد حضور خاقانی در شروان در پی سفر حج و یا باقی مانده قسمت‌هایی از منظومه دانست که خاقانی پیش از رفتن به حج سروده بوده است. نسبت دادن حج به آفتاب را نیز می‌توان تنها تمهیدی شاعرانه برشمرد که پیامد منطقی روش خاقانی در خطاب به آفتاب در سراسر منظومه است.





۸.۱ - مقام اول

تحفة العراقین در قالب مثنوی در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض و در حدود ۳۱۰۰ بیت سروده شده است. خاقانی مثنوی خود را خطاب به آفتاب سروده و در بیشتر ابیات با ضمیر مخاطب به گفت و گو با آفتاب پرداخته است. در مقاله اول، از بدی روزگار گلایه کرده و به ستایش پیامبر پرداخته است.
[۷۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳.
[۷۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۵.
در مقاله دوم، سفر خود به عراق عجم را برای آفتاب شرح کرده
[۷۹] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۷.
[۸۰] تحفة العراقین، شروانی، ص۷۹.
و در مقاله سوم که بلندترین قسمت منظومه است، به شرح سفرش به مکه پرداخته است.
[۸۱] تحفة العراقین، شروانی، ص۸۱.
[۸۲] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳۵.
در مقاله چهارم، به ستایش کعبه
[۸۳] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳۷.
[۸۴] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۵.
و در مقاله پنجم، در پی وصف کوتاه مدینه، به ستایش پیامبر و مناجات با ایشان پرداخته است.
[۸۵] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۷.
[۸۶] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۶.
او در مقاله ششم، شام و موصل را وصف کرده و افزون بر ستایش جمال الدین موصلی و دیگر بزرگان آن دیار، از زندگی شخصی و پدر و مادرش آگاهی‌هایی به دست داده است.
[۸۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۷.
[۸۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۴۸.


۸.۲ - مقام دوم

سفر خاقانی به عراق عجم که شرحش در مقاله دوم آمده، در سال ۵۴۷ یا ۵۴۸ق. به امید رهایی از شروان و تلاش برای تقرب به دربار سلطان محمد بن محمود سلجوقی (حک: ۵۴۷-۵۵۴ق.) صورت گرفته است.
[۸۹] خاقانی شروانی، ص۲۶۸.
[۹۰] خاقانی شروانی، ص۲۷۲.
[۹۱] خاقانی شروانی، ص۲۷۶.
[۹۲] تحفة العراقین، شروانی، ص۳۲.
وی به وصف زیبایی‌های طبیعی سرزمین کهستان (عراق عجم) پرداخته و از غلبه راهزنان بر آن منطقه که آنان را «غولان کمین گشای خون ریز» (به احتمال، اشاره به اسماعیلیان نزاری) سخت گلایه کرده است.
[۹۳] تحفة العراقین، شروانی، ص۳۳.
[۹۴] تحفة العراقین، شروانی، ص۳۵.
او همچنین به نکوهش صنعتگران و پیشه وران کهستان پرداخته و آنان را فریب کار دانسته است.
[۹۵] تحفة العراقین، شروانی، ص۳۵.
[۹۶] تحفة العراقین، شروانی، ص۳۶.
خاقانی با رسیدن به شکارگاه سلطان، مورد توجه بزرگان و صاحب منصبان قرار گرفت.
[۹۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۳۸.
[۹۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۴۱.
او که قصد نزدیک شدن به در باره سلطان را داشت، نزد خواجه بزرگ (عنوان وزیران سلاطین سلجوقی که در آن زمان بر عهده جلال الدین درگزینی بود) رفت و درخواست خود را بیان نمود.
[۹۹] تحفة العراقین، شروانی، ص۴۲.
[۱۰۰] تحفة العراقین، شروانی، ص۴۶.
خواجه با اشاره به جوانی و خامی شاعر، او را به ترک غرور و خودبینی و دوری گزیدن از دربار شاه و بازگشت به وطن خویش و اهتمام به آموختن زبان عربی اندر داد.
[۱۰۱] خاقانی شروانی، ص۲۷۱.
[۱۰۲] خاقانی شروانی، ص۲۷۳.
[۱۰۳] خاقانی شروانی، ص۲۷۷.
[۱۰۴] تحفة العراقین، شروانی، ص۴۷.
[۱۰۵] تحفة العراقین، شروانی، ص۴۸.
او نصیحت وزیر را پذیرفت و از وی طلب مال کرد و خواجه انگشتر ارزشمند خود را به او داد؛ انگشتری که شروانشاه حاضر بود در ازای ستاندن آن از خاقانی دیهی را به نام او کند، اما او نپذیرفت.
[۱۰۶] تحفة العراقین، شروانی، ص۵۰.
[۱۰۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۵۳.


۸.۳ - مقاله سوم

شرح سفر حج از مقاله سوم آغاز می‌شود؛ جایی که خاقانی آفتاب را به سفر در زمین فراخوانده و در ادامه از آن چه در سفر از سر خواهد گذراند و سرزمین‌هایی که خواهد دید و بزرگانی که به حضورشان خواهد رفت، برایش شرح داده است. نخستین منزل سفر حج آفتاب، لشکرگاه سلطان محمد بن محمود سلجوقی بوده که در آن هنگام یعنی میانه سال ۵۵۱ق. در اردوگاهی نزدیک همدان اقامت داشته است. آفتاب در ادامه راه باید از همدان بگذرد و به بغداد و بارگاه خلیفه المقتفی بالله (حک: ۵۳۰-۵۵۵ق.) برود. خاقانی در این جا، افزون بر یادکرد زیبایی‌های طبیعی شهرها و راه‌ها، به ستایش سلطان سلجوقی و خلیفه عباسی پرداخته است.
[۱۰۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۸۷.
[۱۰۹] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۶.
وی در سفر حج خود مورد احترام خلیفه قرار گرفت و به او اجازه بوسیدن دست خلیفه را دادند که امتیازی بزرگ به شمار می‌آمد. او از این خاطره در تحفة العراقین یاد کرده و بوسیدن دست خلیفه را به آفتاب نسبت داده است.
[۱۱۰] خاقانی شروانی، ص۳۱۴.
[۱۱۱] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۹.
خاقانی در وصف کوفه که مسافر حج باید در پی بغداد از آن می‌گذشت، به ستایش بارگاه امام علی پرداخته و «خاک مقدس» مقبره «شیر مرد عالم» را مشک آگین و بهشت آسا شمرده است.
[۱۱۲] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۷.
[۱۱۳] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۹.


با گذر از کوفه، سفر حاجی در راه بیابانی حج آغاز می‌شد. در تحفة العراقین از دشواری‌های سفر بادیه که همه سفرنامه نویسان و حتی خود خاقانی در دیگر سروده هایش از آن گلایه کرده، خبری نیست.
[۱۱۴] حج در ادب فارسی، ص۲۱۶.


۸.۳.۱ - تشبیهات کتاب

بادیه در زبان شاعرانه خاقانی به باغ تشبیه شده و پوشش گیاهی آن به لباسی به رنگ سبز پسته‌ای بر تن خاک ماننده گشته است. او بادهای سموم بیابان را عطرآگین و سرابش را آینه صفابخش جان دانسته و بیابان را به دلیل فراوانی گیاهان شفابخش، داروکده نامیده است.
[۱۱۵] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۹.
[۱۱۶] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۰.
آب باران جمع شده در مشربه‌ها و چاه‌های بر سر راه را به شراب صبوح مانند کرده و درمان کننده استسقاء دانسته است.
[۱۱۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۱.
وی که وادی بطحا را به دریا و حرکت ناقه را بر آن به حرکت کشتی تشبیه کرده، صدای زنگ شتران را از نغمه‌های زبور و آواز مغنیان دل انگیزتر شمرده است.
[۱۱۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۱.
[۱۱۹] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۳.


۸.۳.۲ - توصیف مکان‌های مکه

بیان خاقانی درباره مکان‌های مکه، وصف‌هایی کوتاه و شاعرانه و خالی از آگاهی‌های جغرافیایی و تاریخی است. وی بعد از وصف ذات العرق، احرام گاه عراقیان، و شرح حال حاجیان و احرام بستن آنان، با زبانی شاعرانه به وصف دشت عرفات و جمعیت بسیار آن پرداخته و گروه صوفیان، عالمان و غازیان (لشکریان) حاضر در عرفات را ستوده
[۱۲۰] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۳.
[۱۲۱] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۷.
و سپس به وصف شاعرانه جبل الرحمه، مزدلفه، مشعر الحرام، جمره عقبه، منی، مکه، حجرالاسود، زمزم، ناودان کعبه، صفا، مروه و... پرداخته است.
[۱۲۲] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۷.
[۱۲۳] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳۵.


۸.۴ - مقاله چهارم


در پی زیارت کعبه و اختصاص دادن مقاله چهارم به مدح آن، خاقانی سخن خود را در باره مدینه با وصف نخلستان مدینه آغاز کرده و به ستایش مدینه و مرقد پیامبر پرداخته و سخن را در مدح وی و راز و نیاز با او به درازا کشانده است.
[۱۲۴] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۹.
[۱۲۵] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۶.

خاقانی در پی مدینه، از شام و موصل سخن گفته است. گویا در سفر خود از مدینه همراه با کاروان شام به آن دیار و سپس موصل رفته است. او شام را ستوده؛ اما از مصر به بدی یاد کرده است. در این کار، وی تحت تاثیر اختلافی است که میان شاهان سلجوقی و خلیفه عباسی با حاکمان مصر یعنی فاطمیان (۲۹۷-۵۵۶ق) که واپسین سال‌های قدرت خود را در مصر سپری می‌کردند، حاکم بوده است.
[۱۲۶] خاقانی شروانی، ص۳۲۵-۳۲۶.
[۱۲۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۹.
[۱۲۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۸۲.


۸.۴.۱ - ستایش علما و بزرگان

خاقانی در تحفة العراقین جز مدح سلطان سلجوقی و خلیفه عباسی، به مناسبت سخن درباره هر شهر و دیار، به ستایش گروهی از اهل علم یا بزرگان آن پرداخته است. در همدان از سید علاء الدوله فخر الدین عربشاه (م. ۵۸۴ق) که رئیس همدان و از سادات نامدار دوران سلجوقیان بود و نقابت علویان را بر عهده داشت
[۱۲۹] راحة الصدور، ص۴۵.
و نیز سه پسر او به نام‌های مجدالدین خلیل، فخرالدین و عمادالدین به نیکی سخن رانده است.
[۱۳۰] تحفة العراقین، شروانی، ص۹۴.
[۱۳۱] تحفة العراقین، شروانی، ص۹۸.
از جمله اهل علم همدان نیز کافی الدین احمد قاضی همدان، مجدالدین ابوالقاسم بن جعفر قزوینی، مجدالدین ابوجعفر، امام الدین ابوالعلاء حسن بن احمد عطار (م. ۵۶۹)، و علاء الدین رازی را ستوده است.
[۱۳۲] تحفة العراقین، شروانی، ص۹۹.
[۱۳۳] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۰۴.
در بغداد به مدح شهاب الدین ابونصر یوسف دمشقی و برادرش فخرالدین و ابوالحسن محمد بن مبارک (م. ۵۵۲)، فخرالدین احمد ذوالمناقب، ضیاء الدین امام ابونجیب، عزالدین ابولفضل محمد سعید اشعری
[۱۳۴] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۴.
[۱۳۵] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۶.
و در شام به مدح ضیاء الدین عمر نسوی پرداخته است.
[۱۳۶] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۹۷.


خاقانی در منظومه خود، بیش از همه، جمال الدین محمد اصفهانی وزیر شاهان زنگی موصل (حک۵۲۱-۶۴۸) را ستوده و منظومه خویش را به او تقدیم کرده است.
[۱۳۷] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۸۲.
[۱۳۸] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۹۷.
جمال الدین اصفهانی شخصیت ممتاز و مورد احترام سلاطین سلجوقی و خلفای عباسی و به سخاوتمندی نامبردار بود و به دلیل ساختن بناهای عام المنفعه و به ویژه بازسازی برخی ساختمان‌های کعبه که خاقانی در اشعار خود به آن‌ها اشاره کرده، با لقب «جواد اصفهانی» خوانده می‌شد.
[۱۳۹] العقد الثمین، ابن غَنَّام، ج۲، ص۳۰۸.
[۱۴۰] العقد الثمین، ج۲، ص۳۱۲.
[۱۴۱] تحفة العراقین، شروانی، ص۱۹۲.




پایان بخش این مثنوی، آگاهی‌هایی سودمند درباره رخدادهای زندگی خاقانی است. در این بخش، خاقانی با گلایه از اوضاع زندگی خود، به مدح و شکرگزاری از پدر و مادرش پرداخته و از عمویش کافی الدین علی بن عثمان و پسر عمویش وحیدالدین عثمان بن عمر به نیکی و بزرگی یاد کرده و از سال‌های علم آموزی نزد آن دو سخن رانده است.
[۱۴۲] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۱۰.
[۱۴۳] تحفة العراقین، شروانی، ص۲۲۵.


ƒ

کهن‌ترین چاپ‌های تحفة العراقین آن‌ها است که در هند به شکل سنگی به چاپ رسیده است. از این کتاب، پنج نسخه در قرن نوزدهم م. در اکبرآباد، لکنهو و لاهور به چاپ رسیده است. نخستین چاپ سربی تحفة العراقین به سال ۱۹۵۴م. در مجموعه کلیات ابجدی و ضمن شرحی است که میر محمد اسماعیل خان ابجدی بر این منظومه نگاشته و در لکنهوی هند به چاپ رسیده است.

نخستین تصحیح انتقادی این منظومه را دکتر یحیی قریب در دهه ۳۰ ش. به دست داد که در چاپخانه سپهر به چاپ رسید و بعدها به همت انتشارات امیرکبیر در سال ۱۳۵۷ش. تجدید چاپ شد. چاپ بعدی منظومه، تصویر نسخه خطی یافت شده در کتابخانه ملی اتریش بود که به شکل نسخه برگردان با مقدمه ایرج افشار در سال ۱۳۸۵ش. به همت انتشارات میراث مکتوب و با همکاری انتشارات فرهنگستان علوم اتریش در تهران به چاپ رسید. در دهه هشتاد ش. دو تصحیح دیگر از این کتاب منتشر شد. تصحیح دکتر یوسف عالی عباس آباد از این کتاب را انتشارات سخن در سال ۱۳۸۶ش. با عنوان ختم الغرائب به چاپ رساند. به سال ۱۳۸۷ش. تصحیح علی صفری آق قلعه به دست انتشارات میراث مکتوب در ۸۳۰ صفحه در قطع وزیری با عنوان تحفة العراقین (ختم الغرائب) به چاپ رسید که نسخه مورد مراجعه در این مقاله بوده است.


۱. تذکرة الشعراء، ص۶۳.
۲. تذکره آتشکده، ص۲۴.
۳. خاقانی شروانی، ص۵۲.
۴. خاقانی شروانی، ص۶۰.
۵. خاقانی شروانی، ص۴۱.
۶. خاقانی شروانی، ص۶۹.
۷. خاقانی شروانی، ص۱۴۶.
۸. خاقانی شروانی، ص۱۵۷.
۹. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۶.
۱۰. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۱۶.
۱۱. سخن و سخنوران، ص۶۴۲.
۱۲. تاریخ ادبیات درایران، ج۲، ص۷۷۶.
۱۳. تاریخ ادبیات درایران، ج۲، ص۷۸۲.
۱۴. خاقانی شروانی، ص۸۷.
۱۵. رخسار صبح، ص۱۷۵.
۱۶. رخسار صبح، ص۱۸۴.
۱۷. تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص۲۹۱.
۱۸. خاقانی شاعر دیرآشنا، ص۵۵.
۱۹. خاقانی شاعر دیرآشنا، ص۶۰.
۲۰. رخسار صبح، ص۱۹۹.
۲۱. رخسار صبح، ص۲۰۴.
۲۲. تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۷۸۰.
۲۳. دیوان خاقانی، ص۸۸.
۲۴. دیوان خاقانی، ص۹۵.
۲۵. دیوان خاقانی، ص۲۱۵.
۲۶. دیوان خاقانی، ص۳۶۸.
۲۷. رخسار صبح، ص۲۰۱.
۲۸. تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۷۷۹.
۲۹. تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۷۸۰.
۳۰. تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص۲۸۷.
۳۱. رخسار صبح، ص۵.
۳۲. دیوان خاقانی، ص۱۷، «مقدمه».
۳۳. تاریخ ادبیات درایران، ج۵، ص۱۰۷۹.
۳۴. تاریخ ادبیات درایران، ج۵، ص۱۷۲۵.
۳۵. تاریخ ادبیات درایران، ج۵، ص۱۲۹۵.
۳۶. خاقانی شروانی، ص۲۳۹.
۳۷. خاقانی شروانی، ص۲۴۵.
۳۸. تاریخ ادبیات درایران، ج۲، ص۵۶۶.
۳۹. خاقانی شاعر دیر آشنا، ص۵۷.
۴۰. خاقانی شاعر دیر آشنا، ص۶۰.
۴۱. تذکرة الشعرا، ص۳۴.
۴۲. تذکرة نتایج الافکار، ص۲۶۱.
۴۳. دیدار با کعبه جان، ص۱۷.
۴۴. سخن و سخنوران، ص۶۲۱.
۴۵. . تذکرة الشعراء، ص۶۳.
۴۶. دیوان خاقانی، ص۱۸، «مقدمه». دیوان خاقانی، ص۲۰، «مقدمه».
۴۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۱.
۴۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۳.
۴۹. مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۴.
۵۰. مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۵.
۵۱. خاقانی شروانی، ص۲۶۹.
۵۲. خاقانی شروانی، ص۲۷۰.
۵۳. ختم الغرایب، ص۱۸.
۵۴. ختم الغرایب، ص۲۱، ختم الغرایب، «مقدمه»، ص۱.
۵۵. ختم الغرایب، «مقدمه»، ص۲۱۹.
۵۶. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۴۸.
۵۷. مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۴.
۵۸. مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۵.
۵۹. خاقانی شروانی، ص۲۷۰.
۶۰. خاقانی شروانی، ص۲۷۱.
۶۱. جغرافیای تاریخی، ص۲۰۰.
۶۲. مثنوی تحفة العراقین، صمو، «مقدمه».
۶۳. سخن و سخنوران، ص۶۲۶.
۶۴. رخسار صبح، ص۳۷.
۶۵. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۰.
۶۶. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۱.
۶۷. مقدمه تحفة الخواطر، ص۲۳.
۶۸. مقدمه تحفة الخواطر، ص۳۰.
۶۹. تحفة العراقین، شروانی، ص۳۱.
۷۰. مقدمه تحفة الخواطر، ص۲۳.
۷۱. مقدمه تحفة الخواطر، ص۲۵.
۷۲. مقدمه تحفة الخواطر، ص۵۳.
۷۳. مثنوی تحفة العراقین، ص«مب»، «مقدمه».
۷۴. ختم الغرایب، ص۲۹.
۷۵. خاقانی شروانی، ص۲۷۰.
۷۶. دیدار با کعبه جان، ص۱۴۵.
۷۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳.
۷۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۵.
۷۹. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۷.
۸۰. تحفة العراقین، شروانی، ص۷۹.
۸۱. تحفة العراقین، شروانی، ص۸۱.
۸۲. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳۵.
۸۳. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳۷.
۸۴. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۵.
۸۵. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۷.
۸۶. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۶.
۸۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۷.
۸۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۴۸.
۸۹. خاقانی شروانی، ص۲۶۸.
۹۰. خاقانی شروانی، ص۲۷۲.
۹۱. خاقانی شروانی، ص۲۷۶.
۹۲. تحفة العراقین، شروانی، ص۳۲.
۹۳. تحفة العراقین، شروانی، ص۳۳.
۹۴. تحفة العراقین، شروانی، ص۳۵.
۹۵. تحفة العراقین، شروانی، ص۳۵.
۹۶. تحفة العراقین، شروانی، ص۳۶.
۹۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۳۸.
۹۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۴۱.
۹۹. تحفة العراقین، شروانی، ص۴۲.
۱۰۰. تحفة العراقین، شروانی، ص۴۶.
۱۰۱. خاقانی شروانی، ص۲۷۱.
۱۰۲. خاقانی شروانی، ص۲۷۳.
۱۰۳. خاقانی شروانی، ص۲۷۷.
۱۰۴. تحفة العراقین، شروانی، ص۴۷.
۱۰۵. تحفة العراقین، شروانی، ص۴۸.
۱۰۶. تحفة العراقین، شروانی، ص۵۰.
۱۰۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۵۳.
۱۰۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۸۷.
۱۰۹. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۶.
۱۱۰. خاقانی شروانی، ص۳۱۴.
۱۱۱. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۹.
۱۱۲. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۷.
۱۱۳. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۹.
۱۱۴. حج در ادب فارسی، ص۲۱۶.
۱۱۵. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۹.
۱۱۶. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۰.
۱۱۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۱.
۱۱۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۱.
۱۱۹. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۳.
۱۲۰. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۳.
۱۲۱. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۷.
۱۲۲. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۲۷.
۱۲۳. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۳۵.
۱۲۴. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۴۹.
۱۲۵. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۶.
۱۲۶. خاقانی شروانی، ص۳۲۵-۳۲۶.
۱۲۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۷۹.
۱۲۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۸۲.
۱۲۹. راحة الصدور، ص۴۵.
۱۳۰. تحفة العراقین، شروانی، ص۹۴.
۱۳۱. تحفة العراقین، شروانی، ص۹۸.
۱۳۲. تحفة العراقین، شروانی، ص۹۹.
۱۳۳. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۰۴.
۱۳۴. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۴.
۱۳۵. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۱۶.
۱۳۶. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۹۷.
۱۳۷. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۸۲.
۱۳۸. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۹۷.
۱۳۹. العقد الثمین، ابن غَنَّام، ج۲، ص۳۰۸.
۱۴۰. العقد الثمین، ج۲، ص۳۱۲.
۱۴۱. تحفة العراقین، شروانی، ص۱۹۲.
۱۴۲. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۱۰.
۱۴۳. تحفة العراقین، شروانی، ص۲۲۵.



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «تحفة العراقین».    



جعبه ابزار